به نام روشنی بخش!
اول از همه عذرخواهی می کنم برای تاخیر زیادی که برای این نقدها پیش اومد، در تمام این مدت یه زنگ هشدارگونه ی توی ذهنم بهم گوشزد می کرد که دوتا نقد داری ولی وقت بهم اجازه نداد، بالاخره پیریه و مریضی و دامبلدوری و هزارجور کار رنگ وارنگ!
بابت تاخیر معذرت می خوام عزیزانم.
نقل قول:
سلام به همگی!
راستش آلبوس یه فکر ابتکاری-انتحاری به سرم زد اومدم باهات در میون بزارم!
اینجا نقدستانه و تو هم منتقدی، خب، منم می خوام منو نقد کنی! همین، نقدم کن! کاملا هم جدی هستم!
بسیار هم عالی و خوب آلستور! اتفاقا بسیار ایده ی خوبی دادی من خودم به عنوان بهترین ایده پرداز از شما تقدیر می کنم جناب مودی!
و اما چطور میشه شخصیت یک فرد رو نقد کرد، راهی که من انتخاب کردم مقایسه شخصیت پردازیت با یک شخصیت پردازی آرمانی که بسیار به آلستور مودی کتاب نزدیک باشه، هستش. بریم ببینیم چیکار می کنیم!
این نظر شخصی منه، نمی دونم همه قبول داشته باشن یا نه ولی به نظرم مسیر تکامل یه شخصیت ایفای نقش از جدی به طنز میره، جادوگران امروز واقعا در این مساله کم گذاشته، در واقع اصلا هیچ زحمتی براش نکشیده.
آلستور مودی در ابتدای مسیر که جدی هم هست یه کارآگاه خیلی بزرگه و در جنگیدن نظیر نداره، بعد از دامبلدور هماهنگی های محفل رو اون به عهده میگیره و طلسم ضد اسنیپ روی خونه ی گریمولد می ذاره و هفت پاتر رو راهنمایی می کنه و چیزهای دیگه که خودت ازشون مطلعی، این ها همه نقطه های قوت شخصیت مودی مد آی ـه..
اما در طرف منفی، مودی مدآی خیلی مبادی آداب نیست، جلوی جمع چشمشو از کاسه در میاره می ندازه تو لیوان آب و می شوره و اصلا هم واکنش بقیه براش مهم نیست! مودی مدآی شکاک و بدبینه، از لحاظ ظاهری تیپ داغونی داره، بدخلاقه و البته در برخورد با مرگخوارها خشنه!
از اونجایی که ما توی این سایت سالهاست که به جدی بودن اهمیتی ندادیم شما هم هیچ وقت فکر کنم از این مسیر جاده عبور نکردی. این اواخر هم که تلاشهایی برای بالا بردن جد نویسی از سمت محفلی ها شد حضور نداشتی توش..
حالا می تونیم همین نقاط قوت و ضعف شخصیتی آلستور مودی رو که لیستشون کردیم به طنز تبدیل کنیم. (تو پرانتز بگم که این روند مثل الان تئوری وار و حساب شده جلو نمیره بلکه طی زمان فعالیت یه سری از اینها خودشون خود به خود ایجاد میشن و یک سری خصوصیات جدید که تا به حال در شخصیت آلستور مودی وجود نداشته هم اضافه میشن.) قوی بودنش می تونه بزرگنمایی بشه و ازش یه ژانگولر لحظه ای بسازه، شکاک بودن مودی می تونه بزرگنمایی بشه حتی به دامبلدور هم مثلا شک کنه، اون مبادی آداب نبودنش می تونه بزرگنمایی بشه و مودی وسط جمع هر کاری کی می خواد بکنه!! خشن بودنش می تونه بزرگنمایی بشه اتاق خون راه بندازه!
و همه ی اینها باید در رولها به صورت مکرر از طرف خودت و دیگران تکرار بشه تا تثبیت بشه!
