هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۳:۱۵ شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰
#71
به انتخاب خودتون از بین این سه معجون یکی را برای من اماده کنید و دستور العمل ساخت معجون رو روی یه تیکه پوست نوشته و به من بدید.

ب) جوشانده سرماخوردگی دودزا

مواد مورد نیاز :

ابتدا باید شخصی را پیدا کنید که بسیار شدید سرما خورده و سپس مواد زیر را آماده کنید :
1. 10 عدد تار موی شخص سرما خورده
2. 10 عدد جوش شخص سرما خورده
3. یک سی سی آب بینی شخص سرما خورده (ترجیحاً سبزرنگ باشد!)
4. رگ لنفی زیر بغل شخص سرما خورده همراه با کمی از عرق های او
و در آخر هم 1 لیتر آب

طرز تهیه :

ابتدا پاتیل را گرم میکنیم و درون آن یک لیتر آب ، نه بیشتر و نه کمتر ، میریزیم.سپس از شخص سرما خورده میخواهیم که لطف فرموده و یک عطسه درون پاتیل بکند و برای این لطف از او تشکر میکنیم و خواستار یک لطف دیگر میشویم.حال دیگر نیازی به شخص سرماخورده نداریم و از ایشان خواهش میکنیم که این محل را ترک نموده و ما را تنها بگذارند.
آنگاه رگ لنفی ، عرق های ذکر شده و همچنین آب بینی وی را درون پاتیل میریزیم و 3 بار و نیم آن را هم میزنیم تا محلول رنگ سبز کدر و بوی نامطبوعی پیدا کند.سپس 10 عدد تار مو را به صورت جداگانه و تک تک دور هر یک از جوش ها میپیچیم و پس از اتمام پیچیدن ، آن ها را درون پاتیل میریزیم و پاتیل را با دستگیره بلند می کنیم و با یک رقص بندری (!) مواد درون پاتیل مخلوط میشود!دیدید که درست کردن این جوشانده بسیار ساده است و تنها در 20 دقیقه درست میشود.
حالا جوشانده آماده ی خوردن است! نوش جان!

توجه : این معجون را فقط کسانی میتوانند درست کنند که رقص بندری را به خوبی بلد باشند!

بهترین پاتیل برای ساخت معجون سازش چیست؟ چرا؟

پاتیل از جنس چدن زیرا پروفسور هم از این پاتیل استفاده کردند و حتما رازی درون این قضیه نهفته است!

کدام یک از معجون های نامبرده در سوال اول اگر هنگام غروب افتاب اماده شود اثر قویتری بر خورنده ی اون دارد؟ چرا؟

دم کرده خودپسندی زیرا این دم کرده مخصوص افراد خودپسند است و این افراد غروب را خیلی دوست دارند و در غروب بسیار مغرور تر از قبل میشوند!

ممنون!


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۹ ۱۵:۲۱:۴۳

Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰
#72
آیا شما همیشه جلسه ی اول درس اساتید سر کلاس حاضر میشوید ؟!؟!

بله چرا که نه! الآن دیگه تو این دنیای پر از تکنولوژی و اینا () باید همه چی بلد باشیم و از همان جلسه ی اول بریم سر کلاس وگرنه از بقیه عقب میمونیم و این خیلی بده پروفسور و ما میخوایم کوییدیچ یاد بگیریم پروفسور توروخدا ما رو راه بدین پروفسور! :) همین دیگه!


از کوییدیچ چه میدانید ؟!

یک ورزش خشن است (!) که هم دختر و هم پسر می توانند در آن شرکت کنند.این ورزش چیزی مانند فوتبال است منتها با جارو پرواز می کنند و این بازی در زمینی بیضی شکل انجام می شود که هفت بازیکن دارد.اصلی ترین چیز در این بازی گرفتن توپ طلایی و بالداری است که به آن گوی زرین میگویند.فقط همینو ازش میدونم و به همین دلیل اومدم کلاس!
نقطه سر خط!

نام 3 تیم از تیم های معروف کوییدیچ را نام ببرید !! " دفعاتِ قهرمانی شون رو نمیخواما ... .."

صنف کوییدیچ بازان ، ومبورن ، سپز

یک خاطره از مسابقاتِ کوییدیچ ... ( در 2 خط بگین ، نه بیشتر!)

