ما از او دعوت به عمل آورديم تا بتوانيم از ايشان يه عكسي گرفته تا به آن عكس افتخار كنيم
ناگهان او احساسه خطر كرد((بعد از عكس گرفتن))....بر گشت به ما گفت«الان در گوشه اي از شهر به من نياز دارند»
و شروع به پرواز كرد
ما از رويه كنجكاوي(فضولي
)) با چوبه جارويه هليپوكر 2005 دنباله او رفتيم و از آن بلندي از ايشان عكس گرفتيم
در اين عكس او را در فراز آسمان شفتنكلاه ميبينيم كه دارد به ما ميخندد
بعضي ها گفتند كه چرا ميخندد؟آيا او خوشحال هست كه كسي در حاله زجر ديدن هست؟
ما جواب ميدهيم: گاگول ها....مونگل ها....او در حالي كه به كمكه مردم ميشتابد تيپ و قيافه خود را حفظ ميكند....و اين نشانه يك وزير خوب است...به او راي دهيد...باشد كه رستگار شويد...
ولي..ولي او نگزاشت تا با او به محل حادثه برويم...چون او گفت من در خفا كار ميكنم....