برای این ها هم باید تلاش کنی باید حتی تو پستهای غیر رولت، مثلا همین درخواست نقد به کار ببریشون و توی امضا و آواتار و الی آخر..
در مورد آواتار، آواتارت خیلی بامزه ست ولی طراخ به این دقت نکرده که این چیزی که کشیده برای مودی بودن خیلی معصوم و ملوسه! طبیعتا وقتی ما پستی ازت می خونیم در حالی که این مودی کنارشه ما توی پستت شبیه به این می بینیمت!
جمع بندی این که:
* در به کار بردن آواتار هم با دقت عمل کنین!
* خصوصیت های بارز شخصیتی باید در نوشته های طنز یا جد نمایان باشن تا به اونها شناخته بشی.
در پناه نور!
نقل قول:
درود بر خورشیدِ محفل ما
آلبوس این اولین درخواست نقدمه ؛ ممنون میشم تمام نکات رو ریز به ریز ذکر کنی و یک سری پیشنهاد برای بهتر نوشتن بهم ارائه بدی.
اووه! فیلیوس.. این تعریفها چیه از ما می کنی! عرق شرم بر پیشانی ما نشست رفیق! خیلی ممنون و خوش اومدی به نقدستان!
البته شیوه ی نقد کردن من این نیست که بیام همه چیز رو یک باره و ریز به ریز می گم. ریزبینی و دقت داریم تو کارمون ولی ترجیح اینه که یه سری نکات رو که مهمترن اول برطرف کنیم و بعد به رفعشون بپردازیم و دفعه به دفعه ضعفو کم کنیم و قوتو ببریم بالا!
پیشنهادات رو هم تا جایی که ممکنه و منجر به طومار شدگی نمیشه می گم چون یک سری تاپیک های آموزشی در سرتاسر سایت پخشه و فرض بر اینه که شما اونا رو مطالعه می کنین، گرچه می دونیم کسی مطالعه نمی کنه و ما خودمون هر دفعه باید مکررات قبلی رو بازگو کنیم!
و یک مسئله ی مهم دیگه که به پستت ربط داره، البت من اینو یه جای دیگه هم اعلان عمومی می کنم.
تاپیک "دنیای وارونه" از ابتدای خلقتش (!) یه تاپیک تک پستی بوده و هست و خواهد بود. فقط یه زمانی یه بنده خدایی که در زمان نظارتش واقعا خیرش به تاپیکای محفل نرسیده این تاپیک رو ادامه دار کرد و روندش رو به هم زد. البته ایشون این کارها رو با خیلی تاپیک های دیگه هم انجام داد و کلا وضع تاپیکهای محفل رو به شدت به هم ریخته که حالا بماند!
پس، دنیای وارونه بعد از اتمام این سوژه دیگه پستهای ادامه دار نباید بخوره!
می رسیم به نقد پستت..
فیلیوس بیا از گفتن نکان مثبت بپرهیزیم.. چون اونقدری که نکته ی مثبت داره پستت نکات منفی نداره. من ازش نمی تونم اشکال قواعدی بگیرم یا پاراگراف بندی یا حتی فضاسازی.. این پست جدی شما از همه ی جوانب عالی کار شده واقعا عالی کار شده اما..
در مورد تیترها یا از ستاره ها (****) استفاده کن یا از نوشته، دوتا با هم درست نیست، اگه ستاره می ذاری دقت کن که ستازه ها باید وسط چین باشن، نه راست چین!
و در نهایت مهمترین موضوعی که به چشم میاد.
فیلیوس عزیز، شما یه سوژه ی جدید زدی که چون توی دنیای وارونه ست ازش انتظار می ره که ارکان اصلیش وارونه باشه. همین جا هم باید اشاره کنم به تاپیک ها و انتظارات خواننده، کسی که سوژه ی جدید می زنه حتما باید به این موضوع توجه کنه، واقعا مهمه که سوژه ی شما در حالی که با تاپیک در ارتباطه انتظارات خواننده رو هم برآورده کنه.
