هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (روفوس.اسکریم.جیور)



Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۰:۱۹ چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۹
#81
تکالیف

توضیحات بیشتر و کامل تری درباره ورد های ولدابوسو و دامب لوسو بنویسید .

طلسم ولدابوسو از مجموعه طلسم های مقابله با جادوی سیاه محسوب میشه که کارش خنثی کردن خطرناک ترین و کشنده ترین طلسم یعنی آوادا کداورا هستش . برای استفاده از این طلسم باید جادوگر قویی بود زیرا کسی که طلسم آوادا کداورا را به سمت شما ارسال میکند خود باید از قدرت جادویی زیادی برخوردار باشد به همین سبب برای دفع این طلسم هم باید از قدرت جادویی بالایی برخوردار بود . اسم ولدابوسو از کسی گرفته شده که ماهرترین فرد در زمینه ی استفاده از آواداکداورا میباشد ... یعنی لرد ولدمورت
طلسم دامبلوسو هم از مجموعه طلسم هایی است که هم دفاع را انجام میدهد و هم بار حمله را بر دوش میکشد .اولین کسی که این طلسم را برای اولین بار به جهانیان معرفی کرد ، بارناباس دوریل بود که یک جادوگر سیاه محسوب میشد ولی استفاده از این نوع طلسم بیشتر در میان جادوگران سفید رایج میباشد و این طلسم ، طلسمی گم نام در میان جادوگران سفیدی محسوب نمیشود . این نام از موقعی به نام دامبلوسو مشهور شد که آلبوس دامبلدور فقید در اکثر دوئل های خود از این طلسم استفاده میکرد و باید گفت که تا پیش از دامبلدور ، این طلسم نامی دیگر داشته است که اطلاعات زیادی در مورد این طلسم ، در کتاب های جادوگری یافت نشده است .

یک رول بنویسید که از ورد ولدابوسو و یا دامبل لوسو استفاده کرده اید.

اگرچه به عنوان وزیر سحر و جادو و به عنوان نماینده ی تمام جادوگران بی گناه در مقابل او ایستاده بودم ولی باز هم سبب نمیشد تا او ترس و دلهره نداشته باشم . به خوبی میدانستم که اکنون در مقابل چه کسی ایستاده ام و باید با چه کسی دوئل کنم .
پس از گذشت لحظاتی لرد ولدمورت شگرد خود را رو کرد و نعره زد ...

-آوادا کداورا !

من به عنوان وزیر سحر و جادو زمان زیادی نداشتم تا تصمیم خود را بگیرم . لحظه به لحظه ، طلسم سبز رنگ به من نزدیک میشد که ناگهان جرقه ای در ذهنم زده شد . بی درنگ چوبدستی انعطاف پذیر ام را بالا گرفتم و نعره زدم ...

- ولدابوسو !

و طلسم سبز رنگ منحرف شد . اینک هیچ اثری از همان خنده ای که حاکی از غرور بود ، بر صورت لرد سیاه دیده نمیشد .


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۲۲ ۲۰:۲۴:۲۱

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱:۰۲ چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۹
#82
تکالیف

واد اولیه این معجون چه چیزهایی هستند؟ نحوه درست کردن این معجون چگونه است؟

پودر زنجبیل - پودر دارچین - روغن هسته انگور - دانه رازیانه - عسل تازه - آب لیمو

در یک پانیل نسبتا کوچک ، مقداری آب لیمو میریزیم و سپس به آن عسل را اضافه میکنیم . اکنون باید به آن مقداری حرارت دهیم . پس از حرارت دادن ، شروع میکنیم به مخلوط کردن مواد درون پاتیل ... پس از آن به معجون خود ، پودر زنجبیل را اضافه میکنیم و پس از آن پودر دارچین را اضافه میکنیم . پس از اینکه ده دقیقه گذشت ، روغن زیتون را اضافه میکنیم . اکنون معجون قوام خود را به دست آورده و آماده مصرف است . اکنون معجون تنها به یک طلسم منجمد کننده نیاز دارد تا تبدیل به پودر شود .


اونجاییکه این پودر به شدت ناپایداره، چه نکاتی رو باید برای نگهداری معجون در نظر گرفت؟

۱ - قرار دادن در دمای های پایین
۲ - قرارندادن در هوای آزاد
۳ - استفاده از درپوش هایی که باعث جلوگیری از تجزیه این معجون توسط موجودات درون هوا میشه
۴ - از نزدیک کردن آب یا افزودن آن به معجون خودداری کنیم .


