هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۹:۳۰ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
تکالیف:

1. شما نیز خود را در نقش مدافع قرار دهید و چیزی که معلم خواسته را انجام دهید و این را به صورتی رولی کوتاه توضیح دهید. (25 نمره)


- فلور بس کن دیگه، سوار جاروت شو!نمی تونی تا آخر زنگ فرار کنی که!

گودریک با لبخند این جملاتو به زبان آورد. فلور بی توجه به خنده ی بازیکنان دیگر سوار جارویش شد. او می دانست اصلا قوی نیست و به هیچ وجه به درد مدافع شدن نمی خورد،لازم نبود کسی این موضوع را به او یاد آوری کند.

انگار تیکه هایی که لوکسیاس می انداخت تمامی نداشت اما اعتمادبه نفس فلور تزلزل ناپذیر به نظر می آمد.

گودریک سوتش را به صدا در آورد و فلور از روی زمین بلند شد. چوبش را محکم گرفته بود تا از میان دست های عرق کرده اش سر نخورد.

اولین بلادجر به سمت او می آمد فلور با دقتی کم نظیر چوب را به توپ کوباند و توپ به طرف گودریک رفت اما هنوز هم قدرت بازوی فلور کم بود و توپ به گودریک نرسید.

دومین توپ هم با این که پرتاب شد اما با هم به گودریک نخورد. بلادجر سوم به گودریک نزدیک شد، اما خبری از خوردن توپ به گودریک نبود.

صدای خنده هایی که از پایین می آمد موجب شد فلور اعتماد به نفسش را از دست بدهد.
فلور با ناراحتی سرش را پایین انداخت سنگینی نگاه گودریک را روی خود حس می کرد،محجوبانه بالا را نگاه کرد و لبخندی زد که گودریک را آب کرد.

فلور کم کم به گودریک نزدیک شد و
.
.
.
بلاجر را به سویش پرتاب کرد.


گودریک به شدت جا خورد و از جارو به پایین افتاد، بلاجر پنجم تا شکم گودریک نیز پیشرفت اما فلور بلاجر را با چوبدستی اش ناپدید کرد و میان هم کلاسی هایش که با دهان باز او را نگاه می کردند فرود آمد سپس قدم زنان به طرف رختکن حرکت کرد.

2. توپ های کوییدیچ را نام ببرید و هر یک را در یک خط تعریف کنید. (5 نمره)


گوی زرین یا اسنیچ: توپ کوچک طلایی رنگی است که گرفتنش از همه توپ ها سخت تر است و 150 امتیاز برای تیمی که آن را گرفته می دهد و با گرفتن آن بازی پایان می یابد.

کوافل یا سرخگون: همان طور که از اسمش پیداست توپ سرخ رنگی است که مهاجمان آن را می گیرند و به درون دروازه می اندازند و 10 امتیاز نصیب تیمشان می کنند این توپ 30 سانتی متر قطر دارد و سرعت سقوطش زیاد نیست.

بازدارنده یا بلادجر:توپ خطرناکی که بیست و پنج سانتی متر قطر دارد و وظیفه اش انداختن بازیکنان از روی جاروهایشان است.


ویرایش شده توسط فلور دلاکور در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۲۸ ۲۳:۰۸:۲۸

بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۶:۰۳ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
1. شما نیز خود را در نقش مدافع قرار دهید و چیزی که معلم خواسته را انجام دهید و این را به صورتی رولی کوتاه توضیح دهید. (25 نمره)

ملت در همین حالی که داشتند مثل بید مجنون تلق تلق می لرزیدند از رختکن خارج شدند و توی یه صف وایسادن تا نوبتشون بشه. یکی یکی می رفتن جلو و بلوجر هاشون رو می زدن و گودریک به راحتی از اونا جا خالی می داد.
بهترین ضربه ها رو فلور دلاکور و لوکسیاس زدن که هر کودوم سه بلوجر رو به گودی زدند و در حالی که به شدت ذوق مرگ بودند کنار زمین اومدند و جنگولک بازی هایی خیلی جلف به شکل انجام دادند.

دیگه تقریباً ملت تموم شده بودند و یکی دو نفر بشتر نمونده بودن و فلور و لوکاسیاس بیشتر ذوق می کردن و فکر می کردن که حتماً نمره ی خوبی می گیرن.

در همین لحظات گودریک با صدای بلند گفت:
- آی بچه... تو که اون ته وایسادی، تو هم بیا ببینم چیکار می کنی. چرا کلاه رو صورتت کشیدی؟ کلاهتم بر دار!