داستان شما کاملا وارونه نبود. به علاوه این که مقدار زیادی ابهام آمیز گفتیش و سوژه روشن و واضح نشد. البته من خودم ید طولایی در مبهم نویسی دارم و برای ههمین می فهمم داستانت چیه ولی احتمالا خیلی ها هستن که نفهمیدن چی شد و برای همین کسی داستان رو ادامه نداده.
گفتم کاملا وارونه نبود، ینی اصلا وارونه نبود.. همه چیز درسته و سرجاشه.. فقط اسنیپش خیانتکاره که البته این وارونگی به حساب نمیاد! شخصیت های لرد و دامبلدور رو در نظر بگیر، اگه دامبلدور ریش و دماغ و مو نداشته باشه و شخصیت پلیدی هم باشه در عین حال دیگه دامبلدور نیست، دامبلدور واورنه هم نیست بلکه ولدمورته! این یه تغییر سیصد و شصت درجه ست!
توی تاپیکهای دیگه که بسیار از این سوژه ها داشتیم که لرد و دامبلدور جاشون عوض میشه، توی همین تاپیک هم پستهای بیشماری داریم که دامبلدوری خبیث و تامی شریف دارن، این داستان در طی سالها میلیونها بار تکرار شده.. گفتن میلیون برای این مورد واقعا حتی اغراق هم حساب نمیشه!!
بیا یه مرور کنم که تا حالا چه چیزایی گفتم.. اول این که سوژه مبهمه، دوم این که بسیار تکرار شده تا به حال، سوم این که انتظاراتی که خواننده و تاپیک ازش دارند رو برآورده نمی کنه!
برای مورد اول لازم بود که یه خط چین می ذاشتی و توی چند سطر سوژه ت رو برای بقیه توضیح می دادی، توجه کن که بعضی ها ممکنه فهمیده باشن داستان چیه ولی صد در صد مطمئن نیستن چون واضح نیست شک دارن به برداشت خودشون و برای همین ادامه نمی دن.
برای مورد دوم باید خلاقیت و ابتکار رو پرورش بدی در عین حال پستها و سوژه های قدیم و جدید رو بخونی تا به این مساله برخورد نکنی.
مساله ی سوم رو هم با دقت و تدبیر باید حل کنی.. قبل از سوژه ی جدید دادن نویسنده دو راه داره، یا برای فلان تاپیک می خواد سوژه ی جدید بزنه یا برای یکی از سوژه هاش یه تاپیک می خواد.. در نهایت هر دو راه به جایی ختم میشن که نویسنده باید سنگین و سبک کن و با کم و زیاد کردن وزن سوژه ش، با تاپیک هماهنگ بشه.
و آخرین نکته ای که البته مربوط به سوژه پردازیت نیست:
نقل قول:
آسمان تاریک بود. ستارگان چشمک زنان در سیاهیِ بالایِ سرِ آن رباینده، می درخشیدند و نور ماه، در پشت ابر های بسیار ناپدید بود. ظلمتی در آن ساعت برپا بود، و سکوتی که با فریادی معترض شکسته شده بود.
نقل قول:
تمام آن اتفاقات در اتاقی بزرگ افتاده بودو تنها منبع نور شمعی بود که روی میزِ کنار تخت پیرمرد سوسو می زد و تقریبا چیزی در آن اتاق قابل مشاهده نبود
اول که شروع می کنیم به خوندن پست در یه فضای باز بی سقفیم و تصورمون اینه که پیرمرد و کسی که رباینده خطاب شده توی همین فضای بازن، بعد میای میگی تمام اتفاقات توی اتاق بزرگی بود، خواننده دچار یاس فلسفی میشه اصلا!!
راه بهتر این بود که از پنجره استفاده کنی یا یک دریچه ای از این اتاق که به آسمون مربوط می کنه، اون موقع خواننده می فهمه که داره از توی یک اتاق این آسمان پرستاره رو می بینه و دچار تغییر مکان ناگهانی هم نمیشه.
دیگه چیزی فعلا به ذهنم نمی رسه.. موفق باشی!