هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۱۳:۳۷ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
#32

هرميون جين گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۲۶ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹
از زمان های نه چندان دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 284
آفلاین
ٌٌWT
WHITE TORNADO
براي كسب اطلاعات بيشتر به قسمت شورشي هاي گريفيندور مراجعه كنيد
ارادتمند شما مري پاتر


ما به اوج باز می گردیم و بر تری گریفیندور را عملا ثابت می کنیم...منتظر باشید..


Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۱۳:۰۳ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
#31

کارادوک دیربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۴۰ سه شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۰۹ سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۶
از جهنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 329
آفلاین
اون احمقا فكر كردن كي هستن؟
اونا مثه يه زنبور بدتركيب بي موم و عسلن كه مدام وزوز ميكنن كه حتي صداشونم به گوش ما نميرسه!
پس بهيچ وجه تحريك نشين!

اطلاعاتي محرمانه وجود داره كه بعداً خودتون ميفهميد.
آگاه باشيد، اسليترينيها خواهان وجود هيچ كس نيستن. ميخوان ما و هافل پافل مافل تافل توفليا رو بجون هم بندازنو خودشون لم بدن پيپ بكشن!
پس تحريك نشين!
ما نقشه هايي داريم.
به زودي اطلاعاتي در مورد اين سازمان پليد H co كه هدف نابودي و اسليترينه فاش خواهد شد.
فقط تا اون موقع بردباريتونو حفظ كنين و هيچ وقت نذارين بي ارزشايي مثه توفليا و اسليا شمارو تحريك كنن!

پس فعلاً!



Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۱۱:۵۶ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
#30

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
چو: خوب لي. حالا بايد بري مقر Hco ببيني اونجا چه خبره! يادت باشه مرتب از اين معجون بخوري.اوكي؟
لي: او..اوكي!
مري: هي! صبر كن!
مري چوبدستيشو به طرف سرژ ميكنه و چيزهايي خاكستري تو هوا به پرواز درمياد. چيزهاي خاكتري به طرف دهن لي ميرن!
برتي: مري! كشتيش!
مري: نه بابا! افكار و عادات سرژو تا مدتي دادم به لي! براي دو روز كافيه!
بعد از دوروز برميگردي ها!
برتي: ايول مري!
لي راه بيفت!
همين لحظه يه پرنده سياه مياد ميشينه رو شونه چو!
چو: هان چيه؟ چي ميگي؟ بچه ها شواليه نامه فرستاده!
بقيه: با اين!؟
چو: اره! جايي كه شواليه توش زندگي ميكرد اينا نامه بر بودن. اسمش پرنده تناست.
برتي: من اين اسمو يه جا شنيدم ولي....
چو: ولش كن بابا! بذار نامه رو بخونم!
چو شوروع ميكنه به خوندن نامكه با صداي بلند:

درود بر ياران قلعه! مري شجاع، لي فداكار، برتي باهوش، روميلداي پر سرعت و بلاخره چوي ترسو!

چو:
بقيه:

به زودي باز خواهم گشت! اخباري جمع كرده ام كه مطمئنم مشتاقيد آن ها را بشنويد. جنگ نكنيد و اگر اعلان جنگي هم به شما دادند توجه نكنيد. از قلعه محافظت كنيد. من مي آيم!

شجاع باشيد،
شواليه سفيد


چو: پس جنگ نكنيم...
برتي: گفت به زودي برميگرده
مري: ولي به زودي يعني كي؟

ياران قلعه همچنان بحث ميكردند...غافل از اينكه سرژ بهوش آمده و تمام نامه را شنيده است....


