هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۱:۳۰ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۲

ویلبرت اسلینکرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۲ جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۲۹:۱۱ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲
از م ناامید نشین.. بر میگردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
با یاد مرلین


خب، اول از همه باید یک اعتراضی نسبت به سوالات نشان دهم.

همون طور که خودتون گفتید کسانی که طرفدار حقوق ساحره ها هستند، تکلیف خود را در تاپیک سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ارسال کنند و کسانی که طرفدار حقوق جادوگران میباشند، در همین مکان ارسال کنند!

من باید بگم که طرفدار حقوق همه هستم. الآن من باید کجا سوالات شما را پاسخ دهم؟

به همین دلیل پاسخم را همین جا قرار می دهم.


پاسخ به سوالات شما:

1- این موضوع در جلسه ی بعدی نیز تدریس شود؟ ( چون جواب این سوال مهمه و مربوط به درسه، براش نمره در نظر گرفته میشه و این نمره به همه ی کسایی که نظر بدن، تعلق میگیره) ( 2 امتیاز)


خیر. چون که ممکن است کسی مانند خودم پیدا شود که شاید طرفدار هیچ کدام نباشد و یا نخواهد آشکار شود که طرفدار کدام است. از آن طرف هم می خواهد که برای گوهش امتیازی کسب کند ولی با وجود درس شما، نتواند این کار را انجام دهد.

2- متن نامه ای که بیل ویزلی دریافت کرد چه بود؟ ( 7 امتیاز) و از چه کسی بود؟ ( 3 امتیاز) ( لازم به ذکره من این متن رو از الان نوشتم و در یک لحظه روی همین تاپیک قرار خواهم داد و بعد از عس انداختن، پاکش خواهم کرد، در هنگام اعلام نمرات عکس نیز قرار خواهد گرفت؛ متنی که بیشترین شباهت را داشته باشد، بیشترین امتیاز را خواهد داشت!)


نگاه کنید. بعد هم می گویید که چرا اعتراض می کنند به سوال بنده. شاید زمانی که شما نوشته را بر روی سایت گذاشتید، ما خواب یا در مهمانی بودیم. ولی من باز هم به سوال شا جواب می دهم.

نامه از طرف آیلین پرنس بود. او نوشته بود:


این همه پول از ما گرفتی که از اونا طرفداری کنی؟ بیل. کلنگ. بدهم پدر پدر پدرسوخته ات را در بیاورند، پدر سوخته!
با زبان خوش می گویم. یا طرفداری می کنی از ساحره ها، یا این که...


3- به نظر شما در طول تاریخ، به ساحرگان بیشتر ظلم شده یا جادوگران؟ مقاله ای در این مورد بنویسید و با دلیل و مدرک اثبات کنید، این مقاله باید بیشتر از 12 خط زوپسی (ینی خط معمولی هنگام نمایش تاپیک) باشد! ( 12 امتیاز)



باید به عنوان یک بی طرف نظر خودم را بگویم. جادوگران در ابتدای زندگی مشترک با ساحره ها بسیار خوش رفتار بودند. این خوش رفتاری دلیلی داشت. دلیلش این بود که بتوانند نظر ساحره ها را به خود جلب کنند. ساحره ها نیز در اول دوران زندگی سعی بر این داشتند که جادوگران را به کار های سختی وا دارند. برای مثال ساحره ها باید یک خانه ی بزرگ، یک چوب جاروی مدل بالا، یک سرویس کامل از ظرف های جادویی برای مهمانی ها، لیوان های بزرگ و زیبا و شیک و خیلی چیز های دیگر.
جادوگران دیدند که نمی توانند در مقابل خواسته های ساحره ها مقاومتی کنند، تصمیم گرفتند که از زیر کار در برئند و با نشان دادن جیب های خالی از پول به ساحره ها، به آنان فهماندند که دیگر نباید پول خرج کنند.
این اول در گیی بین جادوگران و ساحره ها بود. سپس جادوگران به پیش دوستان خود می رفتند و فکر خود را آزاد می کردند. ساحره ها نیز برای حرف زدن به پیش دوستان خود می رفتند و می دیدند که آنان نیز با شوهرانشان این مشکلات را دارند.
این گفته های بالا همه به اینجا ختم می شود. هم جادوگران و هم ساحره ها به یک دیگر ظلم می کردند و این تقصیر خودشان است. به نظر بنده، هر جادوگری باید به فکر ساحره ای باشد و ساحره ها نیز باید بدانند که جادوگران دارند برای رفاه حال آنان زحمت می کشند. همان طور که در فلسفه ی مشنگی گفته شده:
خداوند زن را آفرید تا به مرد خدمت کند و مرد را آفرید که به زن محبت کند.


4- نحوه ی رفتار یک جادوگر هنگام برخورد با یک ساحره را در طول تاریخ بنویسید! (اعم از نحوه ی برخورد و کلماتی که به کار میبرد تا نحوه ی ایستادن و ...) (3 امتیاز)


در ابتدا:

عزیزم! قربونت برم! چرا انقدر زحمت می کشی!
لوس کردن ساحره!

بعد از 5 سال:

خوبی گلم! غذا درست کردی؟ چه بوی خوبی داره!
دوباره لوس کردن!

بعد از ده سال:

پس این غذا چی شد زن؟ مردیم از گسنگی! کوفت بخوریم بهتر از اینه! ظرف ها رو چرا نشستی؟
کتک زدن ساحره!

بعد از جدایی!:

بری دیگه بر نگردی! راحت شدم از دستت!
نوعی بای بای کردن مسخره که از صد تا کلمه ی زشت هم بد تره!


5- نحوه ی رفتار یک ساحره هنگام برخورد با یک جادوگر را در طول تاریخ بنویسید! (اعم از نحوه ی برخورد و کلماتی که به کار میبرد تا نحوه ی ایستادن و ...) (3 امتیاز)


در همه ی تاریخ ها و شرایط:

میشه اون رو برام بخری؟ این یکی رو میگم! گرون نیست! باور کن! می خری اون رو یا برم خونه ی بابام اینا؟





پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۹:۲۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲

بیل ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۷ چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۸:۱۶ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
از دنیای انتظار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 165
آفلاین
جلسه ی سوم تاریخ جادوگری

بیل ویزلی به آرامی وارد کلاس شد و در حالیکه با لبخند همیشگی خودش به دانش آموزان اجازه ی نشستن می داد، به طرف تخته سیاه رفت و با چهره ی خندانی شروع به صحبت کرد:

_ امروز یک موضوع هیجان انگیز برای تدریس خواهیم داشت!

و با تکان چوبدستی اش موضوع تدریس در تخته سیاه نوشته شد:

ساحرگان - حق و حقوق 1 !

- آقا اجازه؟ سوختی! حقوق جمع حقه، باید یکیشو میاوردی.

- اوه نه جیمز! حق به معنی چیزایی هست که باید انجام بدن و حقوق هم به معنی چیزایی هست که ما باید برای اونا انجام بدیم؛ یه چیزی تو مایه های یکی از درس های ادبیات فارسی مشنگی! میخواستم امروز بپرسم ازت رتبه ی کنکور مشنگیت رو که با این وضع درس خوندنت فهمیدم!

