هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: وقتی دست هری توسط باسیلیسک گزیده شد با اشک ققنوس خوب شد چرا آقای ویزلی که گزیده شد از آن استفاده نشد
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۰
#51
]چون دامبلدور که مرد ققنوس رفت !



Re: وقتی دست هری توسط باسیلیسک گزیده شد با اشک ققنوس خوب شد چرا آقای ویزلی که گزیده شد از آن استفاده نشد
پیام زده شده در: ۱۴:۵۴ پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۰
#52
جناب پسر عمو !!! من نیز موافقت خود را در این زمینه که کلا منتقدین حرف مفت زیاد میزنن اعلام میدارم !!!!



Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۰
#53
1. سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

نپ !!!



2. سابقه ی عضویت در محفل؟

نچ !!( قرار بود 3 شناسه قبل بشه اما نشد !!!!)



3. مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟

تفاوت در رئیسشان است !!! ارباب ما بشر که نمیتوان بگویم مافوق بشری بس خوب اما رئیس آن ها بزی ست ریش سفید که کلاه می گذارد !!!!



4. نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟

بیشتر آقایون بعد از یه سنی همین طوری میشن !! البته ارباب ما (قدس سره !!!) به خواست خودشان اینگونه شده اند !!!



5. بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

منفجر کردن آن ها . (طلسمش چی بود ؟؟!! )



6. در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

من چون یه زمانی از تیره مار سانان (!!!) بودم و هنوز برخی از خواص خود را حفظ کرده ام میتوانم با نجینی به گردش در حفره اسرار بپردازم یا با ایشان مار بازی بکنم !!!!
در هر صورت امر ، امر ارباب خواهد بود .



7. به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

به خواست خودشان اینگونه شده است تا بر ابهت ایشان بیفزاید !!!!



8. یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

دسته ی هاون را در بچگی به سمت کله ی پدر بزرگم که در خواب ناز بود پرتاب کردم !!



9. نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بین کنید:

ریش:قضاوت این مورد رو به آقایون می سپاریم !!( البته نظر خانم ها : چیزی ست بس زشت که البته به بعضی ها می آید به بعضی ها نه )
طلسم های ممنوعه:(!!!pretty good spells)

الف دال: یک عده بچه ی سیلی (silly) که دور هم جمع شدند تا آمبریج را براندازند و طلسم هایی یاد بگیرند که بتوانند با لرد سیاه مبارزه کنند !!!!

.........................................



ارباب لطف بفرمایید با رنگی به غیر از سبز ویرایش نمایید زیرا بگ گراند اینجانب مشکی ست و در صورت سبز بودن مجبور می شوم که درگش کنم تا ببینم !!!!



Re: وقتی دست هری توسط باسیلیسک گزیده شد با اشک ققنوس خوب شد چرا آقای ویزلی که گزیده شد از آن استفاده نشد
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۰
#54
به الستور :

اتفاقا من خیلی هم خوب اون قسمت رو خوندم !!!! این جمله آخرت یعنی چی ؟!!! من نمیفهمم !!! وقتی نیش خورده و بی هوشه چطوری از دامبلدور دفاع کنه ؟!!!

به گلرت :
ققنوس هر کاری رو که دامبلدور بهش بگه اطاعت میکنه !!!! لازم نیس پس کله ش رو بگیری !!!

به پسر عمو !!! :
درسته شاید ضایع بازی میشد اما این یکی از ضعف های داستانه !!!


به آرنولد:

1. خود آنتونین گفت این جا تاپیک بزنم !!!

2.شاید

3. درمان مشنگ ها واسه خودشون خوبه !!!! اونا که با باسیلیسک و نجینی گزیده نمیشن که !!!!

4. ولی بابابزرگ تو عضو محفله و داره برای کمک به محفل و دزدیده نشدن پیشگویی تلاش میکنه !!!

