زرپافvs
WWA
پست دومبلاتریکس درحالی که همچنان با تعجب و ناباوری به ماتیلدا نگاه می کرد، گفت:
- ماتیلدا، قشنگ توضیح بده! چرا به جای دورا یه پسر آوردی تو تیم؟ اونم بدون هماهنگی ما؟
ماتیلدا دستی بر صورتش کشید و توضیح داد:
- ببینین، اون پسر نیست؛ دوراست.
دورا موهاشو کوتاه کرده، موی کوتاه دوست داره. قیافشو با دقت نگاه کنین!
بلاتریکس و اشلی به دورا نزدیکتر شده و با دقت بیشتری به او خیره شدند. پس از گذشت دقایقی طولانی که صرف قانع کردنِ بلا و اشلی توسط ماتیلدا شد، بالاخره بازیکنان و داوران به زمین برگشتند.
یوآن در میکروفون با صدایی بلند گفت:
- بالاخره بازیکنا وارد زمین میشن! دیگه از چهره ی عجیب و غریب زرپافی ها خبری نیست و حالا با قیافه هایی کاملا معمولی در انتظار سوت شروع بازی هستن. واقعا نمی دونم هدفشون از اون قیافه های پشمالو چی بود و عجیب تر این که داورا چطوری موفق به از بین بردن اون همه مو شدن!
حتما باید کشف ک...
یوآن پس از مشاهده ی چهره ی خشمگین بلا که اشاره می کرد به جای این حرف ها به گزارش بازی بپردازد، بلافاصله حرفش را عوض کرد:
- خیلی خب، ببخشید!
ماتیلدا و برانکو ایوانکوویچ به طرف اشلی رفتن تا مالکیت توپ و دروازه ها مشخص و بازی شروع شه.
ماتیلدا و برانکو با هم دست دادند؛ سپس اشلی سوت آغاز بازی را زد و بازیکنان تیم WWA که توپ به دستشان افتاده بود، بازی را شروع کردند.
- سرخگون دست سلوینه که داره با قدرت جلو میره؛ اون سر راهش ارنی و پوست تخمه رو که جلوش هستن جا می ذاره و مستقیم به طرف دروازه ی زرپاف حرکت می کنه و... گل! گل اول تو پنج دقیقه ی اولِ بازی برای تیم WWA!
با زدن اولین گل توسط سلوین، ناگهان صدای غرش بلند و سهمگینی بر فضا طنین انداخت که پس از گذشت دقایقی مشخص شد که فریادهای شادی و خوشحالیِ تماشاگرانِ غول بوده است.
غول های غارنشین که از حضور هاگرید در تیم کوییدیچ از خود بی خود شده بودند، مدام فریاد می زدند و با صداهای گوش خراششان تیم WWA را تشویق می کردند.
یوآن که سعی می کرد صدایش به گوش تماشاچیان برسد، گزارشش را درحالی که نعره می زد، ادامه داد:
- و حالا سرخگون در دستای... اون کیه؟ یه پسرِ غریبه؟ چرا کسی چیزی در این مورد به من نگفت؟
یوآن که در تلاش بود تا از حرکاتِ نامفهوم بلا که سعی داشت ماجرای دورا را برایش توضیح دهد، چیزی بفهمد، سرانجام موفق شد و گفت:
- آها، خب مثل این که اون پسره دوراست! داشتم می گفتم؛ سرخگون دست دوراست که داره رو به جلو پیش می ره، اون توپو به پوست تخمه پاس می ده، ظاهرا صدای تشویق عجیب غول ها مانع تمرکز زرپافیا می شه!
صدای نعره ی غول ها که حالا صدای بوق های وحشتناکشان هم به آن اضافه شده بود، در سرتاسر ورزشگاه می پیچید. ظاهرا غول ها از این که مسابقه در محل زندگیشان برگزار می شد، نسبت به آن احساس مالکیت می کردند و توجهی به تذکرهای بلاتریکس که با خشم به آنان می گفت کمی یواش تر تشویق کنند، نداشتند.
دورا که با دو دست گوش هایش را گرفته بود، توجهی به اطرافش نداشت که ناگهان بازدارنده ای از طرف فعال اجتماعی حقوق بشر در جادوگران به سمتش پرتاب شد و محکم به پهلویش خورد.
