سلام به همگی..
فن فیکشن رو خوندم.. گفتم بد نیست نظرمو بگم.
فرد جان شما دقیقن چند سالته؟ ببین من پشت جمله هایی که خوندم عشق و علاقه ای دیدم که فقط از یه فَن.. از یه طرفدار سری هری پاتر برمیاد. حالا..
ببین. من پست های بچه ها رو خوندم و کلیت ماجرا رو گفته بودن.. فقط نمی دونم چرا احساس می کنم از نظراشون استفاده نمی کنی.. چون.. خب درسته! یه عقیده ای بین ما نویسنده ها هست.. ( شمام دیگه وارد جمع نویسنده ها شدی
) و اون اینه که نوشته ی اون شخص.. اثر اون شخص.. مثل بچه ش می مونه.. لازم نیست در " چرا "ش بحث کنیم که.. هووم؟
من احساس می کنم بخاطر تعصبی که روی اثری که خلق کردی داری.. خیلی کمتر به توصیه هایی که دوستات میکنن توجه می کنی.
حالا.. بگذریم.. اینم اصلن مهم نیست.
خب، موردی که می تونم بگم اینه که.. در مورد فصل 1و2.. می تونم بگم که وقتی دارم می خونمش انگار دارم فیلم 1 هری پاتر رو می بینم!! نه .. جدی.. و حاضرم اینو شرط ببندم که تو کتاب 1 هری پاتر رو نخوندی.. فقط فیلمش رو دیدی. چرا؟
( هنوز به فضاها نرسیدیم..! ) اتفاقایی که لحظه ای میوفتن، ببینده فرصت نداره به همه شون توجه کنه، نبود حالات.. فضاها.. تغییر مودها.. توصیفات.. اینا چیزاییه که توی فیلم فقط شما "می بینین" .. و شاید حتی بهش توجهم نکنی.. ولی توی کتاب برای هر صحنه ای که واردش میشی انقدر توصیف داره در مورد فضا تا خود شخصیت که ملموس میشه اون صحنه.. یعنی شما اون جمله رو می خونی تصویرش میاد توی ذهنت! اما شما جملات ِ فصل 1و2 رو بخون.. میدونی چه حسی به من دست میده؟ اینکه داری دیالوگ ها رو میگی.. حالات و توصیفات هم توی ذهنته.. و می نویسی.. واسه همین از نظر خودت مشکلی نداره. در صورتی که من اگه فیلمو ندیده باشم یا کتابو نخونده باشم.. و نتونم صحنه رو درک کنم.. توی پاراگراف دوم کتابو می بندم! آره دنیای نویسنده و خواننده ها تا همین حد ظالمه..!
مورد بعدی.. چرا من دارم صحنه های هری پاترو دوباره می بینم؟
توی هر جمله ای که می خونم چیزی که توی ذهنم مجسم میشه فقطو فقط هری پاتره.. جمله ها.. صحنه ها.. همه شون!
بزار یه تعریف کلی از فن فیکشن بدم بهت، ( البته شکی ندارم که میدونی): فن فیکشن یه داستان ِ کوتاه، و یا داستان بلند.. بر حسب تعداد کلماته که بخاطر درون گرایی ای که به یکی از آثاری که قبلن خلق شده داره، بهش میگن فَن.. طرفدار! حالا این فیکشن ِ طرفداری چطوریه؟ ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم داره با داستان اصلی؛ اگه ارتباطش مستقیمه.. مثل تصویرایی که داستان شما میشه دید.. نباید اصلن مسیر داستان اصلی رو منحرف کنه. اگه غیر مستقیم هست.. مثل اینکه شما یه شخصیت جدید تولید کنی (این کارو انجام دادی) نباید ویژن.. نباید دید ِ اثر اصلی رو بهت بده!
خب ببین، من احساس کردم تعریف خودمم گیج کننده س یکم..
یه سری به تالار فن فیکشنا بزن.. چنتا رو دانلود کن.. بخون، فضا رو ببین.. سعی کن بی هدف چیزی شبیه به اونا در بیاری ( البته این تمرینه فقط! )
از مجموعه فن فیکشنای هری پاتری که شخصن درش حضور داشتمو به مرحله ی چاپ اینترنتی.. و حتی پیپریک هم رسید:
1. مــــری پاتــــر - نویسنده: بهرام افراسیابی- سال 1383-قطع جیبی 1000 نسخه!
2. هــریت پاتــــر- نویسنده: همین مورگانا لی فای خودمون.
3. هری پاتر و طلسم نابخشودنی ( دقیقن یادم نیست مال کیه، موجود هستش تو نت )
و خیلیای دیگه که من حالا بخاطر ندارم..
نظر دیگه ای که دارم، شما علاوه بر هری پاتر.. شروع کن به خوندن داستانهای فانتزی جدید.. کتابهایی مثل نایت ساید، درن شان، اگه سنت پایین هست مجموعه ی " ترس ِ".. ( خیابان ترس، مدرسه ترس و.. ) آر.ال.استاین رو پیشنهاد می کنم.. ببین اینا رو بخونی.. تا حد زیادی روی توصیفاتت مسلط میشی.
حقیقتشو بخوای.. من فصل 1 رو کامل خوندم.. فصل 2 رو با بی حوصلگی خوندم.. فصل 3 و 4 رو دیگه نخوندم اصلن!
و اما فصل 5: بخاطر اینکه نویسنده عوض شده بود، دو سه صفحه ابتدایی رو خوندم..
جینی جان، قلمت پرفکت نیست، ولی خوبه! حداقلش اینه که منو پای خوندن نگه داشت؛ فضا سازی خوب بود.. بعضی جاها حوصله ت سر رفته بود.. بحث فضاسازی مطلقن به توصیف حالات چهره برنمی گرده.. یکم به دورو اطرافتون توجه کنید و بذارید خواننده حس کنه آزاده اگه چشم شما رو دور ببینه فرار کنه و توی جنگلای سرسبز اونور دریاچه که شما جرات نمی کنی بری.. پرواز کنه!
دیگه از این فونت برای نوشتن ِ داستان استفاده نکن، درسته فضا رو هری پاتری می کنه اما به شدت چشمو اذیت می کنه. بزار یه اصول کلی بگم.. توی داستان خط وقتی عوض میشه که بخوایم یه چیزی رو نقل قول کنیم.. مثلن فلانی داره فلان نامه رو می خونه و متن ِ نامه.. با این خطه! یا خبری که توی روزنامه هستش خطش حالت خاصی داره. توی بیشتر کتابا چون زیاد موافق عوض کردن حالت نیستن، واسه نقل قول فقط خط رو ایتالیک می کنن. همین : )
خب..
موردای دیگه ای هم توی ذهنم بود.. ولی متاسفانه فراموش کردم. بنویسید.. پیگیر این تاپیک و فن فیکشنش هستم.. کمکی هم خواستین رو من حساب کنین ; )
موفق باشین
پرنس
پانویس: فصل؟ شما به یه پی دی اف 12 صفحه ای اونم با اندازه فونت 18 میگین فصل؟!! خواهش می کنم بچه ها.. من کل این 5 فصل شما رو می تونم توی 2 فصل جمع بندی کنم..! خیلی لطف کنم 2 فصل و نیم.. سعی کنید برسونیدش به 20 صفحه هر پی دی اف، حداقل!!