صورتیکه این پودر تصادفا روی پوست بدن ریخت، چه اقداماتی را باید برای درمان انجام داد؟

۱ - از بین بردن کامل پودر موجود بر روی پوست بلافاصله پس از تماس با پوست
۲ - شستشوی فوری محل تماس
۳ - استفاده از مخلوط روغن هسته ی انگور ، آرد و عسل به عنوان مرحم و ضماد بر روی محل تماس

از این پودر چه استفاده هایی میتوان کرد؟حداقل دو مورد (در اینجا اجازه دارید جواب های شرارت آمیز هم بدهید!)

در هنگام جنگ میتوان از این پودر به صورت عادی یا بسته بندی شده استفاده کرد . منظور از بسته بندی شدی اینست که آنان را همچون گلوله جمع کنیم و به سمت هدف شلیک کنیم . البته در بیشتر جنگ ها از این پودر به صورت عادی استفاده میشود .

۲ - در هنگامی که یکی از همکلاسی های شما ، شما را به شدت اذیت کرده است و شما هم از خشم بیش از حد قصد کرده اید تا با استفاده از این پودر ، آن را به سزای عملش برسانید .

۳ - در هنگامی که دوز مردم آزاری در خون های شما زیاد میشود ، میتوان از این پودر استفاده کرد .

۴ - برای خندادن دوستان خود ، میتوان یک انسان بی گناه را گیر بیاورید و با پودر ترتیبش را بدهید تا اسباب خنده برای شما و دوستانتان فراهم شود .


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹
#83
تکالیف


1. به خاطر غروب ناگهانی عمر دراكو و از اين حرف ها، به اسكورپيوس مالفوی، تنها بازمانده‌ی آن مرحوم بدبخت بيچاره‌ی بی‌شعور، تسليت بگين!

اقا خیلی تسلیت عرض میکنیم . غم آخرتون باشه ولی تو هم کم ارثی نصیبت نشد کلک !


رولی بنويسيد كه در اون اسكورپيوس مالفوی به عنوان پسر دراكو، بياد و با كمك گياه رگال، از كينگزلی انتقام بگيره.

کلاس گیاهشناسی

او تصمیم خود را گرفته بود و اینک به یقین رسیده بود تا همین امروز نقشه اش را عملی کند . آتشی که در درونش شعله گرفته بود تنها با انتقام از کینگزلی خاموش میشد . با بررسی هایی که انجام داده بود متوجه شده بود که درسی که امروز قرار بود تا آموزش ببینند ، به گیاه رگال مربوط میشد . همان گیاهی که گینکزلی به وسیله ی آن پدرش را به دره ی مرگ هدایت کرد . بعد از گذشت چند دقیقه که به رگال خیره بود و به انتقام فکر میکرد ، صدایی او را به خود آورد ...

- مالفوی ، چرا وقتی من دارم درس میدم تو به درس توجه نمیکنی؟ تا جایی که من یادمه اقوام تو علاقه ی زیادی به رگال دارن ...

پس گفتن این جمله کلاس منفجر شد . کینگزلی باری دیگر اورا تحقیر کرد و این نفرت اسکورپیوس را چندبرابر کرد .

نیم ساعت بعد ...

- ازتون میخوام که جلسه ی بعد یک مقاله ی کامل راجع به پدید آورنده ی رگال بنویسید . وقت کلاس تمومه ، میتونید برید .

پس از اینکه تمام دانش آموزان کلاس را ترک کردند ، اسکورپیوس به سمت کینگزلی رفت و ...

- مالفوی ، اینجا چیکار میکنی ؟ کلاس تمومه!
- میدونی چقدر منتظر این لحظه بودم ؟

اسکورپیوس به سمت گلدان رگال رفت و آن را به سمت کینگزلی گرفت و سپس ...

پنج دقیقه بعد ...

فلیچ دوان دوان به سمت اتاق مگ گوناگل میدوید و بر سر خود میزد . اسکورپیوس به آرامی از کنار او رد شد در حالی که لبخندی از روی رضایت بر چهره داشت .


گياه رگال رو يك جادوگر سياه پديد آورد و اون رو در سراسر دنيا پخش كرد، گرچه خوشبختانه اين گياه ديگه كاملا" مهار شده. در مورد اون جادوگر سياه و نحوه‌ی پديد آوردن گياه به طور مختصر توضيح بدين.

