هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: سمیه گنجی
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۴
#1
با سلام به همه ی دوستان و طرفداران هری پاتر
از غیبت و حضور نامنظمی که دارم عذر می خواهم. اگر بخواهم قیاس بزنم من امسال امتحان های سمج ام را داشتم!
از اظهار لطف و علاقه ی همه ی شما ممنونم و امیدوارم نتیجه ای که به دست می آید اگر نه صد در صد مطابق میل، کمینه نزدیک نتیجه ی مورد انتظارتان باشد.
من در حال حاضر مشغول گردآوری و ترجمه افسون ها، معجون ها، گیاهان، اسامی، اماکن و خلاصه هر چه در این میانه بگنجد هستم. مجموعه ای که شاید در آینده-از آقای دکتر اطمینان بگیرید-به عنوان کتابی مستقل برای دوستداران هری پاتر ارائه شود. می توانید آن را دایره المعارف فارسی هری پاتر بنامید!

دوست خوبم، آقای حسین زاده زحمت کشیدند و توضیحات لازم را ارائه کردند. تکرار مکررات کار خوشایندی نیست ولی با این همه یک بار دیگر با هم موارد را مرور می کنیم تا جای شک و شبهه ای باقی نماند.

دیروز راجع به مواردی که دوستان در مورد پانویس ها اشاره کرده بودند با آقای حسین زاده صحبت کردیم. من شخصا از پیشنهادهای شما استقبال می کنم. در این مورد هم با حفظ دو شرط کاملا با نظر شما موافقم.
پانویس های توضیحی که فقط و فقط برای روشن تر شدن ذهن خواننده ی فارسی زبان ما ارائه میشوند با حفظ ترتیب فصول در انتهای کتاب به صورت مدخلی جداگانه ثبت خواهند شد. به این ترتیب اگر کسی تمایلی به دریافت این اطلاعات نداشته باشد آنها را به نوعی سوای از متن کتاب خواهد دید. متن کتاب از نظر دیداری یک دست تر خواهد بود و جا به جا نخواهد شکست. اگر راز داوینچی هر چند صفحه یک پانویس پر و پیمان لازم داشت این کتاب در هر صفحه پانویس و توضیح لازم دارد.
با ارائه ی فهرستی الفبایی همراه با نام صفحه ی مذکور اگر کسی قصد یافتن مطلب خاصی در کتاب را داشته باشد از تورق کتاب بی نیاز خواهد بود.

خیر دوستان، مترجم دایه ی دلسوز تر از مادر نیست. شخص من نظرها و برداشت های شخصی ام در مورد داستان را به هیچ وجه در متن دخیل نخواهم کرد. این پانویس ها و توضیحات حاشیه ای چنین مفهومی ندارند. اگر به عنوان مثال من گفته بودم «هری اسم مناسبی برای این شخصیت نیست. اگر رولینگ نامش را می گذاشت آرتور که فلان معنا و بهمان استعاره را دارد» بله. حرف شما کاملا درست بود. یقین بدانید ترجمه کردن بدون تحقیق و ریشه یابی سرعتی به مراتب بیشتر دارد و اصولا کمتر مترجمی به پانویس زدن به این شکل علاقه نشان میدهد. فقدان پانویس برای ناشر هم راحت تر است و کار صفحه بندی کتاب را ساده تر می کند. بنابراین اگر پانویسی ارائه میشود دلیلش پسند من یا آقای ایکس نیست.

