هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۰۸ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸

هستیا جونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۱۴ پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۳
از دهکده شن ور دل گاارا سان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 90
آفلاین
1. تاریخچه ی ساخت هاگوارتز را در 4 الی 5 خط بر روی کاغذ پوستی بنویسید .
( 10 نمره )

یه دوخطیش رو میدم بهتون حالّشو ببرید !
گودری ، سالی ، هلگا و روونا دور هم جمع شدن و تصمیم گرفتن مدرسه بزنن . یه زمین لم یزرع گنده ورداشتن و هاگوارتز رو تاسیس کردن ( بخندین ضایع نشه !)
آخه چار پنج خط که به جایی نمی رسه ! عجالتا این هشت خط رو بپذیرید .

زمانی بود که دانش جادویی تنها از مادر به دختر و از پدر به پسر ، به صورت سینه به سینه منتقل می شد و چون این طریق_ تعلیم نقص داشت نیاز به مدرسه ای بود برای تعلیم و تعلم سحر و جادو . این اندیشه نیکو نخستین بار به ذهن گریفیندور شیر دل رسید و او دوستان خبر کرد و راز دل با ایشان در میان گذاشت. سالازار ، هلگا و روونا با او هم عقیده بودند و خود نیز چنین فکری در سر داشتند . پس اندیشه ها روی هم ریختند و فرمان دادند تا خشت و مصالح به حد غایت فراهم کردند و آنها را بر هم سوار کردند تا قلعه ای پدید آید استوار ، چنان که هیچ بیگانه ای را توان ورود به آن نبوَد . سپس هر کس تا حد توان بر امنیت قلعه افزود چنان که امن ترین نقطه در دنیا شد. پس در آن جادو آموزش دادند و جادوگرانی توانا تربیت کردند و این کار ، تا بدین روز ادامه دارد.

2. دو مورد از اختلاف های گریفیندور و زنش را بنویسید . 6نمره )

همسر جناب گودی بانویی بسیار پروانه ای ، لطیف ، حساس ، پاکیزه و به دور از هرگونه خشانتی بودن. ایشون اصولا در ده دوازده مورد جزیی با همسرشون مشکل داشتن از جمله :
- گودریک در خانه حق به کمر بستن شمشیرش( که به جانش وابسته بود ) رو نداشت چون منزل دچار رعشه و ضعف می شدن. طبعا گریف بیچاره فشار زیادی رو متحمل می شده و باعث می شده یه نات عصبی بشه.
- گودریک باید هر روز راس ساعت هشت از هاگوارتز خارج می شد و نیم ساعت پیاده روی رو به جون می خرید تا بتونه به یه منطقه قابل آپارات برسه و تا قبل از نه خونه باشه تا منزل بهش شک نکنه . آدم وقتی شوهرش با دو تا خانم صمیمی میشه و مدرسه می زنه این نگرانی ها رو هم داره دیگه !
-گودی اصرار داشت که باید ده تا بچه داشته باشن و یه روز اعلام کرد اسم دو تای اولی باید هلگا و روونا باشه ! شما باشی بهت بر نمیخوره ؟! شهود میگن اون روز گودریک به همراه تعدادی وسیله از جمله یه ماهیتابه ، یه بشقاب شکسته و یه چارپایه از پنجره به بیرون پرتاب شده و تا چند روز اون ورا ندیدنش!

3.. 3 تا از مدیر های سابق هاگوارتز را نام ببرید . ( 4 نمره )

اسنیپ ، آرماندو دیپت ، دامبلدور ، فینیاس نایجلوس و....