5.بله داری خودت هم میگی کم یاب ولی خب وقتی کسی آشنا داشته باشدش میتونه به بقیه هم بده !!!! مثلا اگه دست من به جای لای در ماشین موندن با خودم !!!!(چون من یه زمانی باسیلیسک بودم !!!!!) گزیده میشد و لینی اشک ققنوس داشت قطعا به من میداد !!!!!!


ویرایش شده توسط آندرومیدا بلک در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۹ ۱۳:۲۹:۰۰


وقتی دست هری توسط باسیلیسک گزیده شد با اشک ققنوس خوب شد چرا آقای ویزلی که گزیده شد از آن استفاده نشد
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۰
#55
در کتاب دوم اشک ققنوس دست هری را که توسط باسیلیسک گزیده شده بود خوب کرد ، چرا در کتاب 5 وقتی آقای ویزلی توسط نجینی گزیده شد شفا دهنده به فکر اشک ققنوس نیفتاد یا دامبلدور اشک ققنوس به عنوان هدیه به آقای ویزلی نداد ؟!!"



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰
#56
لطفا پست 232 مرگخواران دریایی را هم نقد(بررسی!!!!) کنید !!!

منم هی میرم توی مرگخواران دریایی می پستم هی این جا درخواست نقد میدم !!!!

شکل و شمایلم هم برای این بهتر شده که اون موقع میخواستم برم اما الآن ملخوام بمونم و 4-5 روز هم برای پیدا کردن این آواتار و آماده کردنش برای این جا زحمت کشیدم !!!
کم الکی نیست که !!!!! :دی


ویرایش شده توسط آندرومیدا بلک در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۷ ۱۳:۴۰:۲۸


Re: مرگ خواران دریایی!
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲ یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰
#57
[spoiler=خلاصه]لرد و مرگخواران برای تعطیلات به ساحل رفتند که لرد از مرگخواران میخواد به روش ماگلی ماهی بگیرن. مرگخواران موفق نمیشوند و فقط میتونند یک عدد شبه باسیلیسک دریایی (!!!) بگیرند و لرد از اون هیولا خوشش میاد و مرگخوار ها رو مجبور میکنه که راجع بهش اطلاعات جمع کنند . مرگخوار ها چون در جمع آوری اطلاعات موفق نیستند تصمیم می گیرند که هیولا رو از چشم لرد بیندازند به خاطر همین میگن که هیولا نفرین شده ست . اما لرد متوجه میشه و به ایوان دستور میده که بره تحقیق کنه راجع به هیولا . ایوان کار رو میندازه گردن آنتونین و آنتونین پس از پرس و جو متوجه میشه که هیولا نگهبان یک گنج که جد یک جادوگر برای اون گذاشته . اونا فکر میکنند که لرد که نواده ی سالازار هست حتما صاحب اون گنجه ولی در اصل 2 تا گنج وجود داره که یکی مال نواده ی سالازار کبیر و دیگری نواده ی هلگا.و نواده های این دو باید گنج طرف دیگر رو به غاری که گنج خودشون قرار داره ببرند تا بتونند از گنج خودشون بهره مند بشن !!![/spoiler]



بعد از چند دقیقه
لرد و رز


_راستی ارباب نمیشه از طلسم اکسیو استفاده کنیم ؟!!!
_ رز گفتی چند بار کتاب های هری پاتر رو خوندی ؟!! 148 بار بود ؟!!
_ اِ ...
_ خیلی خوب حالا لازم نیست جواب بدی !!! اونجا قطعا خوندی که من کاری کرده بودم که نمیشد به هورکراسسی که توی غار بود با طلسم اکسیو دسترسی پیدا کرد .
_ بله ارباب
_ یعنی تو واقعا به ذهنت نرسید که احتمالا هلگا و سالازار هم این کار رو بلد بودند بکنند ؟!!!
_ اِممم ....
_خب حالا !!