بیل بعد از تحویل دادن به جیمز، به سمت صندلی خودش حرکت کرد و بعد از نگاه کردن به چهره ی مات و مبهوت از موضوع تدریس ِ دانش آموزان، روی صندلی خودش نشست و تدریسش را شروع کرد:

- ساحرگان از زمان پیدایش نسل انسان هایی که میتوانستند جادو کنند، همیشه نقش مهمی در پیشبرد جامعه ی جادوگری داشتند، چه در زمان های ابتدایی و پیش از تاریخ تصور بشر، و چه در زمان حال! ولی سوال اینجاست، آیا انها همیشه اشخاص مثبتی بودند؟ آیا با آنها در طی این چندین و چند سال به گونه ای رفتار شده است که انجمن حمایت از ساحره ها بزنند؟ و یا طرف دیگر ماجرا، آیا مردان حق داشتند به منظور نادیده گرفتن حقوق ساحرگان زحمت کش، انجمن های آنتی ساحریال تاسیس بکنند؟ در این جلسه و جلسه ی بعد به این موضوعات خواهیم پرداخت!

دانش آموزان بعد از توضیحاتی که از زبان استادشون شنیدند، با اشتیاق خاصی نشسته بودند و بعضی حتی به جلو خم شده بود و به استاد نیمه گرگ خیره شده بودند و منتظر بودند وی تدریسش را ادامه دهد!

- ساحرگان از ابتدای آفرینش به جادوگران زور میگفتند، آنها در کوچکترین مسائلی که پیش می امد، جنگ و دعوا راه می انداختند و با توصل به این حربه که غذای مردان را حاضر نمی کنند و یا در مواردی که مرد بدبخت عاشق آنها بود، با تهدید به ترک کردن آنان، همیشه تسترال خویش را راه میبردند و انواع بلاها را سر آنها می اوردند!

بیل نگاهی به چهره ی خندان پسران میندازه و بیش از پیش به راهی که اومده بود، ایمان میاره و ادامه میده:

- حتی در مواقعی دیده شده که وقتی جادوگری از ارتباط همسرش با دیگر جادوگران نا به کار و معلوم الحال نگران بوده و موضوع را با وی در میان گذاشته، ساحره با استفاده از حربه ی " تو به من اعتماد نداری" سعی کرده اند قضیه را ماست مالی نموده و جمع و جور کنند ولی خب بازم ... چیه؟ این چیه دادی دستم؟

یکی از دختر های ریونکلاو کاغذی به دست بیل میده و بدون هیچ توضیحی به سمت میز خودش برمیگرده. بیل کاغذ رو باز می کنه و با دیدن دست خط ظریف و آشنای روی کاغذ، با ترس و حیرت متن روی کاغذ رو میخونه!

نقل قول:
***


بیل بعد از خواندن دست نوشته، اون رو توی جیبش میذاره و به صورت تدریسش رو ادامه میده:

- البته نباید هرگز یک طرفه به قاضی رفت! جادوگران نیز در طول تاریخ ساحرگان را اذیت کرده اند؛ حتی شاید بیشتر از ساحرگان! دست بزن جادوگران در طول تاریخ رد های خونینی از خودش به جا گذاشته و هنوز هم میتوان در گوشه کنار دنیای جادوگری، ورد های کروشیو و یا حتی سکتوم سمپراهایی که در اثر دیر حاضر شدن غذا به سمت آشپزخانه روانه میشود!

با حرف های بیل خنده از لبان پسران حاضر در کلاس رخت بر بست و بر روی لبان دختران اتراق کرد!

- ساحرگان در طی دوران های متفاوتی بر ضد جادوگران شوریدند، نمونه ای از شورش ها، تاسیس دفتر ونوس بود که به آداس معروف شد، این اولین حرکت از سری حرکت های انقلابی ساحرگان بر ضد سلطه ی جادوگران بود که به موفقیت رسید و تواسنت از سلطه ی جادوگران بکاهد.
اما جادوگران نیز بیکار ننشستند! تاسیس آجاس یکی از این حرکت های ضد سلطه ی ساحرگان بود! و این روند تمام مدت ادامه داشت که اکنون به صورت انجمن حمایت از ساحرگان در یک سو و انجمن آنتی ساحریال در سوی دیگر مشاهده می کنیم!
برای این جلسه بسه! تکالیف رو یادداشت کنید و برید.


تکالیف:

نکته:
کسانی که طرفدار حقوق ساحره ها هستند، تکلیف خود را در تاپیک سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ارسال کنند و کسانی که طرفدار حقوق جادوگران میباشند، در همین مکان ارسال کنند!

1- این موضوع در جلسه ی بعدی نیز تدریس شود؟ ( چون جواب این سوال مهمه و مربوط به درسه، براش نمره در نظر گرفته میشه و این نمره به همه ی کسایی که نظر بدن، تعلق میگیره) ( 2 امتیاز)

2- متن نامه ای که بیل ویزلی دریافت کرد چه بود؟ ( 7 امتیاز) و از چه کسی بود؟ ( 3 امتیاز) ( لازم به ذکره من این متن رو از الان نوشتم و در یک لحظه روی همین تاپیک قرار خواهم داد و بعد از عس انداختن، پاکش خواهم کرد، در هنگام اعلام نمرات عکس نیز قرار خواهد گرفت؛ متنی که بیشترین شباهت را داشته باشد، بیشترین امتیاز را خواهد داشت!)

3- به نظر شما در طول تاریخ، به ساحرگان بیشتر ظلم شده یا جادوگران؟ مقاله ای در این مورد بنویسید و با دلیل و مدرک اثبات کنید، این مقاله باید بیشتر از 12 خط زوپسی (ینی خط معمولی هنگام نمایش تاپیک) باشد! ( 12 امتیاز)

4- نحوه ی رفتار یک جادوگر هنگام برخورد با یک ساحره را در طول تاریخ بنویسید! (اعم از نحوه ی برخورد و کلماتی که به کار میبرد تا نحوه ی ایستادن و ...) (3 امتیاز)

5- نحوه ی رفتار یک ساحره هنگام برخورد با یک جادوگر را در طول تاریخ بنویسید! (اعم از نحوه ی برخورد و کلماتی که به کار میبرد تا نحوه ی ایستادن و ...) (3 امتیاز)

تکلیف اضافی:

یک رول بنویسید و در آن حمله ی ساحرگان به دامین سایت جادوگران و موفقیت یا عدم موفقیت آنها در تغییر آن به ساحرگان دات او آر جی را به تصویر بکشید! ( 12 نمره)


تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده

فقط جادوگران است و کسانی که از درکش عاجز هستند!


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲

بیل ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۷ چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۸:۱۶ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
از دنیای انتظار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 165
آفلاین
امتیازات جلسه ی دوم تاریخ جادوگری:

در مورد جواب سوال دوم؛ باید توجه می داشتید که چوب خودش یه جنسه، و انواع چوب ها و درخت ها جنس محسوب نمیشن! جواب سوال دوم باید اشاره به جنس های مختلف ماده میداشت؛ به عنوان مثال: چوب و فلز و ترکیبی از این دو و یا حالت های دیگر!

ریونکلاو:

دافنه گرینگراس:
5 + 0 + 6 + 6 + 2 + 5 = 24 امتیاز
حالا دیگه برگه ها رو پخش نمیکنی؟ فکر کردی چون اول از همه تکلیف دادی، من کسر امتیاز از ریونکلاو رو برمیگردونم؟ اشتباه کردی!

