هوم به نظر نمیاد که خونه مخفی باشه چون تا جایی که یادم هست چند بار جینی چیزهاش را جا میزاره و اونها مجبور میشن برگردن ! بنابراین راننده تاکسی خونه را میدیده .
اما نمای بیرونی خونه کاملا جادویی هست . چون هری وقتی برای بار اول خونه را میبینه پیش خودش فکر میکنه که اگه به خاطر جادو نبود خونه همین الان فرو میریخت . به نظر میرسه که اون چیزی که مشنگها میبینن یه خونه معمولی باشه که فقط ساکنان عجیبی داره .

خانم ویزلی وقتی میخواست به تاکسی زنگ بزنه خب خودشو غیب کرده و دم باجه ظاهر شده و به تاکسی هم ادرس زمینی مزرعه یی دهکده یی یا تو همین مایه ها داده فقط یه چیزی که مجهول میمونه اینه که راننده ی تاکسی خونه رو چه جوری میدیده و دورسلی ها رو در حال خروج از کجا میدیده؟؟؟ یه مکان تخریب شده؟؟ به نظر من این احتمال ضعیفه چون راننده تاکسیا معمولا خیلی جاها رو بلدن و مثلا میدونه اینجا مخروبست یا نه

باز احتمال موجود است خونه اون ها نزدیک شهر نیست خانم ویزلی رفته از تلفن عمومی تاکسی خبر کرده گفته مثلا زمین های فلان جا یه ماشین بفرستید پیاده تا پست هم رفته به اداره پست هم زنگ نمیزنه تاکسی خبر کنه مگر این که بخواد خودشونو پست کنن ولی این ها از اون ماست مالی هاست سوتیه خونه شون که نمیشه اب نداشته باشه شاید هم از چاه چیزی اب میارن برق که نداره مالیات بر روی اب هم نمیگیرن ولی رون هم یه بار از خونه زنگ زد به هری و احتمالا از خونه بود چون به اون ها یاد نداده بود از تلفن کارتی زنگ بزنن یه نموره فکر کنم سوتیه باید نظر هری و ابرفروث رو بدونم خوب فکر میکنن اون ها

خيلي از مسائل هست كه دقيقا تو كتاب بهش اشاره شده...مثلا همين موضوع ....دامبلدور گفت كه مشنگ ها هم مكان هاي جادويي رو ميبينن اما به شكل يه خرابه....به شكلي كه اصلا خوششون نمياد طرفش برن...با توجه به اين حرف جواب همه ي سؤالاتت منطقي ميشه.....

در اوایل کتاب 2 می بینیم که وقتی هری با ویزلی ها کوییدیچ بازی میکنه مجبور است که در ارتفاع کم پرواز کنه تا از دهکده مشنگها دیده نشود! از طرفی مادر و پدر هری هم در یک دهکده زندگی می کردند .

در اوایل کتاب 4 خانم ویزلی در نامه ای که برای دورسلی ها می نویسه می گه تا به حال پستچی مشنگها به خانه ما نیومده و خانه ویزلی ها شباهتی هم به خانه های معمولی نداره!

خوب اگه خونه از دید مشنگها پنهانه ونمودار ناپذیره مثل خونه سیریوس. پس چرا در کتاب 4 ج اول ص190 (انتشارات تندیس) خانم ویزلی به اداره پست مشنگی زنگ می زنه و تاکسی خبر می کنه که بیاد و اونا تا داخل حیاط ویزلی ها هم می یان؟تازه خانم ویزلی تلفن از کجا آورد و پول تلفن رو ماهیانه چجوری میده؟

اگه همه می تونن ببینن خونه جادوگرا رو . پس چجوری هاست که براشون آب وبرق وصل نمی کنن ومالیات ازشون نمی گیرند؟