هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹
#87

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۵ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۴۰ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱
از سایه ها نترس، تو فانوسی! :shout:
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 69
آفلاین
بررسی پست 127 آیینه ویزنگاموت-فلیسیتی ایستچرچ

سلام فلیسیتی، و خوش اومدی.
تاپیک نقد پست های انجمن محفل ققنوس که توش درخواست نقد دادی، فقط مخصوص پستای انجمن محفل ققنوسه... برای همین نقدتو اینجا میفرستم.

نقدت رو از شروع پستت شروع میکنم. ببین... توی پست تو، فلیسیتی داره توی دفترچه خاطراتش مینویسه که اون روز چکار کرد. پس میتونیم بگیم نوشته تو به دو بخش تقسیم میشه: چیزی که فلیسیتی داره مینویسه، و دنیای واقعیی که در لحظه جریان داره، دنیایی که فلیسیتی توش دفتر به دست نشسته و داره مینویسه. برای اینکه این تقسیم کردنِ شما نتیجه بده، مجبوری به هر دو دنیا به قدر کافی بپردازی. شروع پستت فقط یک جمله ست، یعنی شما فقط در حد یک جمله ی کوتاه به بخش دوم پرداختی. این کمه. باعث میشه من احساس کنم اگر نمیبود، و صرفا از زبان فلیسیتی شروع میکردی توضیح دادن و پستت رو از اول خاطره شروع میکردی هم چندان اتفاقی نمی افتاد. نظر من کلا اینه که، توی اینجور روایت ها، این تمِ خاطره نوشتن یا به یاد آوردن یا برای کسی تعریف کردن هیچ سودی نداره و باید حذف بشه، چون به داستان چیزی رو اضافه نمیکنه. مگر اینکه، همونطور که گفتم، یک روایت و ماجرای جذابی هم توی بخشِ دوم در جریان باشه. یعنی مثلا وسط خاطره نوشتنِ فلیسیتی اتفاقی براش بیفته. وگرنه اینجوری که صرفا تا تهش مینویسه و من بعنوان مخاطب میدونم که خب آره داشت مینوشت، چه فرقی میکنه؟! هیچی.

نکته دومی که میخوام بهت بگم، علائم نگارشیه. ته هیچ کدوم از جملاتت نقطه نداری، و این مهم ترین چیزیه که باید حتما رعایتش کنی. این فقدانِ نقطه، یا ویرگول، باعث شده بعد از هر جمله مجبور بشی بری خط بعد، که جمله ها رو از همدیگه جدا کنی. انتهای جمله هات حتما نقطه بذار، و اگر دو جمله بدونِ هم معنی نمیدن، بینشون ویرگول بذار. مثلا اینطوری: فلیسیتی به آشپزخانه رفت، چون گرسنه بود. "چون گرسنه بود" بدون بخش اول معنی نمیده، پس نقطه نمیذاریم تا جدا نشه.

نکته مهم دیگری که میخوام بهت بگم، پاراگراف بندیه. همونطور که گفتم، یا بعد از هر جمله میری خط بعد، یا کلا ده خط همینجوری یه بند مینویسی. این اوکیه ها، در واقع سبک خیلی از نویسنده های معروف بوده، مثل آقامون چارلز دیکنز، که دو صفحه فقط یه پاراگراف مینوشت و بیچاره کرد مارو. اما من ازت میخوام که تو پاراگراف بندیِ درست (لااقل در قالب این سایت) رو رعایت بکنی، چون باعث میشه پست هات خوندنی تر باشن و چشمِ خواننده وسط خوندنشون خسته نشه.

حالا پاراگراف بندی اصلا چیه؟ بذار بهت بگم.
فرض کن شما داری توصیف میکنی. تعریف میکنی... مینویسی، هر قسمتِ متن بجز دیالوگ، شامل پاراگراف بندی میشه. تا زمانی که داری درباره ی یک چیز صحبت میکنی، همونطور پشت سرِ هم جملات رو میاری. اما زمانی که موضوع صحبتت عوض میشه، موضوع توصیفت عوض میشه، چیزی که داری توصیفش میکنی عوض میشه، میری دو خط بعد. یه خط بعد هم نه ها. دو خط بعد.