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۱۱:۴۱ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
#29

هرميون جين گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۲۶ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹
از زمان های نه چندان دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 284
آفلاین
مري:لي دقيقا مثل سرژ شدي
چو:آره اين خيلي خوبه
برتي:هي بچه ها يه مشكل
مري:چيه؟
برتي:اگه اونا بفهمن كه اين سرژ نيست بيچاره ميشيم
مري:همه اينو ميدونن حالا اگه لي دلش نمي خواد گروگان بشه بايد تا جايي كه ميتونه نقشش رو خوب بازي كنه
لي:لازم نيست شما ها به من بگيد من خودم اين كارم
چو:بله مطمئنا
مري:خوب حالا بايد غيب بشي لي
چو:راستي تو بلدي غيب بشي
لي:باز تو منو دست كم گرفتي
چو:حالا چرا عصباني ميشي شوخي بود بابا
مري:عجله كن وقت نداريم
لي:خداحافظ تو رو به خدا قسم منو فراموش نكن
مري:بس كن بابا انگار داره ميره پاي چوبه ي دار
چو:
برتي:
مري:بس كنيد و گرنه منم گريم ميگيره
لي:حالا كه طاقت دوري منو نداريد پس نميرم
همه: :
مري: تا خودم غيبت نكردم ميري
لي:خيلي خب بابا خداحافظ
پوپ
چو:
ادامه بديد


ما به اوج باز می گردیم و بر تری گریفیندور را عملا ثابت می کنیم...منتظر باشید..


Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
#28

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
لی:خب شروع می کنیم.کیا حاضرن چو بره.

همه بغیر از چو دستشون رو بالا می برن.

چو:اعتراض دارم. اینجوری نامردیه.قرعه کشی می کنم.

بعد از چند دقیقه اسمارو رو کاغذ می نویسن و میندازن تو جام

آتش(مهم نیست جامو از کجا آوردن)....

و بالاخره جام اسمه یکیو میندازه بیرون.

لی با ترس و لرز کاغذو برمیداره و میخونه:لی جردن.

بعد از خوندن اسم لی غش میکنه و وقتی بیدار میشه میبینه بقیه

تو قلعه از اینکه انتخاب نشدن جشن گرفتن......

چو:خب لی معجون آمادس بیا بخورش.

لی:من ترجیح میدم شبیه زاخی شم نه سرژبا اون ریشاش

به هر نحوی بود معجونو به خورد لی میدن و اون به سرژ تبدیل میشه....


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۱۰:۱۲ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
#27

املاین ونسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۱ جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۱۲ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۷
از نامعلوم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 295
آفلاین
چو: معجون مركب پيچيده رو ميگم! يكي بايد جاي سرژو بگيره!‌ مثل اون رفتار كنه! و به عنوان جاسوس، بره توشون!.....کی حاضره اینکارو بکنه؟

رومیلدا شروع میکنه به سوت زدن لی با چوبدستسش ور میره و مری وبرتی بیخودی احساس کسالت میکنن چون مری دچار سردرد میشه و برتی فکر میکنه که سرما خورده .
چو با غرولند به همه نگاه میکنه و میگه:خوبه... خوبه.... واقعا عالیه....

همه:

چو با داد و فریاد:شماها خجالت نمیکشین؟؟؟؟؟

رومیلدا:آخه ...چو ....یعنی من میگم که .......

چو:

لی:به نظر میاد که داوطلب وجود نداره .درسته؟؟؟؟

بقیه به غیر از چو:

لی:پس بهتره رای گیری کنیم

همه:خوبه

....ادامه دارد


The Death Prophet is coming to U

Enemies of the heir beware


Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۹:۳۱ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
#26

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
چو: ميگم بايد گروگان بگيريمش، اون كه معلومه ولي وقتي يكي اومد دنبالش چي؟
همه:
چو: فهميدم!
همه:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چو: اين چجوري اومد پيش ما؟
روميلدا: با معجون مركب پي‍..چو نكنه منظورت؟
چو: اره!
مري: من فهميدم!
برتي: من زودتر از تو!
لي: نخير من اول!
چو: اي خدا باز شروع شد! كدومتون معجون ميخوره؟؟؟؟
همه ساكت ميشن!
مري: هان؟!
برتي: هه؟!
لي: چي؟!
چو: معجون مركب پيچيده رو ميگم! يكي بايد جاي سرژو بگيره!‌ مثل اون رفتار كنه! و به عنوان جاسوس، بره توشون!