اما دابز مرحوم:
5 + 0 + 9 + 10 + 2 + 4 = 30 امتیاز
دیگه من چی بگم بهت که مرحوم شدی؟

الادورا بلک:
5 + 0 + 9 + 8 + 2 = 24 امتیاز + 3 امتیاز بهترین جواب طنز سوال آخر = 27 امتیاز

پادما پاتیل:
5 + 0 + 6 + 2 + 2 + 4 = 19 امتیاز
برای سوال 4 م منم امتیاز بیشتری ندارم!

لینی وارنر:
5 + 0 + 7 + 7 + 2 + 6 = 27 امتیاز
خودتم امتیاز کامل نمیگیری تو سوال دوم! سوالت غلطه کلا! تو رولت گفتی پلک اژدها استفاده شده به عنوان مغز و تو سوال اول اسمشو نبردی!

آماندا بروکل هرست:
5 + 0 + 8 + 6 + 2 + 7 = 28 امتیاز
از جواب سوال سومت خوشم اومد! آفغین!


مجموع امتیازات ریونکلاو: 155 امتیاز


گریفیندور:

چارلی ویزلی:
5 + 0 + 2 + 2 + 2 + 3 = 14 امتیاز
جواب هات خیلی کوتاه بودن!

الستور مودی:
5 + 0 + 10 + 10 + 2 + 4 = 31 امتیاز => 30 امتیاز
جوابت به سوال 4 دقیقا همون چیزی به ذهنم رسیده بود! آفرین!

مینروا مک گونگال:
5 + 0 + 5 + 3 + 2 + 4 = 19 امتیاز
اصلا اون برگه ای رو که بهتون داده بودم رو نخوندی!

گیلدوری لاکهارت:
3 + 1 + 6 + 6 + 2 + 5 = 23 امتیاز
جوابت به سوال دوم ابتکارانه بود، ولی درست نبود!

نویل لانگباتم:
5 + 0 + 5 + 7 + 2 + 5 = 24 امتیاز
رول جالبی زده بودی، خاطرات قدیم رو زنده میکرد.

رون ویزلی:
5 + 0 + 5 + 4 + 2 + 3 = 19 امتیاز

پروتی پاتیل:
5 + 0 + 8 + 7 + 2 + 5 = 27 امتیاز
آواتارت مردانه هم داره؟

جیمز سیریوس پاتر:
5 + 0 + 10 + 10 + 2 + 7 = 34 امتیاز + 5 امتیاز بهترین تکلیف کلاس = 39 امتیاز => 30 امتیاز
چرا موضوعات شخصی رو میای وسط کلاس؟ پیام شخصی جواب ندادن رو گفتن جاش تو کلاس بودن؟
یدونه غلط املایی از نوع جا انداختن داشتم خو، تا بیام درستش کنم وقت ویرایش گذشته بود!

دابی:
5 + 3 + 10 + 10 + 2 + 7 = 37 امتیاز => 30 امتیاز
بابت تنها جواب درست به سوال دوم، و همینطور اینکه همه ی سوالا رو تقریبا کامل جواب داده بودی، نمره ی کامل رو میگیری! دابی خوب ...

مجموع امتیازات گریفیندور: 216 امتیاز


هافلپاف:

ارنی مک میلان:
5 + 0 + 7 + 7 + 2 = 21 امتیاز + 3 امتیاز برای بهترین دلیل علمی سوال آخر = 24 امتیاز

رز ویزلی:
5 + 0 + 7 + 6 + 2 = 20 امتیاز

مجموع امتیازات هافلپاف: 44 امتیاز


اسلیتیرین:

سورس اسنیپ:
5 + 0 + 7 + 9 + 2 + 7 = 30 امتیاز
این آواتارتو عوض کن، اصلا وقتی میبنمش اشک تو چشمام جمع میشه!

آدریان پیوسی:
5 + 0 + 10 + 8 + 2 + 7 = 32 امتیاز => 30 امتیاز

ویلبرت اسلینکرد:
5 + 0 + 10 + 3 + 2 + 5 = 25 امتیاز

سالازار اسلیتیرین:
5 + 0 + 6 + 7 + 2 = 20 امتیاز
تمارض نکن سالاد جان؛ تو ندیدی تکلیف اضافی بود اون رول؟ تکلیف اصلی نبود که! بدون اون هم 30 نمره ی تکلیف کامله!

مجموع امتیازات اسلیتیرین: 105 امتیاز


ویرایش شده توسط بیل ویزلی در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۰ ۲۲:۴۰:۲۳

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده

فقط جادوگران است و کسانی که از درکش عاجز هستند!


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۶:۰۸ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲

دابی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۴ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۷:۱۰ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 152
آفلاین
1- انواع مغز های چوبدستی را بنویسید!( 5 مورد و هر مورد 1 امتیاز)
1- پر ققنوس 2- خاکستر ققنوس 3- مغز استخوان پریزاد(باید پریزاد را بکشید گوشت را از استخوان بدنش جدا کنید، استخوان را بشکنید و مغز آن را بیرون بیاورید!ام.. دابی بد!) 4- دم سانتور 5- فلس باسیلیک

2- انواع جنس چوبدستی های جادوگری را بنویسید.( 3 مورد و هر یک امتیاز!)
جنس چوبدستی عوام: 1- چوب درخت بلوط 2- ا م دی اف! 3- چوب پنبه
جنس چوبدستی اشراف: 1- طلا 2-آبگینه 3- مرمر
اگه فکر کردین چون اسمش چوب دستیه باید چوبی باشه، سخت در اشتباهین استاد!انگلیسیش wand هست. پس لزومی نداره حتما چوب باشه! این عوام فریبی ها همه کار ویدا است!(از نوع اسلامیه!)

3- تفاوت طول چوبدستی های حال حاضر و عصاهای جادوگری زمان قدیم، چه تفاوتی را در مقدار انرژی خروجی برای انجام جادو ها باعث میشد؟ ( با استفاده از قوانین فیزیک مشنگی!) ( 10 امتیاز)
هرچی طول کمتر باشه، اصطکاک کمتره و درآخر انتقال انرژی در واحد سطح بیشتره.
البته باید به این نکته توجه کرد که 12 سانتیمتر برای طول چوبدستی صفر مطلق به حساب میاد! یعنی از اون کمتر دیگه باعث می شه چوب دستی کار نکنه!
تو پرانتز؛ استاد میشه از مدیر سالازار بپرسین فیزیک 2 چند شده؟! ما فقط در حد پاس کردن امتحان دادیم آخه!

4- تفاوت در چوب به کار رفته در ساختار چوبدستی های جادوگری، چه تاثیری در قدرت آنها دارد؟ ( با استفاده از قوانین علوم تجربی مشنگی!) ( 10 امتیا
ز)
در حالت ایده آل هر چی پوسته ی چوب نازک تر باشه ، طولش کمتر باشه، مقاومت کمتره پس آهنگ عبور انرژی بیشتره. اما خوب هیچ چوبدستی ای ایده آل نیست(بدون هدر رفتن انرژی) پس بهترین چوبدستی اونیه که ضریب عملکردش بیشتر باشه.

5- چوبدستی مرگ چرا بدون هیچ یک از مغز های شناخته شده بود و فقط از چوب تشکیل شده بود؟ ( 2 امتیاز)
استاد سه تا برادر خسته و کوفته تو راه سفرن یهو مرگ جلوشون سبز می شه شروع می کنه سخنرانی! مگه سه تا برادر چه قدر صبر دارن؟ خستگی راه هم تو تنشون بود. عجله هم داشتن. دیگه مرگ فرصت نکرد چوبدستی رو کالبد شکافی کنه و براش مغز هم بذاره!