یعنی اینجا.

پس تا اینجا علائم نگارشی و پاراگراف بندی رو یاد گرفتیم، و درباره شروع پستت هم صحبت کردیم. حالا میخوام برم سراغ یک مسئله دیگه. شکلک های سایت بخش خیلی مهمی از پست ها هستن. باعث میشن احساساتِ کاراکترا رو بدون اینکه مجبور باشیم زیاد توصیف کنیم نشون بدیم و در مواقعی اگر درست استفاده بشن بشدت به بار طنز ماجرا اضافه میکنن. استفاده ازشون در حدی رواج داره، که بعضی کاراکتر ها شکلک های مخصوص خودشونو دارن و هرکی میخواد از زبونشون هر دیالوگی بگه اونو میزنه تهش، مثل برای رز زلر و برای من. با این حال، استفاده ی زیاد از حد و کنترل نشده از شکلک ها نه تنها ظاهر پست تو رو خراب میکنه، بلکه باعث میشه از توصیف بمونی، و یهو به خودت بیای و ببینی بعد از مدتها فعالیت بلد نشدی توصیف کنی. اون موقع به مشکل میخوری، چون شکلک هرگز جای توصیف رو نمیگیره، فقط میتونه بهش اضافه کنه.
توی این پست شما هیچ دیالوگی نداشتی، و قاعدتا هیچ شکلکی هم نباید میداشتی... چون همونطور که گفتم، شکلکا حالاتِ کاراکتر ها موقع گفتنِ دیالوگ هان و ما در نود و نه درصد مواقع وسطِ توصیف شکلک نمیاریم. برای همین، بنظرم اینا حذف میشدن بهتر بود. چون نیازی هم بهشون نبود واقعا.

نکته بعدی! توی نوشته ت، چند جا دیدم که لحن نوشتارت عوض میشد. یعنی چی؟ یعنی ما یا محاوره ای مینویسیم، یا ادبی. اینی که من الان دارم مینویسم محاوره ایه، یعنی همونطور که حرف میزنیم. لحن محاوره ای معمولا برای دیالوگ ها، و لحن ادبی معمولا برای توصیفات استفاده میشه، مگر اینکه انتخابمون بعنوان نویسنده نوشتنِ توصیفات محاوره ای باشه، یا کاراکتری داشته باشیم که همیشه ادبی صحبت میکنه. چیزی که مسلمه اما، اینه که وقتی با یه فرمون شروع کردی، همونطور باید تا تهش پیش بری و نمیتونی وسطش عوض کنی. کلماتی مثل "را" و "است" مخصوص نوشتارِ ادبیه، پس بهتر بود وسط توصیفات محاوره ایت نمی اومدن.

نکته آخر، قبل از اینکه برم سراغ نقدِ جزئی تر، استفاده ت از پرانتز وسطِ توصیفاتته. بهتره که این کار رو نکنی، این کار روند خوانش مخاطب رو کاملا بهم میزنه و حواسش رو پرت میکنه. استفاده نکردنش هم راحته البته... خیلی راحت میتونه جایگزین بشه.
نقل قول:
( مرلین رو شکر این مرحله رو با پیروزی تمام طی کردیم و هیچ اتفاقی نیوفتاد)

مثلا این جمله عینا میتونست بدون پرانتز بیاد.

حالا بذار ایراداتی که تابحال بهت گفتم رو برطرف کنم، و بخش اولِ نوشته ت رو برات بازنویسی کنم.

