خب به نظر میاد یه کمی منظورم من از جادو در ایران بد مطرح شد. هاگرید عزیز گفتن که از کلمات ایران باستان استفاده کنیم. خب اگر مثلا قراره روی ابزار جادو کار کنیم و برابر یابی کنیم نمیریم سراغ ابزار جادو در ایران؟ دستکم من اگر می خواستم چنین کنم چنان تحقیقی می کردم. جز این با کار کردن روی فارسی بسیار موافقم. هر چه که هست از استفاده از زبان های دیگه بهتره.
در مورد گرگینه. در فرهنگ معین معنای این کلمه برابر فرد بیماری ذکر شده که به بیماری جرب مبتلاست. و در دهخدا به عنوان نوعی پوستین! الظاهر برابر زیبایی برای werewolf بوده ولی در بطن صحیح نیست. اینجا یه نکته در مورد استفاده از فارسی قدیم پیش میاد. من متخصص فارسی کهن نیستم و دوست بسیار عزیزی که تازه به جمع جادوگران ملحق شدن با شناسه ی سوشیانس در این مورد اطلاعات خیلی بیشتری دارند. ولی استفاده از فارسی بسیار دور رو پسندیده نمی دونم. البته هیچ دلیلی جز سلیقه ای بودن این انتخاب ندارم. :)
من دارم روی کلماتی که در این کتاب ها ساخته شده یا نیاز به بررسی داره به صورت جلد به جلد کار می کنم. الان روی جلد سوم مشغولم. اگر می پسندید می تونیم به صورت منظم در یک تابلوی جدا بهشون بپردازیم.
خدمت هری عزیز عرض شود که دست بر قضا من به شدت مشغول مقایسه ی کتاب ها با متن انگلیسی اشون هستم. فقط چیزی که امیدوارم بتونیم ازش اجتناب کنیم برخورد با مترجمه. ما با محصول اون، با نوشته ی اون سر و کار داریم. نه با خودش. این به کنار.
در مورد اون quibble که کمی روش صحبت کردیم من بازم هم نگاهی به فرهنگ های معتبر انداختم که نتیجه اش رو در زیر براتون آوردم. حالا قضاوت با خودتون چون به هر حال از دید من این یه اسم خاصه و نباید ترجمه بشه.
فرهنگ دکتر باطنی:
فرهنگ آن-لاین Babylon:
فرهنگ معاصر Longman:
فرهنگ هزاره:
1-جر و بحث؛ انتقاد، ایراد، نکته؛ نق و نوق2-طفره، گریز3-جر و بحث زیادی کردن، بحث بیخودی کردن، نق زیادی زدن
*
من استدلال دوستمون هری رو در مورد ساختار کلمات کاملا قبول دارم ولی مترجمی هم که بخواد همه چیز رو از نو بسازه با توجه به پنج جلدی که در بازار هست کار بسیار سختی در پیش داره. این سایت دو هزار نفر عضو داره. در خوش بینانه ترین حالت فرض بگیریم که تمامی کاربران ایرانی هوادار هری پاتر که به دو سایت عمدهی فارسی اون سر میزنند برابری رو که ما برای کلمهی Muggle انتخاب می کنیم بشنوند و باهاش خو بگیرند. این برابر هر چه قدر هم صحیح راه درازی تا جا افتادن پیش خواهد داشت. اصلا منظورم این نیست که چنین کاری اشتباهه. اتفاقا من مشتاق تصحیح این خطاها هستم. با توجه به کلمههای فارسی هم میتونم برابرهای مناسبی براش پیشنهاد کنم ولی جا افتادن چنان کلمهای مستلزم این هست که تمام پنج جلد قبلی هم یک دور ترجمه بشند و دوباره جای خودشون رو در خونه ها باز کنن. چنین چیزی چقدر واقع بینانه و چقدر عملی هست سوالیه که جوابش رو به عهدهی رای شما میگذارم و نتیجهاش رو می پذیرم.
پ.ن.
هگرید عزیز، اصلا مجبور نیستین اسم من رو کامل بنویسید. همون گنجی تنها کفایت می کنه.