یک رول بنویسید و در آن نحوه ی اختراع اولین چوبدستی جادوگری توسط آبراهام اولیوندر را بنویسید.( 7 امتیاز)
-
اوایل دوره ی رنسانس بود که آبراهام الیوندر از هاگوارتز فارغ التحصیل شد. آبراهام به خاطر حافظه ی فوق العاده اش محبوب همه ی اساتید بود. اون با سرمایه ی کمی که داشت یه مغازه ی چوبدستی فروشی در کوچه ی دیاگون برای خودش راه انداخت. کارو کاسبی اش بد نبود اما الان، آبراهام قصه ی ما خیلی غصه دار بود.
- گرگورویچه تسترال! اومده می گه ابر چوبدستی دست منه! می گه من همه ی چوبدستی هام مثل ابر چوبدستی قدرتمنده! مارو از نون خوردن انداخته..
الیوندر زیر درخت سیب درحیاط خانه شان نشسته بود. مامانش چادر گلگلی اش را دور کمرش بسته بود و با عصای جادویی اش مشغول آب پاشی حیاط بود! آبراهام بغضش رو فرو خورد و چشمش به یه مورچه ی قرمزی فتاد که دانه ای بر پشتش گذاشته بود و به سمت لانه اش در حرکت بود.
- نام مورچه ی قرمز، اندازه 7 میلی متر. حامل دانه ی بیسکوییت.
صدای مادر آبراهام از آن سوی حیاط به گوش رسید.
- پسرم زن همسایه اومده بود براش پارچه اش رو سانت بزنی! سوغات زیارته!
آبراهام چشمان نقره ای رنگش را ریز کرد و به پارچه ی گل منگلی روی تاقچه نگاه کرد.
- سه مترو هفتادو دو سانتیمتر، بافته شده از موی تکشاخ.
- قربونت مادر! این قدر هم زانوی غم بغل نگیر! بچه به این باهوشی که نباید به خاطر یه آدم کارو بارشو از دست بده! تو یه چوبدستی بهتر درست کن!
- مادر من یه چی میگیا!
مادر آبراهام چادرش را دور دستش پیچید و پیش او آمد. چشم های نقره ای از ویژگی های خانواده ی الیوندر بود.
- عصره تکنولوژیه پسرم! این عصا ها دیگه قدیمی شده. مثل این رداهای پف پفی. دیگه کسی از اون پیرهن ها به مادرت سفارش نمی ده براش بدوزه. حتی ردا هم میگن دیگه بی کلاسه!
الیواندر آهی کشید و به ماه نقره ای خیره شد و جواب داد:
- اما شما تو ردا ها پشم شیشه گذاشتین و الان همه جادوگرهایی که می پوشن به نظر هیکلی و سیکس پک دار میان!
مادر الیوندر لبخند زد و با حرکت سر او را تایید کرد. سپس عصای جادویی اش را بلند کرد و درحالی که برای اجرای هر افسون حداقل سه بار آن را به زبان میاورد مشغول تهییه شام شد.( اون موقع خیلی ایده آل نبودن عصا ها دیگه!)
الیواندر آهی کشید و محکم پشتش را به درخت کوبید. سیب سرخی همراه با شاخه اش کنده شد و روی سر الیواندر افتاد.
الیواندر زیرچشم نگاهی به ترکه چوب انداخت. اعداد و ارقام در ذهنش رژه می رفتند...
- چوب درخت سیب، انعطاف پذیر، سی و دو سانت و 7 میلی متر! چی می شد ما هم تو چوبدستی پشم شیشه می ذاشتیم... صبر کن ببینم... یافتم!!!




پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۲۵ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲

سالازار اسلایتیرین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۰ یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۳۵ یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۳
از ما هم نشنیدن . . .
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 618
آفلاین
1- انواع مغز های چوبدستی را بنویسید!( 5 مورد و هر مورد 1 امتیاز)

مغز گردو
مغز پسته
مغز بادام
مغز فندق
مغز گوسفند (البته این مورد از خوشمزه ترین مغزها به شمار میرود)

از اتاق فرمان به من اشاره میکنند که گویا کاغذ اشتباهی رو خوندم.

ریسه ی قلب آژی دهاک
ریسه ی قلب ننه ی سفید برفی
پر خروس مرلین
موی گیسو کمند
موی دماغ تک شاخ

2- انواع جنس چوبدستی های جادوگری را بنویسید.( 3 مورد و هر یک امتیاز!)

ماسه،شن، سیمان، سنگ از اصلیترین متریال ها هستند. کم کم داری بهم ثابت میکنی که اشتباه کردم تاریخ جادوگری رو بهت دادم . به سر کچل نشده ام قسم جنس و نوع چوب دستی چه ربطی به تاریخ و سرگذشت دنیای جادویی داره؟

چوب درخت ارغوان حیاط سوسن خانم
چوب سوسن حیاط ارغوان خانم
چوب درخت زیتون خونه ی سزار اینا

3- تفاوت طول چوبدستی های حال حاضر و عصاهای جادوگری زمان قدیم، چه تفاوتی را در مقدار انرژی خروجی برای انجام جادو ها باعث میشد؟ ( با استفاده از قوانین فیزیک مشنگی!) ( 10 امتیاز)

با مطالعه ی دو قطبی در میدان های الکتریکی (که در اینجا میتوان میدان را جادویی فرض کرد) و با توجه به انرژی پتانسیل در دو قطبی ها میتوان تا را مساوی با انتگرال آر در دی اف فرض کرد که در سطح گاوسی (در اینجا چوب دستی و عصا فرض میشود) نتیجه میگیریم که شار نیروی جادویی با ضریب طول رابطه ی عکس دارد . هرچه طول کوتاه تر شار نیرو بیشتر...


4- تفاوت در چوب به کار رفته در ساختار چوبدستی های جادوگری، چه تاثیری در قدرت آنها دارد؟ ( با استفاده از قوانین علوم تجربی مشنگی!) ( 10 امتیاز)

من الان بنویسم "هیچی" خالی نمرم رو میدی؟ (البته در نظر بگیر مدیر کیه استاد قراردادی کیه)
در ضمن اینجا مگه کلاس ماگل شناسیه که همش با علوم و قوانین اونا باید کار کنیم، من به نشانه ی اعتراض این سوال رو ترک میکنم و جواب نمیدم که" هر درخت با وجود نیرو و خاصیت خاصی که دارد ولی در قدرت کلی چوب دستی بی تاثیر است".

5- چوبدستی مرگ چرا بدون هیچ یک از مغز های شناخته شده بود و فقط از چوب تشکیل شده بود؟ ( 2 امتیاز)

از قدیم میگن هرچیز خفنزی باس با بقیه چیزها فرق فوکوله، الان اگه اون عمو مرگیه واسه چوبدستی ریسه میسه میذاشت، شوما میومدی بگی عجب خفنزه؟ اصلا با این اوضاع حالی واس آدم میموند؟ نه والا

یک رول بنویسید و در آن نحوه ی اختراع اولین چوبدستی جادوگری توسط آبراهام اولیوندر را بنویسید.( 7 امتیاز)

برخلاف مقررات ما عمل میکنی پدر سوخته؟ بدهم پدر پدر پدر پدر پدر سوخته ات را در بیاورند؟ بدهم از گروهت امتیاز کسر کنند تا بفهمی دیگر در مدرسه ی ما ، قوانین ما را نقض نکنی؟

اسم ، پیشه ، قصدت از دخول به مدرسه. . .


