سلام!
خب بابت تاخیر ببخشید...امروز اومدم که کل سوالارو با هم جواب بدم!!
نقل قول:
مارکوس فلینت نوشته:
اممم...فقط دو تا سوال دارم
فلسفه این کارخونه دستمال سازی تون چیه؟
به چه علت نام اسکاور رو انتخاب کردید؟
توی کتاب چهارم هری پاتر(هری پاتر و جام آتش) وقتی که هری همراه خانواده ی ویزلی و هرمیون گرنجر به جام جهانی کوییدیچ میره و داخل ورزشگاه از دوربین جادویی استفاده میکنه، روی اسکوربورد تبلیغاتی ورزشگاه یه جمله میبینه که دقیقاً یادم نیست جملش چی بود ولی قبلیغ "دستمال های همه کاره ی خانم اسکاور" بود!!
بعد خلاصه من از این اسم خوشم اومد و دیدم حیفه خانم باشه...کردمش آقا!!
فلسفه ی دستمال های سحرآمیز هم از همین جا اومد و کارخونشم که توی پستا به وجود اومد!
در ضمن اینم بگم که این شخصیت یه پیشینه ی تاریخی از هم توی جادوگران نسل دوم داره و اونم اینه که یه زمانی که من زاخاریاس اسمیت بودم و همراه با توماس جانسون(علیرضا) کلی فعالیت ضد لرد ولدمورتی داشتیم از یه سری ساعت جادویی استفاده میکردیم توی پستامون که مارو تبدیل به هر کسی که میخواستیم میکرد...مثلاً تو یه پست یه دفعه میدیدی که تمام گروه ما تبدیل به زاخاریاس اسمیت شدن و میان و از همسر زاخاریاس اسمیت(کتی بل) تنفس مصنوعی میگیرن!
کلاً بی ناموسی بود!!...اسم اون ساعتارو گذاشته بودیم اسکاور که مثلاً از روی نام پدربزرگ زاخاریاس اسمیت برداشته شده بود که یه کارخونه ی دستمال سازی داشت و کلی دستمال هاش معروف بود!
یعنی من از همون موقع شخصیت پدربزرگ زاخاریاس اسمیت رو اسکاور معرفی کرده بودم و بعد از اینکه از مدیریت جادوگران کنار گذاشته شدم این شخصیت رو ساختم تا دیگه آلبوم دامبلدور نباشم و فعالیت نکنم!
نقل قول:
زاخاریاس اسمیت نوشته:
سلام
یه چیزی باید بگموشما توی چت باکس بهم گیر دادید مجبور شدم پست بزنم.
نظرتون راجع به شناسه ی زاخاریاس اسمیت چیه؟(در کل)
هافل براتون چه معنی ای میده؟
دیگه همین!
خب زاخاریاس اسمیت شناسه ی اول من توی سایت جادوگران بود و معروف ترین شخصیت من در سایت جادوگران که با مخفف "زاخی" شناخته شده بود و هست!...حتی خیلی از بچه های قدیمی هنوز منو میبینن منو با اسم زاخی صدا میکنن!
کلاً زمانی که من شخصیت زاخاریاس اسمیت رو داشتم بهترین دورانم توی سایت جادوگران بود...با اینکه در زمان آلبوس دامبلدور بودن خیلی معروف تر و باکلاس تر!! شده بودم و پست هامم خیلی پیشرفت کرده بود و حتی به مدیریت هم رسیدم، ولی دورانی که زاخاریاس اسمیت بودم همه چی فرق داشت!
من با زاخی تمام رکوردهای سایت رو زدم...از ناظر هشت تا انجمن به صورت همزمان گرفته تا بیشترین پست در یک روز(نزدیک 40 تا رول پلیینگ) و زدن بلندترین پست(البته توی غیر رول پلیینگ) و خیلی چیزای دیگه که یادم نمیاد!
در مورد هافلپاف هم باید بگم که خب وقتی شما یه جایی رو بسازی(یا یکی از سازنده هاش باشی) نسبت بهش چه حسی داری؟!...خب عاشقشی!!
