تمام محفلی ها به سرعت بیرون ریختند و چوبدستی هایشان را به سمت مرگخواران نشانه گرفتند.
البته مرگخواران نیز عکس العمل نشان دادند و چوبدستی هایشان را بیرون کشیدند.
بلا به سرعت جیمز را گروگان گرفت.
جیمز با حرکاتی جلب یویو را به سرعت به فرق(فرغ)سر بلاتریکس می کوبید.بلاتریکس که از این ضربات منگ شده بود،جیمز را رها کرد.
بلا با خود گفت:
-حتی از چوبدستیم قوی تره!
مورفین با عصبانیت گفت:
-شتونه؟ما فقط اومدیم اژتون کمک بگیریم.
محفلی ها به سمت مرگخواران هجوم آوردند و مرگخواران فرار را بر قرار ترجیح دادند.
خانه ی ریدل:
همه ی مرگخواران از ترس به دیوار آسفالت شده بودند به جز لینی بیچاره که در موهای ولدمورت فرو رفته بود.
ولدمورت با عصبانیت در حالی که موهایش را ایوان با جرثقیل حمل می کرد در اتاق راه می رفت.
بالاخره رز سکوت را شکست:
-سرورم!بر طبق محاسبات من شما این مسیرو 4200بار طی کردید.بسه دیگه.
ولدمورت چوبدستی اش را به سمت رز گرفت و فریاد زد:
-کروشیو!
بعد صدایش را آرام کرد و گفت:
-مشکلی داری؟
رو به جمعیت کرد و گفت:
-دیگه چاره ای نداریم، باید بریم اسپانیا.کی داوطلب میشه؟
مرگخواران:
-گفتم کی داوطلب میشه؟
-
-خب مثل اینکه چاره ای ندارم.تو برو بلا.
-کی؟من؟چرا من؟
ولدمورت چوبدستی اش را به سمت بلا نشانه گرفت که بلاتریکس تسلیم شد و گفت:
-باشه،باشه.قبوله.
خروجی ورزشگاه نیوکمپ:
-ولی عجب بازی ای بود ریونا.رئال 4 به هیچ برد.
-آره؛خوب بود.ولی من هنوز نفهمیدم آفساید چیه.
سارا آهی کشید و گفت:
-بابا گفتم که آفساید ینی...
-ببخشید دوشیزه کلن؟
-بله خودمم.
-من بلاتریکس لسترنجم.
سارا عینک آفتابی اش را کنار زد.جیغی از خوشحالی کشید و بلاتریکس را بغل کرد!
بلا سعی داشت سارا را از خود جدا کند اما بعد از دو ساعت و شصت دقیقه پی برد که جدا کردن این بشر غیر ممکن است!
ریونا گفت:
-سارا بسه دیگه.امضاتو بگیر بیا بریم.
سارا بالاخره از ریونا جدا شد و خواست حرفی بزند که بلاتریکس گفت:
-تو باید با من بیای به خونه ی ریدل ها.
-چی؟آخه برای چی؟من و ریونا تازه می خوایم بریم برا جام جهانی برزیل!
ریونا سری تکان داد.
سارا ادامه داد:
-ما یه اکیپ سه نفره بودیم.ولی از وقتی رز مرگخوار شده دیگه ندیدیمش.
بلا:
-خوب اونم مشغله داره.مرگخواره.ولی اگه بیای رزو می بینی و حتی ممکنه بتونی از لرد سیاهم امضا بگیری.
سارا به فکر فرو رفت:
-دیدن رز؟امضا گرفتن از ولدمورت؟
دیگه نتونست خودشو کنترل کنه و گفت:
-قبوله!