آمادهاید شاهد یکی از بزرگترین و نفسگیرترین رقابتهای تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و اینبار نهتنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانهای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار میگیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همهچیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود میگیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته میشود و تنها یک گروه میتواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پستها را بخوانید، از خلاقیتها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!
خوب بود ، با اینکه کوتاه نوشته بودی ولی سوژه رو نسبتا خوب جلو بردی . بی روح بود پستت ، نیاز به فضاسازی بیشتری داشت که میتونستی با یکی دو تا شکلک بیشتر ، هم اون بی روح بودن رو از بین ببری و هم فضاسازی خوبی برای شخصیت های رول به کار ببری .
نقل قول:
بلاتریکس در دل هوش و ذکاوت بی پایان لرد سیاه رو ستایش کرد
بخشی که نقل قول کردم به نظرم درست نیست ، اینکه مرگخوارا نمیدونستن وقتی یه مکان نمود ناپذیر میشه طلسمی هم روش اثر نمیکنه ، به نظر ولدمورت احمقانه بوده ، یعنی دونستن ِ این مسئله از طرف مرگخوارا رو یه چیز بدیهی میدونست ، و وقتی همچین چیزی رو بدیهی میدونست ، دیگه هوش و ذکاوت طلقی نمیشه که بلاتریکس بخواد ستایش کنه . ستایش کردن برای هوش و ذکاوت ، باید برای چیزهای خیلی خاص و مهمی باشه معمولاً ، نه چیز هایی که دانش آموزای هاگوارتز خیلی خوب بلد هستن !
نقل قول:
هری جلو اومد و پس از گفتن وردی زیر لب دست های بلاتریکس و لرد رو باز کرد
من همیشه اهمیت دادم به اینکه وقتی قراره طلسمی صورت بگیره ، نحوه ی انجام و شکل گرفتنش وصف بشه که خیلی تاثیر زیادی در زمینه ی فضاسازی داره ، بعد اینکه طوری نوشتی که آدم فکر میکنه بدونِ چوبدستی طلسمش رو انجام داده . چیزی که همیشه برای خودم تو کتابای هری پاتر جالب بوده این بوده که ببینم چه وردی رو میخونن و چطوری و در چه جهتی مثلا چوبدستیشون رو میگیرن و چه نوری ازش خارج میشه و کلا وصف کردن انجام یک طلسم .
نقل قول:
رون هم ظرفی کثیف که سوپی بی نهایت بدبو و بد منظره درش بود جلوشون گذاشت.
فضاسازی میتونه از خیلی چیزهای ابتدایی و مسخره شروع بشه اصلا و تاثیر زیادی هم بذاره ، به جای اینکه بنویسی بد منظره ، میتونستی توی یک سطر مثلا وصفش کنی که چه رنگی بود و شکل ظرف چه شکلی بود ، کاسه بود ، بشقاب بود ، آهنی بود ، شیشه ای بود ، تو سوپ چه چیزایی داشت و اینها . فضاسازی یعنی اینکه تو طوری بنویسی که خواننده خودش رو توی اون شرایط حس کنه ، حس کنه که داره به اون ظرف کثیف نگاه میکنه ... و هر چیز بیشتری تو وصف کنی از شرایط ، بیشتر میتونی به خواننده کمک کنی که خودش رو توی اون شرایط حس کنه .
اولا اینکه سعی کن بین دیالوگ هات یه اینتر بزنی و بین دیالوگ اول با دیالوگ دوم یه فاصله ای بندازی . بعد اینکه نوشتی :
نقل قول:
هری که نیشخندی بر لب داشت گفت:"هدیه ی کرچره .دامبلدور قصد داشت یه چیزه بهتر براتون بفرسته اما به نظر کریچر اینم خیلی براتون زیاده."
با توجه به ابهت و قدرت ولدمورت ، هری همیشه ولدمورت رو "تو" خطاب کرده و خیلی گستاخانه برخورد کرده ، اینکه نوشتی "براتون" یه مقدار اون افکار خواننده رو بهم میزنه ، چون خیلی تفاوت داره با شخصیت هری .