زمانی که من از گریفیندور رفتم به هافلپاف(چند روز اول که زاخاریاس بودم توی گریفیندور بودم!) هیچ کس توی تالار هافلپاف نبود جز دو نفر که یکیشونو یادم نیست ولی اون یکی امین(سیریوس بلک) بود که شناسش یادم نمیاد چی بود!
هیچ فعالتی توش نبود و فقط چندتا تاپیک داشت که یه پست بیشتر توشون نخورده بود!
خب من انرژی داشتم و شروع کردم به اغفال کردن ملت برای اومدن به هافلپاف...هیچکس دوست نداشت بیاد هافلپاف...برای همین من به تک تک اعضای تازه وارد پیام شخصی میدادم تا بکشونمشون به هافلپاف و خب بعد از یکی دو هفته حدود 10 عضو فعال داشتیم توی تالار که نصفشون بعضی مواقع یه دفعه غیبشون میزد!
مهمترین اعضای هم سرژ تانکیان و آلیشیا نمیدونم چی چی!! بودن که خیلی فعال بودن و خلاصه با اغفال کردن یکی دوتا از دوستای نزدیک(مثل سهیل که سدریک دیگوری شده بود) و ممد کارلوس که شناسش یادم نمیاد، تونستیم هافلپاف رو یه کم فعال کنیم!
خلاصه تاپیک های خیلی قدیمی ای که الان توی هافلپاف میبینید توسط شناسه های قبلی من(زاخاریاس و آلبوس) زده شده تلاش همون موقع ما بود...مثل کارخونه ی فیلم سازی(اچ سی اُِ)(هافلپاف کامپنی) و چندتا تاپیک دیگه که من اسمشونو یادم نمیاد!
ولی چندتا کار خیلی خوب کردیم و اونم این بود که اولین تالاری بودیم که فعالیت های تالارمون رو به بیرون از تالار بُردیم...یعنی تاپیک اچ سی اُ در بیرون تالار و بعد سعی کردیم برای هافلپاف تبلیغ کنیم...در ضمن بچه های ریونکلاو هم با ما سعی میکردن دشمن باشن تا جذابیت دو گروه ریونکلاو و هافلپاف به اندازه ی گریفیندور و اسلایترین بشه!
خلاصه با ساختن چندتا فیلم و مقابله هایی که با لرد ولدمورت(مخصوصاً من و سرژ) میکردیم کلی هافلپاف و مخصوصاً خودمون دو نفر رو کلی معروف کردیم...سرژ بهترین عضو تازه وارد، بهترین نویسنده، جادوگر سال، بهترین تاپیک رو همین طوری گرفت و من هم جادوگر سال و بهترین ناظر رو به مرور زمان گرفتم که خب توی پروفایل شخصیم میتونید همشونو ببینید!
خلاصه من هر چی داشتم توی این سایت از هافلپاف شروع شد و زمانی هم که مدیر رول پلیینگ بودم سعی میکردم خیلی به هافل توجه کنم و مدیریت هافلپاف رو هم برعهده گرفته بودم و سعی میکردم بچه های تالار رو راهنمایی کنم...ولی به دلیل بودن اکثر دوستان صمیمیم در تالار ریون بعد از اینکه اسکاور شدم به اون تالار رفتم و اونجا کمی فعالیت کردم!
همین!
نقل قول:
گابریل دلاکور نوشته:
اسكاور!
دلت براي هلگا تنگ نشده؟ چون من دلم خيلي براش تنگ شده.
به نظرت پاورداس تيم خوبي بود؟ اسنجام ملي اتحاد ِ تيمي؟؟؟ (يا يه همچين چيزي)
چرا تو چتر باكس مرگ بر گابريل نگفتي؟
چرا هلگا رو یادم میاد...کلی برای هافلپاف توی هاگوارتز امتیاز میگرفت...مخصوصاً زمانی که من مدیر هاگوارتز بودم و بعد از اون!...عالی بود فعالیتش!