آخرین نفر که قدی بسی بلند داشت و یه ردای مشکی با حاشیه هایی زرد پوشیده بود و کلاهشو هم روی صورتش کشیده بود تا قیافه ای بس خفن به هم بزنه جلو اومد.
آسمون یه دو تا رعد و برق زد و یارو کلاهشو داد عقب و صحنه ای بس خوفناک شکل گرفت.

گودریک:
ملت:

در همین حین کف و خون قاطی کردن ملت و استادشون، الفیاس جیغ زد و گفت:
- واااااای، ارنی برگشتــــــه... ارنی مک میلــــــــــــــــــان

در حالی که ارنی سوار جاروش می شد لوکاسیاس آروم به فلور گفت:
- بدبخت شدیم، این یه بازیکن خفنه... الان هر پنج تا رو میزنه به گودریک!

ارنی با لبخندی از زمین بلند شد و اوج گرفت و دو سه تا کله ملقَ رو هوا با جارو زد و ملت از اون پایین تشویق می کردن.

چوبو گرفت دستش و به سمت جایگاه مخصوصش رفت. اولین بلوجر اومد و ارنی ژست خفن مدافعی گرفت و چوبو انداخت بالا و دوباره گرفت، با سرعت چوبو به سمت توپ برد و... چوبش با فاصله از کنار توپ رد شد!

ملت اون پایین سخت مشغول نقد و تحلیل این ضربه بودن:
- دیدی چ استیلی داره؟ یه کم بد شانسی آورد فقط!
- آره بابا خیلی عالیه، اگه چوبش می خورد به توپ گودریکو باید با خاک انداز جمع می کردیم.
- واقعاً بازیکن خوبیه.

در همین حین دومین توپ هم به سمت ارنی اومد و باز هم موفق به زدنش نشد!

ملت دوباره زمزمه هایی می کردن:
- ای بابا، خوب خیلی وقته از میادین دور بوده یادش رفته.
- انگار خیلی هم خوب نیس دیگه، فک کنم سنش زیاد شده.

در همین حین ضربات سوم و چهارمم از دست رفت!

ملت:
ارنی:

توپ پنجم مستقیم به سمت ارنی اومد و خورد تو پوز مبارکش و با استیل کاملاً ورزشکاری از اون فاصله با مغز خورد زمین و همه مویرگای مغزش پاشید رو تیر دروازه.

ملت:
لوکاسیاس و فلور:
ارنی:


2. توپ های کوییدیچ را نام ببرید و هر یک را در یک خط تعریف کنید. (5 نمره)

کوافل یا سرخگون: مهاجمان باش بازی می کنن و باید وارد حلقه های تیم مقابل بکنن. هر گل 10 امتیاز داره.
بازدارنده یا بلوجر: مدافعان به وسیله ی چوب اونا رو به سمت مهاجمان می فرستن تا از جاروهاشون بندازنشون پایین.
گوی زرین یا اسنیچ: توپی کوچک و طلایی رنگ که جستجوگر مسئول گرفتن اونه و هر تیمی که بگیرتش 150 امتیاز میگیره و بازی تموم میشه.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۴:۲۶ جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۱

لوکسیاس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۰ دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 23
آفلاین
1. شما نیز خود را در نقش مدافع قرار دهید و چیزی که معلم خواسته را انجام دهید و این را به صورتی رولی کوتاه توضیح دهید. (25 نمره)

هوا 10 درجه زیر صفر بود و بخاری که از دهن دانش آموزان خارج می شد این را به خوبی نشان می داد. چهره ی همه عصبانی،مضطرب و متمرکز همه مشخص بود.

لوکسیاس در صف اول دانش آموزان راه می رفت، سالها تمرین کوییدیچ کرده بود برای خودش، ورزش مورد علاقه اش، بدن عضلانی اش در این سرما کمی منقبض شده بود اما هنوز ماهیچه هایش او را بهتر از هرکس دیگری یاری می کرد.

نزدیک زمین شده بود که کاپشن کتانی اش را در آورد و ردای قرمز رنگ خود را به رخ دانش آموزان بقیه گروه ها می کشید. قصد داشت نفر اول وارد میدان شود و به رقابت با استادش بپردازد. گوددریک را از هر کس دیگری بیشتر قبول داشت و اورا به نوعی خوش مشرب ترین معلم می دانست.

-خب بچه ها کی می خواد اول وارد زمین بشه ؟

دست لوکسیاس و 2-3 نفر دیگر بالا رفت.