4 . روونا ریونکلا مرد بود یا زن ؟ با دلیل ( 3 نمره )

یَک:روون : اسم مذکر--> +آ نشانه تانیث= اسم مونث
دو:هلنا از روونا به عنوان ننجونش یادمیکنه نه آقا جونش .
سه : شما یه نیگا به آواتار های جادوگران بنداز. این خرمن گیسوی آبی و مژه ریمل زده و اینا مسلما مال مرد نیست . هان؟

5 . کلاس و تکالیفش از این به بعد چطوری باشه ( 6 نمره )

راست میگه سیسی . سری بعد در زندگی سالی ، هلگا و رونی به کنکاش بپردازیم ( ایول ادبیات!)
شرح امتیازات رو بزنید ؛اینکه چرا فلانی خوب نمره آورد و چرا فلانی نمره کم گرفت میتونه تو اصلاح اشتباهات به ما کمک کنه. تدریس هم فقط دایلوگ( بله ، دایلوگ!) نباشه. یه نمک فضا سازی ، طنز ، جمله ! دیگه هم در قالب گربه نیاید سر کلاس چون کلاغه خبر آورده جلسه بعد سیریوس میخواد تو کلاس شرکت کنه!

سوال تستی :
مشکل اصلی اسلایترین با زنش
1. بچه نمیخواست
2. زنش مشنگ بود
3. زن نداشت شوهر داشت
4. کلا زن نداشت

مشنگ؟ سالازار و مشنگ ؟!
احتمالا علف درسته . چون سالی ریش داره پس زن نیست ، و ولدی توهم نیست پس زن داشته !



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱:۵۸ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸

نارسیسا مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۰۷ چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۰:۱۷ جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 177
آفلاین

1. تاریخچه ی ساخت هاگوارتز را در 4 الی 5 خط بر روی کاغذ پوستی بنویسید .
( 10 نمره )


پیشنهاد ساختن قلعه ی هاگوارتز برای اولین بار توسط گودریگ گریفیندور صورت گرفت و با استقبال سه جادوگر توانای دیگر به نام های روونا ریونکلاو , سالازار اسلیترین و هلگا هافلپاف روبرو شد.
این چهار بنیانگذار نهایت دقت و ظرافت را در ساخت قلعه انجام دادند و جادوهای زیادی را در مکان های مختلف آن به اجرا گذاشتند تا به این ترتیب قلعه را برای آموزش دانش آموزان آماده کنند.
پس ازساختن قلعه, در نهایت صمیمیت شروع به آموزش دانش آموزان کردند و پایه های جدیدی از علم جادوگری را به نمایش گذاشتند.اما رابطه ی صمیمی آنها دوام زیادی نیاورد و چند سال بعد سالازار اسلیترین کبیر از آنها جدا شد و بنابر روایات مختلف تالاری مخفی و بسیار خطرناکی به نام تالار اسرار را در قلعه ساخت.*

*به کتاب تریخچه ی هاگوارتز مراجعه شود.

2. دو مورد از اختلاف های گریفیندور و زنش را بنویسید . (6نمره )



خب راستشو بخواین ما زنا با بی سیم های مختلفی که داریم خیلی زود از شرایط زندگی همدیگه با خبر می شیم.
دیروز که با آبجی بلاتریکسم صحبت می کردم بهم گفت که یکی از بیسیم هاش بهش خبر داده که گریفیندور و همسرش با هم اختلاف دارند.اون می گفت اختلافشون بر سر اینه که چرا آخرین باری که خواهر گودریگ اومد خونشون موقع رفتن صورت عروسشون یعنی زن گودریگ رو نبوسیده!البته مسئله به همین جا ختم نمی شه!اونجور که بلا می گفت یکی دیگه از مشکلاتشون که خیلی مهم هم هست اینه که چرا روزی که گودریگ از همسرش خواستگاری می کرده به جای شونزده تا گل سرخ, پونزده تا گل مریم آورده!
البته این موضوع آخری خیلی خیلی مهمه تا جایی که منو مجبور کرد به این فکر بیفتم که چرا لوسیوس هم به جای گل سرخ گل نرگس آورده بود!و سر همین موضوع هم سه هفته باهاش قهر کردم!

