شانس واقعا هری خدای شانس بود جا دار به رمان بچه های بد شانس معرفیش کنیم یعنی دقیقا واسه اونا نوشته شد می تونن با هم خوش شانسی بیارن و بعد ملت هی براشون دل بسوزنن که چقدر بد شانسن

(اصلا روایت داریم در یونان باستان یه الهه داشتان به نام

هری پاتریوسم که الهه شانس بود می گن زئوس از رو هری ساختش)


حالا گذشته از جواب فانتزی بالا بله هری خوش شانس همون قدر که کسی که از سرطان جان سالم در می بر خوش شانس اما ایا این همه ماجراست ایا تا به حال به خوش شانسای بیماری خوف ناک سرطان و شباهتشون به هری دقت کردین که بدونین این شانس ریشه اش از کجا میاد

اول بیاین یه سری شباهت بین بین ولدمورت و سرطان بیان کنیم تا موضوع کاملا باز شه

1- هر دو تو کار کچلین یکی خودش کچل کرد (البته ولدمورت ملتم از دستش بس حرص می خورن کچل می شن) یکی بیماراش کچل می کن

2-ولدمورت تو دنیای جادوگری اسمشو نبر سرطان تو دنیای واقعی ما (باور ندارین برو به خانوادت بگو خاندان من سرطان دارم ؟؟؟؟؟؟ خودت مشاهد کن عکس العممل را دقیقا می گن اسمشو نبر فکرشو نکن و.............)

3- هر دو تو کار شکنجن بله مثلا سرطان یک سال قربانی رو شکنجه می ده (تا یا درمان جواب بد یا نه) ولدمورتم اسیر هاش شکنجه می داد مثلا الیوندور یک سال داشت شکنجه می شد

حالا بیماران و هری

شاید فهمیدن سریع سرطان کمک زیادی به درمان کن و هری هم کل سال داشت تلاش می کرد نقشه ولدمورت پیدا کن پس سریع می فهمید

روحیه واقعا می گم تسلیم نشدن و غصه نخوردن 50 در صد درمان سرطان که هری داشتش تسلیم نشد و نگفت که دیگه من تموم کارم امکان ندار و......... ولی خیلی ها جلوی ولدمورت گفتن و شکست خوردن

درمان شیمی درمانی و دامبلدور شاید بشه گفت دامبلدور درمان پیش رفته ای که برای سیاست مدار ها نه همه اقشار به کار گرفته می شه هری اونو داشت

اما در مورد موضوع اسیب به اطافیان سرطان یه بیماری خانوادس وکسی که سرطان دار خانوادش اسیب روحی روانی و مالی می بینن ولی ایا فرد سرطانی مقصر؟؟؟؟؟؟؟؟؟(البته هری دیگه تو این مورد شورش مسخر کرد بود بچم حق کاملا باشماست ,ملت جلو مینداخت و خودش طی عملیات انتحاری متواری می شد)
بله می بینی نک ه کسی که از سرطان جون به در می بر می گن چه شانسی اورد ولی امید خودش تسلیم نشدنش داروش و دقت در تشخیص به موقع بود که بهش شانس داد

و دلیل شانس هری دقت در اطراف واسه یافتن نقشه های ولدمورت (نه این که نقشه عملی شه تاز بیفته دنبال راه نجات)
دامبلدور درمانی که قوی تر از ان نداریم و امید و تسلیم نشدنش و این که ننشت از صبح تا شب گریه کن زندگی کرد با این که می دونست ممکن هر ان کشته شه شانسپیروزی بهش داد

پس علت قهرمان بودنش امیدش و تسلیم نشدنش نه شانس چون شانس بهش ندادن بدستش اورد (باشه که ما هم تو سختی های زندگی بدستش بیاریم)

شاید بشه گفت ولدمورت اینقدر اجنه رو خوار می شمرد یا اینقدر درگیر نا برابر کردن اصیل ها و مشنگ ها بود که وقتی واسه اونا نداشته ولی خب شاید خودش نداشته ولی جو نا برابری که پیش بیاد امد و اونا هم مثل بقیه خلقت ذلیل تر و خوار تر می شن ارباباشون راحت تر و بی رحمانانهت ر باهاشون برخورد می کنن اونا رو نمی بینن و در حد خودشون نمی شمرن

