هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۳

تراورز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۶ دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۱۹ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
از تبار مشتای آهنیم، زنده تو شهر دزدای پاپتیم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 520
آفلاین
نام: تراورز

گروه: ریونکلاو

نژاد: اصیل زاده

جنس: مرد

سن: 34

چوبدستی: از اون جایی که چیزی در کتاب ذکر نشده توضیح بنده اینه: شانزده سانتی متر از چوب درخت بلوط و هسته رگ قلب اژدهاست. انعطاف پذیر و نسبتا قدرتمند.

ویژگی های ظاهری:

موهای او خاکستری است و چشم های بی‌روح سیاه دارد. قدش بلند و در حدود یک متر و هفتاد و پنج سانتی متر است. معمولا موهاش را کوتاه نگه میداره. بیشتر اوقات یه جلیقه ی چرمی سیاه به همراه یه ردای سیاه میپوشه.

ویژگی های اخلاقی:

چون باباش هی با کمربند میزدتش و توی مدرسه هیچ کسی قبولش نداشته و درک نمیکرده که چه قدر توانائه در نتیجه این بیچاره دچار کمبود محبت و عقده ی قدرت شده. باهوشه (اما نه در حد یه ابر نابغه ) چون اگه نبود نمیوردنش ریونکلاو دیگه. اگه به کسی سوگند بخوره به اون شخص وفادار میمونه. دروغگوی ماهریه و زیاد دروغ میگه. علاقه ی زیادی به جادوی سیاه داره. از ماگل ها متنفره و اونارو با ضمیر " اون چیز it" صدا میکنه. معتاد به آدامس نعنایی و چای شیرینه.

معرفی کوتاه:

در بچگی پدرش از اون متنفر بود چون که وقتی به دنیا اومد مادرش مرد. وقتی ده سالش میشه از خونه فرار میکنه و میره به هاگوارتز و دیگه خونه نمیاد. در هاگوارتز از جادوی سیاه خوشش میاد و از اون جا که کسی در هاگوارتز درکش نمیکرده احساس میکنه که باید دست به شرارت بزنه و بعد از کشتن تعدادی ماگل زاده به مرگخوار ها میپیونده.

ایشون توی جنگ جادوگری اول میاد و خاندان مک کینن رو خیلی خوشگل و زیبا قتل عام میکنه. بعد از این قتل عام زیبا میبرنش زندان آزکابان که بعد توی سال 1996 از آزکابان فرار میکنه. بعد دوباره میفته زندان ولی سال 1997 دوباره میاد بیرون. خجالت هم نمیکشه از بس میره زندان و میاد بیرون. توی نبرد هفت پاتر هم میره سراغ هرماینی که خودش رو شبیه هری کرده و کینگزلی شکلبولت طلسمش میکنه.

بعد آگوست همون سال به خاطر فعالیت های مرگخواریش محکوم میشه. بعدش میره به وزارت جادو. توی شبیخون به خونه ی لاوگود هم شرکت داره این بنده ی خدا. در نبرد هاگوارتز هم شرکت داشت که شرنوشتش مشخص نشد.

پ.ن: از اون جا که از این شخصیت زیاد چیزی موجود نیست خودم یه گذشته براش ساختم و اخلاقش رو یکم دست کاری کردم که بشه ازش رول طنز و جدی بنویسن بچه ها. خلاصه این که شخصی سازیش کردم این بشر رو.


تایید شد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۴ ۲۲:۰۸:۱۱

every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳

هلگا هافلپافold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۴ شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۲ جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 8
آفلاین
نام شخصيت انتخابي:جاستين فينچ فلچلي
گروه :هافلپاف
توضیح شخصیت:خب من عاشق هری ام همیشه یه دوربین دستمه و دارم ازش عکس می گیرم یک بار توسّط یک باسیلیسک که نواده ی اسلیتیرین اون رو آزاد کرده بود خشک شدم.من یه ماگل زاده ام.هری زیاد از من خوشش نمیاد چون خیلی دنبالشم وبراش باعث دردسرم.من یه خورده هم دست و پا چلفتی ام
سپر مدافع:گوزن نر
چوبدستی:چوب بلوط و مغز پر ققنوس انعطاف پذیر و مناثب برای دفاع
جارو:آذرخش
:worry: :worry: :worry: :worry: :worry: :worry:


توضیح شخصیتت که در مورد کالین کریویه. در مورد جاستین شخصیتی که خودت دوست داری ازش بسازی رو بنویس.
تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۳ ۲۳:۰۳:۱۱



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۴۴ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳

سنگوئینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۳ شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۱۴ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱
از جهنم اومدم و میخوام محفلیا رو با خودم ببرم اونجا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
مدیران عزیییززززز !!
یادتون رفت منو تو مرگخواار بزارین !!
فقط تو هافل گذاشتین !!
من تو مرگخوارم بودم قبلا عزیزان !