حدود دو هفته ی پیش یکی از دوستام منو به بازی کوییدیچ دعوت کرد و باهم به دیدن مسابقه رفتیم. وسط های مسابقه بود که دیدم گوی زرین داره به طرف دوستم میاد و تا اومدم بهش بگم توپ خورد تو بینیش.خلاصه بردیمش درمانگاه و با کلی دنگ و فنگ (!) بینیش مثل همون روز اول که نه ، ولی خیلی بهتر شد!

ممنون!


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۸ ۲۲:۰۴:۳۳
ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۸ ۲۲:۰۷:۵۳

Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: ثبت نام جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۰
#73
1- چرا جوخه بازرسی رو انتخاب کردید ؟

چون که قصد دارم به ماموریت های سیاه بپردازم.(چه ادبی!!)

2 - آیا حاضرید در راه جوخه له بشید ؟ رنده چطور ؟

ما همه جوره پایه ایم! چه له، چه رنده، چه کویبده!!

3 - بستن دست و پا ، کوبیدن تو صورت ، انداختن توی آب جوش ، کندن دونه دونه موها ، له کردن دست و پا ، دراوردن چشم از حدقه ، ریختن سرب داغ در حلق ، ... ، نقص عضو و...
کدوم یکی از حرکات بالا رو بیشتر میپسندید؟ چرا ؟ و ترجیح میدید این بلاها رو سر چه کسایی بیارید ؟


کشیدن ناخن با انبردست توشون نیست؟! این کارو به همشون ترجیح میدم. چون که علاقه ی وافری به این کار دارم! این بلاها رو سر هرکسی که رو اعصابم پیاده روی کنه در میارم! جه مونث چه مذکر!

4- لطفا این جمله رو ادامه بدید .
شیر سماور ، اگزوز خاور ، ....


معذرت میخوام یکم بی ادبیه نمیتونم ادامه بدم!

5 - نظرتون رو راجع به این شعر بنویسید .
دستا همه بالا ، مربا بده بابا ، عروس با ناز و عشوه ، ولی شیطونه والا !


بسی زننده و لوس و خنک!!!

6 - گربه های پروفسور آمبریج ! من شنیدم که دیوانه وار عاشق این گربه هایید ! چه چیزی باعث شد که شما عاشق این گربه های ملوس شید ؟

اشتباه به عرضتون رسوندن من از گربه متنفرم!

7- چرا پرفسور آمبریج اغلب از لباس های صورتی رنگ استفاده میکنن ؟

تو دیدار قبلیمون یادم رفت ازش بپرسم!

8 - پاتر و چانگ رو توی یک اتاق خالی تصور کنید ! در حال انجام چه کارهایی میتونن باشن ؟



9 - شما و پاتر توی یه اتاق تنهایید . شما یه خنجر توی دستتونه و اون فاقد هرگونه سلاح ... چطور از خجالتش در میایید ؟ لطفا توضیح بدین !

به را حتی!! (بدون شرح)

10 - آیا پیشنهادی برای بهتر شدن جوخه بازرسی دارید ؟

خیر


Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۴:۳۶ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۰
#74
1. سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

متاسفانه خیر!

2. سابقه ی عضویت در محفل؟

خوشبختانه خیر!

3. مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟

والا تفاوت هاشون از زمین تا آسمونه!!ولی اصلی ترینش اینه که جبهه ی سفید به گرد پای جبهه ی سیاه هم نمیرسه!!

4. نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟

کچلی چیز با حالیه!! من که شخصا خیلی از آدمای کچل خوشم میاد مخصوصا از کله ی ارباب!

5. بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

به نظر من مرگخواران واسه نابودی محفلی ها نباید به خودشون زحمت بدن چون حتی اگه انگشت اشاره ی خودشونو به طرف محفلی ها دراز کنن ماشاالله هزار الله اکبر ( ) محفلی ها سوسک و نابود میشن!

6. در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

اطاعت از نجینی،اطاعت از ارباب است

7. به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

من به خودم اجازه نمیدم در مسائل خصوصی ارباب دخالت کنم.

8. یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

بعدا خصوصی واسه ارباب شرح میدم چون میترسم مردم شب خواب بد ببینن!!!

9. نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بیان کنید:

ریش: اه!خیلی بدم میاد

طلسم های ممنوعه: عاشقشونم!

الف.دال: اوففف! نوچ!


تری عزیز

فعالیتتون منحصر به هاگوارتز شده.البته یه پست در وزارت سحرو جادو زده بودین.خوب بود، ولی متاسفانه با یک پست نمیشه تصمیمی گرفت.من باید پستهای ایفای نقشتونو بخونم و فعالیت عادیتونو ببینم که بتونم درباره شما تصمیم بگیرم.بهتره فعالیتتونو به خارج از هاگوارتز هم منتقل کنین.

تایید نشد.



ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۷ ۲:۰۶:۴۱
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۷ ۲:۰۹:۱۱

Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۴:۰۰ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۰
#75
1.

خلسه حالتی بین خواب و بیداری است که امواج ذهنی در شرایط آلفا قرار می گیرند و تلقین پذیری انسان افزایش مییابد و ضمیر خودآگاه کنار رفته و ضمیر ناخودآگاه پدیدار میگردد.خلسه از نظر کیفیت به دو نوع مثبت و منفی تقسیم بندی میشود باید خلسه منفی را شناخت و اگر پیش آمد از خلسه خارج شد.در خلسه ی مثبت تنفس آرام و عمیق است و احساس رهایی به آدم دست می دهد در حالی که در خلسه منفی تنفس تند و سطحی است و شخص حالت اظطراب و تنش دارد.


2.

تری در خانه در حال خواندن روزنامه بود که کسی به در زد.

تق تق تق! تق تق تق!

-درد دو ساعته بگیری! اومدم باو! اِ لینی؟ تویی؟

-هن هن هن...(افکت صدای نفس نفس زدن ) آر...آرتی...کو...

-

-آرتیکوس!

-چی؟ آرتیکوس؟ پسر اسمشو نبر؟

-آره

-خب چی شده؟ آرتیکوس چی شده؟

-میگن آرتیکوس برگشته.الآنم توی اون کافه که اسمشو یادم نیست تو کوچه دیاگونه

-چرت نگو باو.دو سال پیشم می گفتن برگشته.ولی کو؟! ما که ندیدیم!

-خب بیا بریم همون کافه ای که میگن.انگار این دفعه خیلی جدیه

و تری و لینی به طرف کافه راه افتادن.

اندکی بعد

قیژژژژژژ! (افکت صدای باز شدن در کافه!)

تری: دیدی لینی! کسی اینجا نی... اوه مای گاد! آر...

مرد شنلپوشی که سر میزی در انتهای کافه نشسته بود نگاهی به عقب انداخت و با صدای بلند قهقهه ای سر داد.

-ها ها...آره تری! این منم! آرتیکوس کبیر! ها ها ها...


Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: کلاه گروه بندی
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۰
#76
ردای نو تنم بود،یکم واسم بزرگ بود.مامان برام قبل از اومدن به هاگوارتز خرید.یادم میاد وقتی اومد خونه با خوشحالی دویدم طرفش و ردا رو پوشیدم تا ببینم تو تنم چه شکلیه.

مامان وقتی دید آستینش برام بلنده هیچی به روی خودش نیاورد.پدر متوجه قیافه ی درهم من شد و گفت:

-اشکالی نداره عزیزم!واسه سال های آینده هم میتونی بپوشی!

و من لبخندی زدم تا فکر کنه از ردا خوشم اومده!وقتی به خودم اومدم دیدم اونجا،بین اون همه کلاس اولی که ردا هاشون درست اندازه ی تنشون بود،ایستاده ام.حسابی غرق خاطراتم شده بودم!

سست شدم،از خجالت روی پیشونیم عرق نشست.حواسم به حرفای پیرمردی که ریش بلند سفیدی داشت-که بعدها متوجه شدم اسمش دامبلدور است-نبود.

حس بدی داشتم.یک دفعه دستی رو روی شونم احساس کردم.سرم رو برگردوندم دیدم یه پسر مو قرمز داره بهم لبخند میزنه.

-چرا نمیری بالا؟

-کج...کجا؟؟؟

-اون بالا عزیزم! همون جایی که کلاه گروهبندی رو روی صندلی گذاشتن.

