ظاهرا این ستاد زوتر از بقیه ستاد ها، پوسته ی ایفای نقشیش رو از دست داده. با این ستاد شروع می کنم!
رودولف لسترنجچی باعث شد که تصمیم گرفتی بیای برای رقابت؟(نه صرفا وزارت) برای محسن رضاییمین بار!
با یه کاندیدای پوششی طرفیم ؟ با سیاست طرفیم؟ یا نه؟ رودولف واقعا اومده؟
یه دفعه دیر تایید شدی، گفتی: اربابم نمیدونستن من هستم مگه نه ازم حمایت میکردن.
دفعات دیگه ای هم احساس تکلیف کردی و حس کردی به فعالیتت ضربه می خوره، بیخیال شدی.
قراره بعد از وزیر شدنت با استعفای زودهنگام شما روبرو بشیم؟ مثل زمان مدیریتت؟ مثل زمان نظارتت بر کویدیچ؟
از نظر شما آقای لسترنج، وزیر فقط کارش سوژه سازیه و نمیخوای قبول کنی که نیاز به توان مدیریتی داره، برای همین پا میشی و کاندیدای پوششی فردی میشی که یک سوژه ساز قوی با استعداد، ولی بی سابقه و بی مشخصه در مدیریته!
فنگدوست من...
ای یار محفل!
اگر شورا نبود بیا و ببین چه می شد.
اگر شورا نبود، الان همین لسترنج از تو طلب داشت.
قشر ما...
قشر من...
من ها باید تجربه می کردیم تا بفهمیم نمیتونیم.
ویولت ها باید تجربه می کردند تا برن حذف شناسه کنن! بعضیا عارف نیستن ولی خیلی تمایل دارن به خدا برسن.
نسوز نیستن ولی خیلی تمایل دارن به خورشید برسن.
وقتی که این اعتراضات گله ای شروع شد، پستی زدم...شماره ی 7974 گفتگو با مدیران!
شروع کردم به شمارش مزایای رفراندوم و یکی از مزیت ها رو نقل قول می کنم:
نقل قول:
٤- كاربرا به اصل كلمه ي از ماست كه بر ماست مي رسن.
البته کارکترم اون موقع زیادی بزرگ بود و عبارت "از ماست که بر ماست" رو کلمه می دونست!
به اصل این قضیه رسیدن اون معترضین...
البته...البته که من هنوز سفت و سخت ایده ی شورا رو می پسندم... گرچه به اصرار نماینده ی مدیران در شورا و اعضای شورا قبول کردم که به عضویت شورا در بیام، اما پای مسئولیتم هم همونقد سفت و سخت می ایستم و اگه از سمت من در انجام وظایفم کاستی ای بوده بگید عزیزان.
و اما چه شد که رسیدیم به جواهری به نام شورا...
شما!
فنگ شما باعث شدی.
هر انسان عاقلی، میدونه که مدیریت در این سایت، بدون جیره و مواجب، بدون این که کاربرا بهت احترام بذارن و با هزاران خلاء دیگر، مثل طنز نویسی می مونه. یعنی به موجی از دیوانگی نیاز داره!
شما هم انسان عاقلی هستی و وقتی جادوگران دیگه جزوی از زندگیت نبود، گذاشتیش کنار و رفتی سراغ زندگیت.
خلاصه که عاقل ها همینطور آپارات می کردند و می رفتند و تیم مدیریت داشت به تیمی ناعاقل که لذت می برد ازینکه کنار اسمش "گردانندگان سایت" باشه تبدیل می شد.
همیشه همینه! همیشه عده ای ناعاقل می بودند، کرم می ریختند، اعتراض می شد و جاشونو به ناعاقلانی دیگه می دادند.
این چرخه بود که باعث شد ایده ی شورا داده بشه.
اندیشه شورا، شکستن چرخه ناعاقلین بود.
اندیشه شورا این بود که کسانی بیاند روی کار که جادوگران بخشی از زندگیشونه...
عاملین شورا اما، خستگان مدعی بودند. جادوگران مفت نمی ارزید واسشون.
الان هم که مشکلی نیست، شورا هم کار خاصی نداره با شما و دلواپسان.
شانس آوردیم که خداوند، خانم ها را آفرید تا با مدیریتشون آرامش این سایت باشند...
دوستانهیچی! این قسمتو میذارم تو یه ستادی که بیشتر توش برو بیا باشه!
شما پناه روشنایی باشید!