و اینکه نیازی نیست بعد از گفت: از علامت دبل کوتیشن (") استفاده کنی . البته این کاملاً به خودت بستگی داره که اگر دوست داری استفاده کنی ، ولی خب در کل نیازی نیست .
در کل خوب بود ، اگر این نکات رو توجه کنی بهشون بهتر هم میشه . موفق باشی
اولاً اینکه سوژه رو فوق العاده کند پیش بردی ، یعنی توی یک پست تنها چیزی که مطرح کردی این بود که آیلین از جاش بلند شد و گفت نقشه داره ! چیزی که خیلی خیلی خیلی اهمیت داره این هست که توی یه پست نه انقدر یه سوژه سریع پیش بره که خواننده متوجه نشه چی شد و سردرگم نشه ، نه اینکه انقدر کند پیش بره که هیچ اتفاقی نیفته و خواننده پشیمون بشه که اصلا اون پست رو خونده . باید سعی کنی طوری بنویسی که سوژه به تو نیازمند باشه نه طوری که اگر پستت حذف بشه هم هیچ اتفاقی در اصل ماجرا نیفته .
مورد دوم اینکه باید سعی کنی با سوژه پیش بری ، پست قبلی به اندازه ی کافی سوژه رو کش داده بود و روی یه موضوع بیش از حد تمرکز کرده بود ، توی این پست بهتر بود سوژه رو پیش میبردی و به جای اینکه از آیلین بنویسی و اینکه بلند میشه و نقشه میگه ، مثلا با یه دیالوگ از سالازار مرگخوارا رو به میدان گریمولد منتقل میکردی و اونجا دیالوگ ها رو ادامه میدادی .
مورد بعد اینکه هیچوقت برای یک دیالوگ از چندین شکلک پشت سر هم استفاده نکن ، شکلک ها هر کدومشون به تنهایی قادرن که حالات افراد رو بیان کنن ، لازم نیست چندین شکلک بزنی و سردرگم کنی خواننده رو . معمولاً وقتی تعداد شکلک ها از یکی بیشتر بشه ، خواننده توجهی بهش نمیکنه .
مورد چهارم اینکه وقتی میخوای دیالوگ بنویسی ، دو نقطه رو که میذاری همون جلوش دیالوگ رو بنویس ، اینکه دو نقطه بزنی و بری سطر پایین تر و آندرلاین بذاری و دیالوگ رو بنویسی خیلی خسته کننده میشه !
برای من یه دو گانگی پیش اومد. میشه بگی کدوم درسته؟(البته حتما میگی حرف خودت درسته!)
نقل قول:
پرسی ویزلی نوشته:
نمیدونم به شما بود گفتم یا به کس دیگه ای ، این نکته خیلی خیلی اهمیت داره که وقتی مینویسی "تدی با لحن معصومانه ای می گوید:" اون دو نقطه ای که میذاری یعنی میتونی دیالوگت رو بنویسی ، اینکه دو نقطه میذاری و اینتر میزنی و سطر پایین خط تیره میذاری و دیالوگ رو مینویسی ، کاملا اشتباه هست و اصلا جالب نیست ، ظاهر پستت رو هم خراب میکنه کامل ، میتونی بنویسی : تدی با لحن معصومانه ای می گوید: عمو دامبل چرا ساعت کاری موزه رو نیمه شب شب چهاردهم هر ماه اعلام نمی کنی تا من از مرگخوارا پذیرایی کنم؟
نقل قول:
دلوروس آمبریج نوشته:
بین توصیف ها و فضاسازی ها با دیالوگ شخصیت ها اینتر بزن. توی هم و در هم ننویس. مثلا:
هری در حالیکه داشت چوبدستیش رو توی دماغ ولدک فرو می کرد، با شیطنت به صورتش نگاه کرد و گفت:
- اوه اوه ! عجب دماغ پُری ! حالا حالاها راه مونده تا مغزت !
