تصاویری حقیقی از...
بی جامه پارتی...
کینگزلی: لب کارون... چه گل بارون... دستتو بکن تو شلوارت... شصتت رو بخارون! حالا همه با هم بوخونید... لب کارون...
...... ...... .......
گیلدوری: برادر... امیدوارم اجرت با سیدنا المرلین الکبیر... خب حالا بر و بچز... همه به شماره ی سه... یک... دو... سه... شبا به یاد تو همه اش... خوابای خوب خوب می بینم... شبا به یاد تو همه اش... کارای...
تصاویر شطرنجی میشه و صدا رو قطع می کنن...
چند ثانیه بعد...
سرژ: خب بر و بچز... حالا به یاد روزهای بی جامه ای که مرلین رحمة الله علیه تو توالت کشیده همگی شلوار ها رو در بیارن... بندازن رو سرشون... تا سی ثانیه ی دیگه بی جامه پارتی شروع میشه...
+ بی بو... بی بو... بی بو...+
(مثلاً صدای ماشین منکراتی هاست)
- گیلدوری... گیلدوری! منکرات... منکرات... حالا چه غلطی بکنیم!؟
- :devil: من دیشب یه سوراخ تر و تمیز پیدا کردم... عجیب چیزیه... ببخشید منظورم اینه که عجب سوراخی است! تر و تمیز! جادار!
مطمئن!
- یعنی همه جا میشیم!؟
- خب چاره ای نیست! من اول میرم که جا باز کنه...
شما هم پشت سر بیاید... !
شترق...
در این لحظه دوربین از دست فیلمبردار می افته و فیلم به پایان می رسه...
------------------
سوسک: جای ما خالی... عجب بساط عیش و نوشی محیا بوده... منظورم بساط فسق و جوره! باید می بودیم و تک تک شون رو می کردیم... دعا...
- جان؟
- دعا می کردیم دیگه... خب میگم باید یه سری اعلان چاپ کنیم... که بیان اینها رو بگیرن...
- چه اعلانی؟
- اعلان تعیین جایزه...
------------------
نفر سوم بدترکیب: کینگزلی// جرم: تشویق به کردن دست تو تمبون
نفر دوم بدترکیب: سرژ // جرم: تشویق به در آوردن تمبون
نفر اول بدترکیب: گیلدوری // جرم: دخول به سوراخ غیرقانونی
------------------
- قنبر!؟ قنبر!؟ تنبون چیه اینجا!؟ نمی فهمم تنبون چیه واقعاً؟ من به تو گفتم بنویس تنبون!؟ اه اه اه! حقته که بگم خم شی بند کفشم رو ببندی... خم شو... نه دیگه خم شو...
- حاجی به این قنبر چی کار داری... ولش کن بابا... اون خانومه که گفتم ظهری... برای ارشاد و این حرف ها!؟ منتظره! بگیم بیاد تو!؟
- بگین بیاد... خودتون هم برین بیرون...