در همین هنگام ارنی رباتی موفق به زدن گلِ تساوی شد. صدای هیاهوی زرپافی ها درمیان نعره های غول ها گم شد.
- حالا هوریس سرخگون به دست به طرف سدریک حرکت و توپو شوت می کنه و... نه، گل نبود! سدریک با پرشی جانانه توپو از حلقه های دروازه دور می کنه!
یوآن همچنان در تلاش بود تا صدایش را به گوش تماشاگران برساند. در همین هنگام آگلانتاین که مدت زیادی را صرف انتخاب کردن کسی برای پرتاب بازدارنده کرده بود، بالاخره شخص موردنظرش را پیدا کرد. آگلانتاین که از پیدا کردن شخص مناسبش بسیار خوشنود بود، با تمام قدرت بازدارنده را به طرف جمیله پرتاب کرد که مستقیم به صورتش اصابت کرد.
با این حرکتِ آگلانتاین، غول ها خشمگین شدند و شروع به پرت کردن اشیای سنگین و بزرگشان به طرف زمین کردند.
اون دوست ماتیلدا که نمی شناسیدش در حالی که از زیر کلاهی به ابعاد سقف یک خانه جاخالی می داد، سعی داشت که بازدارنده ای را روانه ی هوریس که می خواست سرخگون را از دورا بگیرد، کند.
اما درست درهمان لحظه دورا توپ را شوت کرد. توپ مستقیم در حلقه ی وسطی جای گرفت و باعث فریادهای شادمانه ی زرپافی ها شد.
- گل دوم برای زرپاف! دورا ویلیامز موفق به زدن گل دوم برای این تیم می شه!
غول ها که تعصب خاصی نسبت به هاگرید و تیمش داشتند، از عصبانیت منفجر شدند. آنها شروع کردند به پرتاب تکه سنگ هایی که به راحتی سه نفر زیرشان له می شدند. کار به جاهای خطرناکی کشیده شده بود که بلاتریکس دست به کار شد.
بلاتریکس که آشکارا از گریفیندور متنفر بود، سعی داشت نهایت تلاشش را بکند تا در این مسابقه ببازند. از این رو طلسمی ساکت کننده روانه ی غول ها کرد که البته به دلیل غول بودنشان تاثیری رویشان نداشت.
یوآن درحالی که از سرش در برابر تکه سنگ ها محافظت می کرد، گفت:
- غولا عصبانی شدن!
زرپافیا باید مراقب خودشون باشن! بازدارنده ای که فعال اجتماعی حقوق ساحرگان در جادوگران به سمت پوست تخمه پرتاب کرد، خطا رفت... اما به ماتیلدا که بی خبر از همه جا در بالا دنبال اسنیچ می گشت، خورد!
آگلانتاین درصدد تلافی برآمد و بازدارنده ای را محکم به سمت هوریس پرتاب کرد که پس از برخورد با شکم گرد و برآمده ی هوریس، کمانه کرد و به جمیله خورد.
آگلانتاین که از این حرکتش که با یک تیر دو نشان زده بود، بسیار خوشنود به نظر می رسید، متوجه گل سومی که ارنی به ثمر رساند، نشد.
با گلِ سوم زرپاف، شیپوری به اندازه ی دودکش یک خانه ی بزرگ، محکم با سر سدریک برخورد کرد که از طرف غولی خشمگین در نزدیکی زمین نصیبش شده بود. در پی گیجیِ ناشی از این ضربه، سلوین موفق به زدن یک گل شد.
حالا فریادهای وحشیانه ی غول ها از سر شادی و برای تشویق تیم WWA بود. چند گل دیگر نیز توسط دورا، پوست تخمه و جمیله به ثمر رسانده شد.
- بازی پنجاه به سی به نفع تیم زرپافه! غولا دیگه واقعا خطرناک شدن؛ ظاهرا همه ی نیروشونو گذاشتن تا از WWA درحد مرگ طرفداری کنند. وای مرلین رحم کنه اگه زرپاف ببره چه خون و خونریزی ای راه میوفته!
بلاتریکس که از جلو افتادن زرپافی ها خیالش آسوده شده بود، مسئولیت داوری را رها کرده و همچنان در تلاش برای ساکت کردن غول ها بود؛ اما همه ی تلاش هایش با شکست مواجه می شد.