Just one last dance
oh baby
just one last dance
We meet in the night in the Spanish caf
I look in your eyes just don't know what to say
It feels like I'm drowning in salty water
A few hours left 'til the sun's gonna rise tomorrow will come an it's time to realize our love has finished forever
how I wish to come with you wish to come with you
how I wish we make it through
Just one last dance before we say goodbye when we sway and turn round and round and round it's like the first time Just one more chance hold me tight and keep me warm cause the night is getting cold and I don't know where I belong
Just one last dance


تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۷:۴۱ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳

هوگو ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۴ پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۰:۴۷ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۶
از خوابگاه گریفندور،هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 78
آفلاین
نام:هوگو
نام خانوادگی:ویزلی
نژاد:اصیل زاده
گروه:گریفندور
جنسیت:مرد
شغل: دانش اموز
سن:11ساله
مشخصات کلی:پسر رون ویزلی و هرمیون گرنجر مهربان و صادق با موی کمی بلند نارنجی و چشم قهوه ای
معرفی کوتاه:شوخ شجاه و همیشه به دوستانش کمک می کند و بیشتر موقع ها در اوقات فراغت کاری انجام نمی دهد یا شطرنج جادویی بازی می کند.
علایق:شطرنج جادویی


نه طبق فرمی بود که گفتم و نه توضیحاتت خیلی بیشتر بود.
با ارفاق تایید شد!


ویرایش شده توسط 102 در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۱۲:۱۵:۳۵
ویرایش شده توسط 102 در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۱۴:۱۱:۵۲
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۲۱:۳۹:۰۴

گریفندوری ها همیشه برندن چون شجاعن
زنده باد هری پاتر پسری که زنده ماند

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۰۵ شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳

سنگوئینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۳ شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۱۴ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱
از جهنم اومدم و میخوام محفلیا رو با خودم ببرم اونجا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
آهای من برگشتم کسی نیست ؟؟؟
اینبار شخصیت کتابی برداشتم شناسه قبلیمو (استیو لیونارد)ببندین و یادتون نره من تو هافل و مرگخوار بودم


اگه نظر من لازمه معرفی شخصیتت تاییده ولی دسترسی ها رو باید مدیران بدن.


ویرایش شده توسط sanguini در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۱ ۱۵:۵۹:۵۶
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۰:۱۵:۴۳

Just one last dance
oh baby
just one last dance
We meet in the night in the Spanish caf
I look in your eyes just don't know what to say
It feels like I'm drowning in salty water
A few hours left 'til the sun's gonna rise tomorrow will come an it's time to realize our love has finished forever
how I wish to come with you wish to come with you
how I wish we make it through
Just one last dance before we say goodbye when we sway and turn round and round and round it's like the first time Just one more chance hold me tight and keep me warm cause the night is getting cold and I don't know where I belong
Just one last dance


تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۰۳ شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳

سنگوئینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۳ شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۱۴ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱
از جهنم اومدم و میخوام محفلیا رو با خودم ببرم اونجا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
نام: سنگوئینی

گروه: هافلپاف

نژاد : خون آشام وحشی (vampaneze)

سن: 15

پاترونس : تک شاخ

نوع چوب جادو: موي تک شاخ ، ریسه قلب اژدها ، چوب بلوط و شاخ تک شاخ ، پر ققنوس ، مناسب براي دوئل و جنگ و افسون های مختلف ، 30 سانتی متر

نوع چوب جارو : تک شاخ آتشین 100000

حیوان خانگی : گرگ

قد : متوسط

مو : مشکی

رنگ چشم : بنفش

ویژگی ها : بی رحم ، عصبانی ، شجاع ، انتقام جو ، عاشق خون و عاشق مکیدن خون مردم تا آخرین قطره
و کشتنشون ،

قدرتمند ترین خون آشام (vampaneze)


داستان زندگی :

درنیمه های شب زن بارداری که چیزی به دنیا آمدن بچه اش نمانده بود، در حال عبور از بین جنگل سرد و تاریکی مورد هجوم گرگ وحشی قرار میگیره که بر اثراین حمله یکی از پاهایش رو از دست میده. گرگ بعد از کندن پای زن از کشتن اوصرف نظر میکنه و به میان تاریکی جنگل میره ، در این میان شخصی با سرعت در تاریکی جنگل پدیدار میشه و با لیسیدن پای زن خون ریزی او را متوقف می کند و او را به سمت دهکده میبرد و رها میکند . اما زن هنوز زن به دلیل قطع شدن پایش درد زیادی دارد ، او خودش رو به اولین خونه میرسونه و بعد از به دنیا آمدن بچه هایش (سه قلو) از دنیا میره. این دو فرزند ، دو پسر و یک دختر ، کاملا سالم بودند بزرگ شده و به سن 15 سالگی میرسند ...