بارناباس دوریل اولین کسی بود که رگال رو به وجود اورد . وقتی که انتظار داشت که کاکتوسی رو از توی گلدونش که بعد از یک سال کاملا رشد کرده بود ، در بیاره متوجه شد که شکل کاکتوس نیست . او متوجه شد که این تغییر شکل ناشی از تغیر و استفاده ی بیش از حد از خاک هست و این باعث میشه که این گیاه خاصیت کشنده داره و بعد ها هم بارها برای کشتن افراد از اون استفاده میکرد .


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۱:۲۶ پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۹
#84
چرا برقک رو توی خونه نگه نمیدارند؟

با توجه به علاقه بیش از حد برقک ها به وسایل براق و درخشان و موجود بودن اینگونه وسایل توی خونه ... با اینکه برقک ها موجودات ارومی هستند ولی برای بدست اوردن اینگونه وسایل ممکنه سبب ویران کردن خونه هم بشن و خونه رو خراب کنن . به همین دلیل برقک رو توی خونه نگه داری نمیکنند .


در هربار زاد و ولد اینگونه موجودات ، حداقل و حداکثر چند موجود به دنیا می آیند؟

با توجه به مطالبی که توی بعضی کتابا نوشته شده بود ، در هر زایمان شش الی هشت نوزاد به دنیا میان .


3.در مورد جدا کردن برقک از سر کینگزلی یک رول طنز بنویسید!

کینگزلی دوان دوان وارد کلاس شد و شروع کرد به داد و فریاد ...

- کمک ... سر به این خوشگلیم داره به فنا میره!
- سرت کجاش خوشگله ؟ شبیه کویر لوته !

کینگزلی که از این جواب ناراحت شده بود ، کلاس را ترک کرد و دوان دوان سمت اتاق دامبلدور به راه افتاد . همینطور که داشت میدوید یک لحظه پایش به یک چیز گیر کرد و با کله ...

شتلق !

کینگزلی :

در اثر شوکی که به کیینگزلی وارد شد و سر و صورتش با زمین برخورد کردند، برقک از سرکینگزلی جدا شد و پرت شد و به صورت پیوز برخورد کرد .

- ای کینگزلی پدر فلان فلان شده !

و پیوز به سزای کارش رسید . تا او باشه دیگه مردم آزاری نکنه و جلد پای مردم طناب بزاره!


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۶ ۱۱:۴۹:۲۵

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: خانه های هاگزمید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۹ شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹
#85
مرد به سختی آب گلویش را قورت داد و چشمانش را بست و شروع کرد به اعتراف کردن ...

- فاچ از اینکه خیلی وقته بین شما جنگی اتفاق نیفتاده ناراحته .... چون امیدواره که توی جنگ بین شما حداقل یا اسمشو نبر یا دامبلدور از بین بره! اون دامبلدور رو تهدیدی واسه ی پستش میدونه و اسمشو نبر هم تهدیدی واسه ی ابرو و شغلش ... بنابراین به من دستور داد تا بیام و این بلا رو سر مورفین وجیمز بیارم . حالا اگه اجازه بدید رفع زحمت کنیم .

ولدمورت حتی یک ثانیه هم صبر نکرد . بلافاصله چوبدستی اش را به سمت مرد گرفت و در مقابل چشمان مرگخوارانش و محفلی ها نعره زد ...

- آواداکداورا !

نیم ساعت بعد ...

- قبوله !
- ولی ارباب چه دلیلی داره که شما ...

لردولدمورت بار دیگر و با همان لحن قبلی تکرار کرد...

-قبوله !

دامبلدور که خودش هم انتظار نداشت که ولدمورت به این سرعت پیشنهادش را قبول کند ، سری تکان داد و گفت : پس تام خودتو ارتشتو برای حمله به وزارتخونه اماده کن .محفل ققنوس هم پابه پای شما برای انتقام و از بین بردن فاج ، خواهد جنگید .

یک ساعت بعد ...
خانه ریدل

- ولی سرورم ! ما چرا باید با دامبلدور متحد بشیم تا به وزارتخونه حمله کنیم ؟ درسته که فاج برای ما مشکل ایجاد کرده ولی نه تا اون حد که ما بخوایم با دامبلدور ...

- ساکت !

صدای بلاتریکس لسترنج بلافاصله قطع شد ...