الستور عزیز ، این چیزها میشه گفت تا حدودی سلیقه ای هست ، ولی به نظر من چیزی که گفتم درست هست ، گفتی حتما میگی که حرف خودم درسته ، برای اینکه آدم حرفی رو میزنه که فکر میکنه درسته ، پس نظرش هم تغییر نمیکنه ... دلوروس آمبریج مدیر خوبی هست ، ولی اصلا نقد کننده ی خوبی برای پست های رول نیست. ولی خب در کل نیازی نیست به حرف من یا ایشون استناد کنی شما ، میتونی بری چهار تا کتابِ هری پاتر یا هر نویسنده ی دیگه ای رو باز کنی و بخونی ، اگر توی دیالوگ هاشون اونطوری که دلوروس گفتن عمل کردن ، شما ده تا اینتر بزن و دیالوگ رو بنویس ! موفق باشی
پرسی ویزلی
ویرایش شده توسط الستور مودی در 1392/4/6 11:27:53 ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در 1392/4/7 1:37:30
چارلی عزیز ، اینجا فقط رول هایی نقد میشن که توی انجمن محفل ققنوس باشن ، پست هایی که در تالارهای خصوصی هستن توسط ناظرین اونجا باید نقد بشه ؛ هر وقت توی محفل ققنوس پست زدید درخواست نقدش رو اینجا ارسال کنید برای نقد . موفق باشی
اولین نکته اینکه استفاده از شکلکت اصلا خوب نبود ، برای دیالوگ ولدمورت اصلا لازم نبود از شکلک استفاده کنی . ولدمورت خیلی ابهت داره و دیالوگ هاش به تنهایی میتونن حس و حالش رو به خواننده منتقل کنن ، من پیشنهادم اینه که براش از شکلک استفاده نکنی وقتی جدی مینویسی . دیالوگ بعدی که نوشتی از بلاتریکس که : "ارباب. ارباب قسم می خورم..." خودش میتونه به خواننده حس اینکه ولدمورت عصبانی هست و با ناراحتی دیالوگ قبلی رو گفته رو منتقل کنه .
برای دیالوگی که از بلاتریکس نوشتی "جسارتا بله... سرورم " استفاده از این شکلک فوق العاده بد بود ، تو وصف کردی که ولدمورت بلاتریکس رو شکنجه داده چند لحظه قبلش و حالش مشخص هست ، استفاده از این شکلک ، بار طنز رو اضافه کرده و کاملاً اشتباه بود. همونطور که گفتم بارها ، شکلک ها همونقدر که میتونن به فضاسازی رول کمک کنن و حالات گوینده های دیالوگ ها رو نشون بدن ، همونقدر هم میتونن فضاسازی ای که توسط متن صورت گرفته و کفایت میکنه رو از بین ببرن .
جا برای فضاسازی بیشتری بود برای پستت ، نوشتی : نقل قول:
نیازی نیست قسم بخوری.من همه چی رو میدونم. تو بارها آزمون لیاقت پس دادی و موفق بودی. اما این اولین بارت هم نیست که در یک ماموریت مهم شکست می خوری! کروشیو!
یکسری از حالات رو اگر نشون بدی خیلی بهتر هست ، و من تاکیدم روی این هست که وقتی شخصیت داستان میخواد جادو بکنه ، حتما فضاسازی صورت بگیره ، جادو کردن ها یکی از جذابترین بخش ها توی کتاب هری پاتر بودن و خواننده خیلی مشتاق هست که بدونه جادو به چه صورت انجام میشه ، اینکه چطور فرد چوبدستیش رو در میاره ، چطور هدف میگیره ، وقتی ورد رو بر زبون میاره چه نوری از چوبدستی خارج میشه و چطوری به هدف برخورد میکنه ، اینها خیلی میتونن روی خواننده تاثیر بذارن . وقتی میخوای رول بنویسی ، باید خودت رو جای خواننده بذاری و بگی که اگر خودت بودی دوست داشتی در اون لحظه چه چیزی رو بخونی .