_ ارباب !!!
_ دیگه چیه رز ؟!!
_ مگه توی اون نامه ننوشته بود که باید خودتون تنها دنبال گنج بگردید ؟!!
_ تو از کجا میدونی ؟!!نکنه نامه ی من رو خوندی ای رز بوقی !!!
_ خب کنجکاو شدم !! دست خودم نبود !!!
_ حالا که چی ؟!! گنج عزیزم از بین رفت دیگه !!! حقته اینقدر کروشیوت کنم تا مثل لانگ باتم ها بشی !!!
__فقط می خواستم بگم که باید به بقیه بگیم که دست از دنبال گنج گشتن بردارند ! همین
_باشه خبر بده !



در آن طرف غار
مرگخواران



ایوان که از درد دندان شکسته اش نیمه جان افتاده بود داشت به صدای پای مرگخواران که لحظه به لحظه نزدیک تر میشد گوش میکرد .
از طرفی آن جا مکانی بود که نمیشد در آن آپارات کرد . از طرف دیگر قدرت اجرای طلسم را نداشت .
اما در کمال نا باوری ایوان آن ها متوجه او نشدند و از او گذشتند .
_ اوخ !! آخ !!!! بریم تا بیشتر از این سوزشش نکشتتمون !! بریم ببینیم لرد چی کار داره !!

و آن ها از همان راهی که آمده بودند بر گشتند بدون این که متوجه ایوان شوند .
حالا عرصه برای ایوان باز بود . او متوجه کلماتی بر روی کاغذ شد که از بقیه تازه تر می نمود :

نقل قول:
کیف کردی نواده ی گلم ؟!! من که به این راحتی تو رو تحویل نواده ی اون سالازار خبیث نمیدم که !!! پاشو برو دنبال گنج سالازار تا نزدم29 تا دندون دیگه ت رو نشکستم!!!!


ویرایش شده توسط آندرومیدا بلک در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۶ ۱۸:۰۱:۳۳
ویرایش شده توسط آندرومیدا بلک در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۷ ۱۳:۳۶:۱۸


Re: وداع با آخرین پاتر
پیام زده شده در: ۱۶:۰۵ سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۰
#58
یادت هست ...
یادت هست روز های با هم بودنمان را ؟!
روز های رفاقت مان را ؟!
روز هایی که پدرم با تو مخالف بود اما من تو را دوست داشتم؟!
روز های تنهایی...
.... غربت
روز هایی که کنج اتاقم می نشستیم و خاطراتمان را مرور میکردیم ...
روز هایی که من دفترچه ی خاطرات تو را برای این که پدرم نفهمد از دوستانم می گرفتم و در کنج اتاقم ؛ پشت تختم ؛ می نشستم و می خواندم و خود را همراه با تو تصور میکردم ....
تصورت می کردم هنگامی که سنگ جادو را گرفتی ،
باسیلیسک را کشتی ،
سیریوس را نجات دادی ،
سدریک را حمل میکردی ،
برای سیریوس عزا داری می کردی ،
در وزارت خانه با مرگخواران مواجه شدی و
لرد سیاه را شکست دادی
ولی...
ولی چه حیف شد که این قدر زود تمام شدی ...
چه حیف شد که خاطراتت را جا گذاشتی و رفتی...
چه حیف شد که این قدر زود رفتی...
من تازه داشتم به تو عادت می کردم
داشتم عادت می کردم به خوبی هایت
به عشق ورزیدن هایت
به اکسپلی آرموس هایت
اما ....
اما تو مرا جا گذاشتی و رفتی

چه زود رفتی !!!



Re: کی, کِی, کجا؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۱:۵۹ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۰
#59
[spoiler=کی ؟!!!!]هوگو ویزلی[/spoiler]



Re: کی, کِی, کجا؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۰
#60
یه آدم گوگولی و فوفولی وقتی ولدمورت دنبال ابر چوبدستی بود توی قهوه خونه داشت با بلغاری ریپر آب بازی می کرد !!!! :دی







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.