3. 3 تا از مدیر های سابق هاگوارتز را نام ببرید . ( 4 نمره )


اولین مدیرش که ریکاردو کاکا بود ولی بعد اون مورنیو و دیوید دی کاپریو سر کار اومدند!آخریش هم که سوروس اسنیپ بود!

4 . روونا ریونکلا مرد بود یا زن ؟ با دلیل ( 3 نمره )

تا اونجایی که من اطلاع دارم مرد هستش!چون من هر چه قدر تاریخ رو زیر و رو می کنم می بینم اسم محمد مختص مرد هاست ولی اگه بخوایم به اسم مجازی یا همون دوستانش توجه کنیم می تونیم بگیم که زن بوده!
البته شاید هم هردوشون باشه چون هیچی از اون بعید نیست!

5 . کلاس و تکالیفش از این به بعد چطوری باشه ( 6 نمره )


هرچه قدر که بیشتر وارد زندگی خصوصی افراد بشین همونقدر هم جالب تر می شه!ولی خواهش می کنم دفعه ی بعد مدل لباس های هلگا هافلپاف رو شرح بدید آخه راستش رو بخواید دیروز تو خونه ی پارکینسون ها شنیدم که باز مدل لباس های اون دوره ها مد شده!
و یه چیز دیگه هم این که لطفا شرح بدید چرا هلگا هافلپاف با همسرش هر سه ماه یکبار قهر می کرد؟!خواهش می کنم,این موضوع حیاتیه!

سوال تستی :
مشکل اصلی اسلایترین با زنش
1. بچه نمیخواست
2. زنش مشنگ بود
3. زن نداشت شوهر داشت
4. کلا زن نداشت



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
تاریخچه ی ساخت هاگوارتز را در 4 الی 5 خط بر روی کاغذ پوستی بنویسید .

ما دريكي از رول هايمان نيز عرض كرده بوديم كه ابتكار و فكر ساخت مدرسه ي علوم و فنون جادويي هاگوارتز نامي در يكي از سفرهايمان همراه با شرك براي نجات جان شاهزاده فيونا به ذهنمان خطور كرد .

بعد از آن عمليات خطرناك وقتي انگلستان برگشتم ، در زمين و ملك پدريم شروع به ساخت قلعه كردم كه در يكي از روزها سالي ، هلي و رووي كه از آنجا رد مي شدند اين منظره را ديدند و به من كمك كردند تا قلعه را بسازيم .

قلعه در ابتدا به شكل امروزيش نبود ، ما در قلعه استخر مختلط، سرويس هاي بهداشتي مختلط و چيزهاي مختلط ديگري گذاشتيم كه پس از مرگ ما چهار نفر مديران بعدي مدرسه اين مختلط بازي ها را خراب كردند و قلعه اندكي كوچك شد .


دو مورد از اختلاف های گریفیندور و زنش را بنویسید .


شما چكار به زندگي و اختلافات من و همسرم داريد؟ مگه من ميام بپرسم كه تو و البوس شبا با هم كجا ميريد و چكار مي كنيد؟ خوبه كه منم بگم .

من و همسرم با هم مشكل نداشتيم ، فقط يه سري اختلاف نظر داشتيم .
مثلا من مي گفتم جاي شير نازنيم توي خونه اس و بايد شبا كنار من بخوابه ، اون مي گفت جاي شيرت تو اسطبله .

يا من مي گفتم شمشيرم بايد بالاي تختم آويزون باشه تا فاميلات ببينن و چشماشون كور شه ، اون مي گفت تو غلط يا قلت مي كني .
مبحث كلوم ، ما باهم اختلاف نداشتيم .


3 تا از مدیر های سابق هاگوارتز را نام ببرید .

اولين مدير هاگوارتز من بودم ، بعد از مرگ من هلي شد و پس از مرگ هلي ، آيزن هار گريفيندور پسر خلف بنده شدند .

از مديراي ديگه هم مي شه جان اف كندي ، محمود محمد نژاد و براد تام پيت اشاره كرد .


