احساس ميكنن كه قدرتشون چندين برابر شده، و قدرت انجام كارهايي رو كه قبلا نميتونستند انجام بدن رو دارن.اين احساس در بعضي مواقع خطرناك ميشه."
هرمیون از ارشیا پرسید: یعنی این قدرت واقعی نیست و از بن میره.
ارشیا با لبخند ملیحی ادامه داد: نه در واقع اگر بعد از یک مدت از بین میره ولی ما راهی داریم که این قدرت همیشگی بشه. و تنها فاطمه و یا سارا می تونن اون قدرتو ثبیت می تونه بکنه.
هرمیون رو به هری و رون کرد و گفت: پس به همین دلیل بوده که ولدمورت با فاطمه به اینجا اومده بود.
بهنام گفت: دقیقا. ولی هرمیون. اونطور که تو فکر می کنی نیست. فاطمه برای ولدمورت این کار رو نکرده. و در مورد سئوالی که تو ذهنته باید بگم. که قدرت شما خیلی زیاد شده. الان هری به راحتی میتونه ولدمورت رو شکست بده.
فاطمه به طرف تک تک افراد آمد و دستش را بر روی پیشانی آنها گذاشت و با این کار قدرت هر کدام ابدی شد. فاطمه رو به اعضای محفل کرد و گفت: ولدمورت از اون طرف رفت بعد از این که فهمید شما ها دارید میاید و من قدرت اونو تثبیت نمی کنم. به طرف خانه سارا رفت.
و فکر کنم با افراد یا مرگخواراش الان خونه سارا رو تحت نظر داشته باشن.
هری دیگر آرام و قرار نداشت. از جای ولدمورت با خبر شده بود. رو به محمد کرد و گفت: چقدر تا خونه سارا فاصله داریم؟