- لردولدمورت همیشه یه نقشه ای داره و کاری رو بی برنامه انجام نمیده ! حالا منتظر باشید و ببینید که که بلایی سر دامبلدور و فاج میارم !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: دارالمجانین لندن
پیام زده شده در: ۲:۱۰ سه شنبه ۷ دی ۱۳۸۹
#86
به ارامی از پله ها بالا میرفت از بیم آنکه سینی ای که در دست او بود ، چپ نشود . به وضوح قطره های درشت عرق بر روی پیشانی اش دیده میشد . بزرگترین گناه او این بود که یک لحظه وسوسه شده بود و پیشنهاد چند مرگخوار را قبول کرده بود . اگر نمایندگان محفل ققنوس از حیله ی او با خبر میشدند ، چه بلایی سر او می آمد؟ او به خوبی میدانست که اگر وظیفه اش را انجام ندهد ، کشته خواهد شد پس تصمیم اش را گرفت و مرگ با تاخیر را به مرگ فوری ترجیح داد .


ده دقیقه بعد ...

سینی را به سمت انان گرفت و همه یک فنجان برداشتند و بر روی میز قرار دادند . لحظه به لحظه ترس او بیشتر میشد . هرلحظه امکان این وجود داشت تا خیانت او بر دیگران آشنا شود .
پس از گذشت لحظاتی یکی از نمایندگان محفل روکرد به او و گفت : اگه برات زحمتی نیس ، برو و به دو نفری که دم در ایستادند بگو بیان داخل .

یک لحظه ، دنیا دور سر اوچرخ خورد . او فراموش کرده بود که محفلی ها به همراه خود دو مامور امنیتی اورده بودند که یکی از وضایفشان تست غذا های ماموران محفل ققنوس بود ! اگر ماموران آن قهوه ها را تست میکردند چه بلایی بر سر او می آ مد؟


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱:۲۲ سه شنبه ۷ دی ۱۳۸۹
#87
این معجون چطور ساخته میشه و به جز این اسانس دیگه چه موادی دیگه توش استفاده شده؟

برگ گیاه استخودوس - دو برگ نعنا - پودر دارچین - آب

در یک قابلمه ی کوچیک دوتا برگ نعنا رو به صورت ورقه ای قرار میدیم . بعد اب رو میریزیم تو قابلمه و حرارت میدیم یه کم ... بعد برگ استخودوس رو توی قابلمه میزاریم بعد دوباره حرارت میدیم . بعد از ده دقیقه پودر دارچین رو اضاف میکنیم و بعد برگ ها رو جدا میکنیم و معجون آماده میشه .

کاربرد این معجون چیه؟
۱- هنگام دعوا با افراد
۲- جهت آرام کردن فرد عصبانی
۳-جهت درمان میگرن های عصبی
۴- جهت کم کردن استرس از افراد


چه کسی برای اولین بار این معجون رو ساخت؟

نیکلاس سوم در هشتاد سال پیش در هنگامی که در خانه بود و چوبدستی خود را هم از دست داده بود و از ترک والدینش به شدت ترسیده بود ، به صورت کاملا اتفاقی از ترکیب مواد اولیه نامبرده در بالا ، تونست این معجون رو بسازه و تز ترس و استرس خودش کم کنه .


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: روان خانه سیاه - سفید !!!
پیام زده شده در: ۱۶:۵۷ یکشنبه ۵ دی ۱۳۸۹
#88
- بیاریم اربابمونو ؟

محفلی ها :

روفوس که از کم حرفی محفلی ها کلافه شده بود ، شروع کرد به تهدید کردن ...

- حالا که اینطور شد ما اربابمونو میاریم اینجا ... کارما اینجا تموم شده ! راه بیفتید .

روفوس به همراه چند مرگخوار دیگر به سمت درب خروجی به راه افتادند ولی در همان لحظه ارتور و سیریوس ردای روفوس را گرفتند و مانع از رفتن او شدند .

- باشه قبوله ! ما پروفسور رو میاریم اونجا فقط به یه شرط ...

- ببین تو الان تو وضعی نیستی که بخوای به من ...

ولی تنه ای که از سوی مرگخواری نقابدار که پشت سر روفوس بود ، باعث شد تا روفوس همان لحظه حرفش را قطع کند .