"امروز تولد مادرم بود، بنابراین من و خواهرم میخواستیم غافلگیرش کنیم. (یه نکته دیگه! اینجا چون "مادرمون" دو بار تکرار شده دومی رو با ضمیرِ "ش" جایگزین کردم) برای همین، امروز از صبح زود بیدار شدیم تا کیک درست کنیم و خونه رو تزئین کنیم. صبح که بیدار شدم، اول تصمیم بر این شد که خونه رو تمیز کنیم، بعد بریم دنبال خرید وسایل مورد نیاز، سپس کیک درست کنیم و در اخر خونه رو تزئین کنیم. (بدلیل تکرار زیادِ "و" همه ش رو با ویرگول جایگزین کردیم) اما برای تنوع، تصمیم گرفتیم بدون جادو و با استفاده از وسیله های ماگلی همه ی این کار هارو بکنیم. "

چرا جمله ی آخری که آوردم دچار تغییر شد؟ دلیلش اینه: تکرار فعل! شما گفتی تصمیم گرفتیم بدون جادو این کارارو بکنیم و با استفاده از وسیله های ماگلی این کارا رو بکنیم. ما توی نوشتن، تلاش میکنیم تا حد امکان از فعل های تکراریی که پشت سر هم میان اجتناب کنیم. اگر این دو فعلِ تکراری توی یک جمله باشن، میتونیم یکیشون رو حذف کنیم، مثل همین کاری که الان کردم. اما اگر توی دو جمله ی پشت سر هم باشن، مجبوریم یکیشون رو تغییر بدیم و یه فعل دیگه بجاش بیاریم.

نکته ی بعدی که حالا به ذهنم رسید، اینه که جملاتی که استفاده میکنی، نه اینکه بد و غلط باشن... اما پیش پا افتاده ن. یعنی چی؟ یعنی از خلاقیتت استفاده نمیکنی در نوشتارشون. بنظر من، وقتی میخوای بنویسی مثلا جاروبرقی از دستم افتاد و خاک ریخت همه جا، بهتره بجای اینکه دقیقا همین رو بگی، به نحو خلاقانه تری بیانش کنی، طنزِ ماجرا رو زیاد کنی، اتفاقات رو اغراق کنی، از تشبیه بهره ببری.

وسط پستت، که حالا رسیدم بهش، پست رو با استفاده از کلی نقطه به دو بخش تقسیم کردی. من موافق این کار نیستم، چون تمرکز خواننده رو بهم میزنه و باعث میشه دنبال کردن روایتِ شما سخت تر بشه. راحت میشد جلوش رو گرفت، و با یکی دو خط توصیف از اون بخش رد شد بجای این طور پریدن. مثلا میتونستی به سادگی بگی آشغال ها ریخت همه جا، و در اون لحظه متوجه شدیم با شکست بزرگی مواجه شدیم، و ساعتها طول کشید تا همه جا رو جمع کنیم؛ اما بالاخره وقتش رسید که مرحله بعدیِ نقشه مون عملی بشه.

نقل قول:
( الان دیگه یکم تخیل به خرج بدید میفهمید ادامش چی شد )

ببین، جدای از اینکه کلا با پرانتز مخالفم، جمله ی توی این پرانتز هم بنظر من ایراد داشت. یعنی چی؟ یعنی نویسنده نباید از خواننده ش بخواد خودش تصور کنه. اگر نمیخوای شرح بدی، اوکیه که شرح ندی... خودش تصور میکنه. اما اینکه توی نوشته بگی برو خودت تصورکن، آدمو از داستان میکشه بیرون، و آدم یادش میفته که یکی این رو نوشته، نه اینکه خود آدم درحال تجربه کردنش باشه. برای همین، سعی کن تا حد امکان شرح بدی. توصیفات و شرح دادن فرصت های ارزشمند توعن برای ایجاد طنز. از این سبکِ نویسنده ی مداخله گر زیاد استفاده کردی، مثل اونجا که گفتی بهتره دیگه درباره این بخش توضیح ندم، یا اونجا که گفتی "غیره و اینا." این یه سبکه، که نویسنده از لحن خودش استفاده میکنه توی نوشته ش، یا وسطش از زبان خودش صحبت میکنه. اما این کار زمانی خوبه که عمدی باشه و شما براش آماده باشی.. برای همین بنظرم فعلا از این دست جملات دور بمون.