پاورداس تیمی بود که من و شهاب(دراکو مالفوی وزیر اسبق!) و مانی(سالازار اسلایترین اولیه ی سایت) با هم ساختیم که خیلی هم اتفاقی بود:
پاورداس به معنی پاور+دال(دراکو)+الف(آلبوس)+سین(سالازار) بود و هست و برای شروع اون انسجام اولیه رو نداشت!
ولی بعد از اینکه انجمن کوییدیچ زده شد و ما تیم هارو به صورت پروفشونال(!) بستیم بسیار تیم خوبی شد...بهترین زمان هم به نظرم زمانی بود که من و محمدرضا(کورن اسمیت) به همراه سهیل(فنگ)، آنیتا دامبلدور، وینکی(بیتا)، شهاب(دراکو مالفوی) و هلگا هافلپاف و یه نفر دیگه اسمشو یادم نمیاد این تیم رو اداره میکردیم!
ما یه وبلاگ داشتیم توی بلاگ فا که هنوز هم زندست (وبلاگ پاورداس هنوز پابرجاست و میتونید توی بلاگفا سرچش کنید).
میتونید تمام تلاش هامونو اونجا ببینید...کار گرافیکی وبلاگ هم از خودم بود!...کلاً وبلاگ زدن اون موقع برای تیم ها مد شده بود و فعال ترین وبلاگ هم به نظر خودم وبلاگِ خودمون بود!
در ضمن فکر نمیکنم تا حالا پیش اومده باشه که 2 نفر با هم یه پست بزنن ولی اون زمان من و بیتا(وینکی) با هم پست میزدیم و توی مسنجر جملات و دیالوگ های پست هامونو با هم هماهنگ میکردیم...اون زمان و اون نوعِ پست زنی هم از بهترین دوران های من توی جادوگران بود!
نقل قول:
آرگوس فیلچ نوشته:
در راستای پرسیدن سوالات بی ربط از کسی که اصلا نمی شناسمش!!!
- بهترین خاطرت از سایت جادوگران
- از کدوم یکی از اعضای سایت بیشتر می ترسی؟
- اگه بخوای یه آرزو کنی اون آرزوت چیه؟
- متولدین شهریورو بیشتر دوست داری یا دی ماهی ها رو؟
- قبض موبایلت در ماه چقدر میاد ؟ ( سوال قشنگیه!)
- تا حالا چندتا عینک آفتابی رو شیکوندی؟
- زیرآب زن ترین فرد جادوگرانی؟
- هر کدوم از این کلمات تو رو یاد چی می ندازه ؟
غیرت - آفتابه - سبز - فوتبال - ساحره - میتینگ - نمایشگاه
در پایان خانوم نوریس سلام مخصوص می رسونه و میگه آواتارت خیلی زشته!
-بهترین خاطرم زمانی بود که با سرژ فعالیت میکردیم توی سایت و تا صبح بیدار میموندیم و پست
میزدیم و ایده میدادیم!
-ترسی نداشتیم!...ناسلامتی عضو حزب(!) لیبرال دموکرات جادوگریالیستی بودیم!...بی ناموسی می ناموسی هر جوری میخواستیم مینوشتیم!
-سوال چرت!!
با عرض معذرت!
-خیلی مشکوکی!...تو کی هستی؟...ماه تولد دوست دخترهای سابق منو از کجا میدونی؟!...میخوای بین من و اونا تفرقه ایجاد کنی؟!..فکر کردی!
-شصت تومن...همشم تلفن صحبت کردنه چون به کسی اس ام اس نمیدم زیاد!...ولی تا دلت بخواد تلفن صحبت میکنم چون پول مفته...پول موبایلمو بابابزرگ مایه دارم میده!
