هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱
من یک بررسی کلی بر ناظران فعلی انجمن های سایت کردم و نجمنی که فعالیتش واقعا چشمگیر تر از بقیه بود و ناظرش هم خیلی عالی کار کرده،انجمن خانه ریدل هستش.در نتیجه من به لرد ولدمورت رای میدم.




پاسخ به: بهترین نویسنده در بحث های هری پاتری
پیام زده شده در: ۲۳:۳۱ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱
من معمولا بی دلیل به کسی رای نمیدم اما خیلی وقته که توی جادوگران سوالات و پرسش های خیلی جالبی پرسیده نمیشه.من هم به دافته گرینکراس عزیز رای میدم.




پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۴:۴۰ جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۱
به دلیل اینکه جناب ریگولوس ما را به پرسش از الفیاس دعوت نکرده،با پرویی کامل خودمان به اینجا آمده و پرسش های مضحکمان را از شخص مذکور میپرسیم.

و اینک سوالات:

*احساس میکنم اکثر افرادی که از مهمان قلم پر سوال میکنن،یه جورایی فقط برای بالا رفتن پستشون و یا حالا بهونه های از مهمان سوالاتشون رو میپرسن.در واقع قصد اصیلشون آشنایی با مهمان نیست.البته این نظر منه.خودت چی فکر میکنی؟

*همه ما میدونیم جادوگران دیگه اون فعالیت سابقش رو نداره.البته هنوز بعضی ها مثله خوده شما هستن که فعالیت میکنن و هنوز جادوگران رو زنده میدونن و یا حداقل امید دارن که بالاخره دوباره یک روزی زنده خواهد شد.دلیل موندن تو چیه؟

*توی ذهنت جادوگران رو چطوری توصیف میکنی؟مثلا خوده من جادوگران رو مثله یک تالار تصور میکردم که بخش های مختلف داره.من با تخیّلم جادوگران رو ساختم.تو چی؟

*نظرت درباره آدم های شورشی جادوگران چیه؟به نظر حقشون خورده شده یا فقط میخوان جو سازی کنن یا اینکه واقعا به فکر سایت هستن؟

*به نظرت من آدم مشکوکی هستم یا فقط یه عضو ساده ام که میخواد خودشو پر سابقه و خفن جلوه بده؟

ممنونمــ!




پاسخ به: زز ... با زار
پیام زده شده در: ۵:۳۲ دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱
کندرا باز هم بعد از شنیدن حرفهای جسیکا،مخالفت میکنه و میگه:

-در هر صورت من حاضر نیستم پسر دسته گلم رو به هر کسی بدم.الهی مامانی قربونت بره!!

آلبوس خودش رو برای مامانش لوس میکنه و سعی میکنه که اونو متقاعد کنه که براش زن بگیره.در همین حال پرسیوال نگاهی به کندرا میکنه و میگه:

-حالا که اینطور شد هم یه دونه زن برای من بگیرید و هم یه دونه برای پسرم،آلبوس.یه تنوعی هم میشه!

کندرا بعد از شنیدن این حرف پرسیوال حسابی جوش میاره و میگه:

-چطور جرأت میکنی جلوی خودم از این حرفا بزنی؟حالا که اینطور شد تا یک هفته از ناهار خبری نیست.دیگه هم پیش من نمیخوابی!

پرسیوال: غلط کردم عزیزمحالا جوگیر شدم و یه چیزی گفتم.به دل نگیر دیگه،الهی قربون اون دلت برم.همین جوریش هم غذا درست نمیکنی دیگه چه برسه بخوای یک هفته اعتصاب کنی.

کندرا:من غذا درست نمیکنم؟عجب رویی داره!حالا که اینطور شد تا دو هفته دیگه از غذا خبری نیست.

پرسیوال:اگه راست میگی خب بگو دیروز غذا چی داشتیم؟

کندرا:دیروز من خونه مامانم بودم نرسیدم غذا درست کنم.یه روز غذا نخوردیا!

پرسیوال:خب بگو پریروز غذا چی داشتیم؟هاون؟

کندرا:

آلبوس که دید کم کم داره دعوا میشه،سعی کرد موضوع رو عوض کنه و میگه:

-مامان من یک دختر رو برای ازدواج در نظر دارم!!

چهره کندرا و پرسیوال بعد از شنیدن این حرف:


کمی آنطرف تر،حالا یه کوچولو به سمت راست،پایین تر-خان ریدل:


ارباب همه ی مرگخواراشو دور میز جمع کرده بود و بهشون گفته بود که میخواد موضوع مهمی رو مطرح کنه.همه مرگخواران در گوش هم پچ پچ میکردند و نگران بودند که لرد میخواد چه موضوعی رو مطرح کنه.

لرد از اتاقش با لبخندی بیرون میاد و روی صندلی میشینه.همه مرگخواران از اینکه لرد رو خندان می دیدن بسیار تعجب کرده بودند.

لرد بدون هیچ مقدمه ای و هیچ حرفی،میگه:

-من زن مــیخوام!!

چهره ی مرگخواران بعد از شنیدن این حرف:

لرد که دید مرگخواران از شنیدن این حرفش چنین واکنشی نشون دادند،عصبانی میشه و میگه:

-اون پیرمرد خِرفت و خِنگ باید با این سّنش زن بگیره بعد من نگیرم؟


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۸ ۵:۳۴:۱۸



پاسخ به: کی, کِی, کجا؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۰:۳۸ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۱
بابا اومدیم یه بوقی زدیم ما حالا.شما زیاد توجه نکن:d:یه چیز همینطوری گفتم.بیاین اینقدر پست بزنید تا چشمم درآد!