با توجه به مدت زمان حضورت در سایت و تعداد پست هایی که زدی، من واقعا از تو راضی ام فلیسیتی. شخصیتت سوژه ی مخصوص به خودش رو داره، و سوژه ی بامزه و جالبی هم هست که بنظرم میتونه جا بیفته. جملاتت با وجود اینکه طنز کم دارن صحیح و ساده ن، و بنظرم با یه سری اصلاحاتِ ساده نوشتارت شکل پخته تری به خودش خواهد گرفت.

موفق باشی، و امیدوارم دوباره اینجا ببینمت.




پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹
#86

نیوت اسکمندر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۲ یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۷:۵۷ یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹
از رنجی خسته ام که از آن من نیست !
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 127
آفلاین
این رو نقد کنین لطفا.


چه قلب ها که شکسته نشد از زبان های بریده !
و چه حرف ها زده نشد از ذهن های پریده!
و چه چشم ها که پر از کشتی های در اشک بود .
و چه دل ها گرفته نشد از کشتی های غرق شده.


تصویر کوچک شده
[img تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۲:۵۷ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹
#85

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۵ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۴۰ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱
از سایه ها نترس، تو فانوسی! :shout:
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 69
آفلاین
پلاکس!
کم کم فکر کردم دیگه نمیبینیمت.
توی ایفای نقش بعنوان فرد تازه کار، یک سری اصل هست که برای من از باقی اصول مهمتره، و شما تقریبا تمامی این اصول رو رعایت کردی. میگم تقریبا، چون یکی دوتاش رو نکردی.
اولین ماموریتت رو انجام دادی اما من هنوز پلاکس رو ندیدم. نمیتونم روی اهمیت این مسئله به اندازه کافی تاکید کنم، شخصیت پردازی شما یکی از مهم ترین چیزاست! شخصیت های پررنگ، شخصیت های اغراق آمیز، شخصیت های خاص، اینا موندگار میشن. با این حال، انتظار ندارم با خوندن یک پست که خودت هم توش حضور نداشتی به من ثابت کنی شخصیت پرداز خوبی هستی، و این رو میذارم برای ماموریت های بعد.
این پست بشدت خوب بود. شوخی های خوبی داشتی، طنزت ساده و جالب بود و علیرغم کمی نامرتب بودن ظاهر پست، خوندنش راحت و لذتبخش بود.

منظورم از نامرتب بودن ظاهر پست چیه؟ ظاهر و ترتیب درست پست، که خوندنش رو برای مخاطب راحت میکنه اینطوریه:
اگر بعد از متن دیالوگ بیاد، نگاه میکنیم ببینیم اون متن داره گوینده دیالوگ رو توصیف میکنه؟
اگر بله: یک اینتر قبل از دیالوگ میزنیم.
اگر خیر: دو اینتر قبل از دیالوگ میزنیم.
اگر بعد از دیالوگ متن بیاد، همیشه دو اینتر قبل از متن میزنیم.

توی خود متن هم، زمانی که احساس کردیم موضوعِ توصیفمون عوض شده، و دیگه درباره ی چیزی که صحبت میکردیم صحبت نمیکنیم، دوتا اینتر میزنیم و میریم پاراگراف بعد. معمولا یه پاراگراف بیشتر از پنج شیش خط نیست.

این مسئله که سوژه رو نه تنها نبستی و پیش نبردی بلکه بهش اضافه کردی و کشش دادی رو دوست داشتم، و با اینکه مسیر زیاد پتانسیل‌داری رو انتخاب نکردی برای پیش بردن، این نشون میده که بلدی با سوژه چطور رفتار کنی.
ازت ممنونم، عالی بود! روی باقی مسائل، توی ماموریت بعدیت کار میکنیم.