روونا ریونکلا مرد بود یا زن ؟ با دلیل


روونا من ببخش كه ميگم .

ايشون مرد زن نما بودن ، خودتون ديگه منظورم رو فهميديد . منم اول نمي دونستم ولي يه روز كه بهش پيشنهاد ازدواج دادم فهميدم .
بعني خودش بهم گفت . پس از اين موضوع منم درخواستم رو پس گرفتم .

اي باب بوق بر تو اي استاد تاريخ ، اين چه سوالهايي كه مي پسري ، تو چكار به مرد يا زن بودن روونا داري؟


کلاس و تکالیفش از این به بعد چطوری باشه ؟

به نظر من اندكي به مسائل فضا سازي و توصيف دانش آموزان بپردازيد . بعد ر مورد درس اندكي هم توضيح دهيد .
تكاليف هم به نظرم بهتره غير رول بمونه .
اينجوري خيلي بهتره .
با تشكر
استاد درس معجون سازي

سوال تستی :
مشکل اصلی اسلایترین با زنش
1. بچه نمیخواست
2. زنش مشنگ بود
3. زن نداشت شوهر داشت*
4. کلا زن نداشت


ویرایش شده توسط گودریک گریفيندور در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱ ۶:۵۲:۳۹

[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۵۸ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸

مینروا مک گونگال old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۵۸ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
از دفتر وزارت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 547
آفلاین
تدریس کلاس تاریخ جادوگری

کلاس تاریخ جادوگری

آبر : وای استرجس دیدی مورگانا برگشته ؟
استرجس : وا ترو خدا راست میگی ؟
پیوز : وا نه وارنا موش بخوره تو رو اره بابا من خودمم دیدم .
هگر : وای سبزیها تموم شد مونتمگری رو بفرستین دو کیلو سبزی بخره .

گابر سارا و جسی :
گابر : مردم مردای قدیم .
جسی : باب اینیگو کلی مرد تره .
سارا : بذارید که کروشیو نوش جونشون کنم .

پیوز : وای خواهر چرا خشونت ! جون !
استرجس : راستی شنیدین بیدل همون بادراد بوده معجون مرکب پیچیده میخورده ریشاش پخ می شده ؟!
مورگان : جونه من راست میگی یعنی یکی بودن ؟
هاگر : اره بابا منم شنیدم میگن پرسی بردتش تو دفتر خدا به دادش برسه
پیوز : وای خدا به دادش برسه . تازه میگن jghool هم ممکنه خودشون باشه .

مری : یعنی الان استاد تاریخ جادوگری نداریم ؟!
و به گربه ای که تمام مدت به آن ها خیره شده است می نگرد .
پخ ... !
و گربه به مگی تبدیل می شود .

تره ور : وای خدا مرگم بده ترسوندی
استر : وای قلبم ؟!
ائتلاف ساحره ها :

مگی : خب هووووم یعنی سلام .
بچه ها : سلام
مگی : خوبید ؟
بچه ها : بـــــــــــــــــله !
مگی : سلامتید ؟
بچه ها : بــــــــــــــــله !
مگی : خاله رو دوست دارید ؟
بچه ها : بــــــــــــــــــــــــــــــله !
مگی : واسه خودتون دست بزنید .
کــــــــــف .... !

استر : وای عجب خاله ی مهربونیه .
ابر : وای یه اپسیلون تعصب شخصیتی نداره .
مری : وای حالا چه تکلیفی میخواد بده ؟!

دینگ دینگ ! زنگ خورد .