و با انگشت اشاره جایی رو نشون داد.

به سمت انگشت پسر موقرمز نگاه کردم و باسرعت دویدم.رفتم بالا

-تری بوت!

اوه خدای من!اسم منو دو بار صدا زده بودن.به موقع نرسیده بودم.چند قدم جلو رفتم.به گروه اسلیترین نگاه کردم.به نظرم همشون آدمای سرد و خشنی بودن.به گریفیندور نگاه کردم.

اونا برخلاف اسلیترین شاد بودن.جلوتر رفتم.کلاه رو گذاشتن رو سرم.کلاه یه چیزایی گفت که اونقدر حواسم پرت بود و مضطرب بودم که نفهمیدم چی گفت.

فقط وقتی از سرم برش داشتن دیدم بچه های گروه ریونکلا دارن دست میزنن.لبخندی زدم و به سمت میز ریونکلا رفتم...


Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰
#77
2.

اردشیر سوم:اردشیر سوم یا اُخُوس یا وهوک ، پسر اردشیر دوم بود که در سال 436 پیش از میلاد در شهر سیرکا در ایران به دنیا آمد و سلطنت او تماماً صرف خوابانیدن شورش‌ها، در ممالک تابعه گردید.اردشیر پس از اینکه بتخت نشست، اولین اقدامش آن شد که برای رهایی از هر دغدغه‌ای، تمام خویشان نزدیک خود را قربانی کرد. می‌گویند وی نه فقط همهٔ برادران و خواهران خویش بلکه برادرزادگان و عموزادگان و تمام کسانی را که گمان می‌کرد، ممکن است از سلطنت ناراضی باشند، کشت.همچنین وی از اول برای ایجاد نظم و انضباط، خود را بیش از همه اسلاف خویش به اعمال خشونت ناچار دیده است و برای تأمین مقصود خود از هیچ گونه قساوتی هم دریغ نکرده است. وی بدون شک سنگدل، تندخوی و وحشی‌گونه بود لیکن در عین حال در عصر و محیط خود فرمانروائی قوی و بااراده بشمار می‌آمد.

جفری دامر:زادهٔ ۲۱ می ۱۹۶۰ و یک آدم‌کش زنجیره‌ای اهل آمریکا بود. والدین او از بنیادگرایان مسیحی بودند.. وی بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱، هفده پسر و مرد را به نحو فجیعی سلاخی کرد. او علاقه زیادی به جنازه‌خواری و آدمخواری داشت. اینها بخشی از رفتارهای هولناک وی بود. او باور داشت که با خوردن گوشت قربانیانش، آنها دوباره در درون وی زنده خواهند شد. وی که به زندان ابد محکوم شد، سرانجام در ۲۸ نوامبر ۱۹۹۴ به دست یک هم سلولی به قتل رسید.

کاریل چسمان:(زاده ی 1960) ، معروف به «قاتل چراغ قرمز»، تبهکار و نویسنده آمریکایی بود که ماجرای اعدام او مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. او در دوران زندان مقالات و کتاب‌هایی نوشت و از نویسندگان مشهور اواسط قرن بیستم در آمریکا و جهان شد.چسمان قاتلی بی رحم بود که بعد از به زندان افتادن و محکومیتش به اعدام، خیال نوشتن به سرش افتاد و نویسنده شد. رمانهایی چون "نبرد من"، "زیر چراغ قرمز"، "دهلیز مرگ" او را به شهرت رساند، بطوری که چسمان به سرعت تبدیل به محبوب‌ترین تبهکار جهان شد. چسمان در آثارش سعی داشت تصویر یک تبهکار بی رحم را از خود بزداید و نشان بدهد که اگر خلاف‌های سنگینی را مرتکب شده به دلیل فقر و نا آگاهیش بوده است. همین مساله هم بیشتر متوجه جامعه‌ای بوده او در آن بزرگ شده است. بر حسب اتفاق آثارش از فروش خوبی برخوردار شدند. اما کتابهایش هم نتوانستند با وجود اینکه مدت زمان اجرای حکمش را چند سالی به عقب برگرداندند، او را به آغوش جامعه بازگردانند. با وجود فشار و خواهش‌های جامعه بین‌الملل و روسای جمهور و دیگر شخصیت‌های برجسته بین‌المللی، کاریل چسمان سرانجام به اتاق گاز سپرده شد.