-لوکسیاس، تو بیا ببینم چی کاره ای، هفته ی پیش که غایب بودی، ببنیم می تونی جبران کنی یا نه.

سپس نیشخندی زد و با جاروی نیمبوس خود به سرعت به سمت آسمان پرکشید، سرعت ابتدایی استاد دلهره ای در دل همه ی دانش آموزان انداخته بود اما لوکسیاس بیشتر سعی می کرد تا حواس خودش را جذب نقشه اش کند. باید نظر استادش را جلب می کرد.

به سمت آسمان پر کشید، سواره مرگ او در سرعت کم از هیچ جارویی نداشت هیچ، یک درجه سریع تر هم بود، اما الان سرعت به کمکش نمی آمد باید با بلوجر استادش را می زد.

در سمت دیگر میدان، مقابل استاد ایستاد و با صدای بلندی فریاد زد:

-من آماده ام.

-شروع می کنیم.

باد در ابتدا به ضرر لوکسیاس در حرکت بود و باعث خطای کوچکی در ضربه اش می شد.

گودریک مشغول پرواز بود که لوکسیاس به سرعت چرخی به دور حلقه ی دروازه ها زد و ضربه ی محکمی به توپ وارد کرد، توپ به سمت گودریک به سرعت قابل توجهی حرکت می کرد، چماق را دوباره در دستش فشرد و توپ دیگری را هم به سرعت به سمت گودریک پرتاب کرد.

توپ اول با اختلاف چند سانتی متر از کنار صورت گودریک عبور کرد و گودریک نیشخند زنان توپ دوم را از لای پاهایش با حرکت نمایشی ای رد کرد.

-خوب بود، اما کافی نبود.

-منو دست کم نگیرید استاد.

اینبار باید فکر دیگری می کرد، نمی خواست توپ دیگری را هدر بدهد، 2 توپ هم زیاد بود، به انتهای زمین حرکت کرد و توجه گودریک را دوباره به خود جلب کرد، باچماق خود ضربه ی نیمه محکمی به بلاجر زد و بلاجر با سرعت به سمت گودریک حرکت می کرد.

در کمال تعجب اینبار لوکسیاس با جارویش(سوار مرگ) هوا را می شکافت و به سمت بلاجر حرکت می کرد، سرعتش از بلاجر بیشتر بود اما اختلافش با توپ زیاد بود.

گودریک سعی می کرد ذهن دانش آموزش را بخواند اما متوجه حرکت عجیبش نمی شد، پس حواسش را روی توپ متمرکز کرد و اینکه اینبار چگونه توپ را عبور دهد.

توپ چند متر بیشتر با گودریک فاصله نداشت که لوکسیاس به توپ رسید، ضربه ی به مراتب محکم تری به بلاجر وارد کرد و اینبار توپ در جهت استادش شروع به حرکت کرد و سپس سریعا لوکسیاس جهات پروازش را عوض کرد تا از محدوده بازی مدافعان جلوتر نرفته باشد.

گودریک حال می فهمید لوکسیاس چه نقشه ای کشیده بود اما دیگر دیر شده بود، در حالی که بلاجر تنها چند سانتی متر با بدنش فاصله داشت لبخند رضایت از شاگردش برروی صورتش نقش بست و با وردی توپ را درست مقابل سینه اش متوقف کرد و بر روی زمین بازی فرود آمد.

-عالی بود پسر، خوشم اومد، باید برای مسابقات کوییدیچ هم اسم بنویسی مطمئنا استعدادشو و فکرشو داری.

-ممنون استاد، درچه من تو این پست بازی نمی کنم.

-مهاجم یا جستوجوگر چون دروازبانی بهت نمی آد.

-مهاجم رو بهتر بازی میکنم.

-خوبه

-حب،دواطلب بعدی...

و لوکسیاس به سمت رختکن روانه شد.

2. توپ های کوییدیچ را نام ببرید و هر یک را در یک خط تعریف کنید. (5 نمره)
سرخگون : 30 سانتی متر قطر دارد، سرخی برای این است که راحت پیدا شود و اینکه با طلسمی باعث می شود راحت در دست بماند. طبق پیشنهاد یک ساحره سرعت سقوط توپ مانند سرعت سقوط توپ در آب است که باعث می شود توپ را سریع بگیرند و زیاد به زمین نیفتد.

توپ های بازدارنده:(بلاجر) از آهن است و قطر 25 سانتی متر، اگر به حال خودش باشد به طرف نزدیک ترین بازیکن می رود. محکم.

