سالازار اسليترين : نن جونشو
هلگا هافلپاف : بابا جونشو
گودريك گريفيندور : آخي ... دامبي جونشو :angel:
بله ...
خب . غرض از مزاحمت اين بود كه مي خواستيم اين دو تا جوون تازه شكفته رو به هم برسونيم و دخترتونو براي سالازار خواستگاري كنيم .
ها ...
آهان دخترم معجون بيار .........
چشم بابا ...
روونا ريونكلاو : كله ي تاس سالازارو
لرد ولدمورت : بلا تريكس لسترنج در حال جيغ زدن .
دامبلدور : خودشو مي بينه كه از هفت در مثل جت ميدوه و مك گوناگل دنبالشه .
بلا تريكس : هر لرد ( ولدمورت) در حال بي اعتناعي به او .
هرميون گرنجر : ديدن رون در سرد خونه
هري پاتر : ولدمورت با ادب با يه روبان صورتي دور سرش .
اسنيپ : مرگ ليلي .
من : مگه خودت خواهر ، مادر نيستي ؟ به من چكار داري بي ادب ؟