3.

TNT:یا همون تری‌نیتروتولوئن!! یک ماده ی منفجره است که سرعت انفجار آن ۷۰۲۸ متر در ثانیه می‌باشد و در بسیاری از ترکیبات انفجاری بکار می‌رود.کلا چیز جالبیه!

نارنجک: نوعی اسلحه‌ی گرم و قابل حمل است که به وسیله ی آن می توان کلی از انسان های بی گناه و با گناه را ناکام کرد و فرستاد گوشه ی قبرستون!

ترقه:اینم یک ماده ی منفجره است که در حال حاضر از آن بیشتر در چهارشنبه سوری استفاده میشه و میتوان به وسیله ی آن شخص بینایی را کور کرد!

انبردست:به وسیله ی این ابزار بسیار خطرناک میتوان ناخن افرادی که روی اعصاب هستند را کشید!

آمپول:این وسیله بسیار دردناک و خطرناک است و به همه توصیه می کنم حتی در فاصله ی یک کیلومتری آن هم نروید!


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۵ ۱۵:۱۱:۵۲

Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۳:۰۵ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۰
#78
1.

1-ناخن هیپو گریف (3 عدد)
2-سه قطره آب دماغ همان هیپوگریف هایی که از ناخن هایشان استفاده شده
3-یک تکه از شٌش یک حیوان ابلق(نوع حیوان مهم نیست،مهم ابلق بودن آن است!!)
4-یک حلقه ی موی اژدهای دو سر کلمبیایی مو دار!!
5-انگشت کوچیک یک جغد

2.

اصولاً کسایی از این معجون استفاده می کنن نیاز شدیدی به خودنمایی دارن در نتیجه توی اتاق هرکدومشون حداقل یک آینه وجود دارد و در آخر بنابراین نمیتونن از این معجون استفاده کنن و هوشمند بشن!

3.
لینی:چیکار کنم تری؟؟این یه مشکل بزرگه...

تری:نمیدونم به خدا!

-وای تری یکم فکر کنم ناسلامتی تو دوستمی

-فعلا نمیتونیم درست فکر کنیم هردومون خوابمون میاد.من فکرامو میکنم نتیجه رو بهت میگم.امیدوارم مشکلت هرچه زودتر خوب بشه.فعلا شب بخیر

-مرسی از کمکت!

تری در حالی که فکرش به مشکل لینی مشغول بود به خوابگاه رفت.

دنبال لباس خوابش می گشت که چشمش به یه جعبه ی چوبی افتاد.

-یعنی این تو چی میتونه باشه؟مال کیه؟

جعبه رو برداشت و بازش کرد.

چشمش به یک شیشه ی عجیب و غریب افتاد که روش نوشته بود:خوردنی

نگاهی به اطراف انداخت و شیشه رو سر کشید...

دقایقی بعد:

-اوه خدای من!دارم یه جوری میشم

خواست بخوابه که یه دفعه:

-چرا زودتر به ذهنم نرسیده بود؟؟؟؟آره...آره خودشه...فهمیدم!لــــــــــــیــــــــــــــنــــــی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۱۹ پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۰
#79
سلام من قبلا عضو ایفای نقش بودم اگه میشه دوباره منو وارد کنین
مرسی


تایید شد!


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۶ ۲۰:۲۲:۴۸

Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۵ دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۷
#80
من می خوام شخصیتم رو عوض کنم.می تونم ؟
نام : رز ویزلی
سن : هم سن جیمز سوروس پاتر
جنس : زن
گروه : راونکلاو
توضیح کوتاه : رز ویزلی دختر رون ویزلی و هرمیون گرنجر و خواهر بزرگتر هوگو ویزلی و دختر دایی جیمز سیریوس پاتر و آلبوس سوروس پاتر و لیلی لونا پاتر است.وی هم سن جیمز است و باهوشی اش به مادرش هرمیون رفته است .

لطفا در شاخه مدیریت بلیت ارسال کن. در اونجا به شما پاسخ داده خواهد شد


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۳ ۲۰:۱۵:۴۹
ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۳ ۲۰:۲۶:۵۹
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۴ ۱۳:۱۳:۳۵

Only Raven!


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.