-هزارتا...خیلی خیلی مشکوکی...چون تو میتینگا تا حالا هزارتا شکوندم....مخصوصاً میتینگ پارک نیاوران که عینک آفتابیمو به دلیل عصبانیت انداختم زیر ماشین!...تو کی هستی؟!...اینارو از کجا میدونی مشکوک؟! /:)
-بین بروبچز خودمون نبود!....ولی فکر میکنم زمانی که عضو حزب بودیم کلی زیرآبمونو میزدن...وقتی هم که مدیر بودن کوییرل زیرآبمو زد تا بعد از اخراج شدن بیل ویزلی منم اخراج شم!...البته شایدم اگه چیزی به عله نیلی نمیگفت باز اخراج میشدم!
غیرت: /:)
آفتابه: مسلماً مرلین!...سوالی که جوابش مشخصه!
سبز: اهم اهم!...مرگ بر ناپلئون
فوتبال: اینتر! =p~
ساحره: آداس!
میتینگ: 31 شهریور 85!
نمایشگاه: اردیبهشت 86!
آواتورمم همینجوری قدیما گذاشتم حس عوض کردن نیست!!
نقل قول:
پیوز نوشته:
با سلام ...
اسکاور ...
1- حق زیادی به گردن هافلپاف داری و واقعا یکی از کسایی هستی که میشه گفت "هافلپاف" بهت مدیونه ! چه احساسی نسبت به زمانی که توی هافلپاف بودی داری ؟
2- هافلپاف رو چقدر دوست داری ؟
3- نظرت در مورد هافلپاف فعلی چیه ؟
4- نظارت انجمن های زیادی رو داشتی ! از نظارت کدوم انجمن بیشتر لذت بردی و براش انگیزه داشتی ؟
5- مدیر بودن بهتره ، ناظر بودن ؟ یا عضو معمولی بودن ؟
1-بالاتر به طور کامل برای زاخاریاس اسمیت توضیح دادم!...واقعاً احساس خوبی داشتم!
2-واقعاً خیلی زیاد...عاشقشم!
3-واالله من سایت سر نمیزنم و از هیچ چیزِ سایت خبر ندارم...به خاطر همین نمیتونم نظری بدم!
4-توی تاپیک های غیر رول پلیینگ انجمن های اتاق ضروریات(الان یادم نیست اسمش چی شده...شایدم همینه!) و توی تاپیک های رول پلیینگ مسلماً دهکده ی هاگزمید، شهر لندن و مدرسه ی هاگوارتز!
5-عضو معمولی منظورت چیه؟...اگه منظورت یه عضو معمولیه که هیچ آوازه ای نداره زیاد به درد نمیخوره!...ناظر بودنم خوبه چون نه خیلی وقت آدمو میگیره نه کار سختیه...تازه خیلی هم مفرحه!
در کل من ناظر بودن رو ترجیح میدادم و میدم...و مدیر بودن هم کار بیخود و مسخره ایه...فقط تلف کردن وقته...ولی اگه واقعاً تو مودش باشی و بخوای برای سایت کاری انجام بدی(به صورت خداپسندانه!) کار بدی نیست...ولی مطمئن باشید مدیر بشید اون علاقه ای که قبل از مدیریت به سایت داشتید رو از دست میدید!
نقل قول:
آنیتا دامبلدور نوشته:
اسكاور كسيه كه حق پدري بر گردن من داره!
1- سه تا سوتي هاي مديريتيت رو بگو؟!
2- بعد از رفتن از مديريت، بازم به اين انجمن دسترسي داشتي؟ چجوري؟!
3- ماجراي بيل ويزلي رو يادت مي ياد؟! اصلا چيشد كه اون قضايا پيش اومد؟ ارزششو داشت؟!
4- بهترين دوران بودن در جادوگرانت در كودوم گروه بود؟ هافل يا ريون؟
5- زاخي؟ دامبل؟ اسكي؟ كودومشون بيشتر دوست داري؟!
6- Hco ، حذب، صحبت با همديگه، كافه محفل ققنوس؟! نظرتو در باره اينا بگو!!
7- چرا به همه مديران مرگ ميفرستي؟ حتي من كه دختر خوندتم؟!!
8- شده تا حالا بخواي برگردي؟ چيشد كه نشد؟!
موفق و مويد باشي!!!