تا اینجای داستان مشکلی نیست اما این بچه هاقدرت های خارق العاده ای تا به اینجا در خود کشف کرده بودند ...

اما در شبی معروف به شب ماه (ماه در این شب در نزدیکترین وضع خود به زمین قرارمیگیره که این اتفاق هر 1000 سال یک بار رخ میده) این بچه ها قدرتهایی علاوه بر قدرتهای قبلی خود پیدا میکنند. کم کم خوی وحشیگری و خون خواری رودر خود حس میکنند . یکی از پسر شروع به رویش مو کرده و تبدیل به گرگ میشود و در آن شب تقریبا تمامی اهالی دهکده رو میدرد و میکشد.
پسر و دختر دیگر تبدیل به خون آشام شده و آنها هم نیز ناخواسته کار برادرشان را میکنند .

صبح که آرام میشوند و میفهمند تبدیل به چه چیزی شده اند و از ماجرا خبردار میشوند تصمیم میگیرند خودشون رو از بین ببرند ، به همین دلیل به بالاترین قله ی دهکده رفته و قصد به کشتن خود میکنند.اولین برادر خودش روپرت میکنه و در جا میمیره اما پسر و دختر بعد از دیدن مرگ برادرشان میترسند و ازاینکار صرف نظر میکنند و تصمیم میگیرند چیزی که هستند را بپذیرند و تا میتوانند به مردم آسیب نزند و وقتی هم تشنه میشوند فقط مقدار کمی از خون مردم را بنوشند .
آنها تا مدتی این گونه زندگی کردند اما یک روز برادر دیگر نتوانست تحمل کند ، او میخواست از قدرتش بر علیه همه استفاده کند و میگفت وقتی از همه انسان ها قوی تر است چرا باید رهبرشان نباشد ، چرا وقتی میتواند کل خونشان را بنوشد و لذت ببرد باید تنها مقدار کمی از خونشان
را بنوشد ؟
اما خواهرش حرف های او را قبول نکرد و بین آنها اختلاف افتاد و راه آنها از هم جدا شد .
خواهرش که سنگوییس نام داشت به درون جنگل تاریک رفت و هیچوقت به آن شهر باز نگشت
اما برادرش سنگوئینی به سمت شهر رفت و ... .
ولی او پس از مدتی از این که همه از او میترسند خسته میشود تا اینکه نامه ای دریافت میکند ،
نامه ای که او را به مدرسه جادوگری دعوت میکند ...
و او حالا مدتی است که در هاگوارتز زندگی میکند ، او به کسی آسیب نمیزند ( حداقل به افراد تالار خودش ) ، چون یا تو جنگل به شکار حیوانات میرود و خون آنها را مینوشد یا بچه های گروهش مقداری از خون خودشان را به او میدهند .




Just one last dance
oh baby
just one last dance
We meet in the night in the Spanish caf
I look in your eyes just don't know what to say
It feels like I'm drowning in salty water
A few hours left 'til the sun's gonna rise tomorrow will come an it's time to realize our love has finished forever
how I wish to come with you wish to come with you
how I wish we make it through
Just one last dance before we say goodbye when we sway and turn round and round and round it's like the first time Just one more chance hold me tight and keep me warm cause the night is getting cold and I don't know where I belong
Just one last dance


تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۱۴ شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳

هوگو ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۴ پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۰:۴۷ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۶
از خوابگاه گریفندور،هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 78
آفلاین
نام:هوگو
نام خانوادگی:ویزلی
جنسیت:مرد
مشخصات ظاهری:موی نارنجی و صورت کمی رنگ پریده
گروه:گریفندور
سن:11ساله
شغل:دانش اموز هاگوارتز
مشخصات کلی:مهربون و پسر رون ویزلی و هرمیون گرنجر
نژاد:اصیل


خیلی کمه! در مورد شخصیت و ویژگی های اخلاقی هوگو ویزلی اونطور که خودت دوست داری بیشتر توضیح بده. ضمنا باید فرم رو مطابق مرحله چهارم قوانین پر کنی.

تایید نشد!