سعی کن استفاده از سه نقطه رو کمتر کنی ، هر علامت نگارشی ای باید به اندازه استفاده بشه ، قبلاً علامت تعجب خیلی مورد استفاده قرار میگرفت توی رول ها ، به صورتی که نویسنده میخواست نقطه بذاره علامت تعجب میزد ، میخواست ویرگول بذاره تعجب میزد ، دیالوگ عصبانی مینوشت تعجب میذاشت و کلا برای هر چیزی از علامت تعجب استفاده میکرد که مورد انتقاد قرار میگرفت همیشه . شما هم سعی کن در حد معمول استفاده کنی ، برای مکث میتونی از ویرگول استفاده کنی ، لازم نیست حتما سه نقطه باشه .
از بولد کردن متن فقط برای مکان ها و اینها استفاده کن ، برای دیالوگ ها استفاده نکن ، نظم پست رو بهم میزنه و کلا جالب نیست . همین که نوشتی بلاتریکس نعره زد ، خواننده متوجه میشه که دیالوگ رو با چه حالتی گفته ، دیگه لازم نیست که بولد کنی برای تاکید بیشتر .
نمیدونم به شما بود گفتم یا به کس دیگه ای ، این نکته خیلی خیلی اهمیت داره که وقتی مینویسی "تدی با لحن معصومانه ای می گوید:" اون دو نقطه ای که میذاری یعنی میتونی دیالوگت رو بنویسی ، اینکه دو نقطه میذاری و اینتر میزنی و سطر پایین خط تیره میذاری و دیالوگ رو مینویسی ، کاملا اشتباه هست و اصلا جالب نیست ، ظاهر پستت رو هم خراب میکنه کامل ، میتونی بنویسی :
تدی با لحن معصومانه ای می گوید: عمو دامبل چرا ساعت کاری موزه رو نیمه شب شب چهاردهم هر ماه اعلام نمی کنی تا من از مرگخوارا پذیرایی کنم؟
سنگی بزرگ با شتاب به صورت هری نزدیک می شد , ولی هری فرز و چابک سریع جاخالی داد و سنگ خورد به در ماشین آقای دروسلی.
دادلی که اشک توی چشاش جمع شده بود با نگاهی شیطانی به هری نگاه کرد و بعد به سوی خانه دوید.
همان موقع , دفتر مدرسه هاگوارتز
_پروفسور دامبلدور , بهتر نیست هری رو بیاریم اینجا؟
_پروفسور مک گونگال , هری اونجا جاش امن تره.
_ولی اونجا داره زجر می کشه.
_نگران نباش , ما از اینجا مواظبشیم
در همان لحظه , اتاق زیر راه پله , هری پاتر
_پس کن هری , امشب شام خبری نیست.... _ولی کار من نبود...عمو ورون من ماشین شما رو داغون نکردم.
_پس کی اینکار رو انجام داد؟ یعنی دادلی پسر خوب من؟
هری ساکت شد...میدونست که اگه چیزی بیشتر از این بگه..نه تنها براش مفید نیست , براش ضرر هم داره و تا فردا توی اتاق تنگ و تاریک زندانی میشد!!! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لطفا این پست بالایی رو نقد کن
همونطور که گفتم روال این هست که توی یکی از تاپیک های محفل پست بزنید و سوژه رو ادامه بدید ، ولی این رو نقد میکنم .
توی رول سوژه خیلی اهمیت داره ، وقتی سوژه قوی باشه و جا برای کار داشته باشه ، نویسنده هر چقدر هم که نا وارد باشه میتونه به خوبی اون رو پیش ببره . یه سری سوژه ها هستن ، مثل همین سوژه ای که شما باهاش نوشتی رو ، که جای کار چندانی ندارن و چون خیلی قدیمی هستن اصلا به چشم نمیان و دیگران رغبت نمیکنن که ادامه بدنش . پس اولین چیز انتخاب سوژه هست .