" -زندگي آنچه زيسته ايم نيست ، بلكه چيزي است كه به ياد مي آوريم تا روايتش كنيم ."
گابريل گارسيا ماركز




پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲

آماندا بروکل هرستold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۳:۳۵ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 497
آفلاین
1- انواع مغز های چوبدستی را بنویسید!( 5 مورد و هر مورد 1 امتیاز)

1. ریسه قلب اژدها 2. پر ققنوس 3. موی پریزاد 4. موی دم تک شاخ 5. برگ سوزنی نوعی درخت جادویی


2- انواع جنس چوبدستی های جادوگری را بنویسید.( 3 مورد و هر یک امتیاز!)

- چوب درخت زبان گنجشک (Ash)
- چوب درخت صنوبر (Fir)
- چوب درخت مو (Vine)


3- تفاوت طول چوبدستی های حال حاضر و عصاهای جادوگری زمان قدیم، چه تفاوتی را در مقدار انرژی خروجی برای انجام جادو ها باعث میشد؟ ( با استفاده از قوانین فیزیک مشنگی!) ( 10 امتیاز)


من با همه ی همه ی دوستان مخالفم!

استاد به نظر من چوبدستی هر چقدر بلند تر باشه جادوش بیشتره!! اگه چوبدستی کوتاه بهتره پس جامعه ی جادوگری باید تا الان چوبدستی های میلی متری و نانومتری هم می ساخت!!!!

هر چقدر طول و قطر چوبدستی جادویی ما بیشتر باشه وردی که بر لب هامون جاری می کنیم و از دست به سمت نوک چوب جاری میشه و کم کم حالت مادی پیدا می کنه، انرژی پتانسیل بیشتری بهش منتقل میشه و هنگام خروج از چوبدستی انرژیش بیشتره.

متوجه می شیم که هر چی طول چوبدستی یا عصا بیشتر باشه انرژی بیشتری آزاد می شه. حدود 5 قرن پیش عصاهای جادوگری ای مد بود که داخلشون مغز وجود داشت و خیـــــلی قدرت مند بودن! اما اون ها هم خیلی زود از رده خارج شدن. دلیل اینکه امروزه از عصا استفاده نمی شه اینه که جای زیادی اشغال می کنه و مثل چوبدستی به راحتی مخفی یا استتار نمی شه.

الان یه لحظه تصور کنین از اون عصا های عظیم طلسمایی به قطر 1 میلی متر خارج بشه، خو ضایع نیس؟

4- تفاوت در چوب به کار رفته در ساختار چوبدستی های جادوگری، چه تاثیری در قدرت آنها دارد؟ ( با استفاده از قوانین علوم تجربی مشنگی!) ( 10 امتیاز)

اگه چوبدستی شما از چوب درختی ساخته شده باشه که آب رو به خودش جذب می کنه، چوبتون تو مناطق مرطوب خوب عمل نمی کنه و قدرت نداره یا اگه نوع چوب خیلی سبک باشه، توی بادهای شدید چوبدستی مقداری از انرژی جادوگر رو صرف ثابت نگه داشتن خودش می کنه در نتیجه قدرت خروجی کمتره!
در ضمن هر چقدر چوب چوبدستی محکم تر باشه انرژی بیشتری منتقل می کنه و بهتره.


5- چوبدستی مرگ چرا بدون هیچ یک از مغز های شناخته شده بود و فقط از چوب تشکیل شده بود؟ ( 2 امتیاز)


برا اینکه چوبدستی ساخته ی مرگ بود! مرگ! استاد اونجوری نگاه نکن، من کاملا مودبم
به هر حال طرف مرگه. باید یه اعجازی چیزی داشته باشه که ملت به مرگ بودنش ایمان بیارن. اگه قرار بود یه دم تک شاخم بذاره تو چوبه که کار قابل توجهی انجام نداده بود؛ هری پاتر با اون بیماری های روانی و ذهن کندش هم می تونه این کارو بکنه!
مرگ بجای مغز، مقدار زیادی از انرژی خودش قرار داد توی چوب. به همین خاطره که چوبدستی قدرت خیلی بیشتری پیدا کرده!

تکلیف اضافی: یک رول بنویسید و در آن نحوه ی اختراع اولین چوبدستی جادوگری توسط آبراهام اولیوندر را بنویسید.( 7 امتیاز)

هنگام غروب


آبراهام کوچولو، به چند تا از همسن و سال های جادوگر خودش نگاه می کرد که در حالی که روی عصا های جادوگری پدر یا مادرشون نشسته بودن، در حال اسب سواری بودن.
- منم می خواااااام!

یکی از اون بچه ها که موهای بور و صورت رنگ پریده ای داشت دست از عصا سواری کشید، پیش آبراهام اومد و گفت: چرا به بابات نمی گی عصاش رو بده بهت؟ آهان...چون بابات یه ماگل بی موهبته! برو دور و بر ما نپلک گندزاده!

آبراهامِ مشنگ زاده با ناراحتی از بچه ها دور شد و به سمت جنگل کنار خونشون رفت.
- اصلا خودم برای خودم عصا می سازم!

از اونجایی که بی نهایت کوتوله بود، نتونست شاخه ای بلند تر از نیم متر از درخت ها بکنه. آبراهام با خوشحالی به عصای جادوییش نگاه کرد. به ذهنش رسید که برای تزیینش از برگ درختی که همه می گفتن جادوییه استفاده کنه.
- حالا همه ی بچه ها به من حسوی می کنن!

آبراهام به سمت درخت جادویی به راه افتاد. وقتی بهش رسید یه مشت از برگ های سوزنی مانندش رو کند و دور چوبدستیش کشید.
- بهتره امتحانش کنم!

پسربچه چوبدستیش رو به تنه ی درخت چسبوند و بدون فکر فریاد زد:‌اینسندیو!

با قدرت جادویی که اون زمان از یه بچه بعید بود، نوری از سر چوبدستی خارج شد و به تنه ی درخت خورد و درخت، تو یه چشم بهم زدن آتیش گرفت.

آبراهام به خودش اومد و دید که علاوه بر درخت، چوبدستی خودش هم آتیش گرفته! اون رو انداخت و با صورت خیس اشکش صحنه ی جرم رو ترک کرد.


شب

مردم جادوگر و مشنگ به سمت جنگل می دویدن تا آتیش سوزی رو متوقف کنن. آبراهام در حالی که قاطی جادوگر ها شده بود وارد جنگل شد و شاخه ی نیم متری دیگه ای رو کند. همپای مردم به سمت درختای آتیش گرفته آگومنتی می فرستاد (و صد البته نتیجه ای نمی گرفت) که بوی عجیبی به مشامش رسید. بلافاصله منبع اون بو رو شناخت؛ تک شاخ مرده ای که روی زمین افتاده و نصف بدنش سوخته بود. همونطور که به اون صحنه نگاه می کرد چیزی به ذهنش رسید. وقتی چوب جادوییش به تنهایی کار نمی کرد پس یعنی یه نیروی جادویی خارجی(یعنی بجز دست خودش) هم لازم داشت! اون درخت یه موجود جادویی بود....درست مثل همین تک شاخ!