1-یکی اینکه همین جوری با ققی داشتیم حرف میزدیم یه شب، گفتم بلاکت بکنم حال کنیم؟ گفت بکن...منم بلاکش کردم ولی بعد مجبور شدم کلی چاخان کنم بابت اینکه چرا بلاک شده!
یکی اینکه باید هر چه زودتر با حزب دست به یکی میکردیم حزب میریخت تو منوی مدیریت(!!!
) و کوییرل و بیل ویزلی رو حذف شناسه میکردیم و میخندیدم ولی نکردیم!!
یکی هم اینکه دیگه همین!
Just Kidding!
2-دقیقاً یادم نمیاد کی رو میگی ولی دسترسی به انجمن مدیران وقتی که یکی از اعضای حزب باشی راحت ترین کاریه که میتونی توی سایت جادوگران انجام بدی...چون حزب نفوذی های زیادی داره...حتی توی مدیریت...خود من یکی از نفوذی های حزب بودم و ققی همیشه سر میزد به شناسم!
3-واالله قضیه ی بیل ویزلی یه سری اختلافات توی سایت بود که اصلاً مهم نبود ولی بعداً که کشید به مسنجر و توهین و این حرفا یه کم قضیه مهمتر و کشدارتر شد...خب به هر حال اون زمان اعضای سایت هم دوتا جبهه تشکیل داده بودن...یه جبهه که طرفدار خنده و شوخی و اینا بود و با حزب بود...یه جبهه که خیلی جدی گرفته بودن رول پلیینگ هری پاتر رو و یا خیلی مذهبی فکر میکردن و باعث شدن اون عده که به فکر شوخی و خنده بودن نتونن کارشونو بکنن و کلاً یه دشمنی کوچیک پیش اومد!
به نظر من اگه کسی میخواست نویسندگی رو به صورت جدی ادامه بده بهتر بود بره اکادمی فانتزی نه اینکه اعضای جادوگران رو که همیشه طنز مینوشتن مجبور کنه که جدی بنویسن و شوخی های معمول رو بذارن کنار!
به هر حال قضیه ایه که تموم شده و زیادم مهم نیست!
4-مسلماً هافل...توی ریون بیشتر از هافل خندیدیم ولی توی هافل واقعاً زحمت کشیدیم و واقعاً به قولی "حال کردیم" با کارهایی که انجام میدادیم و انرژی ای که مصرف میکردیم!
5-سوال خیلی آسونیه...زاخی!...البته دامبلدور هم خیلی خوب بود...اون نقد هایی که میکردم خیلی بهم میچسبید!
6-خب اچ سی اُِ عالی بود...یه هدف خیلی خوب داشت و اونم معرفی کردن هافلپاف به بقیه ی اعضای سایت و معروف کردنش بود که به این هدف هم رسیدیم!
حزب بهترین گرون سایت بود که واقعاً با اعضاش خندیدیم توی این سایت...بعد از نسل دوم سایت که واقعاً عالی بود بهترین موقع موقعی بود که حزب تشکیل شده بود و کارهاشو بیشتر کرده بود و نفوذ بیشتری داشت و مدیرا واقعاً حزب رو جدی میگرفتن در حالی که یه شوخی با مدیرا نبود!
صحبت با همدیگه رو نظری در موردش ندارم امّا کافه ی محفل ققنوس تاپیک خیلی خوبی بود...یادمه چندتا از بهترین پست های عمرم رو اونجا زدم!
7-اون فقط برای خنده بود...به هر حال من یه حزبیم و باید به همه ی مدیرا مرگ بفرستم!...مرگ فرستادن به بقیه هم به خاطر جوگیری انتخاباتی بود!
8-قبلنا دو سه بار رفتم و برگشتم ولی الان دلیلی برای برگشتن ندارم...دلیل فعالیت من توی سایت حضور اعضایی بود که دوستای صمیمیم بودن و نویسنده های واقعاً خوبی بودن...الان وقتی حضور ندارن من دلیلی برای برگشت نمیبینم...مگرنه مدت زمان نت بودنم هنوز به همون اندازه ی قبله!
