قیام 1 بازیگران »
جیمز سیریوس پاتر
آبرفورث دامبلدور
سارا اوانز
آلبوس دامبلدور
سوروس اسنیپ
بر اساس
نمایشنامه ای از سیریوس بلک
کارگردان » سوروس اسنیپ
تهیه کننده » سوروس اسنیپ
تصویر روشنی از یک اتاق بزرگ و اشرافی پدیدار میشه که به خوبی تمام زوایاش توسط دوربین نشون داده میشه. میز بزرگی از جنس چوب بلوط با شش صندلی نقره که دورش چیده شدن در وسط اون اتاق قرار گرفته.
دوربین بر روی در ثابت میشه و در همون موقع سه نفر وارد اتاق میشن.
آلبوس دامبلدور، آبرفورث دامبلدور، و جیمز سیریوس پاتر به سمت میز گام بر می دارن.
رداهایی شیک و براق پوشیدن و چهره هایی جدی به خود گرفتن. هر سه نفر به دور میز گرد میشینن.
آلبوس دامبلدور رو به جیمز می کنه: برنامه ها چطور پیش میره، جیمز؟ همه چیز.... آمادست ؟
- البته آلبوس... همه چیز رو تحت نظر دارم. به زودی میتونیم ضربه نهایی رو بزنیم.
و هر دو به چهره ی متفکر آبرفورث خیره میشن و دوربین هم ابروان پهن و در هم کشیده ی آبرفورث رو نشون میدن که در صورتش خودنمایی می کنه.
- خب، آبر ؟ تو برادریت رو به ما ثابت کردی. فکر نکن به اونا خیانت کردی... اونا به محفل خیانت کردن و تو برای نجات محفل با ما همراه شدی... خاطیان باید به سزای عملشون برسن.
و آبر به نشانه ی تأیید سرش رو تکان میده. و ناگهان روش رو به طرف جیمز می کنه و میگه: مطمئن شو که پیروز میشیم... اونا گریملود رو پایه گذاری کردن و تونستن موقعیت خوبی رو به دست بیارن. می فهمی که چی میگم ؟
جیمز قاه قاه بلندی سر میده و آلبوس رو نیز با خودش همراه می کنه. سپس با لحنی تمسخر آمیز میگه : تأسیس بدون برنامه و هدف به چه درد می خوره آبر ؟ می بینی ؟ اونا حتی تو رو خام کردن... نگران نباش... ما پیروزیم...
دوربین بار دیگر دیوارهای کاغذشده ی اتاق رو نشون میده و فرش سرخی که در کف اون پهن شده. سپس تصویر تاریک میشه و این بار در کلبه ای تاریک و پوسیده که با نور فانوس ها روشن شده فیلمبرداری از سر گرفته میشه.
- تو مطمئنی، سوروس ؟
- آره سارا! من با چشمای خودم دیدم... اونا میخوان بنیان گذاران گریملود رو کنار بزارن... با چشم خودم دیدم که آبرفورث پیش اونا رفت و به ما خیانت کرد... باید چیکار کنیم ؟! من نگرانم ... نباید ارباب رو خبر کنیم ؟
دوربین روی زنی با موهای بلند و چشمانی زیبا و با پوستی سفید و جذاب مکث می کند که یکی از ابروانش را بالا انداخته و در واکنش به حرف سوروس جواب میده : نه سوروس ... نه! اگه بخوان از ولدمورت کمک بگیرن بزرگترین خیانت رو به محفل مرتکب شدن ... نمی فهمم... نمی فهمم چرا... از همون اول گفتم که نباید دوستیشونو به هم بزنن، اما کار از کار گذشته، جیمز تشنه ی قدرته و آلبوس رو هم فریب داده و همراه خودش کرده ... وای خدا دارم دیوونه میشم.
و سرش رو به شدت تکان میده.
سپس از روی صندلیش بلند میشه و در کلبه قدم می زنه. یه مبل راحتی و یه تخت پوسیده و کهنه در دو گوشه ی کلبه قرار گرفتن. رنگ کلبه گرفته و الوارهاش پوسیده شده اما سارا اوانز مدت زیادیه که به این زندگی عادت کرده، در کنار دریاچه سیاه.
- میدونی سوروس، یاد چه شعری می افتم ؟
و سوروس در حالی که از روی صندلی به سارا نگاه می کنه سرش رو به نشونه ی نفی حرکت میده.
- یاد شعری میفتم که کلاه گروه بندی میخوند اما ما هیچ توجهی بهش نداشتیم حتی سیریوس هم تلاش کرد به ما اون رو بفهمونه اما باز هم بهش توجهی نکردیم و فقط خندیدیم... میخوای یه تیکش رو برات بخونم ؟
و سوروس به نشونه ی تأیید سرش رو تکون میده و با لحنی ملایم میگه : بله
"نمیتونم باور کنم که اونا تا این حد شدن عوض
چه کرده با جادوگران سفید این کینه و هوس !
دو برادری که یک روز مثل دوتا ستون بودن
حافظ گریمولد و پایه ی زیر اون بودن
افتادن به جون هم با طعنه و پرده دری
هر دوتاشون جدا از هم به دنبال سلطه گری
چه میشه کرد وقتی دوتا داداش جنجال و بلوا می کنن؟
چه میشه کرد وقتی با هم دوئل و دعوا می کنن؟"
سپس نفسی از سر نداشتن چاره و گریز کشید و گفت : واقعا حق با کلاهه. وقتی اون راهی نداره منم نمیتونم راهی پیدا کنم...
سوروس از جاش بلند میشه و دستان سارا رو می گیره و رو در رو در چشمانش چشم می دوزه و میگه : نگران نباش سارا... بالاخره راهی هست ... ای کاش من زمان رخ دادن این وقایع تلخ بودم اما هنوزم دیر نشده ... هنوز اونا قیام نکردن... هنوز فرصت داریم.
و در زیر نور فانوس اشک از چشمان سارا اوانز جاری میشه. بعد سوروس دستش رو رها می کنه و دوربین روش زوم می کنه که از کلبه قدم به تاریکی شب می گذاره.....
-------------------------------------------------
توجه کنید که :
1- هدف بنده توهین به هیچ شخص خاصی نبوده و همچنین برای موضع گیری یا حمله یا دفاع هم نبوده! صرفاً جهت یادآوری خاطرات خوب هست.
2- قسمت دوم فیلم فردا شب اکران میشه.
با تشکر
ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در 1388/5/27 23:21:28