مسئله ی دوم فضاسازی هست ، فضاسازی یعنی اینکه وقتی یک نفر پست شما رو میخونه ، انقدر دقیق همه چیز رو وصف کرده باشی که حس کنه داره یه فیلم رو تماشا میکنه. فضاسازی یعنی به نمایش کشیدن موارد ریز و درشت توی رول . اینکه بگی مثلا هری و دادلی توی چه فضایی هستن ، توی کوچه هستن ، خیابون هستن ؛ یا روز هست ، شب هست ، هوا گرفتس ، بارونیه ، یا گرمه یا سرده و هر چیزی که به خواننده کمک میکنه وقتی رول شما رو میخونه خودش رو توی اون موقعیت حس کنه . ما وقتی کتاب های هری پاتر رو میخوندیم ، دقیقاً تمام صحنه ها و حس ها و حالات افراد مثل فیلم از ذهن ما میگذشت و ما حس میکردیم پیش شخصیت های کتاب هستیم و از نزدیک شاهد همه جریان ها هستیم ، رول هایی که ما مینویسیم هم باید همینطور باشه .
آوردن یکسری عبارات اشتباه هست ، شما نوشتی "دادلی که اشک توی چشاش جمع شده بود با نگاهی شیطانی به هری نگاه کرد و بعد به سوی خانه دوید." در صورتی که اینها اصلا به هم نمیخورن ، اینکه دادلی اشکش در اومده بعد با نگاهی شیطانی به هری نگاه میکنه ! اصلا نگاهی شیطانی اشتباه هست . میتونستی خیلی ساده تر بنویسی : دادلی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ، بدون اینکه به هری نگاه کند به سوی خانه شان دوید. استفاده از عبارات خیلی مهم هست توی رول نویسی ... ضمناً فقط موقع نوشتن دیالوگ باید محاوره ای بنویسی ، یعنی اینکه "اشک توی چشاش" اشتباه هست ! باید بنویسی " اشک در چشمانش" .
استفاده از علامت "," درست نیست ، برای مکث توی متن باید از ویرگول "،" استفاده کنی حتما . ما فارسی داریم مینویسیم ، پس علائم نگارشیمون هم باید اینطور باشه . همینطور وقتی دیالوگ رو مینویسی نباید از آندرلاین "_" استفاده کنی ، باید خط تیره "-" بذاری .
در کل اینکه این پست رو نمیشه رول گفت ، میشه گفت دیالوگ نویسی ، چون شما همش دیالوگ نوشتی و چیز دیگه ای نبود . برای نوشتن دیالوگ هم نکته ای که باید بگم این هست که سعی کن ، همه ی دیالوگ ها رو با خط تیره نشون ندی ، از اسم شخصیت ها هم استفاده کن . مثلا شما نوشتی : "_پروفسور مک گونگال , هری اونجا جاش امن تره." در صورتی که مثلا میتونستی بنویسی : "دامبلدور لبخندی زد ، عینک نیم دایره ایش را کمی جا به جا کرد و پاسخ داد : پروفسور مک گونگال ، هری اونجا جاش امن تره . "
همین یه تیکه ای که از دامبلدور نوشتی در اول دیالوگ ، خودش میتونی کلی فضاسازی حساب بشه ، چون خواننده متوجه میشه که دامبلدور داره با لبخند این حرف رو میزنه و چه شرایطی داره و اینها ، و باعث میشه بتونه صحنه های رول رو توی ذهنش تجسم کنه . اگر قرار باشه ما فقط دیالوگ رو از شخصیت ها بنویسیم که معلوم نیست اصلا کی ناراحته ، کی خوشحاله ، کی بی تفاوته ، کی عصبانیه و اینها . امیدوارم متوجه منظورم شده باشی .
و اینکه در نهایت پیشنهادم این هست که رول های نویسنده های خوب رو بخون و ببین که چطور مینویسن و سعی کن ازشون الگو برداری کنی . موفق باشی