گلنازew:
دوست عزیز شما همه دلایل منو نوشتید و بعد نتیجه بر عکس گرفتید؟ وقتی من میگم اشتباه غیر قابل جبران یعنی اینکه بالاخره این سیریوس بوده که به هر دلیلی علارغم مخالفت جیمز( توجه کنید علارغم مخالفت جیمز که اصرار داشته خود سیریوس باشه) اصرار کرده که پیتر راز نگه دار باشه و این براش عذاب وجدان ابدی ایجاد کرده اگه یکمی فکر کنید این مساله واضحه . من نمیگم مخصوصا این کارا رو کرده که میگم اشتباه ولی اشتباهی که دیگه برگشت پذیر نیست
تو کتابم که دیگه کاملا تابلو ناراحتی های سیریوس از خونه موندنش اومده
یه چیز دیگم اینکه شما مثل اینکه تا الان خودکشی نکردید بلد نیستید
خود کشی که غذا خوردن نیست طرف قشنگ برنامه ریزی کنه براش که بله امروز من ساعت 7 شب خودمو میکشم. سیریوس توی حالت های بد روانی بوده و وقتی با بلاتریکس مواجه شده کلا در وضعیت روحیی بوده که میخواسته هر چه زودتر خلاص بشه میدونسته که اگه پیروز بشه یا هر اتفاقی بیافته باز باید دوباره به همون خونه کوفتی برگرده
من در این مورد دیگه بحثی ندارم و شما رو به کتاب های بعدی واگذار میکنم که شاید خط به خط اینایی رو که نوشتم رولینگ توشون بنویسه چون من فکر میکنم تو کتاب های بعدی روی این قضیه مانور های زیادی داده خواهد شد و همین نتایج گرفته میشه
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.