نقل قول:
مینروا مک گونگال نوشته:
نظرت راحع به فایرنز و میتینگو بگو ؟ ( فایرنز پارک ملت رو که یادت هست )
خاله زنکی یا خاله باز ؟
سوالای سخت دوست داری کی به سایت برگرده ؟!
سهیل یا سینا یا حمید ؟!
بهترین مینیگ به جز تنگه ی واشی یعنی بهترین میتینگ تهران ؟!
بهترین مدیریت میتینگ ؟
هوووی ننه آنیتا پر رو شدی بی تعصب : گریف یا هافل ؟
هگر کوچولو !
فایرنز حرف نداشت...یادمه اون روز کلی خندیدیم!
مسلماً خاله بازم!!...خاله زنک یکی دیگست که حالا نمیخوام اینجا اسمشو بنویسم!
-سرژ تانکیان!
-سهیل و حمید!
-واالله مسافرت که زیاد رفتیم با بچه ها...فقط دوبارش تنگه واشی بوده...شمال و این طرف اون طرف!
ولی بین میتینگای تهران اصلاً نمیشه هیچ کدومو واقعاً انتخاب کرد...بعضیاش که خوب نبوده ولی هزارتا میتینگ بوده که واقعاً بهم خوش گذشته!
بهترین مدیریت میتینگ مربوط به خودم بود که خیلی خوش میگذشت اون موقع!
هافل مسلماً!-
نقل قول:
تره ور نوشته:
اسکاور !
1- نظرت راجه به تره ور ؟
2 - آیا شما عمه مارجی ؟
4- نظرت راجه به جادوگران فعلی چیه ؟
1-نظر خاصی ندارم!
2-من هفته ی پیش اومدم به سایت سر زدم بعد شهاب ناصری(هاگرید قدیم) بهم توی مسنجر پی ام داد و خلاصه بعد از مدت ها با هم صحبت کردیم...بین صحبت هاش متوجه شدم که یه نفر توی سایت هست با شناسه ی عمه مارچ که همه فکر میکنن منم و خیلی هم شبیه من مینویسه!
نخیر این طور نیست من عمه مارچ نیستم...توی مسنجر هم با ایشون صحبت کردم ولی معرفی نکرد خودشو و منم ایگنورش کردم...زیادم برام مهم نیست!...در هر صورت من فعالیتی توی سایت نداشتم خیلی وقته!
3-نظر خاصی ندارم چون اصلاً نمیدونم توش دقیقاً چی میگذره...ولی خب به هر حال دیگه اون شور و حال گذشته رو برای فعالیت توش نداریم...مگرنه هم سرعت تایپم بهتر شده هم مسلماً دایره ی لغاتم هم طرز نوشتنم!
نقل قول:
نیمفادورا تانکس نوشته:
با اجازه دوستان!
ما سه سوال از خدمتتون داریم برادر اسکاور: به نظر شما گولاخ ترین عضو تاریخ سایت کیه؟
و این که آیا الف دال باید انجمن خصوصی داشته باشد؟
و این که آیا با جمله باشد که وزارت نباشد موافقی؟
و نظرت راجع به این محفل الان چیه؟
در ضمن اگر در جواب پیوز بگی هافل اون موقع بهتر بود با شوهر من طرفی!
پی نوشت: طبق محاسبات من تعداد والا باید سه تا میشد چرا 4 تا دراومد نمیدونم
1-در حال حاضر یا قبلاً؟!...الان رو که دقیق نمیدونم ولی قبلاً مسلماً حاجی دارد لرد یا امپراطور تاریکی!...حرف نداشتن نوشتنش...هنوزم حرف نداره همه چیزش!
2-اگه دامبلدور و ولدمورت فعال توی سایت دارین آره بد نیست انجمن خصوصی داشته باشه...کلاً مبارزه ی بین سیاه و سفید جالبه توی سایت و باید بهش بهای بیشتری داده بشه ولی به شرط اینکه یه ولدمورت و یه دامبلدور خوب داشته باشین که نویسنده های خوبی باشن!