سارا : ایول یادش رفت تکلیف بده .
پرفسور مگی : تکلیفا رو تخته نوشته شده !
بچه ها :

تکالیف :
1. تاریخچه ی ساخت هاگوارتز را در 4 الی 5 خط بر روی کاغذ پوستی بنویسید .
( 10 نمره )
2. دو مورد از اختلاف های گریفیندور و زنش را بنویسید . 6نمره )
3.. 3 تا از مدیر های سابق هاگوارتز را نام ببرید . ( 4 نمره )
4 . روونا ریونکلا مرد بود یا زن ؟ با دلیل ( 3 نمره )
5 . کلاس و تکالیفش از این به بعد چطوری باشه ( 6 نمره )

سوال تستی :
مشکل اصلی اسلایترین با زنش
1. بچه نمیخواست
2. زنش مشنگ بود
3. زن نداشت شوهر داشت
4. کلا زن نداشت

__________________________________________________
امتیازات هم زده شد در دو پست قبل .



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۷:۴۶ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۸ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
از لرد سیاه اطاعت میکنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 388
آفلاین
اینو برای جلسه بعد در نظر بگیر پلیز
-------
1. تاریخچه ی ساخت هاگوارتز را در 4 الی 5 خط بر روی کاغذ پوستی بنویسید .
چهار جادوگر بزرگ، با قدرت های جادویی زیاد، در چند نسل پس از مرلین درحالی که جادو تقریبا رو به فراموشی بود در شورایی گرد هم آمدند. سرانجام تصمیم به ساخت مدرسه ای گرفته شد تا جادوگران آموزش یابند و نسل جادوگران ادامه یابد چرا که هم اکنون چندین میلیون جادوگر حتی نمیدانستند جادوگرند. حدود 20 سال بعد این ساختمان تکمیل شد. گفته شده هر یک از این چهارجادوگر، یک حیوان برای خود انتخاب و به قلعه آورده و سپس با او به سخن گفتن پرداخته است. آنها قدرت جادویی حیوان را با رضایت خود او بلعیده و در تار و پود هاگوارتز حبس کردند تا برای همیشه جاودان بماند و آنگاه حدود 500 سال بعد از وفات مرلین کبیر هاگوارتز آغاز به کار کرد!
2. دو مورد از اختلاف های گریفیندور و زنش را بنویسید . 6نمره )
1- زن او نیز عقیده اسلیترین(خون اصیل بودن جادوگران) را داشت. آنها برسر این قضیه به شدت مشاجره کرده و سرانجام زن گودریک او را ترک کرد و با اسلیترین ازدواج کرد
2- زن او برخلاف عقیده اش درباره خون اصیل بودن، به شیردال علاقه بسیار زیادی داشت. زمانی که گودریک شیردالی را به عنوان حیوان خود انتخاب کرد مشاجره بسیار شدیدی درگرفت وگفته میشود صدای آنها ناخواسته طوری توسط جادو بلند شده بود که گوش همسایه ها تا 3 روز هیچ نمیشنید! همچنین گفته میشود این دعوا مقدمه دعوای او بر سر عقیده خون اصیل بودن جادوگران بود!
3.. 3 تا از مدیر های سابق هاگوارتز را نام ببرید . ( 4 نمره )
مرلین کبیر
استرجس پادمور
ایگور کارکاروف

4 . روونا ریونکلا مرد بود یا زن ؟ با دلیل ( 3 نمره )
زن، چون توی کتاب هفتم روح راونکلاو از اون به عنوان مادرش یاد میکنه!
5 . کلاس و تکالیفش از این به بعد چطوری باشه ( 6 نمره )
هوووم، یه جوری باشه که به جلسه ربط داشته باشه. مثلا این سؤالات خداییش بی ربط بود. آدم میموند از کجا اومده ولی غیررول باشه.



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۴۶ چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸

مینروا مک گونگال old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۵۸ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
از دفتر وزارت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 547
آفلاین
دوستان تا هفته ی دیگه فرصت دارید توی کلاس هفته ی قبل شرکت کنید .
بنده به علت تغییر استاد این درس حواستم اعلام کنم که روند امتیاز دهی تغییر کرده حواستون باشه . از هفته ی بعد میتونید تو کلاس این هتفه شرکت کنید که زدم .



