آمبریج: هوممم!؟ تو سر من داد می زنی؟! تو یه الف بچه!؟ دستور می دم مهاجرتتو لغو کنن..برگردی همون بلغارستان تا حالیت بشه...پسره خارجی!بیرون.............
----------------------
اهوم...چقدر اینجا خاک گرفته اس...اوهو اوهو اوهو...اهومممم این کمد توش چی می تونه باشه؟!طلسمشم کرده...
آلاهومولاکیوسچفتنگ!
اهوممم...یه سری پرونده...پرونده های سری محرمانه....
پرونده ی قدیمی...
نام پرونده: توطئه بر علیه فاجامروز لوسیوس مالفوی پیش من اومد...خیلی سخت بود بدون اینکه توجه کسی رو جلب کنم باهاش بتونم صحبت کنم...مودی چند بار پیش من اومد...تازه چشمشم که همه جا رو می بینه..امنیت نداریم که...بعد از صحبت، لوسیوس منو برای شام به خونه دعوت کرد...
شب که رفتم خونه اشون..بعد از پذیرایی بسیار مفصل شون ...به من اطلاع دادن که لرد سیاه شخصا خواهان دیدار من هستند..برای لحظه ای نفس تو سینه ام حبس شده بود...
قرار گذاشته شد...سخت ترین لحظه اولین دیدار با لرد سیاه بود...الانم که دارم می نویسم دستم داره می لرزه...لرد شخصا به من دستور دادند..کورنیلیوس فاج رو از وزارت خلع کنم و خودم به جای اون بشینم...خواسته سختی بود...ولی تاب مقاومت نداشتم...قدرت...من قدرتمند می شم...
پس مقدمات شروع کار رو اماده کردم...ابتدا چند خراب کاری لازم بود...لو رفتن چند محله جادوگری...
محله ی بلک وودس توسط چند مشنگ مورد حمله قرار گرفت....پیام امروز: من ریتا اسکیتر خبرنگار محبوب شما..برای شما از بلک وودس گزارش می دم..جایی که کارمندان وزارت خونه جمع شده اند تا حافظه چند مشنگ رو اصلاح کنند..جادوگران محل که با دیدن مشنگ ها وحشتزده شده بودند...خواستار توضیح شخصی وزیر می باشند...
برنادز از ساکنین: اون مردک ریشو با من نزدیک شد...واندمو تو دستم گرفتم...خیلی ترسیده بودم...یه چیزایی گفت که متوجه نشدم...نمی دونم چی شد...
بدین منظور ما با فاج..جناب وزیر صحبتی کردیم...
فاج: لو رفتن این محله ی جادوگر نشین...در دست تحقیق و بررسی است...من هنوز نمی دونم چطوری طلسم اون منطقه از بین رفته..و این موضوع رو پیگیری می کنم...
کارمند وزارتخونه...آرنولد ویزلی در این باره می گوید: این کار فقط از یه جا می تونه ریشه گرفته باشه...اسمشو نبر...اون داره این کارو می کنه...
این آرتور هم همش خراب کاری می کنه..ولی مهم نیس...من براش دارم...نقشه ی بعدی در حال
صفحه ی 2