- حالا شرطتتون چیه ؟

سیریوس دستی به چانه اش کشید و با تمانینه رو به مرگخواران ، گفت : ما نگران امنیت پروفسور هستیم و برای اینکه امنیت پروفسور تامین بشه ، شماها باید چوبدستی هاتون رو تا زمان اقامت پروفسور توی خونه ی ریدل ، به ما تحویل بدید !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ یکشنبه ۵ دی ۱۳۸۹
#89
ایا معنی ورد سکتیاموس را میدونید ؟ فکر میکنید چه معنایی داره؟

سکتیاموس از همون سکته اومده احتمالا و این طلسمیه که وقتی مهاجم ، طلسم خودشو میفرسته ، مدافع با استفاده از طلسم سکتیاموس باعث میشه که طلسم طرف سکته بزنه و منحرف شه !

به نظر شما طلسم سفید چه نوع طلسمیه ؟

به مجموعه ای از طلسم ها که کاملا برعکس طلسم سیاه عمل میکنند و بیشتراوقات برای دفاع استفاده میشه . بعضی اوقات برای هجوم هم از این طلسم میشه استفاده کرد و خصوصیت مهم اینگونه طلسم ها اینه که کشنده نیستند و کسی رو نمیمشند اگر ممکنه فرد هدف ، قدری هم اسیب ببینه !

فرض کنید در حال مبارزه با لردولدمورت هستید و تنها قادر به استفاده از طلسم سکتیاموس هستید . دراینباره توضیح بدید .

هردو جادوگر در وسط سالن اصلی وزارتخانه ی سحر و جادو قرار گرفته و به یکدیگر خیره شده بودند .

- اشتباه بزرگی مرتکب شدی که اومدی اینجا ، ریدل!

لرد ولدمورت در پاسخ به حرف اسکریم جیور ، تنها یک نیشخند به او تحویل داد و بلافاصله چوبدستی اش را به سمت او گرفت و نعره زد ...

- آواداکداورا !

تنها طلسمی که قادر به مقابله با این طلسم کشنده بود ، سکتیاموس بود !

- سکتیاموس !

لرد ولدمورت ، با چشمان سرخ و متعجب اش به وزیر سحر و جادوی زنده زل زده بود.

کاربردهای سکتیاموس را با استفاده از تخیل خود بنویسید .

۱- در هنگام دعوا با افراد خطرناک
۲- در هنگام دوئل
۳- زمان ضایع کردن یه نفر که اقا بوق هم نیستی !

کلاس چطور بود؟
خوب بود ... هم تدریس ... هم تکالیف ...


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: ماجراهای مرموز مدرسه هاگوارتز
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۹
#90
اتاق مدیر

خشم سرتاپای اورا فرا گرفته بود . دیگر قادر نبود تا هاگوارتز را با این شرایط تحمل کند . او که سال ها سابقه ی مدیریت هاگوارتز را داشت ، تا به حال چنین برخوردی از سوی استادهای هاگوارتز ندیده بود . برای اینکه قدری از عصبانیتش کم شود ، بر روی صندلی ای که در کنارش بود ، نشست . چشمانش را به آرامی بست و با دستانش صورتش را مالش داد تا قدری از خستگی اش کاسته شود .

تق تق تق

- بیا تو !

مینروا مک گوناگل با حالتی آشفته و حیران وارد اتاق مدیر شد . آثار خستگی به وضوح بر چهره اش دیده میشد و گویی دیگر نای ایستادن نداشت .

دامبلدور رویش را بلند کرد و با اشاره ، مک گوناگل را به سمت صندلی هدایت کرد .
پس از چند دقیقه سکوت ، دامبلدور رو کرد به او و شروع کرد به صحبت کردن ...

- دیگه نمیتونم این شرایطو تحمل کنم . هرجور شده باید این شرایطو تغییر بدیم . تو راهی به ذهنت میرسه که از این باتلاق رها بشیم ؟

و منتظر جواب از سوی مک گوناگل شد . پس از لحظاتی که مک گوناگل صرف فکر کردن کرده بود ، شروع کرد به بیان کردن راه حلش ...

- قربان با این شرایطی که پیش اومده و این وضعیتی که این دونفر برای ما درست کردند ، فک کنم تنها یه راه داشته باشیم .

- اون راه چیه ؟

مینروا مک گوناگل ، استاد محبوب هاگوارتز شروع کرد به سخن گفتن ...


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۲ ۲۱:۵۸:۵۳

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.