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۴:۱۳ چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸

مینروا مک گونگال old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۵۸ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
از دفتر وزارت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 547
آفلاین
تدریس کلاس تاریخ جادوگری

کلاس تاریخ جادوگری

آبر : وای استرجس دیدی مورگانا برگشته ؟
استرجس : وا ترو خدا راست میگی ؟
پیوز : وا نه وارنا موش بخوره تو رو اره بابا من خودمم دیدم .
هگر : وای سبزیها تموم شد مونتمگری رو بفرستین دو کیلو سبزی بخره .

گابر سارا و جسی :
گابر : مردم مردای قدیم .
جسی : باب اینیگو کلی مرد تره .
سارا : بذارید که کروشیو نوش جونشون کنم .

پیوز : وای خواهر چرا خشونت ! جون !
استرجس : راستی شنیدین بیدل همون بادراد بوده معجون مرکب پیچیده میخورده ریشاش پخ می شده ؟!
مورگان : جونه من راست میگی یعنی یکی بودن ؟
هاگر : اره بابا منم شنیدم میگن پرسی بردتش تو دفتر خدا به دادش برسه
پیوز : وای خدا به دادش برسه . تازه میگن jghool هم ممکنه خودشون باشه .

مری : یعنی الان استاد تاریخ جادوگری نداریم ؟!
و به گربه ای که تمام مدت به آن ها خیره شده است می نگرد .
پخ ... !
و گربه به مگی تبدیل می شود .

تره ور : وای خدا مرگم بده ترسوندی
استر : وای قلبم ؟!
ائتلاف ساحره ها :

مگی : خب هووووم یعنی سلام .
بچه ها : سلام
مگی : خوبید ؟
بچه ها : بـــــــــــــــــله !
مگی : سلامتید ؟
بچه ها : بــــــــــــــــله !
مگی : خاله رو دوست دارید ؟
بچه ها : بــــــــــــــــــــــــــــــله !
مگی : واسه خودتون دست بزنید .
کــــــــــف .... !

استر : وای عجب خاله ی مهربونیه .
ابر : وای یه اپسیلون تعصب شخصیتی نداره .
مری : وای حالا چه تکلیفی میخواد بده ؟!

دینگ دینگ ! زنگ خورد .

سارا : ایول یادش رفت تکلیف بده .
پرفسور مگی : تکلیفا رو تخته نوشته شده !
بچه ها :

تکالیف :
1. تاریخچه ی ساخت هاگوارتز را در 4 الی 5 خط بر روی کاغذ پوستی بنویسید .
( 10 نمره )
2. دو مورد از اختلاف های گریفیندور و زنش را بنویسید . 6نمره )
3.. 3 تا از مدیر های سابق هاگوارتز را نام ببرید . ( 4 نمره )
4 . روونا ریونکلا مرد بود یا زن ؟ با دلیل ( 3 نمره )
5 . کلاس و تکالیفش از این به بعد چطوری باشه ( 6 نمره )

سوال تستی :
مشکل اصلی اسلایترین با زنش
1. بچه نمیخواست
2. زنش مشنگ بود
3. زن نداشت شوهر داشت
4. کلا زن نداشت



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۲:۱۱ چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸

مینروا مک گونگال old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۵۸ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
از دفتر وزارت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 547
آفلاین
امتیازات

اسلایترین

رابستن لسترنج : 29
ایگور کارکاروف : 29
نارسیسا مالفوی :29

گریفیندور :

آبرفورث دامبلدور : 29
برتا جورکینز : 28
گودریک گریفیندور : 30

راونکلا :

بادراد ریشو : 29
زنیوفلیوس لاوگاد : 28

هافلپاف

فلورنس : 30
لیلی پاتر : 28
آلتیدا : 29



مجموع امتیازات :

اسلایترین : 29
گریفیندور : 29
هافپاف : 29
راونکلا : 19



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸

لی لی پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۰ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۱:۳۴ دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 46
آفلاین
تکالیف : (همگی غیر رول هستند)
تکلیف اول : خصوصیات جادوگرانی که به دو گروه انتیکوموس و سینسیماریوس وارد شده اند را بنویسید.( 15 امتیاز )