قصد جسارت به جوان تر ها را ندارم ولی تمام لذتی که شخص من از کتاب بردم به خاطر درک بازی زیبای نویسنده با کلمات بود. آیا باید خوانندگان را صغیر فرض کنم و متنی کودکانه و سلیس اما دور از حقیقت نوشته شده ارائه کنم؟
سوال! چند در صد از دوستداران هری پاتر انگلیسی می دانند؟ چند در صد از آنان دسترسی به نسخه ی انگلیسی کتاب دارند؟ چند در صد از آنان می توانند در مورد کتاب دست به تحقیق بزنند و آن منظور نهایی و هدف غایی نویسنده را درک کنند؟
امیدوارم استدلال نکنید که ژانر فانتزی چیزی بیشتر از ادبیات گریز نیست که به هیچ وجه نمی توانم بپذیرم شاهکار تالکین فقط برای سرگرم شدن نوشته شده باشد.
شاید بگویید کتاب به همین صورت هم جذابیت های خود را دارد. بله. این قدرت نویسنده را می رساند ولی من مترجم، رسالتی به عهده دارم. نمی خواهم اینجا برای شما کلاس ترجمه دائر کنم. ولی ترجمه یعنی برگرداندن یک جمله از زبان مبدا (اینجا انگلیسی) به زبان مقصد(اینجا فارسی). تا وقتی ما با یک نثر ساده روبرو هستیم این فرمول به تمامی جوابگو هست ولی وقتی مساله ی فرهنگ زبان ها مطرح می شوند مواردی پیش می آید که واقعا دو فرهنگ برهم پوشانی ندارند. من مترجم چه باید بکنم؟
مثال:
اطمینان دارم کتاب هری پاتر و محفل ققنوس را به خاطر دارید. جایی دامبلدور خود را موسس الف. دال. معرفی می کند. می گوید: «...درست مثل این که آدم یه نات گم کنه و به جاش یه گالیون پیدا کنه.» (کتابسرای تندیس چاپ دوم شهریور فصل بیست و هفت. ص 39) من مترجم وظیفه ی خود می دانم به خواننده ی فارسی زبان اطلاع دهم که در اصل این اصطلاحی است به این شکل: «to lose a nickel and find a dime» یعنی که چیزی را از دست بدهید و چیز بهتری به جایش پیدا کنید. نیکل سکه ی پنج سنتی است و دایم سکه ی ده سنتی.
این کاسه ی داغ تر از آش شدن نیست. این رسالت ترجمه است وگرنه هر کسی با یک فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی می تواند ادعای مترجم بودن کند.
مثال:
در متن به کرات به نام هایMadame Pince کتابدار هاگوارتس یا Pomfrey Madame پزشک-پرستار هاگوارتس اشاره شده. ترجمه ی کلمه ی Madame به خانم در این موارد عدم وفاداری به فرهنگ زبان انگلیسی را می رساند. زیرا این کلمه که در اصل ریشه ی فرانسوی دارد و ابتدای آن همواره با حرف ام بزرگ شروع می شود به نشانه ی احترامی خاص به این خانم ها همراه نام آنان می آید. کما این که جایی در کتاب کسی نمی گوید مادام ویزلی یا مادام ملفوی یا مادام لسترانژ.
با این همه برای حفظ احترام و درخواست کسانی که نمی خواهند کتاب این بار آموزشی را همراه داستان ارائه کند این توضیحات به انتهای کتاب اضافه خواهند شد نه به متن داستان. در پانویس تنها صورت انگلیسی کلمات لازم برای اطلاع از تلفظ صحیح ارائه خواهد شد.

اما مورد دومی که من با حفظ یک شرط انجامش را پسندیدم ارائه ی برابریابی های مترجمان دیگر است که دوستان زحمت گرآوری اش را تقبل کردند. تنها نکته ای که با آقای حسین زاده در مورد آن توافق شده و لازم است به اطلاع دوستان نیز برسد عدم ذکر نام مترجمین است.
به عوض ترتیب جدول و مقایسه ی دقیق که ممکن است شائبه ی فخر فروشی با خود داشته باشد و کدورت خاطر به وجود آورد در جاهایی که ممکن است خواننده را سردرگم کند در متن توضیحی خواهیم دید که فلان برابرها نیز برای این کلمه پیشنهاد شده. مثلا برای معجون چل عرق که ما به جای (Polyjiuce Potion) آورده ایم برابر معجون پیچیده ی مرکب هم آورده شده است.