پومانا!
ماموریت تو این بود که سوژه ای که پیش تر توش پست زدی رو برگردونی به مسیری که باید توش باشه، و باید بگم بخوبی این کار رو انجام دادی. شما شوخی های ظریف و جالبی توی نوشته هات داری، و خیلی هم ظریف و منطقی توجه رو از سانتور ها که بهتر بود مرکز سوژه نباشن منحرف کردی. شما هم مثل پلاکس، یه گره ی جدید و مشکل جدید به سوژه اضافه کردی و این توانایی مفیدیه که آدم داشته باشه. با وجود اینکه قضیه ی سوسک قبلا تکرار شده بود، اما نظر منم با نظر شما یکیه، و فکر میکنم هنوز جای کار داره. تصویر سوسکِ اسکیت به دست واقعا عالی بود، و بهم نشون میده شما بالاخره داری فضا و نوع طنز این سایت رو درک میکنی و خودتو تطبیق میدی، و از سوررئال بودن نمیترسی.
منتها...!
شخصیت پردازی.
شخصیت پردازی..
شخصیت پردازی!
پومانای پستت کو آخه؟ کاراکتر پررنگ و اغراق آمیز و شلوغت کو آخه؟ من این پومانا ره میخوام و آخرم از تو درش خواهم آورد!

شخصیت پردازیت جای کار داره، و کار خواهیم کرد؛ اما از پیشرفتت راضی ام پومانا. ممنون که سوژه رو ترمیم کردی، کارت درسته.

زاخیاراس!
مسئله ای که با پلاکس و پومانا داشتم رو، ابدا با شما نداشم، و اونم مسئله ی شخصیت پردازیه. شخصیت شما پررنگه و مشخصات جدید و خاص خودش رو داره، اونقدر خاص که تو هر سوژه ای زاخاریاس رو میبینم از قبل میدونم قراره کاندید ریاستِ جایی بشه. هرجا به داوطلبِ نظارت و ریاست و مدیریت احتیاج دارن، حتا شده کنترلِ یه دسته غاز، زاخاریاس اول از همه تو صف حاضره.
اون سوژه ی خیارِ کمدین رو هم داری که هیچ ایده ای ندارم چیه البته.
من شخصیتت رو واقعا دوست دارم، و نوع طنزت رو هم میپسندم. سوژه رو خوب پیش میبری، یهو نمیچرخونیش یه سمت دیگه و کلا پرت شه ماجرا، و اونقدرم ماجرا رو نمیبندی که طرف مقابلت نتونه ادامه بده. کلیاتِ قضیه رو گرفتی، و بنظرم قسمتی که بیش از همه جای پیشرفت داره برای شما، جزئیاته؛ مثل نحوه ی نگارشت، علامت های نگارشی، برخی اطلاعات که اضافه ست و نباید به مخاطب بدی، روش هایی که میتونن طنزت رو خنده دار تر کنن، و همه چیزایی که با نقد حل میشه.
ازت ممنونم، و از خوندن پستت لذت بردم.

نیوت!
شخصیت شما هم کمبود سوژه داره، اما کاملا هم بی سوژه نیست. قضیه ی کیف رو داره، که همونطور که بلاتریکس توی چت باکس بهت گفت، بهتره انقدر زیاد ازش استفاده نکنی چون هر شوخیی زیاد تکرار بشه لوس میشه.
یک توصیه که من برای شما دارم، اینه که کمتر به فیلم و کتاب ها تکیه کنی. ایفای نقش سایت گاها شخصیت ها رو عوض میکنه، برخی شخصیت ها سالها طول میکشه تا شکل بگیرن. الان لردِ سایت رو نگاه کن، عناصری که خوندنی و دوست داشتنی ش میکنه بسیار از لردِ کتاب ها بیشترن و با اینکه حس و حال کاراکتر حفظ شده، تفاوت های بنیادی داره. من میبینم یه سری بچها دائم دارن بحث میکنن که آیا از نظر تکنیکی دامبلدور در سال هونصدمِ پیش از ممدسیح از گلرت چک خورد و این اجازه میده اینطوری رفتار کنیم یا خیر، و خب اصلا... روش کارش اینطوری نیست! سوژه های سایت مهم تر از سوژه های کتابن، و اگه اینطور نبود پونزده سال نمیشد تو این سایت نوشت و تکراری نشد. شما زیاد از حد روی کاراکتر هایی تمرکز میکنی که تو زندگی نیوت نقش داشتن، و اشتباه نکن، نام بردن و نوشتن درباره شون بسیار هم خوبه، منم وقتی ریگولوس بودم هزار جور پست داشتم درباره سیریوس. زمانی بنظر من این کار... کمتر خوبه، که شما کاراکترای مرتبط با شخصیتت رو تبدیل به سوژه ی شخصیتت کنی، مثل کاری که توی تاپیک خانه گریمولد کردی.
روی سوژه های شخصیتت بیشتر کار کن، و بهترین راه برای این کار هم نوشتنه.
موفق باشی.



پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹
#84

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۵ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۴۰ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱
از سایه ها نترس، تو فانوسی! :shout:
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 69
آفلاین
به به... به به.
اولین گروه از کارآموز های جوان و توانمند رو آوردم که باهاشون این تاپیک رو استارت بزنم. تعداد ماموریت هایی که هر یک از شما تا به این لحظه انجام دادید باهم متفاوته، مسیر پیشرفت شما متفاوته و مربی هاتون هم متفاوتن اما چیزی که در همه ی شما مشترکه، اینه که با خوندن پست هاتون از دیدن پیشرفت واضحی که داشتید عمیقا شادان شدم. عالی بودید بچها، و عالی بودید مربی ها.

حالا و در این لحظه، کاری که قراره بکنم بررسی پست هایی که زدیده، و در نتیجه ی این بررسی کار برخی از شما با مربی هاتون به پایان میرسه... و با من آغاز میشه.

نیوت!
سرکادون دیگه چه کوفتیه آخه.
بذار از پستت توی خانه شماره دوازده گریمولد شروع کنم. من از خوندن پست های جدی شما خیلی لذت میبرم، مسلما نحو نوشتار شما هنوز کمی جای کار داره اما فضاسازیت، مسائلی که تصمیم میگیری برای بیان کردن انتخاب کنی و صحنه سازی ها، صرفا هر بار منو تحت تاثیر قرار میدن. توی این پست سوژه رو خوب پیش برده بودی، و علیرغم یه سری ایراد نگارشی و استفاده ی نادرست از علامت ها، تغییر لحن و یه سری ایرادات جزئی دیگه، پست واقعا تاثیر گذاری بود. این مسئله درباره پستت توی برج وحشت هم صادقه، یک سری ایراد نگارشی و اینا داری که بزودی حل میشه، اما روند پیشبرد سوژه و فضاسازیت بین دیالوگ ها رو دوست دارم، و این چیزیه که توی نقد ها هم خیلی روش تاکید میکنم.
بعد از این دو پست، تنها چیزی که برای بررسی باقی مونده بود نحوه ی نوشتن تو با شخصیت خودت بود، و برای همین هم مربیت بهت گفت خودت رو به یکی از سوژه ها وارد کنی. از استفاده ای که از شخصیت کادوگان کردی و از این مسئله که با مربیت سوژه ساختی بشدت خوشم اومد، اما با نحوه ی پیشبرد سوژه ت کمی مشکل داشتم. اتفاقاتی که افتاد جالب و بامزه بودن و ایده های خوبی داشتی، اما بنظر من اینا اندازه ی چندین پست کار داشت و صرفا بخاطر اینکه ایده های خوبی داشتی نباید همه شون رو توی یه مرحله پیاده میکردی. میتونستی خودت رو غیر مستقیم تر و ظریف تر بیاری تو سوژه، اما بهرحال انجامش دادی و بدلایل منطقیی هم انجامش دادی، فقط کاش نکاتی که توی نقد های ویزنگاموت درباره ی نگارش و املا بهت گفته شد رو کمی بیشتر اعمال میکردی.