3-نه اصلاً موافقم نیستم چون وزارت هم از چیزای بامزه ی سایت بود!...وقتی من اومدم سایت یکی از بهترین دوران حضورم همین دوران انتخابات وزارت بود که با تقلبی که بعداً من توی میتینگای حضوری ته و توشو در آوردم انتخابات نتیجش عوض شد و کلی باحال بود!
بعدها هم که گیلیدی وزیر شد عالی بود!...گیلیدی فعالیت نمیکرد واسه همین اعضای حزب خواستن یکی از خودشونو وزیر کنن...بعد گیلیدی اومد توی چندتا تاپیک واقعاً بی ربط(مثل کلاس گیاه شناسی یا یه همچین چیزی!!) چندتا پست فوق العاده خنده دار زد که از خنده روده بر شدیم هممون!
ولی به هر حال حزب کار خودشو کرد و چوچانگ رو وزیر کرد...البته بعداً چوچانگ خائن از آب دراومد!
در ضمن دوران وزارت دراکو مالفوی هم خیلی عالی بود...ویزیر اسبق جادوگران در زمان حضورش کلی سوژه برای پست زدن بهم داده بود...شهاب یکی از جدی ترین اعضای سایت بود که به صورت جدی طنز مینوشت به نظرم!
4-نظر خاصی ندارم چون اطلاعاتی ازش ندارم
نقل قول:
روفوس اسکریم جیور نوشته:
سلام بر برادر اسكاور . من چندتا سوال ازت دارم :
1- اگر به تو اجازه ي قتل يكي از اعضاي سايت داده بشه ، اون يه نفر كيه كه ميخواي به قتل برسونيش ؟
2- به نظرت چه كسي بايد با نجيني ازدواج كنه ؟
3- نظرت راجع به مديران سايت چيه ؟
4- دوست داري چه كساني رو همين الان بلاك كني ؟
5- نظرت راجع به كارهاي بيناموسي عله چيه و آيا به نظر تو عله به دليل حركات غير آسلامي كه در بعضي فيلم ها به نمايش گذاشته ، بايد در آزكابان محاكمه بشه يا نه ؟
اول از همه بگم که این شناسه ی روفوس اسکریم جیور(یا ژوئر) یکی از شناسه های من بود قبلاً که باهاش کلی کارای زیرزیرکی و حزبی انجام میدادم!
1-جدی گرفتیا!
2-روفوس اسکریم جیور!
3-مرگ بر مدیران!
4-کیا هنوز هستن تو سایت...اگه کوئیرل هست گزینه ی خوبیه...همین جوری دور همی یه بار بلاکش کنیم بخندیم!
5-واالله عله خیلی آدم خوبیه...ما دوستش داریم که این سایتو برامون ساخت...ازشم معذرت میخوایم اگه یه موقع از دست ما ناراحت شده...از طرف منم بهش بگین که دوستی هاست که میمونه!
تولد بعدی سایت هم اگه میشه بیاد یه کم صحبت کنه برامون بخندیم!
از خودشم معذرت بخواد توی صحبت هاش!
در آخر تشکر میکنم از تمام بچه ها که سوال کردن...البته یه سری چیزارو که فکر میکردن سوال کنن نپرسیدن...شاید دلیلش اینه که روابط بین بچه های قدیمی سایت رو هنوز متوجه نشدن و هنوز فکر میکنن که ما یک سری نوجوون هستیم که با هم توی اینترنت دوستیم ولی خب اینطور نیست و ما دوستان بسیار صمیمی ای هستیم که از رنج 15 تا 28 سال رو توی خودمون جا دادیم و واقعاً همدیگه رو دوست داریم!
به هر حال اگه باز مهلت سوال پرسیدن هست بد نیست یه سری سوال هم در مورد میتینگ های خارج سایت...روابط با بقیه ی دوستان و یه سری دشمنی های دیرینه ای که وجود داره هم بپرسین!
[url=http://godfathers2.persiangig.com/hammers/Pro