از این که حوصله کردید و این نوشته ی طولانی را مطالعه فرمودید سپاس گزارم.
یک بار دیگر بابت حضور نامنظمی که دارم پوزش می خواهم و امیدوارم مشغله های این جوانک را درک کنید.

پاینده باشید.


ویرایش شده توسط سمیه گنجی در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۱۱:۱۴:۴۳

آن ارزی که می ورزی.


Re: ویدا اسلامیه
پیام زده شده در: ۱۱:۱۱ سه شنبه ۳ خرداد ۱۳۸۴
#2
با سلام خدمت همگي. من فقط يک نکته ي کوچک رو مي خوام متذکر بشم. مراقب باشيم به جاي نقد ترجمه شخصيت ها رو نقد نکنيم.
يادمه زماني نشريه اي به نام جشن کتاب ترجمه ها رو مقايسه کرده و سعي مي کرد بهترين ترجمه رو معرفي کنه. اميدوارم ما هم بتونيم راه درست رو بريم و يادمون باشه که هيچ کدوم از ما به عنوان توليد کنندگان آثار فارسي نمي تونيم ادعا کنيم به کنه زبان انگليسي تسلط داريم.
از حضور کمرنگ خودم عذر ميخوام ولي درگير امتحانات هستم و فعلا در تبعيد از دنياي هري پاتر به سر مي برم.
خوش باشيد.

پ.ن.
خيلي سعي کردم قسمت مربوط به بررسي فصول رو پيدا کنم ولي به نتيجه نرسيدم. فقط مي خواستم بگم که اسامي داستان تا سر حد امکان مطابق تلفظ صحيح اونها خواهند بود. بنابراين در کتاب شش، چاپ زهره از ولدمورت و هرميون و امثالهم نشوني نخواهيد ديد.
يک نکته ي ديگر رو هم يادآوري کنم. همون طور که احتمالا شما بهتر از من خبر داريد کتاب هاي اين مجموعه در دو ويرايش مختلف براي کودکان و براي بزرگسالان به چاپ مي رسند. بنابراين گمان نمي کنم محصول نهايي انتشارات زهره -به توجه به منبعي که براي ترجمه انتخاب مي کنه-مناسب کودکان باشه.
تصور مي کنم منابع انتشارات تنديس نسخه ي کودکان اين کتاب باشه و اين خودش روشن کننده ي بسياري از مسائل هست.
اميدوارم تو دنياي جادو خوش باشيد.


آن ارزی که می ورزی.


Re: فصل هفدهم هری پاتر و تالار اسرار
پیام زده شده در: ۷:۲۰ سه شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۸۴
#3
از دقتتون سپاس گزارم.
در مورد اصطلاحی که فرمودید باید بگم که این به طور مشخص آرزو و امیدی هست که هری به خودش میده. بنابراین مرده نباش در فارسی جایی نداره. وقتی چنین آرزویی در ذهن داشته باشیم با توجه به خلق و خو و عادت چنین انتظاری رو به طرف مرجع دیگه ای غیر از خود فرد می بریم. مثلا از خدا می خواهیم که نمرده باشه. همون طور که می بینید این خواسته ها در زبان انگلیسی به خود فرد و نه به خدا رجوع داده میشند.

در مورد چلمن دوستم خوبم "ببر" توضیح کافی دادند. اگر کسی برابر بهتری سراغ داره ما مشتاق هستیم.


آن ارزی که می ورزی.


فصل هفدهم هری پاتر و تالار اسرار؛ ترجمه سميه گنجي
پیام زده شده در: ۶:۳۳ دوشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۴
#4
با پوزش از دیرکرد منتخب کتاب دوم پیش روی شماست.
امیدوارم ما را از پیشنهادهای خود بی بهره نگذارید.
برای دوستان علاقمندان نسخه ی انگلیسی این فصل نیز همراه آمده.

