گنده گریف در معجون سازی
1- معجون ایرادگیری بخورید و ایرادگیر خود باشید!
حالا اینی که گفتم یعنی چی! یکی از مهم ترین اشکالات ملت از جمله خود من اینه که گاهی به ایراد های پست های قبلیمون نگاه نمیکنیم و بی توجه هی پست میزنیم و درخواست نقد میکنیم. حالا سری بعدی که میخوایم پست بزنیم کاملا یادمون رفته تو نقد قبلی بهمون چه چیزایی گفته شده. این کار باعث میشه با سرعت کمتری پیشرفت کنیم.
تکلیف این دفعه من در رابطه با این موضوع انتخاب شده. یکی از پست هاتون در سطح ایفای نقش عمومی رو انتخاب کنید، (اگر پستی باشه که روش نقد انجام شده بهتره، ولی اجباری در این مورد نیست.) و اون رو باز نویسی کنید. ایرادهای پستتون رو بگیرید و به شکل جدیدی اون رو بنویسید. موقع زدن پست تکلیف یادتون باشه علاوه بر پست بازنویسی که اینجا میذاریدش، لینک پست اصلی رو هم برای من بذارید. (25 نمره)نقل قول:
لرد با چهره ای ناراحت و کمابیش اسفناک به طبقه ی پایین میره حدود 4 دقیقه ی بعد که میرسه به کلاس درس آماندا میگه سلام بر لرد سیاه کبیر.لرد که حوصله اش به شدت سر رفته بود نعره میزنه زود باش سریع درستو بده من باید برگردم برای ادامه ی صحبتم با نجینی آماندا میگه خیلی خوب اگر مسابقه براتون مهم نیست من هم اتفاقا کلی کار های عقب مونده دارم که باید انجام بدم.
چهره ی لرد بعد از شنیدن این حرف آماندا:
در همین پاراگراف تعداد زیادی اشکال وجود داره: ناهماهنگی زمان افعال، نبود فضاسازی، جدا نکردن دیالوگ ها از متن اصلی و استفاده نشدن شکلک های مناسب برای رساندن احساسات دیالوگ ها و حتی وجود دیالوگ های غیر قابل قبول.
نقل قول:
لرد که خیلی اعصابش خرد شده بود و کمابیش نزدیک بود به خاطر این گستاخی آماندا از گوش هاش دود در بیاد میگه :خیلی خوب شروع کن و آماندا شروع میکنه: خیلی خوب قدم اول شما باید اجازه بدید تمام مرگخوارا و مردم بهتون بگن دامبلدور و یادتون باشه که اگر کنترلتون رو از دست بدید و همه رو طلسم کنید جایزه رو از دست میدید . لرد هم سریعا میگه : خیلی خوب فهمیدم ولی آماندا نشنیده میگره و میگه حالا این کار رو تمین میکنیم من شما رو دامبلدور صدا میکنم و شما باید خیلی مهربون و آروم جوابمو بدید
اینجا هم دقیقا مشکلات پاراگراف بندی به چشم میخوره و نبود شکلک، همینطور بعضی از رفتار ها و دیالوگ ها به شدت غیر منطقی و غیر قابل باور هستن و اصلا با شخصیت ها جور در نمیان. به غیر از اون روی این قسمت میشد خیلی مانور داد.
نقل قول:
و شروع میکنه آلبوس پیری ، آلبوس کچل ، دامبلدور ، پروفسور دامبلدور و لرد در جواب تمام اینها خیلی آرام جواب میدهد بله یا جانم وقتی آماندا اعلام رضایت میکنه و میگه حالا باید بریم سر بحث
دوم وقتی من شما رو صدا میکنم شما خیلی آروم و راحت میگید بله و دوباره به همون ترتیب ادامه میدن حالا لرد کمی تا قسمتی آدم با شخصیتی شده بود وقتی رز برای بار دوم با تمام قدرت خودشو به اتاق پرتاب میکنه لرد نعره میزنه ایندفعه بیچارت میکنم رز ولی رز میگه آخه ارباب نجینی میخواد منو بخوره!!!!
بله... نویسنده که بنده باشم بسیار ناشی بوده!
بوق زده با این پاراگراف بندیش! اینجا هم میشد توصیفات بیشتری کرد و از اون گذشته ما علامت "!!!" نداریم، اگر قراره "علامت تعجب" بذاریم یدونه هم کافیه.
نقل قول:
و اتفاقا همون موقع نجینی با تمام سرعت به داخل اتاق حمله میکنه ولی لرد سریعا میگه : فیسسسسوو هیسا ( تو برو نجینی جان من حالشو میگیرم) و نجینی میره ولی لرد که حالا آدم با شخصیتی شده خیلی آروم میگه رز ایندفعه میگیرمت ولی چون دیگه کمابیش مثل دامبلدور شده نه کروشیو میزنه نه هیچ طلسم نابخشوده ی دیگه ای تنها طلسم هایی که میزنه اینه : اکسپلیارموس ، استوپفای ، ریلاشیو وقتی هم که لرد رو به سختی تنبیه میکنه میره سر ادامه ی درس و آماندا با لبخند بهش میگه لرد سیاه به سلامت باشند شما موفق شدید لرد در مقابلش با لبخندی تعظیم میکنه.
