مودی:اهووو اهوووو چه خاکی گرفته اینجا رو!
من: بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــوق! کسی خونه هست؟!!!
مودی:
وای این چی بود!؟!
من: ا مودی اینجایی؟! ببشخید ندیدمت! می گم فکر کنم مادام پادی فوت به رحمت ایزدی پیوسته باشه! چون کافه خیلی وقته خوابیده! :-D آخ ! این کی بید؟ ا مادام شمایین؟ ببخشید!
مادام: مرتیکه چرا فحش میدی!
می خواستم حالت وسترن داشته باشه! می گی نه نگا کن...
(آهنگ خوب - بد - زشت... دیرری دیرین دن دن دن!)
یه جادوگر میاد تو دو تا چوب جادویی بسته به کمرش به جای کلت...
جادوگر اول: سلام پادی! تو تا آبجو رد کن بیاد!
شترخ! می کوبه رو میز! : بیا جو بخور حالشو ببر!
یه جادوگر دیگه وارد میشه از پشتش کلی بخار می زنه تو خیلی زیاد بخار می زنه تو همه جا رو بخار داره بخار می زنه تو! بخار.. اهو اهو... اهوی....! عمله!.... بسه بابا... اهو.. بسه این صحنه بخار از این بیشتر... اهووو.... نمی خواد....!
جادوگر اول: سلام جیم!
جادوگر دوم: سلام جو کوچیکه! چطوری؟! اینا کین؟
جادوگر اول: نمی دونم؟ بچه این محل نیستن! چطوره بکشیمشون!
جادوگر دوم: موافقم منم حوصلم سر رفته
جادوگر اول رو به مودی: بکش یا می کشم!
من: یعنی چی؟
بابا بیخیال ! اینا جدین!
جادوگر اول: جدی؟ نگا کن یه حالی بهت بدم!
با یه حرکت سریع ونداشو می کشه بیرون: آوادکداورا! *2!
تو کلاه من دو تا سوراخ ایجاد شده!
من: د یعنی چی! من اصلا کلاه ندارم!
از پشت صحنه: سکوت! وگرنه حقوق این ماهت رو نصف می کنم!
من: ای بابا اختیار دارین! اصلا من دو تا کلاه رو باهم می ذارم!