گوی زرین: گویی طلایی به اندازه ی گردو که باید از دست جستجوگر فرار کند(افسانه ای می گوید یک بازی به علت همین توپ 6 ماه طول کشید و از آخر هم گوی پیدا نشد و بازیکنان با نارضایتی از جادوگرانشان دست از بازی کشیدند)




تا خودم هستم به امضام نیازی نیست


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ جمعه ۱ دی ۱۳۹۱

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین

جلسه دوم



اتفاق هفته ی قبل پیش امده بود و معلم از خود راضی پرواز و کوییدیچ کلاس را بعد از شما انداخته بود. انگار دوست داشت دانش اموزان را با شکم پر تکانی دهد. اینبار هوا سرد تر هم شده و برف ارام ارام می بارید. در حیاط هاگوارتز نیز هیچ دانشی اموزی وجود نداشت چون دمای هوا به زیر صفر رسیده بود. هوا بسیار سرد بود.

چند روز بعد نیز دانش اموزان به تعطیلات کریسمس می رفتند و این کلاس پرواز و کوییدیج اخرین کلاس به شمار می آمد. حتی بعضی دانش اموزان تصمیم داشتند بجای اینکه فردا به سمت خانه یشان بروند ، امروز بروند اما به علت این کلاس نتوانستند.

خیل دانش اموزان به سمت میدان کوییدیچ هاگارتز می رفتند. همه ی دانش اموزان لباس های گرمی پوشیده بودند. یکی از دانش اموزان در حالی که دوان دوان به سمت دانش اموزان می آمد ، داد زد: « معلم پشت سره! »

همه ی دانش اموزان به عقب نگاه کردند و گودریک را دیدند که با همان ردای بلند گریفندوری به سمت انها می آید. دانش اموزان کنار رفتند و راه را برای او باز کردند.

گودریک با صدای بلند گفت: « سلام بچه ها! می دونم سردتون هست برای همین کلاس رو تو رختکن برگزار می کنیم! » و به سمت زمین کوییدیچ رهسپار شد. دانش اموزان عصبانی نیز به دنبالش رفتند.

رختکن زمین بسیار کوچک بود و دانش اموزان چسبیده بهم ، ایستاده بودند و به گوردیک نگاه می کردند. گودریک شروع به حرف زدن کرد: « خب جلسه ی قبلی دو نفر تکالیف رو انجام دادن که ازشون ممنونم و دانش اموز های دیگه هم میل خودشون هست! خب نمراتتون رو هم تو تابلوی امتیازات می تونید ببینید. »

گودریک عطسه ای کرد و ادامه داد: « خب این بار تکالیف کمی بهتون خواهم داد. خب خیلی از شما تو مسابقات کوییدیچ به عنوان تماشاگر حضور داشتین و مهارت مدافعان رو دیدین! خب این جلسه نیز شما مدافع خواهید بود. شما وظیفه دارید بلوجر پرتاب شده به سمت مهاجم تیم شما را دفع کنید و یا بلوجری به سمت بازیکن حریف بزنید. خب این جلسه بلوجر زنی رو امتحان می کنیم. من بازیکن تیم حریف هستم با سرعت در میدان چرخش می زنم و شما باید با بلوجر منو بزنید. باید سریع باشید چون فقط دو دقیقه مهلت خواهید داشت و فقط 5 بلوجر می توانید پرتاب کنید! »

گودریک همه ی دانش اموزان را به سمت میدان دعوت کرد تا به صف بشوند و نقش مدافع را ایفا کنند.


تکالیف:

1. شما نیز خود را در نقش مدافع قرار دهید و چیزی که معلم خواسته را انجام دهید و این را به صورتی رولی کوتاه توضیح دهید. (25 نمره)

2. توپ های کوییدیچ را نام ببرید و هر یک را در یک خط تعریف کنید. (5 نمره)


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۶:۳۱ دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۱

کینگزلی شکلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۷ سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۲۵ سه شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲
از شیراز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 227
آفلاین
با درود

تکالیف

1. خب شما هم دانش اموز هستید و باید کاری که معلم گفته را انجام دهید! این را به صورت رولی کوتاه توصیف کنید. (20 امتیاز)

بر روی جارویم نشستم و با سرعت به سمت دیوار ها پرواز کردم.
دیوار ها بسیار شوکه کننده از زمین کنده می شدند و جوی چشمم ظاهر می شدند؛ تمام دیوار ها را رد می کنم اما وقتی فکر میکنم دیگر بازی را برده ام، بلوجری محکم به گلوله اتشینم می خورد.
تعادلم را از دست می دهم و سقوط میکنم؛ در ذهنم تمام تمریناتم را به یاد می اورم و به گلوله اتشین با استفاده از ذهنم فرمان می دهم و به سختی به بالا بر میگردم اما هنوز حفظ تعادل سخت است.