ویرایش شده توسط 102 در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۱ ۱۶:۱۵:۲۵
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۰:۰۷:۲۰

گریفندوری ها همیشه برندن چون شجاعن
زنده باد هری پاتر پسری که زنده ماند

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۳۶ جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۳

استوارت اکرلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۹ چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۳۲ پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱
از هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 13
آفلاین
نام: استوارت اکرلی
گروه: راونکلاو
چوبدستی: چوب افرا پر شیر دال و اشک ققنوس 29 سانت طول مناسب برای جادوهای قوی و تهاجمی
نژاد: دورگه
سن: 16
توضیحات: خب درمورد خودم باید بگم که یکم جوونم و تو هاگوارتز درس میخونم البته عاشق جادو کردنم بخصوص از اون خطرناکاش ورزش مورد علاقم کوییدیچ هست البته درسامو به خوبی میخونم که از نتیجه امتحانام میشه اینو گفت. دوستای زیادی ندارم به جز هم تیمی هام تو کوییدیچ که خیلیم شبیه دوست نیستن .
بسه دیگه ادم زندگیشو واسه همه تعریف نمیکنه که
بهتره منو قبول کنی چون چن تا ورد واسه روز مبادا یاد گرفتم البته بیشتر نفرینن میدونی که چی میگم امیدوارم امشب بدون کابوس بخوابی!!!!!

شب بخیر!!!!!


ویرایش شده توسط erfanghorbanee@gmail.com در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۰ ۰:۴۶:۳۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ پنجشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۳

هافلپاف، محفل ققنوس

رز زلر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۹ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۳۱ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲
از رنجی خسته ام که از آن من نیست!
گروه:
ایفای نقش
محفل ققنوس
هافلپاف
مترجم
کاربران عضو
پیام: 1125
آفلاین
سلام
من می خواهم اسمم راعوض کنم؛یه رزویزلی توی هافلپاف داریم وقتی می نویسندمعلوم نیست منظورمن هستم یارز ویزلی .
دوست دارم هستیا جونز یا هلگا هافلپاف.
باید شخصیتم رادوباره معرفی کنم یامی توانم بامعرفی ای که برای رز زلر نوشتم شخصیت هستیا رابگیرم؟
باتشکر رز زلر

شما به تازگی این شخصیت رو انتخاب کردید و فعلاً براتون امکان تغییر شخصیت نیست.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۹ ۱۴:۱۰:۰۱



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۰۶ دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۳ دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۶ سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 8
آفلاین
نام : پاتریشیا

نام کامل : پاتریشیا وینتربورن

گروه : راونکلاو

نژاد : اصیل زاده

چوبدستی : 30 سانتی از درخت گردو با مویرگ اژدها و پرققنوس

جارو : آذرخش

سپرمدافع : اسب تکشاخ

سن : 22

شغل : پروفسور درس علوم تیزهوشان سرزمین جادوگری در هاگوارتز

ویژگی ظاهری و زندگی نامه کوتاه : من پاتریشیا تک دختر خاندان اصیل زاده وینتربورن که نسبت فامیلی دوری با خاندان ایگنوتوس پاورل و پاتر دارم. ساحره ای قدبلند و زیبا و جذاب هستم دارای چشمان سبز و موهای بلند طلایی و پوست سفیدی هستم.ازکودکی با خانواده ام(مادرم:میراندا پاورل و پدرم:تام وینتربورن)در دره ی گودریک زندگی میکردیم.از کودکی بسیار باهوش بودم و پدر و مادرم همیشه منو تشویق میکردند که جادوگری را هرچه زودتر یاد بگیرم.وقتی که برای تحصیل به هاگوارتز رفتم برخلاف دیگر اعضای خانواده ام که در گروه گریفندور بودند کلاه گروهبندی مرا به گروه راونکلاو فرستاد.همه ی استاد هایم مرا دوست داشتند.من از جادوی سیاه خوشم نمیاد و همیشه مخالف لرد سیاه بودم.من بعدار فارغ التحصیلی از هاگوارتز مدتی در وزارت مشغول به کار شدم ولی دوباره به هاگوارتز برگشتم و در رئیس گروه راونکلاو و پروفسور درسی در هاگوارتز شدم .من عاشق هاگوارتز و کارم هستم و در مبارزات علیه لردسیاه همراه همکارانم شرکت میکنم.همه ی شاگردان هاگوارتز مرا به خاطر اخلاق مهربان وسخت گیری هایم دوست دارند.من سعی میکنم همه ی شاگردانم رو باهوش به بار آورم تا فرد مفیدی بشوند و با بدی ها مبارزه کنند.من طرفدار هری پاتر هستم و به او کمک میکنم و حالا در هاگوارتز مشغول کار هستم ...............


تایید شد!
منتظر باش تا مدیران دسترسی ایفای نقشت رو بدن خانم وینتربورن!


ویرایش شده توسط mahsa در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۶ ۲۰:۴۹:۱۴
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۶ ۲۱:۳۲:۱۵







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.