اما بعد از مرگ لرد سیاه خب قطعا قضیه برابری اوج گرفته بله اول از نمی هاصیل ها شروع شد بعد رسید به مشنگ زاد ها تا برس به خود مشنگ ها وقتی برابری بیاد امد مثل وقتی که نظام جمهوری برای اولین بار امدم وارد جامع انسانی شد خانواد سلطنتی با پولدارا برابر شد بعد پولدارا با رعایا بعد رعیت شد شهدوند بعد شروند سازمان حمایت از حیوانات زد (اگه اجنه رو حیوانات در نظر بگیریم می بینیم که این زنجیر بلاخر بهشون می رسه)

گرچه رولینگ تاریخ تکامل بشریت تو یه صفحه طی کرد بعد ولدمورت گروه ها مخلوط شد و روح جن و انسان بود که گل می گفتن و گل می شنیدن

خب نظر منو بخاین در مورد معادل سازی زبان انگلیسی اونم از زبان یه بریتانیایی نباید به مترجم خیلی گیر داد حالا چرا

1- یکی از دلایل بین الملی بودن انگلیسی زند بودنش یعنی شما یه اکسفورد ببین حالا کم کمش سال به سال ورژزنش می ره بالا طوری که باید هر سال بری ورژن جدید که کلماتش بیش تر بخری حالا ما چی با این که به عنوان یه ایرانی به زبان شیرین کشورم احترام میزارم بعد از معین که خودش رو نویسی از دهخدا که چند ده و اندی پیش نوشته شد شما دیکشنری جامعی سراغ دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چطور معادل سازی چیزی انتظار داشته باشیم اون از زبانی که از زمان دهخدا تا حالا هر سال در حال تکاملی خیلی سریع تر از زبان ما بود پس کلماتی هست نشه معادلی دقیق بهش داد شاید معادل بهتر بشه اما معادل دقیق واسه زبان انگلیسی امکان ناپذیر چون زند ترین فرقی ندار به کدام زبان بر گردنن نمی شه

2- خانم رولینگ یه بریتانیایی و بریتانیایی ها یه لحن دارن به عنوان لحن سلطنتی که اگه ورژن اصلی رو خوند باشین می بینین که در حرف زدن لرد ولدمورت رولینگ از این کلمات استفاده بسیار کرد will it do استفاده از shall این که خودش سوم شخص خطاب می کرد dismiss یا این جمله دقت کنید May your loyalty never waver again, Wormtai اینجا may حالت دستور دار جمله در واقع اخطار دهندس نه خبری اینا تفاوت های کوچیک لحن سلطنتی انگلیس که خودش جای کار بسیار دار واقعا معادل سازیش سخته چون ما در زبان فارسی معادل سلطنتی به روز نداریم اگه بخواییم سلطنتیش کنیم باید برگردونیم به زبان ساسانیان


3- معادل سازی اسم ها دقت کنین که نویسند باید بد ویراستار و بله در دنیای اطلاعات امروز همه انگلیسی و تلفظشون از 20 200 ولی ویراستار میاد ویرایش می کن به هجای ایرانی و هجای ما لحن ما اهنگ ما با انگلیسی تفاوت دار پس یه مترجم موظف که هجا رو به فارسی در ترجمه بر گردون چون باید همه مخاطبین رو در نظر بگیر نه فقط خوانندگانی که به علت انگلیسی خوبشون با تلفظ اون زبان اشنایی دارن چون هری پاتر مخاطب کودک هم بسیار دار (هله ده 90 و 80 دست کم نگیرین بسیار پیش رفتن از کودکی هری پاتر می خونن)

خب کتاب هفت نوشته شد و اگه من بخوام بگم روی جوابم تاثیر نمی زار دروغ گفتم دروغ محض ناخود اگاه چیزی فراتر از اختیارت من

ولی خب اگه بخوام حدا اکثر تلاشم برای فرار از ناخود اگاه رو داشته باشم خب بازسازی فضای جلد ششم بهترین راه