به گودریک نگاه میکنم، در حال لبخند زدن به من است، در نگاهش تحسین و شگفتی موج می زند.
تمام ذهنم را خالی از فکر میکنم و فقط به جلو می نگرم و با سرعت سرسام اور که از جارویی شکسته بعید است به جلو می شتابم، دیوار بعدی که اخریش بود را رد می کنم، بلوجری از کنار گوشم رد می شود و کوافل از دستم می افتد تا به دروازه می رسم.

کوافل را دوباره رو درروی گودریک بر می دارم و به جلو پرواز میکنم و توپ را تمام قدرتم که خودم هم هنوز از ان شگفتی دارم پرتاب می کنم و چند لحظه بعد..

هلهله شادی و سرور بازیکنان راونکلاوی بلند می شود و حتی هافلپاف و گریفیندور نیز همراهیشان می کنند.به عنوان اخرن شرکت کننده و اولین کسی که از سقوط نجات پیدا کرد و چندمین نفری که توپ را گل کرد احسا خوبی داشتم.

2. دو قانون اول کوییدیچ را بگوید. (5 امتیاز)

1.هیچ محدودیتی در ارتفاع پرواز بازیکنان وجود نداره اما خروج بازیکنان از حد و مرز زمین مجاز نیست.اگر بازکن تیمی از حد و مرز بیرون برود کاپیتان بازی موظف است کوافل را به تیم مقابل تسلیم کند.

2.کاپیتان هر تیمی می تواند با علامت دادن به داور تقاضای وقت استراحت کند.این تنها زمانی است که پای بازیکنان در طول بازی به زمین می رسد.اگر مسابقه ای به بیش از دوازده ساعت رسیده باشد وقت استراحت دو ساهت هم می شود.
بازنگشتن تیم به زمین پس از دو ساعت موجب محرومیت آن ها از ادامه ی آن بازی خواهد شد.


3. خطا های مربوط به توپ کوافل رو نام ببرید و توضیح دهید. (5 امتیاز)

بازیکنان می توانند کوافل را از صاحب کوافل بقاپند اما به هیچ عنوان حق برخورد دستشان با بدن صاحب کوافل را ندارند.

کوافل گیری: تماس دست با کوافل هنگام عبور از حلقه

کوافل کاری:دستکاری کردن کوافل مثلا کاری کردن تا کوافل زودتر سقوط کند.


ورودم به گريفيندور فقط يك دليل داره ؛
پـــــيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروزي

only Gryff


ما شیفتگان خدمتیم، نه تنشگان قدرت


مدتی نیستم، امتحانات بدجوری وقتمو مشغول کرده.
از همه بچه ها عذر میخوام.

اما...
بر می گردم؛

پرشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــور و
بهتـــــــــــــــــر از همیــــــــشـــــــه


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
تکالیف


1. خب شما هم دانش اموز هستید و باید کاری که معلم گفته را انجام دهید! این را به صورت رولی کوتاه توصیف کنید. (20 امتیاز)

نفس عمیقی کشیدم و لبخندی از روی خود شیرینی به گودریک زدم. همیشه از کلاساش خوشم میومد چیزای جالبی داشتن.
آروم سوار بر جاروی فرانسویم شدم و منتظر شدم تا گودریک اسم نفر اولو اعلام کنه.
_ فلور می خوای اولین نفر باشی؟

با گیچی به گودریک نگاه کردم، نفر اول؟!
با لکنت کنان گفتم: حتما؛چرا که نه!

گودریک گفت :خب با سوت من شروع کن، یک دو سه!

صدای سوت درون گوش هایم پیچید از روی زمین بلند شدم و کوافل را درون دست هایم گرداندم عادت نداشتم که توپی به این سنگینی را دست بگیرم من همیشه جست و جو گر بودم نه مهاجم!

به سرعت به سوی دروازه ی رو به رویی پرواز کردم کم کم داشتم به این نتیجه می رسیدم که آسان است اما ناگهان دیواری بر جلو رویم ظاهر شد به سختی از آن جای خالی دادم؛ دیوار ها به سرعت جلوی من ظاهر می شدند و سرعتم را کم می کردن پس از کلی سر و کله زدن بالاخره به دروازه رسیدم و کوافل را مانند جانم چسبیدم اما اصلا یادم نبود که بلاجر هایی نیز در کار هستند یک بلاجر با سرعت باد کنار من رسید و من و کوافل را با هم به زمین انداخت و تمام زحماتم را هدر داد!