فردای اون روز مرگخوارا آماده میشن که برن برای مسابقه
این قسمت جای توصیف خیلی بیشتری داشت و میشد بیشتر ازش استفاده کرد. همینطور دارای اشکالات نگارشی خیلی زیادی بود. دیالوگ ها باید جدا میشد از خط اصلی و بعدش دو تا اینتر زده میشد.
بله... این هم پایان نقد... این هم
رول اصلی.
این هم رول بازنویسی شده و مرتب:لرد با چهره ای که بدعنقی از آن میبارید به طبقه پایین رفت و چند دقیقه بعد به مقابل کلاس درس آماندا رسید و در چوبی و پوسیده آن را که به شدت صدای "جیر جیر" میداد، باز کرد و با کلاسی نیمه تاریک با هوایی سنگین و تار عنکبوت هایی که از سقف آویزان بودند، روبه رو شد. آماندا بلافاصله با دیدن لرد از روی صندلی خود بلند شد و گفت:
- سلام و درود بر لرد سیاه کبیر.
- زودتر درستو شروع کن دیگه! ما میخوایم بریم به ادامه صحبتمان با نجینیمان ادامه دهیم!
- اربابا... اگر بخواید تو این مسابقه شرکت کنید مجب... یعنی لازمه تو این کلاس شرکت کنید!
لرد:
لرد که به شدت عصبی شده بود، به ناچار بر روی یک صندلی کوچک و سخت نشست... زمانی که به یاد صندلی راحت اتاق خودش افتاد، نزدیک بود از گوش هایش دود خارج شود، پس لب هایش را روی یکدیگر فشرد، نفس عمیقی کشید و گفت:
-خیلی خب... شروع کن آماندا.
- قدم اول شما اینکه شما باید مثل دامبلدور رفتار کنید، یعنی اجازه بدید تمام مرگخوارا، محفلی ها و مردم بهتون بگن دامبلدور و هر اسمی که به دامبلدور میگن. در ضمن اون یادتون باشه که اگر کنترلتون رو از دست بدید و همه رو طلسم کنید جایزه رو از دست میدید .
- تموم شد؟
آماندا اعتراض لرد را نشنیده گرفت و گفت:
- حالا این کار رو تمرین میکنیم، یعنی من شما رو دامبلدور یا هر چیزی که به اون پیری میگن صدا میکنم و شما باید خودتون رو کنترل کنید و مثل اون جواب بدید.
آماندا شروع به مسخره کردن لرد میکند:
- آلبوس پیری؟
- چته؟
- پروف دامبل؟
- مثل تسترال چرا صدامون میکنی؟
آماندا با نارضایتی سری تکان داد و گفت:
- وقتی من، مرگخوارا، مردم و محفلی ها شما رو صدا میکنیم شما خیلی آروم و راحت باید بگید "بله فرزندم"!
- بله فرزندم!
- ریش پشمکی؟
- بله فرزندم؟
- آهان... حالا درست شد ارباب... من به شما افتخار میکنم.
- بله فرزندم؟
همچنان که لرد تنها جهت عصبی کردن آماندا "بله فرزندم" را تکرار میکرد، ناگهان رز با تمام قدرت خودش را به در اتاق کوبید که موجب خرد شدن در شد و البته لرد یک لحظه خشمگین شد و نعره زد:
- چه غلطی میکنی رز؟ چرا مثل تسترال وارد میشی؟
- ارباب، نجینی میخواد منو بخوره!
در همان لحظه نجینی هم وارد اتاق شد و در حالی که به رز نزدیک میشد شروع کرد با صدای بلند "فیس فیس" کردن.
- نجنینی... دخترمان... این رو ولش کن... عالم بالا زدنش! قابل خوردن نیست دیگه!
نجینی با نارضایتی از اتاق خارج شد و لرد هم چوبدستی خود را از جیب خارج ساخت و یک عدد "اکسپلیارموس" به رز زد تا دیگر چنین کاری نکند.
- ارباب؟! شما؟ اکسپلیارموس؟! میشه همچین چیزی؟
- بله فرزندم.
آماندا با رضایت لبخندی زد و گفت:
- شما کاملا برای مسابقه فردا آماده هستید ارباب.
صبح روز بعد در حالی که خورشید هنوز کامل طلوع نکرده بود مرگخواران آماده رفتن به مسابقه شدند...
2- علت اثر منفی ای که معجون ایرادگیری روی ریگولوس گذاشت رو حداکثر در یک پاراگراف تشریح کنید.(5 نمره)خب... اول از همه بگم که استاد معجون سازی بسیار خفن و با استعداد تشریف دارن و همه معجون هاشون درست کار میکنه، روی ریگولوس هم درست کار کرده... اصلا فکر نکنید اشتباه بوده ها! من این رو به عنوان یک معجون ساز بهتون میگم. بالاخره ایشون انجمن معجون سازی تاسیس کردن و اینا... اصلا هم معجون هاشون درب و داغون و بنجل نیست! حالا اینارو دیدید شما؟ کل فعل هارو به غیر از "من این رو به عنوان یک معجون ساز بهتون میگم" برعکس کنید. جواب واقعی به دست میاد!
غیر از اون احتمالا یک معجون اشتباه دادن به خورد بچه و البته آزمایشی که من در کلاس تغییر شکل روی ریگولوس انجام دادم هم احتمالا بی تاثیر نبوده... خلاصه علل زیادی وجود داشته!