1- الان اسنیپ دامبلدور کشت و من نمی دونم که خائن یا نه اصلا چی شد کی به کی اسنیپ با خودش چند چند ایا ششخصیتی پنهان ک ه پشت پردس و به اسنیپ و خیانتش ربط دار شاید باش و رولینگ قایمش کرد مثلا اسنیپ همین جوری که داشت واسه محفل جاسوسی می کرد عاشق یه دختر شبیه لی لی شد یا در نظر می گرفتم اسنیپ خائن و در اخر کتاب واسه این که توبه کن و به راه راست بیاد و فداکاری کن و کاسه کوز ولدمورت بشکن تا باشد در دنیای واقعی که نمی شود لاقل تو کتاب خیر بر شر پیروز بشه یه ان چشمم به یه دختر شبیه لی لی بخور و در جا تحول پید اکن (از این عشق افلاطونی ها) و همه چیر به خیر و خوشی تموم شه

2- دراکو ماموریت لرد به پایان نرسوند و اسنیپ که کارو تموم کرد پس من اگه کتاب هفت نمی خوندم تو ذهن فکر کردم که الان دراکو مارکوپلو بشه با کیفش در ماموریت نامکنن فرار از ولدمورت بره دنیا گردی و تو دنیا گردی با کسی حالا هرکسی باشنایی که به یه دردی حالا یه دردی بخور پس یه شخصیت نامعلوم هویه نا معلوم الدرد هم تو ذهنم می ساختم که رولینگ اضاف کن

3-خب هری و جنی و هرمیون رون هم که به هم رسیدن و احتمال 99 درصد رولینگ نمیاد قهرمان های داستانشو با خیانت و اینجوور چیزا خرب کن پس در مورد اینا کنسل تو ذهنم احتمالا یه دوقلو مو قرمز چشم ابی جهت مراسم عروسی ته کتاب واسه جرج و فرد می ساختم که متاسفانه این دوقلو های افسانه ای یکیشون به عالمن ملکوت پیوست که برای شادی روحش صلوات بفرستین

(اخا با این که این پرانتز ربطی به موضوع ندار دقت کردین ته کتاب شش چه شباهتی به فیلم های ایرانی دار اونجایی که عروس به داماد می رسه و می ره بغل مادر شوهر دخیقا قصه بیلی و فلور مالی که فلو و مالی در اغوش هم اشک بهار می ریختند عجیب به ایرانی بودن رولینگ مشکوک شدم در اون لحظه )

پس با این همه حدس نا درست که من می زدم همون بهتر که حدثی نزنم و بهزندگیم برسم (خو هر کی تو یه چیزی استعداد دارمنم احتمالا اگه در زهی خیال فانتزی جادوگر بودم با این اوصاف حدث و گمان که می دیدی حتما تو پیش گویی پاس می شدم ترئید نکنین)

خب بعد از دامبلدور و ولدمورت شاید بشه از گریندوال یاد کرد شاید اگه تو زندان نبود و وسط میدان بود به انداز خود ولدمورت جای مانور دادن داشت همون طور که تو اخر کتاب دیدین بهو لدمورت گفت خیلی چیزا هست که ازش سر در نمیاری و من فکر می کنم گریندوال نقشه دامبلدور خوند بود پس احتمالا از نظر عقلانی حتی شاید از خود لرد سیاه هم یه پله بالا تر باش

حالا اگه اون کنار بزاریم

قوی ترین خب سورس اسنیپ یه جادوگر باهوش اینقدر که جلوی ذهن خوانی مثل ولدمورت مقاومت می کرد اینقدر که ولدمورت کسی که در یک نگاه به دروغ ملت پی می برد و ابرو حیثیتشون بر باد صبا می داد پیچ داد مخترع خوبی هم بود ولی جلوی جیمز پدر هری به همراه سیریوس معمولا کم می اورد و عاقبتش می شد غلبه بر جاذبه زمین (یعنی معلق در هوا) که باشد لیلی به فریادش رسد ازاد شود یا دیگه خدا به دادش برس پس یه جورایی جیمز و سیریوس و برو بچ به سورس ارجه بودن شاید دلیل نفرت عمیق سورس از جیمز و سیریوس هم بالات تر بودن جیمز و سیریوس بر سورس

