در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟!انگیزه من برای ورود به محفل اول از همه فعالیت هر چه بیشتر در چارچوب روبیوس هاگرید و سپس رول زدن بیشتر در انجمن محفل ققنوس به عنوان یک محفلی و بعد از اون کسب تجربه.
چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟حدودا روزی یک ساعت. ولی اینجوری زیاد مشخص نیست و طبق گفته ای که با آلبوس دامبلدور داشتم ، ماهی حدود 11 ، 12 پست رول میتونم در انجمن محفل ققنوس بزنم.
باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه. با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی همین جا یا در جایگاه سفیدان اصیل با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید..:: دوازده نیمه شب ::.با خستگی ناشی از کار دوازده ساعته در هاگوارتز بر روی تخت خواب زوار در رفته خودم می خزم.
فنگ در حالیکه زبانش را به حالت مسخره ای برای من در آورده است با آن چشمان معصومش به من نگاه میکند. آهی می کشم و با خستگی تکه ای گوش جلوی او می اندازم و شمع کوچک را که تنها منبع روشنایی کلبه کوچک من است را خاموش میکنم.
چیزی نمی گذرد که با صدای قدم زدنی از بیرون کلبه ام از خواب تازه پا گرفته ام میپرم.
به آرامی چتر صورتی رنگم را از کنار بخاری کوچک بر میدارم و به طرف پنجره میروم و چیزی که آنجا می بینم ، نفسم را بند می آورد.
مرگ خواری سیاه پوش بی توجه به اطرافش به طرف جنگل ممنوعه حرکت میکرد.
میدانستم که خبر دادن به هاگوارتز به هیچ وجه در شرایط فعلی کارساز نیست پس ، به آرامی از کلبه خارج میشوم.
دنننگ!
اه. لعنتی!
نمی دانم فنگ چرا ظرف غذایش را همیشه اینطرف و آنطرف میکند. ولی کار از کار گذشته بود و مرگ خوار به سرعت برگشت.
- کروشیو
من به سرعت پشت اولین کدو حلوایی غول پیکر پناه گرفتم.
کدو حلوایی بعد از برخورد طلسم به هزاران تیکه تبدیل شد و مرا نیز بی دفاع جلوی یک مرگ خوار تنها گذاشت.
چشمانم را بستم و آماده ی پذیرش مرگ شدم که ناگهان صدای فریاد مرگ خوار توجه دوباره مرا جلب کرد.
فنگ به طرف مرگ خوار دویده بود و با دندان های بلندش مرگ خوار را گاز گرفته بود.
سریع چوبم را به طرف مرگ خوار گرفتم و فریاد زدم : اکسپلیارموس!
حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟بله.
تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید.بنا به دلایلی من به هیچ وجه نمی تونم از طلسم استفاده کنم. ( به جز در مواقع خیلی خاص و ضروری ، مثل رول بالا. وگرنه وزارت متوجه میشه و...
) ولی من همیشه با سوت بلبلی خودم برای هر مرگ خواری خطرساز خواهم شد.
در هنگام مشاهده اسمشو نبر :
چهه چهه!
با این سوت، فنگ ، آراگوگ و پشمالو احظار شده و به طرف اسمشو نبر حمله میکنند.
در هنگام مشاهده مرگ خواران معمولی :
سییت سیییت!
با این سوت فقط فنگ و آراگوگ احظار می شوند و پشمالو سرکارش یعنی محافظت از سنگ جادو باقی می ماند.
به این ترتیب من به واسطه حیوانات دوست داشتنی ام خیلی راحت این مرگ خواران ملعون را از خود دور میکنم.
خوب بود.. بهتر هم خواهد شد.
تایید شد.