گودریک با لبخندی که نمی توانست پنهانش کند پایین منتظرم بود.

با بد اخلاقی پرسیدم: به چی می خندین استاد؟

گودریک گلویش را صاف کرد و گفت: هیچی! اما در هر حال اون دروازه ی آخر بود موفق شدی!

2. دو قانون اول کوییدیچ را بگوید. (5 امتیاز)

1.هیچ محدودیتی در ارتفاع پرواز بازیکنان وجود نداره اما خروج بازیکنان از حد و مرز زمین مجاز نیست.اگر بازکن تیمی از حد و مرز بیرون برود کاپیتان بازی موظف است کوافل را به تیم مقابل تسلیم کند.

2.کاپیتان هر تیمی می تواند با علامت دادن به داور تقاضای وقت استراحت کند.این تنها زمانی است که پای بازیکنان در طول بازی به زمین می رسد.اگر مسابقه ای به بیش از دوازده ساعت رسیده باشد وقت استراحت دو ساهت هم می شود.
بازنگشتن تیم به زمین پس از دو ساعت موجب محرومیت آن ها از ادامه ی آن بازی خواهد شد.

3. خطا های مربوط به توپ کوافل رو نام ببرید و توضیح دهید. (5 امتیاز)

کوافل گیری: تماس دست با کوافل هنگام عبور از حلقه

کوافل کاری:دستکاری کردن کوافل مثلا کاری کردن تا کوافل زودتر سقوط کند.


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۱:۲۷ جمعه ۱۷ آذر ۱۳۹۱

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
جلسه اول


- « مرتیکه چی فکر کرده؟ اخه بعد شما هم کلاس می زارن؟ »

بیشتر دانش آموزانی که در حال رفتن به سمت زمین کوییدیچ بودند ، همین حرف ها را می زدند و غر می زدند. درست یک ساعت پیش دانش اموزان در حال شام خوردن بودند اما با شنیدن خبر تغییر ساعت کلاس کوییدیچ ، مجبور شدند غذایشان را سریع بخورند و یا اصلا نخورند.

اعضای هر چهار گروه در صف های نچندان منظم در حال رفتن به سمت زمین کوییدیچ بودند. سردی هوا نیز از طرف دیگر دانش اموزان را رنجیده خاطر می کرد. نسیم سوزناک زمستانی دندان های بیشتر دانش اموزان را به لرزه در اورده بودند. البته پاهای بعضی از دختران را که برای بیرون گذاشتن پاهایشان ، شلوار کوتاه پوشیده بودند ، را نیز به لرزه در آورده بودند.

در زمین کوییدیچ معلم جدید بر روی صندلی تماشاگران نشسته بود و با حسرت به زمین کوییدیچ زل زده بود. چند دقیقه بعد دانش اموزان از دو سو به طرفش امدند و همه مثل او بر روی سکوی تماشاگران نشستند. گودریک از سر جایش بلند و از سکوی تماشاگران که به صروت پله ای بود ، چند پله پایین رفت و به طرف دانش اموزان چرخید.

ردای سیاه رنگ با رگه های قرمز رنگش همانند ردا های دانش اموزان گریفندور بود. شلوار جین و تی شرتش در این هوای سرد نیز بسیار جلب توجه می کرد. بالاخره گودریک لب به سخن گشود: « سلام! »

دانش اموزان با بی حالی جواب سلام می دهند و گودریک ادامه می دهد: « خب نمی خوام در این هوای سرد نگهتون دارم تا سرما بخورید پس زودتر کلاس رو شروع می کنم! »

مکثی کرد و با نگاهی از اینکه همه ی دانش اموزان سر جای خود نشسته اند ، مطمئن شد. ادامه داد: « امیدوارم همتون کتاب کوییدیچ در گذر زمان رو تهیه کرده باشین چون بعضی از تکالیف با این کتاب حل می شوند البته نمره بیشتر مربوط به قسمت عملی درسمان می باشد. »

گودریک چوبدستی خود را از جیب شلوارش بیرون آورد و ان را تکانی داد. چند ثانیه بعد جاروی فشفه اش در دستانش بود. گودریک ادامه داد: « خب دوستان من بهتره شما نیز جارو هاتون رو خبر کنین! »

دانش اموزان چوبدستی های خود را بیرون آوردند و بیشترشان این کلمه را گفتند: « اکسیو »