کلا بهتون پیشنهاد میکنم زیاد به من توجه نکنید.کارتون رو انجام بدید.آورین!


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۷ ۲۰:۳۹:۱۸



پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۳:۵۹ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۱
1. سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

آری!

2. سابقه ی عضویت در محفل؟

یه مدت داشتم اما دوستان بد من رو وادار به اینکار کردن.

3. مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟

ارباب خداییش خودت خسته نمیشی بعد اینهمه بازم این سوالو میپرسی؟فرقی های بسیار زیادی دارن.یکی از بهترین(!)و مهمترین تفاوت ها اینکه سفید ها یک عدد دامبل دارند و سیاهان یک ارباب با شخصیت

4. نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟

نظرم مثبته

5. بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

فوت کردن میتونه راه مناسبی باشه.

6. در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

بیچاره تازگی ها خیلی گوشه گیر شده.براش یه پارتی میگیرم حالش جا بیاد.

7. به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

ارباب اسید ریخته؟نه،نه! سوخته؟نــه! منفجر شده؟فکر کنم همین باشه.

8. یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

شکنجه دادن مدیران

نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بین کنید:

ریش: تصمیم نداری بعد عمری بزاری؟
طلسم های ممنوعه: خوبن باو،خوبن!
الف دال: ارباب این اتفاق نحس ماله هزار سال پیشه.هنوز یادته؟

ارباب؟:pretty:



همیشه دنبال شخصی بودم که بتونه به این سوال پاسخ بده که چرا بزرگترین جادوگر قرن در یک پرورشگاه بزرگ شده؟

تشریف بیارین.ارباب برای انجام کار کوچکی به استخوانهای شما احتیاج داره.

تایید شد.



ویرایش شده توسط لردولدمورت در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۸ ۱:۱۰:۰۴
ویرایش شده توسط لردولدمورت در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۸ ۱:۵۴:۰۳



پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۳:۵۳ شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱
عزیزم وقت اینو نداریم که یک راه اشتباه رو دوباره از نو بریم.بعدشم من میخوام مدیر شم؟من مدیریت رو بوسیدم گذاشتم کنار.من اصلا الان روشی رو مطرح کردم که شما میگی روشت اشتباهه؟شما اصلا انتقادی کردی که میگی انتقاد نمی پذیری؟من فقط میخواستم راهنماییتون کنم!حالا هم شما اگه میخوای اینجارو کنترل کنی،مشکلی نیست!

اما بدون که اینجا مقدسه! اول باید پاهاتو بشوری بعد واردش بشی.خدا میدونه که کسایی سر اینجا جونشون رو توی سایت از دست دادن و از سایت رفتن!!!

من دیگه حرفی ندارم.حوصله حرف زدم با شما جوجه کوچولو هارو ندارم.شما هم از این به بعد آزادی هر کاری اینجا بکنی فقط یادت باشه اینجا مقدسه!

خوش باشید!


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۷ ۱۴:۴۶:۱۶



پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۳:۳۳ شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱
اولا که من این تاپیک رو نزدم.با دقت بخون ببین چی نوشتم.نمیخواد برای من گنده بازی در بیاری که من خودم آخر گنده هام.بعدشم اصلا به شما چه ربطی داره که خودتو رو نخود هر آشی میکنی؟

من خودم به هوگو گفتم بیاد اینجا پست بزنه که فعالش کنه و به بقیه بگه که بیان اعلام آمادگی کنن.

به هوگو:

عزیزم آدم رول رو برای دل خودش میزنه.اصلا مهم نیست رولت بد باشه یا خوب.کسی اینجا گلوت را نگرفته که.فقط این مهمه که برای دل خودت رول بزنی نه از روی اجبار.بعدشم شما هرجور دلت میخواد رول بزن.اصلا نزن!فقط اینو بدون که اینجا کسی رو خفه نکردن که باید رول بزنی.میل خودته!

پ.ن:هر جایی یک رهبر میخواد تا کنترل بشه.یک شخصی باید باشه که به اینجا رسیدگی کنه.حالا من نباشم،یک نفرد دیگه! این بخش هم اصلا به مدیران سایت ربطی نداره.خودمون در مورد اینجا تصمیم میگیریم.

اشتب میگم؟


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۶ ۲۳:۳۷:۴۲



پاسخ به: کی, کِی, کجا؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۳:۲۵ شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱
عزیزم شما هرچقدر دلت بخواد میتونی اینجا پست بزنی و من نمیتونم جلوی شما رو بگیرم اما یکمی فکر کن!

وقتی که میخوای اینجا بزاری رو یکمی بیشترش کن و برو رول بزن.مگه حتما باید رولت شاه رول باشه و هزار خط بشینی بنویسی؟هر کسی برای دل خودش رول میزنه عزیزم.

امیدوارم شخص دیگه ای اینجا پیام نزنه! البته میل خودتونه.




پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۲:۵۸ شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱
عزیزم میدونی کی اول این تاپیک رو زده؟نه،میدونی؟پس حرف الکی نزن.شما ها که اصلا یک ماهی عین خیالتون هم نبود که این تاپیک وجود داره.بعد از یک ماه اولین پست رو من زدم،پس منم رئیسم،مشکلی هست؟!

تازه باید خواهشم بکنید!چه ملت پرو شدن دو روز نبودیما!

پ.ن:دفعه آخر و اولت باشه که منو تامی صدا میکنی:evilsmile:








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.