دستش بی اختیار به سمت دم تک شاخ که کمی تا قسمتی سالم مونده بود رفت و مشتی از موهاشو کند....

و اینجوری بود که اولین چوبدستیِ ثبت شده، اختراع شد!!



پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۰:۰۵ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۲

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین
1- انواع مغز های چوبدستی را بنویسید!( 5 مورد و هر مورد 1 امتیاز)

1- مویرگ قلب اژدها
2- جرم های روی دندان افعی
3- نوک افتاده ی پرنده ای به اسم مینا (وقتی نوکشون زیادی دراز میشه کوتاش میکنن، اون تیکه ی کوتاه شده ش! )
4- ناخن پای اسب تک شاخ
5- یال اسب تک شاخ

2- انواع جنس چوبدستی های جادوگری را بنویسید.( 3 مورد و هر یک امتیاز!)

- درخت افرا
- درخت گیلاس وحشی
- درخت ملج

پروفسور از همه ی کسایی که به حرفا و تکالیف شما به دقت گوش نکردن و به جای نام بردن 3 مورد از حرف شما سرپیچی کردن و حرفتون رو همچون پشم شمردن و هزاران مورد رو نام بردن، امتیاز کم کنید تا بفهمند حرف شما یکی است و نباید با شما یکی به دو کرد و چیزی جز آنچه شما از آنها انتظار دارید را انجام دهند! اهین!

3- تفاوت طول چوبدستی های حال حاضر و عصاهای جادوگری زمان قدیم، چه تفاوتی را در مقدار انرژی خروجی برای انجام جادو ها باعث میشد؟ ( با استفاده از قوانین فیزیک مشنگی!) ( 10 امتیاز)

زمان قدیم این چوبدستیا طولشون خیلی زیاد بوده! براساس قوانین فیزیک هرچی درازتر، قدرت چوبدستی کمتر! چرا؟ چون ورد از اندرون این چوبدستی شروع میشه تا به نوکش برسه و خارج بشه، پس هرچی درازتر باشه انرژی بیشتری برا بر زبون راندن ورد میخوایم.

واسه همین قدیما ملت خشن بودن چون ورداشونو با زور بیشتری(!) ادا میکردن و این تو روحیه شون تاثیر منفی و جنگندگی میذاشت. اما الان که طول چوبدستیا کوتاه تر شده به سادگی و بدون زور(!) میشه راحت وردو گفت و همینه که الان ملت کمتر تو فکر جنگ و بکش بکش و درگیری هستن، چون تو کارشون لطافت و ظرافت(!) دارن و روحیه شون لطیف شده!

4- تفاوت در چوب به کار رفته در ساختار چوبدستی های جادوگری، چه تاثیری در قدرت آنها دارد؟ ( با استفاده از قوانین علوم تجربی مشنگی!) ( 10 امتیاز)

هرچی جنس چوب چوبدستی سفت تر و مقاوم تر باشه بازم ملت باید انرژی بیشتری برا ورد گفتن بذارن. اما اگه این چوبدستی نرم تر باشه راحت تره استفاده ازش.

البته این به معنی این نیست که از چوب های خیلی شکننده و زیادی ترد استفاده بشه، چون در این صورت اینقدر انرژی کمی نیاز داره که صاحبش باید مواظب هرچیزی که از دهنش خارج میشه باشه تا مبادا یکیشون ورد کشف نشده ای باشه(!) که اون بر زبون رانده و حالا از نوک چوبدستیش خارج شده.

واسه همین عموما از چوب درختایی استفاده میکنن که نه خیلی سخت باشن و نه خیلی نرم و ترد. چوبدستی هایی که تو میانه اینا قرار دارن خیلی عالی هستن.

اما کسایی که اصلا کارشون ساخت ورده از مکان های ویژه ای که کمم تو دنیا هست همون چوبدستی هایی رو تهیه میکنن که چوبش زیادی ترده و چون این چوبا انرژی خیلی کمی نیاز داره راحت میتونن به ساخت ورد مشغول بشن. بعد از ساخت و آموزش کامل طرز حرکت دادن چوبدستی اونو رو یه چوبدستی معمولی امتحان میکنن و بعدم که ورد ثبت جهانی میشه.

5- چوبدستی مرگ چرا بدون هیچ یک از مغز های شناخته شده بود و فقط از چوب تشکیل شده بود؟ ( 2 امتیاز)

مرگ یهو برگشت و از درخت بغل همونجا یه چوبدستی ساخت. چیز خاص دیگه ای اطرافش نبود که بخواد ازش بعنوان مغز چوبدستی استفاده کنه. البته عده ای میگن که مرگ اون مابین موی سرشو کنده و بعنوان مغز چوبدستی استفاده کرده اما خب هیچ وقت تایید نشد چون هیچ وقت هیچ کس جرات نکردو چوبدستیو تجزیه(!) کنه تا بفهمه حقیقت داره یا نه.

تکلیف اضافی: یک رول بنویسید و در آن نحوه ی اختراع اولین چوبدستی جادوگری توسط آبراهام اولیوندر را بنویسید.( 7 امتیاز)

مامان آبراهام یه گوشه نشسته و با بغض به پسرش خیره شده و با نزدیک شدن بابای آبراهام شروع به حرف زدن میکنه:

- از بس فیلم مرلین دیده دیوونه شده. فک میکنه وقتی قدرت جادویی از خود شخصه و نه چوبدستی پس حتما میتونه بدون دستم جادو کنه!

باباهه نگاهی به پسرش میکنه که هی بالا و پایین میپره و اینور و اونور میشه و دستشو مدام تکون میده و هی میخواد مثلا جادو کنه. اونکه از نگرانی مامانه آگاهه میره سمت پسرش و چند لحظه مشغول تماشای اون میشه.

- عه بابا؟ تو هم میخوای مثل مرلین بشی؟ بیا با هم تمرین کنیم شاید نتیجه داد. میگن همکاری با همدیگه خیلی خوبه!

باباهه از پسرش که همچینم کوچیک نیست و واسه خودش جوونی شده دعوت به نشستن میکنه و دستی به سرش میکشه و میگه:

- ببین پسرم تو خدای مشنگارو میشناسی؟

- نه فقط اسمشو شنیدم. مثل مرلین ما میمونه نه؟

باباهه که امید گرفته بدون جواب دادن به سوال پسرش ادامه میده: پس حتما میدونی که اونا هیچ وقت نمیتونن مثل خداشون بشن درسته؟

آبراهام دستی به چونه ش میکشه و میگه: آره دیگه حتما!

- خب پس تو هم نمیتونی مثل مرلین بشی دیگه! اون جادوگر اعظم ما بود و ...

آبراهام نا امیدانه وسط حرف باباش میپره و میگه: راست میگی! ای دل غافل! دیدی کار بیهوده میکردم؟ خب پس میرم برا خودم یه چوبدستی بسازم و دیگه هم امیدی به اینکه با دست جادو کنم ندارم.