دیری نگذشت که همه دانش اموزان نیز صاحب جاروی پرنده شدند. معلم کوییدیچ بعد از مطمئن شد از این امر ادامه داد: « خب برای جلسه ی اول نمی خوام زیاد براتون چیز سختی ازتون بخوام. برای همین یکمی می خوام قابلیت مهاجمیتون رو بررسی کنم! خب هر کس یه کوافل به دست می گیره و از این سر دروازه شروع به پرواز می کنه به طرف دروازه بعدی! توجه کنین که سرعتتون نباید زیاد کم بشه چون اینطوری جاروتون بخاطر طلسمی که گذاشتم می افته زمین و شما نیز همراهش می افتین! »

بیشتر دانش اموزان اهی از عصبانیت و نگرانی کشیدند. هیچ کس دوست نداشت در این هوای سرد زمین بخورد. دانش اموزان فکر نمی کردند در جلسه اول کار عملی خواهند داشت!

گودریک ادامه داد: « خب در حالی که شما حرکت می کنید ، جلوی راهتون به طور ناگهانی دیوار هایی ظاهر میشه که شما باید اون ها رو مهاجم فرض کنید و ازش دریبل بزنید. درضمن مراقب بلوجر ها هم باشید. در اخر نیز باید توپ رو وارد دروازه کنید جوری که دروازبان که من باشم ، نتونم بگیرم! خب به صف بشین و شروع کنین! »

گودریک این را گفت و به سمت دروازه سمت چپ حرکت کرد. دانش اموزان نیز سوار بر جارو ها شدند و وارد میدان شدند دریغ از چند نفر که از کلاس فرار کردند. دانش اموزان به صف شدند و شروع کردند.

تکالیف

1. خب شما هم دانش اموز هستید و باید کاری که معلم گفته را انجام دهید! این را به صورت رولی کوتاه توصیف کنید. (20 امتیاز)

2. دو قانون اول کوییدیچ را بگوید. (5 امتیاز)

3. خطا های مربوط به توپ کوافل رو نام ببرید و توضیح دهید. (5 امتیاز)


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۱

اسلیترین

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
امروز ۱۱:۴۲:۱۵
از هاگوارتز
گروه:
اسلیترین
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 505
آفلاین
کلاس پرواز و کوییدیچ با تدریس پروفسور گریفیندور !

کلاس ها جمعه ها در این تاریخ ها برگذار میشود :

11-17 آذر ====> جلسه اول کلاس های هاگوارتز
25 آذر -1 دی ====> جلسه دوم کلاس های هاگوارتز
7 -13 بهمن ====> جلسه سوم کلاس های هاگوارتز
21 -27 بهمن ====> جلسه چهارم کلاس های هاگوارتز




پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
جلسه چهارم کوییدیچ

حدودا دو هفته بود که بچه ها به کلاس پرواز و کوییدیچ نرفته بودن و تقریبا همه سختی کلاس رو از یاد برده بودن . در تایم هایی که کلاس ها برگزار نشده بود مدیریت مدرسه تصمیم گرفته بود برای جلوگیری از ایجاد سر و صدای اضافه توسط بچه ها اون ها رو به هاگزمید بفرسته تا هم یک تفریحی بکنن هم با بازیکن های تیم کوییدیچ بلغارستان بیشتر آشنا بشن !
چون تیم بلغارستان قرار بود با تیم منتخب کوییدیچ هاگوارتز یک بازی دوستانه برگزار بکنه!
دوشنبه هفته ی پیش که اطلاعیه برگزاری مجدد کلاس پرواز و کوییدیچ بر روی برد نصب شد ذوق و شوق از میان بچه ها پریده بود زیرا باید مجددا شنبه ها حدود یک ساعت و نیم سر کلاس استاد پادمور حضور پیدا میکردن ...

شنبه صبح بچه ها به سمت کلاس پادمور در حرکت بودن که به محض رسیدن آنها به درب کلاس با یک برگه ی جادویی که بر روی درب کلاس نصب شده بود مواجه شدن . بر روی برگه با حروف درشت جادویی نوشته بود :

ساعت برگزاری کلاس به 11 شب تغییر پیدا کرد ...
قیافه ها در هم رفته بود . معمولا آخرین کلاسی که عصر ها تشکیل میشد ساعت 5 عصر بود ! برای اولین بار بود که گویا کلاسی در ساعت 11 شب برگزار میشد ! بعد از حدودا 5 دقیقه همه در راهرو پراکنده شدن تا شب فرا برسد !