سينسيماريوس ها افرادى شجاع، انقلابى و باكفايت در رهبرى مردم بودند. آن ها همچينين جادوگرانى بسيار اخلاق مدار و طرفدار دموكراسى، آزادى و برابرى بودند و اولين كسانى بودند كه چيزى به نام حقوق بشر را به وجود آوردند.
اما انتيكوموس ها جادوگرانى خودخواه بودند. استعداد و هوششان برابر ريپيرسيموس ها بود اما فقط به فكر منافع خود بودند. نه دست به خشونت و كارهاى پليد مى زدند نه موافق با سينسيماريوس ها بودند. آن ها راه خود را مى رفتند و فقط براى افراد گروه خود ارزش قائل بودند و به هيچ وجه به برابرى و حقوق بشر اعتقاد نداشتند.

تکلیف دوم : اولین جنگی که بین سه قبیله رخ داد را نوشته و بنویسید که چه گروهی این جنگ را شروع کرده و چه گروهی پیروز این جنگ بوده است. ( 12 امتیاز )

اولين جنگى كه در ميان اين سه قبيله ى جادوگرى رخ داد همان طور كه پيش بينى مى شد بين دو قطب كاملا متضاد يعنى سينسيماروس ها و ريپيرسيموس ها رخ داد چرا كه در آن زمان فرمانروايان قبيله ى ريپيرسيموس مشغول كشور گشايى و غارت قبايل مختلف بودند و مى خواستند همه چيز را صاحب شوند. در آن زمان آن ها جنايت هاى بسيارى را انجام دادند و عده ى زيادى را به قتل رساندند. اما سينسيماروس ها در فكر برقرارى صلح و همين طور عدالت در سراسر جهان بودند و به همين منظور منشور حقوق بشر را نوشتند. اما هنگامى كه ديدند ريپيرسيموس ها چه رويه اى در پيش گرفته اند تصميم گرفتند كه هر طور شده جلوى آن ها بايستند. آن ها بعد از پيشنهاد مذاكره و دعوت سران قبيله ى مذكور، و هنگامى كه دريافتند آن قبيله تمايلى به انجام گفتمان دوستانه ندارد تنها راه را درعلنى كردن مخالفت و دشمنى خود با آن قبيله ديدند و چون از رفتارهاى ناشايست آن ها به تنگ آمده بودند چاره اى نداشتند جز اين كه به آن ها حمله كردند و در نهايت پيروز شدند. پس از پيروزى همه ى كسانى را كه در بند قبيله ى ريپيرسموس بودند آزاد كردند و توانستند تا حد زيادى آزادى، برابرى و دموكراسى را با رعايت حقوق بشر در جامعه ى جادوگران برقرار سازند.
نكته ى جالب و باز هم قابل پيش بينى اين كه در هيچ يك از كتاب هاى تاريخى هيچ اشاره اى به انتيكوموس ها در اين جنگ نشده است چرا كه آن ها هيچ سود و منفعتى در اين جنگ براى خود نمى ديدند، پس ترجيح دادند سكوت كرده و فقط تماشاگر اين انقلاب در دنياى جادوگران باشند.
تکلیف سوم : این جلسه رو چطور دیدید؟( 3 امتیاز )

اين جلسه عالى بود. من كه هيچ ايرادى نمى بينم پروفسور. از موضوع هميشه جذاب درس گرفته تا تكاليف، همه چيز خوب بود.


Snape to Harry:
Telling you is the only ch


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۰۶ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
تمام اطلاعاتي كه در اين تكليف ارائه شده است توسط خود بنده از كتابهاي تاريخي برداشت شده است و همگي داراي شاهداي عيني مي باشند .



1)خصوصیات جادوگرانی که به دو گروه انتیکوموس و سینسیماریوس وارد شده اند را بنویسید.