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ جمعه ۲۱ مرداد ۱۳۸۴
#25

املاین ونسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۱ جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۱۲ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۷
از نامعلوم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 295
آفلاین
در جواب اندرومیدا

هدف اصلی اینجا همونطور که در پیام اول نوشته شده جمع آوری نیروهای سفید و سازماندهی اونهاست که توسط شوالیه سفید و به نمایندگی او توسط چو انجام میشه.

برای عضویت هم باید یه نمایش نامه بنویسی و درخواستتو مطرح کنی تا در همین قسمت بهش جواب داده بشه بعدش همونطور که خودت میبینی با نوشتن نمایش نامه اهداف پیش میره .

فعلا هم بر اساس پیامی که در پیام امروز توسط سرژ داده شده جنگی بین گریفیندور و گروه "اچ سی ا" در گرفته که ما داریم بررسی میکنیم ببینیم چه خبره و اینکه باید چیکار بکنیم چون هنوز از صحت این خبر چیزی نمیدونیم

اعضای این قسمت هم فعلا این افراد هستن:

چو چانگ
لی جردن
مری پاتر
برتی بات
رومیلدا وین




----------------------
با عرض معذرت که نمایش نامه ننوشتم چون فعلا مغزم تعطیله . نمیدونم ادامه ی جواب لی رو چی بنویسم


The Death Prophet is coming to U

Enemies of the heir beware


Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۲۱:۴۳ جمعه ۲۱ مرداد ۱۳۸۴
#24

هرميون جين گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۲۶ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹
از زمان های نه چندان دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 284
آفلاین
مري:واي مامان فكر كنم فهميدم اين كيه؟
چو:چه زود فهميدي مري
مري:مسخره ميكني؟
لي:بس ميكنيد يا رو جفتتون نفرين نابخشودني اجرا كنم
مري و چو ساكت شدن
سياهي:واي ديديد چو عزيز من بلاخره منو شناخت
چو :اوهوي ي ي ي چيه واسه خودت عزيزم عزيزم راه انداختي پررو
سياهي:اوه چو تو قلب منو شكستي
چو:جهنم كه شكستم هر چي هيچي نميگم
مري:چو خودتو كنترل كن يه اشتباهي كرد
چو:ديگه از اين اشتباها نكن
لي:آروم)اين چرا قيافش داره عوض ميشه
مري:خوب چون فكر ميكنم اين شواليه نيست
چو:و بله ايشون سرژ هستن
مري:مگه خودت خواهر مادر نداري آقا سرژ كه افتادي دنباله ما
سرژ:لعنت به اين معجون كه هيچي نشده اثرش رفت
لي:خوب بچه ها من ا نقدر گروگان بازي دوست دارم
سرژ:واي نه ه ه ه در حال فرار
چو:استوپفي
سرژ بي حس روي زمين افتاد
مري:حالا باهاش چي كار كنيم حتما يكي ميياد دنبالش(ادامه بديد)


ما به اوج باز می گردیم و بر تری گریفیندور را عملا ثابت می کنیم...منتظر باشید..


Re: قلعه روشنايي
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷ جمعه ۲۱ مرداد ۱۳۸۴
#23

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
چو:نکنه منظورت معجون مرکب پیچیده اس
رومیلدا:آره ،خوب شد تو گفتی کم کم داشتم نا امید می شدم
برتی:خب ما هوشمون اندازه ریونی ها نیست که
رومیلدا:اندازه نخود که هست
این یک ربع برای یاران قلعه به اندازه یک قرن گذشت
اما پس از یه ساعت اتفاقی نیفتاد
رومیلدا:خب شوالیه چه خبر،چو اخبار قلعه رو به شوالیه بده
تا چو اومد شروع کنه به حرف زدن
لی:صبر کنید همین الان تو روزنامه خوندم یه معجون اومده که آدمو دو ساعت تغییر شکل میده
سیاهی :اه دیگه حوصلم داره سر میره و بلند شد و ایستاد
همه:نه این ممکن نیست..........(ادامه بدید)


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.