باباهه و البته مامانه از اونور خونه:

آبراهام بیرون میره و از اونجایی که باباش و خودش هردو هیزم شکنن میره تا این شکست بزرگ تو زندگیشو با ساختن یه چوبدستی خوشگل و نو جبران کنه. در این حین از اون دور دورا مامورای اژدهادونیه اونور محله رو میبینه که دارن همه خونه هارو با خشونت سرکشی میکنن. اونکه دستپاچه شده دستشو تو جیبش میکنه و قوطی کوچیکی که توش پلک اژدها هست رو بیرون میاره.

اگه اونا بفهمن که آبراهام پلک اژدهاشونو کنده حتما بدبختش میکنن، پس با هول و ترسی عظیم به اطراف نگاه میکنه تا ببینه اونو کجا پنهان کنه. همون موقع یاد چوبدستیش میفته، چی میشه اگه اونو وسط چوبدستی بذاره؟ نه کسی میفهمه که اونجاس و نه اینکه مجبور میشه پلک عزیزشو از دست بده.

بعدشم که شد آنچه شد!




پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲

پادما پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۱ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
از چادر سرخ پوستى
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 271
آفلاین
1- پر ققنوس

2- ریسه ی قلب اژدها

3- موی پریزاد

4- موی تسترال( حالا اگه تونستید ببینینشون)

5- موی اسب تک شاخ

2)

1- خاس

2- یاس کبود

3- کاج

4- بید( اگر کتک زن باشه که چه بهتر)

3)

همون جور که استاد گفتند عصا از انرژی خود شخس می گرفتند.پس شروع پخش شدن انرژی

از محلی که دست ما آنجاست . همان طور که مشنگ ها کشف کردند انرژی در طول راهی که

باید طی کند تا به نوک عصا برسد مقدار قابل توجهی از انرژی را از دست می دند. انرژی در

تبدیل کم نمی شود ولی چوب عصا انرژی را جذب می کند. پس جادوگر ها برای انجام یک

طلسم ساده بسیار خسته می شدند ولی طلسم قابل تو جهی انجام ندادند و اصلا ممکن

است طلسم درست انجام نشود.

4)

همان طور که می دانید چوب دستی از مغزش نیرو می گیرد. به خاطر همین زیاد فرقی ندارد که

جنس چوب دستی چی باشه اما بعضی از آن ها انرژی را بهتر و سریع تر انتقال می دهند. توضیح بیشتری ندارم.

5)

چوب دستی مرگ از مرگ صاحب قبلیش و کسانی که با خودش کشته شدند نیرو میگیره. اگر شخس کسیرو باچوب دستی نکشه از مرگ حیوانات، گیاهان و انسان ها انرژی میگیره. یعنی به طور کلی از مرگ.

6)

روزی اولیوندر پشت میزش نشسته بود و داشت به سرش دست می کشید.
با خودش گفت: به ریش مرلین قسم می خورم که تمام سعی یم را کردم که مو هام سفید شد ولی هنوز نتونستم به مشکل چوب دستی ها پی ببرم.
او به سمت ققنوسش رفت و او را نوازش . یکی از پر های کنده شده ی او را برداش و بهش نگاه کرد. بعد یک هو به سمت بازار راه افتاد تا زنش را پیدا کند.

در راه می گفت: یافتم ، یافتم . من یافتم.

قیافه ی مرد:

وقتی زنش را پیدا کرد گفت: یافتم یافتم.

زنش: چو رو یافتی؟

- یافتم ، یافتم.

- وای خدای من به شلوار مرلین بگو چی رو یافتی.

- یافتم ، یافتم

قیافه ی مردم:

- وای شهرم خل شده. حلا چی کار کنم

- زن عزیزم من مشکل چوب دستی ها را حل کردم. اگه ما مغز چوب دستی رو از چیز هایی مثل پر ققنوس استفاده کنیم طلسم انرژی رو از پر میگیره.
آن ها به خونه رفتند و اولین چوبدستی رو با چوب درخت گردو و پر ققنوس ساختند.



به ياد قديما


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲

پادما پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۱ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
از چادر سرخ پوستى
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 271
آفلاین
1- پر ققنوس

2- ریسه ی قلب اژدها

3- موی پریزاد

4- موی تسترال( حالا اگه تونستید ببینینشون)

5- موی اسب تک شاخ

2)

1- خاس

2- یاس کبود

3- کاج

4- بید( اگر کتک زن باشه که چه بهتر)

3)

همون جور که استاد گفتند عصا از انرژی خود شخس می گرفتند.پس شروع پخش شدن انرژی

از محلی که دست ما آنجاست . همان طور که مشنگ ها کشف کردند انرژی در طول راهی که

باید طی کند تا به نوک عصا برسد مقدار قابل توجهی از انرژی را از دست می دند. انرژی در

تبدیل کم نمی شود ولی چوب عصا انرژی را جذب می کند. پس جادوگر ها برای انجام یک

طلسم ساده بسیار خسته می شدند ولی طلسم قابل تو جهی انجام ندادند و اصلا ممکن

است طلسم درست انجام نشود.

4)

همان طور که می دانید چوب دستی از مغزش نیرو می گیرد. به خاطر همین زیاد فرقی ندارد که

جنس چوب دستی چی باشه اما بعضی از آن ها انرژی را بهتر و سریع تر انتقال می دهند. توضیح بیشتری ندارم.

5)

چوب دستی مرگ از مرگ صاحب قبلیش و کسانی که با خودش کشته شدند نیرو میگیره. اگر شخس کسیرو باچوب دستی نکشه از مرگ حیوانات، گیاهان و انسان ها انرژی میگیره. یعنی به طور کلی از مرگ.

6)

روزی اولیوندر پشت میزش نشسته بود و داشت به سرش دست می کشید.
با خودش گفت: به ریش مرلین قسم می خورم که تمام سعی یم را کردم که مو هام سفید شد ولی هنوز نتونستم به مشکل چوب دستی ها پی ببرم.
او به سمت ققنوسش رفت و او را نوازش . یکی از پر های کنده شده ی او را برداش و بهش نگاه کرد. بعد یک هو به سمت بازار راه افتاد تا زنش را پیدا کند.

در راه می گفت: یافتم ، یافتم . من یافتم.

قیافه ی مرد:

وقتی زنش را پیدا کرد گفت: یافتم یافتم.

زنش: چو رو یافتی؟

- یافتم ، یافتم.

- وای خدای من به شلوار مرلین بگو چی رو یافتی.

- یافتم ، یافتم

قیافه ی مردم:

- وای شهرم خل شده. حلا چی کار کنم

- زن عزیزم من مشکل چوب دستی ها را حل کردم. اگه ما مغز چوب دستی رو از چیز هایی مثل پر ققنوس استفاده کنیم طلسم انرژی رو از پر میگیره.
آن ها به خونه رفتند و اولین چوبدستی رو با چوب درخت گردو و پر ققنوس ساختند.



به ياد قديما


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۱:۵۸ جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
1- انواع مغز های چوبدستی را بنویسید!( 5 مورد و هر مورد 1 امتیاز)

قبلش یه چیزی: مرد حسابی! یه کله اومدی تو کلاس چارتا برگه گذاشتی جلوی ما فلنگو بستی رفتی دور دور با فلور، اسم خودتم گذاشتی معلم؟
راستی اون پیام شخصیتم حوصله نداشتم جواب بدم

1. پر ققنوس {که بابام خریده بود ولدک تقلیدکار ندید بدید هم دست بابام دید رفت خرید.}
2. ریسه ی قلب اژدها
3. موی اسب تک شاخ
4. موی ولدک
5. هه! هه! ولدک که مو نداره! خودش خبر نداره!
دوباره:
4. موی سر ناموست، بی ناموس! هی من میگم انقد به زن دایی آسون نگیر، حجاب مصونیته، این دنیا تار موهاشو می کَنن میذارن تو چوبدستی هر کس و ناکسی، اون دنیا هم از همین تارموها حلق آویزش می کنن!
5. من یه بار دیدم مغز چوبدستی یه نفر چیز بود امیدوارم این مدل چوبدستی منحصر به فرد باشه

2- انواع جنس چوبدستی های جادوگری را بنویسید.( 3 مورد و هر یک امتیاز!)