هرمیون به همراه رون ویزلی ساعت 10.45 دقیقه از تالار گریفیندور خارج شدن ! معمولا این موقع شب فیلچ به همراه گربه اش در راه رو ها چرخ میزدند تا بچه ها را به دام بیندازند ولی اون شب هیچ خبری از این دو موجود نبود ! هر دو به درب کلاس رسیدند و متوجه شدن که بقیه بچه ها نیز در کلاس حضور دارند ...
_اهم !!!
صدای پادمور هر دو را از جا پراند ... پادمور در پشت آنها ایستاده بود و به آنها نگاه میکرد گویا آنها خطایی کرده بودند ...
_ اجازه میدین رد بشن خانم گرنجر ؟
هرمیون سریعا خود را کنار کشید تا راه برای او باز کند !
_ خب بچه ها خوش آمدید . اولین نکته ای که جا داره بگم این هستش که جلسه ی بعدی هفته بعد شنبه هستش نه دو هفته بعد ! پس دقت کنید که یک هفته بیشتر برای پاسخ دادن به تکالیف فرصت ندارین !
نصفی از بچه ها که چشم هایشان بسته بود بقیه هم که بیدار بودن در حال کج شدن بودن !
_خب بریم سراغ تدریس این هفته ... شنیدم که به هاگزمید رفته بودید و با بازیکن های بلغارستان دیدار کرده بودید !!! عالیه نظرتون چیه بازی نتیجش چی میشه ؟ میبریم یا میبازیم ؟
صدایی از بچه ها در نیامد چون همه در حال چرت زدن بودن !!
_ خب اول اینکه در سال 1950 تیم بلغارستان به رسمیت در آمد و به فدراسیون کوییدیچ معرفی شد ! در اون سال معروف ترین بازیکن آنها رادیان بودش که تونست بعد از دو سال از تشکیل شدن تیم عنوان کاپیتانی تیم رو بگیره ! کسی از شماها موسس این تیم رو یادش هستش ؟ یا حتی اعضای دیگر تیم رو ؟ توی کتاب ننوشته بی خودی نگاه نکنید ! بچه ها حتی به خودشون زحمت در آوردن کتاب ها رو ندادن چه برسه به باز کردنش!

استر به بچه های خواب آلود کلاس نگاهی انداخت و گفت :

خب من دیگه ادامه نمیدم ولی این نکته رو هم بگم که هفته ی دیگه تدریس سنگینی در پیش رو داریم خودتون رو آماده کنید !!!
غرولندی بودش که از سمت بچه ها به گوش رسید به نشانه ی تایید ... استر چوب دستی خودش را در هوا تکان داد و کاغذهایی از غیب ظاهر شد و بر روی میز بچه ها قرار گرفت ...

1-موسس تیم بلغارستان که بوده ؟ (3 امتیاز)
2-اعضای تیم بلغارستان را نام ببرید (دقت شود در سال 1950 مد نظر است)(7 امتیاز)
3-مسابقه ی کوییدیچی که بین اعضای منتخب هاگوارتز و تیم کوییدیچ بلغارستان برگزار میشد را به صورت رول شرح دهید (15 امتیاز)
4-جوزف ورانسکی بازیکن کدام کشور بوده است ؟(3 امتیاز)
5-پترووا پورسکف بازیکن کدام کشور بوده است ؟(2 امتیاز)

====
توضیحات :
سوال یک و دو سوالاتی است که جواب آنها کامل شخصی است(از خودتون پاسخ بدید) ولی باز هم تاکید میشود به سوال دو دقت نمایید زیرا نکته ای در این سوال نهفته است

سوال سه هم سوال اصلی این جلسه هستش که بیشترین امتیاز برای این سوال مربوط به جزییات مسابقه است (شرح مسابقه و مقابله ی بازیکن های هاگوارتز با ستارگان بلغارستان )


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
امتیازات جلسه سوم کوییدیچ

گریفیندور

گودریک گریفیندور : 30 امتیاز(عالی)
هرماینی گرنجر : 19 امتیاز
آرسینوس جیگر:30 امتیاز(عالی)
فرد ویزلی: 26 امتیاز
پروتی پاتیل : 26 امتیاز

راونکلاو

گلرت گریندل والد : 28 امتیاز
پادما پتیل: 25 امتیاز
فلور دلاکور: 30 امتیاز(عالی)
دافنه.گرینگراس : 25 امتیاز
ویکتور کرام : 24 امتیاز

هافلپاف

لودو بگمن:28 امتیاز


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۴ ۱۷:۱۸:۱۸

عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.