همونطور که خودت هم حدس زدی، ماموریت سوم تو ماموریت آخرت خواهد بود... تقریبا.
بزودی برات جغدِ محرمانه میفرستم.

گابریل تیت!
اولین پست شما من رو اصلا تحت تاثیر قرار نداد. بنظر میرسید که سوژه شما رو کمی گیج و حتا هول کرده و شما میخوای برای جلوگیری از سوتی دادن، تا حد امکان هیچ اطلاعات جدیدی به خواننده ندی. اما قبل از اینکه ناامید بشم، شما در ادامه ی همون سوژه یه پست دیگه زدی، و صادقانه بگم، اون پست بشدت عالی بود. هم خنده دار بود، هم روند پیشبرد سوژه ت نواقص بسیار بسیار کمی داشت. این بار بنظر میرسید سوژه رو فهمیدی و نکات ظریفش رو گرفتی و من تصمیم گرفتم به اون پست نگاه کنم، نه پست اول شما. اون پست که طولانی تر و بشدت هم جالب بود من رو واقعا تحت تاثیر قرار داد.
حالا بریم سراغ ماموریت دومت. توی این ماموریت تعداد بیشماری سوتیِ سوژه ای داشتی. این مسئله که محفلی ها چی خوردن که کوچیک شدن، در ابتدای سوژه گفته شده بود و نیازی نبود بهش برگردی، اما خب چون من این رو توی خلاصه م ذکر نکردم میتونیم بگیم مهم نیست. هیچ جای سوژه هم، هیچ سانتوری به دامبلدور هیچ هشداری نداده، اونا فقط پیشبینی کردن بدون اینکه اعضای خونه رو بشناسن. شخصا ترجیح میدادم بجای اینکه سوژه به سمتِ این بره که افراد وارد خونه شدن و محفلی ها قصد دارن بجنگن، به این سمت متمایل بشه که بدنبال راهی برای بزرگ شدن باشن و نامه ی سانتور ها رو بخونن و توی اون نامه راه حل نوشته شده باشه و اینا. اما اصلا نگران نباش، چرا که هر سوژه ای قابل ترمیمه و شما هم به هیچ وجه چیزی رو "خراب" نکردی، فقط از سلیقه شخصی من فاصله گرفتی.
من نگارش شما رو بشدت دوست دارم گابریل، و بنظرم بین کارآموز های این دوره یکی از بچهایی هستی که بیشترین پیشرفت رو داشته. پست دومت توی بحث های سر میز، واقعا باعث حیرت من و رز شد. برای همین هم، با اجازه من شما رو از دست رز میگیرم و بزودی با یک جغد محرمانه بهت مرحله ی بعد رو توضیح خواهم داد.

پومانا!
شما برخلاف دو نفرِ دیگه، تازه فقط یک ماموریت انجام دادی، و دلیلش هم اینه که ما کمی دیر تر شروع کردیم؛ اما من همون یک ماموریت شما رو هم واقعا دوست داشتم. شروع پستت عالی بود، این مسئله که سوسک زاخاریاس رو دیده و فکر کرده این دیگه چه نژاد حشره ایه عالی بود، این مسئله که دامبلدور به اندازه سنش ملت رو صدا زده هم عالی بود. سوژه رو پیش نبردی و از پتانسیلش استفاده کردی و این یکی از مسائلیه که درش پیشرفت کردی، چون اگر درست یادم باشه در این مسئله مشکل داشتی. بجای پیش بردن سوژه، مرتبش کردی برای نفر بعد، و بنظر من سوژه ها به چنین آدمایی احتیاج دارن.
فقط یک کار هست که دوست داشتم انجام نمیدادی، که در پست گابریل تیت که دو سه تا بعد از مال شما زده شده هم تاثیر گذاشته. کاش سانتور ها رو وارد خونه نمیکردی. اتفاقی نبود که جایی نشونه ی افتادنش داده شده باشه، لازم هم نبود، کمکی هم نکرد. اما همونطور که به گابریل گفتم، نه تنها هر سوژه ای رو میشه ترمیم کرد، بلکه از هر تغییر جهتی توی سوژه هم میشه استفاده ی مثبت کرد. کی میدونه؟ شاید سانتور ها تو خونه موندگار شدن و سوژه ی خوبی ازش در اومد.
بزودی برات جغد میفرستم و ماموریت بعدیت رو بهت میدم.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۲۲ ۲۳:۵۰:۵۷


پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۵:۳۶ جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶
#83

آبرفورث دامبلدور old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۰ سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۱:۲۴ سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱
از اتاق مدیریت هاگزهد
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 78
آفلاین
سلام بر بهترین ستاره شناس تاریخ آملیا فیلتوورت عزیز.
اگه میشه این رولرو دارم،باتشکر.

ام... سلام داداش پروف. خوبین داداش پروف؟
ببخشید دیر فرستادم نقدتون رو، درگیر کوییدیچ بودم.
ولی ارسال شد به هر حال داداش پروف.


ویرایش شده توسط آملیا فیتلوورت در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۱۴ ۱۹:۵۷:۰۳


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۴:۴۹ دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۶
#82

همیش فراتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۰ سه شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۲:۴۶ دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۹
از مشخص نیست !
گروه:
مـاگـل
پیام: 60
آفلاین
نقد (این)
لطفا

همیش عزیز، من به تالار خصوصی گریفندور دسترسی ندارم.
میتونید نقدش رو توی تالار خصوصی گروهتون، یا از پروفسور دامبلدور بخواین.


ویرایش شده توسط آملیا فیتلوورت در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۹ ۲۲:۵۹:۱۴


پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۵:۱۵ جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۶
#81

رون ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۳ پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۳:۵۶:۴۷ جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
از میتوکندری به راکیزه!
گروه:
مـاگـل
پیام: 129
آفلاین
سلام.
درخواست نقد این رو داشتم اگه زحمتی نیس.

ارسال شد.


ویرایش شده توسط آملیا فیتلوورت در تاریخ ۱۳۹۶/۱۰/۳۰ ۱۵:۳۵:۵۵



تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۳:۴۱ یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۶
#80

آدر کانلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۳ جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۶:۴۸ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۹
گروه:
مـاگـل
پیام: 87
آفلاین
سلام و درود بر الف دال.

لطفا اینو نقد کنین.

فعلا تا یه منتقد پیدا کنم، نقد هارو خودم انجام میدم، پس ترجیحا توی تالار نقد یا نقدستان محفل نقد پست هاتو بخواه.
ارسال شد.


ویرایش شده توسط آملیا فیتلوورت در تاریخ ۱۳۹۶/۱۰/۱۸ ۰:۳۴:۱۴

من رو از روی طرز فکر و گفتار و رفتارم بشناس ، نه از روی ظاهرم.


پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۰:۱۳ جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶
#79

رون ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۳ پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۳:۵۶:۴۷ جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
از میتوکندری به راکیزه!
گروه:
مـاگـل
پیام: 129
آفلاین
سلام آرسینوس. چطوری با زحمت های ما؟
میدونم سرت شلوغه ولی اگه وقت داشتی میشه این ماموریت الف. دال رو نقد کنی؟




تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقد پست اعضای الف دال
پیام زده شده در: ۱۹:۴۸ پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۹۶
#78

هازال سامرز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۸ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۴۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۸
گروه:
مـاگـل
پیام: 12
آفلاین
آیا هنوز هم نقد می کنید؟

خیر. احتمالا الف دال شروع به فعالیت کنه امسال که در اون صورت، یک منتقد خوب پیدا میکنیم. با تشکر


ویرایش شده توسط آملیا فیتلوورت در تاریخ ۱۳۹۶/۷/۶ ۲۳:۱۵:۱۴
ویرایش شده توسط آملیا فیتلوورت در تاریخ ۱۳۹۶/۷/۶ ۲۳:۱۶:۰۰







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.