3 مورد و هر یک امتیاز! اینم طرز حرف زدنشه! همینه دیگه! سالازار معلم استخدام کرده واسه ما! هاگوارتزو بی پدر مادر گیر آوردین این ترم نامردا.
3 مورد و هر یک، یک امتیاز*!

1. ترکه ی درخت آلبالو {چوبدستی فیلچ از اینا بود. بلد نبود جادو کنه که، بچه ها رو باهاش فلک می کرد}
2. چوب درخت خاص!..هممم..خاث؟..خاس!
3. چوب یاس کبود که خیلی کبود می کرد حریفو.

3- تفاوت طول چوبدستی های حال حاضر و عصاهای جادوگری زمان قدیم، چه تفاوتی را در مقدار انرژی خروجی برای انجام جادو ها باعث میشد؟ ( با استفاده از قوانین فیزیک مشنگی!) ( 10 امتیاز)

من از شما می پرسم! این کاغذ پاره ای که انداختی جلوی ما اینایی رو که پرسیدی داشت توش؟ دِ نداشت دِ دایی ِ من! منابع نمیدین و سوال میپرسین. خیلی پلیدین. باصفا باشین! من تدریس و تکلیف کلاس تغییرشکل رو مثال میزنم.
حالا!
عرضم به حضور شما که طبق قوانین فیزیک مشنگی،
بازدهی چوبدستی های امروز بیشتره، چون علاوه بر انرژی که از جادوگر می گیره خودشم انرژی ول میکنه تو محیط و بیش از 90 درصد انرژی گرفته شده از جادوگر و مغزش رو خرج میکنه.
اما در مورد چوبدستی های زمان سالازار اینا نه، اونا چوب معمولی بودن. آشغال بودن. همون جادویی که از جادوگر میگرفتن رو هم 50 درصدش رو میدادن بیرون، 50 درصد دیگه تبدیل به انرژی پتانسیل چوب می شد و در اثر اصطکاک هوا هدر می رفت.

4- تفاوت در چوب به کار رفته در ساختار چوبدستی های جادوگری، چه تاثیری در قدرت آنها دارد؟ ( با استفاده از قوانین علوم تجربی مشنگی!) ( 10 امتیاز)

من رشته م ریاضیه آقا تجربی بلد نیستم.
آآآآآمـــــــــــا! آآآآمــــــــــــا من از اینایی ام که توی کلاس خوب گوش میدن!
نیگا اینجا خودت گفتی نوع چوب ربطی نداره به قدرتش دیگه :

نقل قول:
آبراهام اولیوندر پی برد هنگامی که مغز درون چوبدستی از قسمتی از بدن موجودات جادویی قدرتمند انتخاب شود، بدون تکیه به نوع چوب به کار رفته در چوبدستی و طول آن، میتواند قدرتی بی نهایت را در اجرای هر گونه جادویی فراهم آورد.


ببین دایی جان، من میدونم این سوالت انحرافی بود که ببینی کی خفن تره و حواسش جمع تره. منتها بارم 10 خیلی زیاده برای یه سوال انحرافی!
این باعث میشه من مجبور شم واسه تو تاپیک سیاه کنم اینجا بیخود تا به 10 برسونم بارم رو! چرا؟ چون به سال اولیای گریفندور میگم به اندازه ی بارم توضیح بنویسین برای استاد، بعد خودم فقط یه نقل قول بذارم؟ نه دیگه!
خب، خودت چطوری دایی جان؟ زن دایی جطوره؟ چه خبر از دختردایی ویکتوریا؟ تدی که نگرفتش، چرا هنوز کنج خونه افسرده س؟ می خوای ترشی بندازی دایی؟ به یکی دیگه بش بده بره، چیزی که زیاده تو خیابون واس دختر تو ، گرگ!


5- چوبدستی مرگ چرا بدون هیچ یک از مغز های شناخته شده بود و فقط از چوب تشکیل شده بود؟ (2 امتیاز)


وجدانا؟
مغز نداشت؟
نمیدونستم!
مرسی که افزودی به اطلاعات من!

بابا دایی چقد تکالیف آسون میدی! این چوبه که میگی مال جدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجدجد عمه ی بزرگ بزرگه ی بابای من بود! خب این یعنی چی؟ یعنی هنوز اولیواندری نبود اون موقع که بخواد تو چوبا مغز بذاره دیگه.


تکلیف اضافی:

یک رول بنویسید و در آن نحوه ی اختراع اولین چوبدستی جادوگری توسط آبراهام اولیوندر را بنویسید.( 7 امتیاز)


- آبراهام! پسرم! چیزی هست که بخوای به من بگی هری؟

اولیواندر پر از سوال بود. او قوانین را زیر پا گذاشته بود و شاخه های بید کتک زن را کنده بود. اما دامبلدور فقط همین جمله را داشت که بگوید. همیشه همین را می گفت و همیشه هم اول سوالش خطاب به او بود و در انتهای جمله نام مخاطب به "هری" مجهولی تغییر می کرد. چرا دامبلدور مجازاتش نمی کرد؟ هری که بود؟ چرا دامبلدور شبیه یودا بود؟ اصلا چرا او دانش آموز دامبلدور بود؟ او باید قبل از دامبلدور می بود تا برایش چوبدستی مغزدار بسازد! اما نه دیگر خنگ، چوبدستی دامبلدور چوب الدر بود و مغز نداشت! خب پس یک سوال را پاسخ داد، اما سیل سوالات دیگرش..سرانجام دهانش را باز کرد:
- بلــ...
- خب سوالی نداشتی خدافس!
دامبلدور این را گفت و از پنجره ی دفترش بیرون پرید. نگاه آبراهام او را دنبال کرد که در چند متری زمین شنلش را باز کرد و اوج گرفت و در حالیکه زوزه می کشید به دنبال شکار شبانه اش، محوطه ی هاگوارتز را ترک کرد.

اولیواندر جوان آهی کشید. دامبلدور هیچوقت جواب سوال هایش را نمی داد. اصلا حالا که اینطور بود آبراهام هم میرفت دم ِ پرنده ی محبوب دامبلدور را می کَند و باهاش چوبدستی درست می کرد می داد دست بزرگترین جادوگر سیاه که یک روزی بیاید یک جوری کلک دامبلدور را بکَند.

- حالا که اینطوره دم ِ پرنده ی محبوب دامبلدور رو می کَنم و باهاش چوبدستی درست می کنم و می دم دست بزرگترین جادوگر سیاه که یه روزی بیاد یه جوری کلک دامبلدور رو بکنه!

آبراهام این را گفت و به ققنوس دامبلدور که داشت در قدح اندیشه دوش می گرفت حمله ور شد، بی توجه به قد قد های فوکس دو تا پر کند و شد آنچه باید می شد.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.