ايول!
بيشتريا ميدونن كه من از آوردن اوضاع سايت به داخل نمايشنامه خيلي خوشم مياد!
پس منم بازي!
--------------------------------------------------------------------------
**سالي در پشت پنجره سايت در حال نگاه كردن بيرون**
ميكشم ميشكم آن كه كرام من كشت!سالي:هوووومك!اينا همه دشمنن!نكنه يه موقع اعتصاب كنن من بيچاره شم!....گراپ گراپ!
گراپ:من هستم!
سالي:برو اينارو متفرق كن دارن زيادي شلوغ ميكنن.
گراپ:اوكي!
گراپ در سايت رو باز ميكنه و با غرشي بلند همه رو لال ميكنه!
دخترا و زنا با ديدن گراپ جيغ ميكشن و مردا خجالت!
گراپ:چي شد من؟(چيه؟چرا منو اين شكلي نگاه ميكنين؟!)
سالي از پشت پنجره داشت اون صحنه رو نگاه ميكرد و با ديدن اورت گراپ! با دستش ميزنه به پيشونيش.
سالي:آبروي چندين سالمون رفت!
و به دم در سايت ميره و گراپ رو مياره تو!
سالي:خنگ خدا پس چرا زيرشلواريتو تنت نكردي؟
گراپ:ميخواستم تو سايت راخت باشم!
سالي:بشين اينجا من خودم ميرم!
سالي به سمت در سايت ميره و در رو باز ميكنه.
در لحظه اي كه سالازار در رو باز ميكنه تمام شعارها متوقف ميشه و جو ساكت ميشه.
!!!!!!!!!!
حدود چندين هزار نفر آدم در پشت در به صف ايستاده اند و در رديف اول كرام و سرژ و السامور و راموسلا و .....ايستاده اند.
سالي:اينجا چه خبره؟چي مرگتونه شماها؟
السامور:ما اومدين تا كرام رو به مسند اصليش يعني وب مستري سايت برگردونيم!يا خودت استعفاء ميدي يا.....هوووم!يا چي؟....آها يا خودت استعفاء ميدي!
روماسلا يه دونه ميزنه پس كله السامور.
روماسلا:يا خودت استعفاء ميدي يا بركنارت ميكنيم!
سالي:ها ها ها ها!جوك ميگين؟...من استعفاء بدم كه كرام بياد جاي من بشينه؟هرگز....من 800 ميليون ساله استعفاء بدم كه يه دانش آموز تازه فارغ التحصيل شده بشه وب مستر؟خنده داره!
ناگهان الي احساس خنكي در ناحيه پشت گردن ميكند كه هر لحظه به پايين تنش نزديكتر ميشود.
همه نگاه ها به سمت بالاي سر سالي برميگرده.
ققنوس با چهره اي خندان و خجول آنها را نگاه ميكند!
ققنوس:ببخشيد ديگه!ما كه مثل شماها دست شويي نداريم!همين جا خودمونو راخت ميكنيم!
همه هنوز داشتن به ققنوس نگاه ميكردن كه جانوري پرواز كنان به سمت آنها مي آيد!
پچ پچ ها شروع ميشه!
:يعني اون چيه؟
:فكر كنم بوغلمونه!
:نه من فكر ميكنم طاووس باشه!
آن پرنده بر روي دست سالازار مينشيند.
سرژ:اونجارو!يه ققنوس ديگه!
سالي يك نامه از پاي ققنوس جديد باز ميكنه و ققنوس ميره ميشينه بقل دست ققنوس قبلي خودمون!
سالي:خب مثل اينكه يك نامه از عله اومده!
همه:هووووووووووووووو!
سالي:خب من براتون ميخونم تا بفمين كه وب مستر مطلق جادوگران منم!
اهم اهم
**بسم المحاسنة المرلينة الكبيرة**
اينجانب عزيز دل همه!خداي رول پليينگ!خداي نوشته ها جهان!همه كاره ي جادوگران **كريم بي باك**(همون باك بيكه!) رو به عنوان وب مستر جديد سايت منتصب ميكنم!
امضا@@
**عله**
لحظه اي سكوت همه جا را فرا ميگيرد!
و ثانيه اي بعد صحنه رو گرد و خاك ميگيره و فقط در اون بين دست و پاها كمي تا قسمتي از گرد و خاكها به بيرون مي آيند و معلوم ميشوند!(تو مايه هاي دعواهاي كاريكاتوري و كارتوني!)
در آن بين كه همه دارن دعوا ميكنن و بزن بزنه در بالاي سيم برق تو كفتر.......ببخشيد ققنوس در حال راز و نياز هستند!
ققنوس خودمون:ببخشيد ميتونم اسم شما رو بپرسم؟
ققنوس دختر!:من؟
(اين قسمت توسط اداره سانسورات جادو سانسور گرديد!)
خلاصه: :bigkiss: :bigkiss: :bigkiss: