- آخ! يواش! پامو له كردي!....... آرومتر ديگه! مي خواي همه بفهمن!...... نگاه كنين كسي اطراف نباشه!
اين صداي سربازاني بود كه براي ديدن وضعيت دوست بازداشت شده خود، به آرامي به بازداشتگاه نزديك مي شدند.
آن ها براي هدف خود مسر بودند و به همين خاطر لباس هاي استتار خود را پوشيده بودند و به سر و صورتشان واكس ماليده بودند!
سارا به آرامي گفت:
- هيسسسس! همينجا وايسين من يه نگاهي بندازم!
و آرام از پنجره بازداشتگاه به داخل نگاه كرد و همزمان صداي لارتن را شنيد:
-
يه پنجره با يه قفس..... يه حنجره، بي هم نفس......
لارتن گوشه بازداشتگاه روي زمين نشسته بود و زانوي غم را بغل كرده بود و همينجوري با غمناكيت مي خوند و از اون ور هم سايه ميله هاي پنجره زندان روي صورتش افتاده بود و كلا ديگه فضا از اين نوستالژيك تر نمي شد!
- پيست!......پيست! لارتن!
- هي روزگار، توهمم كه زدم! تو گوشام صداي نويز مي شنوم!
- آي كيو منم!...... لارتن هووووي!
-
چه كسي بود صدا زد لارتن!؟!
- باب منم! بچه ها اومدي ديدنت!
و ناگهان لارتن ده پانزده تا كله را ديد كه از پنجره به او نگاه مي كردند! همه با شوق و اشتياق و اينا براي او دست تكان مي دادند!
لارتن هم با يك ذوق مرگي خاص لارتني به طرف پنجره رفت:
-
شمايين! نمي دونين چه سخته غربت! اينجا به ما شيش روزه غذا ندادن! هر روز ازمون كار مي كشن! حتي اينجا به نت هم دسترسي نداريم! پريروز مي خواستم خودمو بكشم!
سارا با غمناكي گفت:
- يعني تو الان گشنته!؟ هيچي نخوردي!؟
صداي سينيسترا بلند شد كه: (البته يه ذره زيادي بلند شد! يعني ممكن بود كسي بشنوه!) :
- هووووي! بكشين ترمز دستيو باب! تو كه نيم ساعته انداختنت اين تو! غربت كجا بود!؟ همين يه ساعت پيش شيش كاسه عدسي كوفت كردي!
و صدايي بلند! و صد البته بلندتر از صداي سينيسترا به گوش رسيد:
- چشمم روشن!
نقد پست:لارتن عزیز این هم از نقد پست شما:
لحن و زبان داستان---خب لارتن عزیز از لحاظ لحن داستان کمی به ارزشی منفی می زد ولی این مورد فقط در قسمت اول پستت به چشم می خورد و به مرور با نزدیک شدن به پایان آن ، این مورد کمتر و کمتر دیده می شد.در مورد دیالوگها نیز به خوبی از لحن گفتاری استفاده کرده بودی.
بررسی نگارشی و املایی---از لحاظ نگارشی ، علائم نگارشی(نقطه گذاری) را به درستی به کار نبرده بودی و مهم ترین مشکل پستت استفاده زیاد از علامت تعجب و سه نقطه بود.در ضمن در جمله:
آن ها براي هدف خود مسر بودند
کلمه ((مصر)) درست است.
در بقیه پستت اشکالات املایی دیده نمی شد.
ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---خب سوژه خود پست بسیار عالی بود استفاده از سوژه هایی از قبیل ((چه کسی بود صدا زد لارتن)) و ((یه پنجره با یه قفس)) بعنوان سوژه های فرعی قشنگ بود و برای طنز بسیار مناسب.سوژه اصلی داستان یعنی ملاقات اعضای محفل با لارتن هم زیبا بود.در مورد ارائه سوژه برای نفر بعد هم که هیچ نمی توان گفت.پست را در جای بسیار مناسبی تمام کردی و بخوبی سوژه را برای نفر بعد خلق کردی.
3.5 امتیاز به همراه B در کل 7.5 امتیاز