ودیگه این که از نظر لرد سخت گیری چون ولدمورت سورس از بلا تریکس بالا تر و بر طبق گفته های بالا سیریوس از اسنیپ قوی تر و با این وجود بلا تریکس همون کسی بود سیریوس به عالم معنا پیوند زد پس بلا از سیروس قوی تر و این بازی روز گار که کسی که از تو ضعیف تر از کسی که از تو قوی تر قوی تر ( سیریوس و بلاتریکس و سوروس) سورس از بلا قوی تر بلا از سیریوس و سیریوس از سوروس حالا بیابید پرتقال فروش را
این داستان قدرت و پارادکس زیباش پس هیچ وقت نمی شه انتخابی درست داشت فقط می شه مرزش تعیین کرد که اینجا مرز سیریوس سورس بلا (فاکتور از گریندوال )

خب بررسی این موضوع از نظر های مختلف

از نظر قدرت جاودان بخشی از نظر قدرت خون تک شاخ

از نظر قدرت بدنی (بنیه بدنی) ترول ها

از نظر جاودانگی که ققنوس که دست طلسم ممنوعه مرگ رو هم از پشت بسته و کشتنش به معنای حقیقی کار حضرت فیل


از نظر قدرت چشم و کشتن باسیلیسک

به وقتی فکر می کنم که پلاکت خونم افت کرد چشتون روز بد نبین مشکوک شدن به سرطان خون ازمایش مغز و استخوان گرفتن
و من دقیقا به اون لحظه ای که جواب ازمایش دیدم و منفی بود و انگار تمام دنیا را بهم داده بودن یه ترس و انتظار عمیقی از روی سرم برادشت فکر می کنم

راستش بخواید بهترین فیلم از نظر فروش که خب شماره یک هست که هنوز که هنوز جزو صدر نشینان بیلبورد

اما اگه نظر شخصی باش جلد دو تقریبا در فیلم کار تمیزی درا مد بود با این که باز هم نتونسته بودن تمام جزئیات تمام حالات
رو در فیلم بگنجون اما در نهایت درستش کردن و چیزی کم نزاشتن براش و واقعا جانب انصاف اگه بخواد راعیت شه در اوردن کامل یک کتاب مثل کتاب هری پاتر که کلی صحنه های سوم شخص مفرد ذهنی حرف با خود در کتاب دار پر از ریزه کاری اونم در یک فیلم حداکثر 2 ساعت واقعا امری ناممکن و سرزنش بیهوده چون هیچ کس نمی تون نتوانسته و نخواهد توانست اما با این وجود کل داستان در مجموعه دوم تالار اسرار به خوبی بیان شده بود به نظرم جزئیات بهتر گنجوند بودن و نهایت تلاششون در این مجموعه مشخص بود

اسنیپ تقریبا خودشبود ولی با کمبود چربی مو رو به رو بود در فیلم
جرج و فرد هم که از کتاب کپی پیست بر داری شد بودن
هری هم ظاهرش واقعا با کتاب همخوانی جالبی ایجاد کرده بود به خصوص عینکش

اگه منظور از جادو جلو های ویژه باش که در فیلم عالی کار کرده بودن اما کتاب هری پاتر کتابی که تخیلی که خانم رولینگ اوج تخیل رو درش به کار برده و در این اوج از هیچ چزئیاتی دریق نکرده و مسلما وقتی کتاب می خونی ذهن انسان که خود مافوق اوج تخیلات است راحت صحنه ها رو برای شما باز سازی کرد و شما رو در فضای کتاب معلق کرده چنان که انگار دار از جلوی چشمت به اتفاقات نگاه می کنی نه با چشم مادی به صفحه کتاب اینجاست که شاعر می گه

چشم دل باز کن که جان بینی ان چه نادیدنیست ان بینی

بله مضمون چشم دل در این موضوع فضا سازی ذهن از کتابی با جزئیات اما تو فیلم چشم دل نداریم فقط چشم مادی پس معلومه که حتی اگه نویسند و کارگردان جلوه ویژه فیلم می تونستن اون جزئیات رو اون فکریات رو کامل در فیلم پیاده کنن (که کاریست ناممکن و نه شدنی که انجام هم نشد) باز هم جلویچشم دل بسیار عقب بود و این که کتاب رو اینقدر ارزشمند کرد