انتیکوموس : افراد اين گروه جزوه مردمي بودند كه هيكلي نظير هيكل بنده را داشتند و مانند سالازار آي كيويي در حد تسترال .
اين افراد با تكيه بر بازوان خويش زندگي را مي گذرانند و از مغز جلبكي خويش هيچ استفاده اي نمي كردند ، گويا مغز را براي تحقيق بر روي مغزهاي دست نخورده گذاشته بودند .

پيشه اي اين گروه شركت در مسابقات بادي بولدينگ سال بود و هنر ديگري نداشتند . زن هاي خانه دار اين گروه براي به دست اوردن مخارج زندگي دامپروري مي كردند كه مبادا ريا شود .
اين گروه به دليل داشتن اين زندگي سخت بعد از چند سال منقرض گشتند .


سینسیماریوس : نام اين گروه را از زبان فارسي دري پشتو برداشتند و معنايش به زبان ساده فقط يك كلمه است : «سوسول» .

حتي از دوتا حرف س داشتن نام گروه و ترجمه مي توان فهميد كه فرهنگ لغت بنده درست مي باشد .
اين افراد معمولاً داري موهاي بلندي بودند و عينك دودي برچشم مي زدند . با كوچكترين ضربه ممكن بود مادرهايشان را صدا كنند و با كوچكترين زخم ديارباقي را ببوسند و به آن دنيا رجعت كنند و مرلين را ملاقات كنند .

در روايات آمده است كه مشنگ ها پس از ديدن گيسوان جلا خورده اين گروه به فكر اتوي مو افتادند تا بتوانند همانند اين گروه سوسول گردند .
پيشه ي اين گروه ساخت انواع و اقسام مد ها بود و از معروفترين مدي كه به جا گذاشته اند مد خزبازي بوده است . اين مد هم اكنون در دنياي مشنگي طرفداران زيادي دارد . از مدهاي معروف ديگر آنها مد زرنگي ، مد جوادي و مد يازده دوصفر مي باشد .



2)اولین جنگی که بین سه قبیله رخ داد را نوشته و بنویسید که چه گروهی این جنگ را شروع کرده و چه گروهی پیروز این جنگ بوده است.


اولين جنگ بين اين گروهها بين دوگروه انتيكوموس و ریپیرسیموس رخ داد .
ریپیرسیموس ها كه براي وسعت دادن عراضي و زير كشت بردن زمينهاي باير اطراف به زمينهاي انتيكوموس حمله برده بودند با هيكلهاي درشت اين گروه مواجه شدند .

با استفاده از مغز پرگوهرشان توانستند راهي براي غلبه بر اين مغز جلبكي ها پيدا كنند ان هم به اين صورت كه از چهار طرف به قبيله حمله كنند و چون انتيكوموس ها مغزشان ياري نمي كند كه بفهمند بايد از هر چهار طرف دفاع كنند ، ریپیرسیموس از يك طرفي بالاخره وارد قلعه ي قبيله مي شوند .

و اين اتفاق نيز افتاد . رئيس قبليه انتيكوموس ها كه مغزش اندكي بزگتراز ساير افراد قبيله بود پس از مشاهده ي چنين وضعي از سينسيماريوس ها تقاضاي كمك كرد . ولي سينسيماريوس ها كه افرادي سوسول بودند و از خون و خونريزي مي ترسيدند وارد جنگ نشدند .

بدين ترتيب ریپیرسیموس ها كه وارد قله شده بودند ، پرچم خود را بالا بردند و انتيكوموس ها را سرنگون كردند .
عده ي از انتيكوموس ها متوالي گشتند و به جاهاي ديگر مهاجرت كردند و از هم جدا شدند .
آرنولد شوارتنگز آخرين بازمانده ي نسل و جنگ انتيكوموس ها مي باشد .



3)این جلسه رو چطور دیدید؟


به نظرم بهتره كلاس غير رول بمونه ، اينطوري بهتره .


[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.