بررسی پست شماره 335 باشگاه دوئل.کینگزلی شکلبوت:کینگزلی عزیز
اشکالات جمله بندی کم و بیش در پست شما به چشم میخوره.با توجه به جدی بودن پست بهتره در انتخاب جمله ها و فعلها و عبارتها دقت بیشتری بشه:
نقل قول:
حتی به او اجازه نمی داد لحظاتی خودش تصميم بگيرد.
این جمله رو میشه به صورت درست به چندین حالت مختلف نوشت:
حتی لحظه ای به او اجازه نمی داد خودش تصميم بگيرد.
حتی به او اجازه نمیداد برای یکبار هم که شده خودش تصمیم بگیرد.
اینبار هم به او اجازه نمیداد خودش تصمیم بگیرد.
و...
نقل قول:
اما رو به رو شدن با ولدمورت حتی در شكل بارتی هم وحشتناك به نظر می رسيد
اینجا قسمتی از داستان بود که باید خواننده رو دچار شوک خفیفی میکرد.چون موضوع کلی پستتون اینجا مشخص شده بود.ولی اونطور که باید، روش کار نشده.فقط یک جمله کوتاه.این جمله اصلا توجه خواننده رو جلب نمیکنه.حتی در صورتی که جمله به همین شکل باقی میموند میشد توجه خواننده رو از راههای دیگه جلب کرد.مثلا با بولد کردن جمله یا جدا کردن اون از پاراگراف.بالاخره یه جوری خواننده باید متوجه میشد که این قسمت مهمه.
از سه نقطه خیلی بیشتر از حد لزوم استفاده کردین.مثلا:
نقل قول:
-نه... اين كار درست نيست... بايد به قولت عمل كنی...
که بهتر بود به این صورت نوشته میشد:
-نه!این کار درست نیست.باید به قولت عمل کنی.
سه نقطه کاربردهای مشخصی داره مثل:جمله های ناقص،به جای کلمه"و غیره" و حتی گاهی برای بیشتر شدن تاثیر جمله.مثلا در این مورد:
نقل قول:
-ديدی؟ سفيد خيلی بهتر از سياهه... تو هم بايد سفيد باشی...
سه نقطه ای که بعد ازکلمه "سیاهه" گذاشته شده باعث میشه جمله تاثیر بیشتری روی خواننده بذاره و در واقع به خواننده فرصت فکر کردن روی جمله اول میده.ولی سه نقطه دومی لزومی نداره و باید به جاش نقطه گذاشته بشه.
پاراگراف بندی خوب، استفاده از جمله های تاثیرگذار و توصیفات زیبا از نکته های خوب پست شماست.کشمکش بین کینگزلی و وجدانش رو خیلی خوب نشون دادین.خواننده بدون اینکه بخواد درگیر این کشمکش میشه.
نقل قول:
و رفت. در اتاق را با صدای شترقی بست.
جمله هایی که با "و" شروع میشن میتونن بیشترین تاثیر رو روی خواننده بذارن.استفاده از "و"قبل از رفت خیلی به جا بود ولی کلمه "شترق" اصلا برای اینجا مناسب نیست.میتونستین به جاش از کلمه ای که کمتر بار طنز داشته باشه استفاده کنین.مثلا "با صدای بلندی بست".یا "در را به هم کوبید".
نقل قول:
چه قدر درد داشت... چه قدر بی مزه بود...
-بايد اين بی مزگی ها رو بچشی... بايد به خاطر هدفت هر كاری بكنی... به خاطر هدف سفيدت!
درد داشتن، حسی قویتر از چشیدن بی مزگیه.بهتر بود تو جمله ای که مربوط به صدای وجدانش میشد از درد کشیدن استفاده میکردین.
نقل قول:
به كاری كه بايد می كرد فكر می كرد...
استفاده پشت سر هم از دو فعل همشکل زیبایی جمله تونو از بین میبره.تا جاییکه ممکنه باید یکی از دو فعل رو عوض کنین:
به کاری که باید انجام میداد فکر میکرد.
نقل قول:
انگشت اشاره اش را بر روی دگمه ای كه باعث می شد صدای دينگی درون خانه ايجاد شود فشار داد.
اینم از جمله هاییه که اصلا با جو پست شما سازگار نیست.
نقل قول:
در باز شد و ولدمورت شخصا در را باز كرد...
یکی از دو جمله باید حذف بشه.یا در باز شد و یا ولدمورت شخصا در را باز کرد.
نقل قول:
ولدمورت بيرون آمد و نگاهش را با سوزن به نگاه بارتی دوخت
بارتی نگاهش را با قيچی از نگاه ولدمورت بريد.
این قسمت اگه در یک پست طنز بکار برده میشد میتونست جالب و خنده دار باشه ولی اینجا نه.پست شما کاملا جدیه و این دو جمله اصلا با حال و هوای پست هماهنگ نیست.
نقل قول:
"داشت درد میکشید" یا "داشت شکنجه میشد"
نقل قول:
احساس می كرد تا لحظاتی ديگر خون بالا بياورد.
"بالا میاورد" یا"بالا خواهد آورد" یا "ممکن است بالا بیاورد".
نقل قول:
داخل اتاق اربابی كنار ولدمورت نشسته بود. احساس كرد اجزای صورتش بار ديگر در حال بهم ريختنند. با عجله بلند شد و دويد
این قسمت خیلی ناگهانی اتفاق افتاده.البته ممکنه علتش این باشه که نمیخواستین پستتون طولانی تر از این بشه.ولی به هر حال این قسمت مهم بود.میتونستین قسمت اول پست رو کمی کوتاهتر کنین و بیشتر به این قسمتش بپردازین.
با شجاعت کامل از هیچ شکلکی استفاده نکردین!در واقع در پست شما احتیاجی به استفاده از شکلک هم حس نمیشد.کارتون خوب بود.
پستتون پایان زیبا و تاثیرگذاری داشت.
پست خوبی بود.
موفق باشید.