پاینده باشید.

فارسی


انگلیسی

(ناظر:لینک دانلود موجود نیست)


ویرایش شده توسط نیمفادورا تانکس در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۵ ۱۸:۲۵:۱۱
ویرایش شده توسط نیمفادورا تانکس در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۵ ۱۸:۲۷:۲۳

آن ارزی که می ورزی.


Re: بحث راجع به معادل کلمات
پیام زده شده در: ۷:۲۶ سه شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۸۴
#5
این اسمش دخالت نیست. اگر می خواستیم می رفتیم پشت در بسته و تنها بعد از تموم شدن کار اعلام وجود می کردیم. پس نظرات شما ارزشمنده.
و اما در مورد کلمات عربی شده من که عرض کردم. جایی موافق استفاده از کلمه ی دیگه ای جز کلمه ی رایج عربی هستم که چیز بهتری در کار باشه. فکر می کنم بین این حرف و افراطیون فرهنگستان ادب پارسی خیلی فرق باشه.
زبان فارسی زبان کاملا غنی هست ولی متاسفانه در نیم قرن گذشته اصلا بهش پرداخته نشده. این به معنای تهی بودن فارسی نیست. اینجا ملاحظات دیگری هم دخیل هستن که این تابلو جای صحبت بر سر اونها نیست.
یکبار دیگه تاکید می کنم اگر برابر مناسب تری (یک بار دیگه میگم. مناسب تری) در فارسی وجود داشته باشه الویت رو به اون میدم.:)


آن ارزی که می ورزی.


Re: بحث راجع به معادل کلمات
پیام زده شده در: ۷:۰۸ دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۸۴
#6
از ببری خان عزیز بابت آرمادیلو ممنونم.
فکر کردم به ترتیب الفبایی میریم جلو چطوری رسیدیم به قنطورس نمی دونم! من موافق کلمه ی عربی نیستم به این شرط که جایگزین مناسبی براش داشته باشیم.

همون طور که هگرید اشاره داشتن قنطورس عربی شده ی کلمه ی لاتین CentaurusKentauros هست و یونانی

ویکی پدیا

فکر می کنم خود کلمه ی قنطورس به خاطر اصطلاحات نجومی و صورت فلکی اون وارد فارسی شد (آلفا قنطورس، پروکسیما قنطورس و الخ) وگرنه در تمامی مواردی که جستجو کردم به نیم-اسب رسیدم.


آن ارزی که می ورزی.


Re: بحث راجع به معادل کلمات
پیام زده شده در: ۸:۴۵ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۴
#7
فکر می کنم بحث روی ماگل با توجه به رای گیری بالای همین صفحه تموم شده است.
با اشاره ی دوست عزیز، ببر پیر در مورد فشفه (!)موافقم. عقیم معنای مشکل در توانایی باروری رو داره و در مورد کمبود توانایی در زمینه های دیگه صحبت نمی کنه.

*
حیوان بعدی Armadillo هست که در تالار اسرار به اون اشاره شده. گفته شده که از صفرای این جانور برای معجون سازی استفاده می کنند ولی اشاره ی دیگری به شکل و ماهیت این جانور در دست نیست.
*
من هنوز دارم روی عنوان کتاب فکر می کنم. ترجیح میدم نظر رو دیرتر بگم:)


آن ارزی که می ورزی.


Re: بحث راجع به معادل کلمات
پیام زده شده در: ۸:۴۲ جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۸۴
#8
از ابراز نظر و لطفتون بسیار ممنونم. ابرفورث عزیز، طبق جستجوی خودتون تارانتیولا نوعی عنکبوت سیاه و بزرگه. دو سه تا از برابرهای فارسی عنکبوت به صدای ک ختم میشن که شخصا برای من شبیه ک تصغیره و با تصویری که از این موجود دارم جور نمیاد. شاید بشه به جای تارتن از تننده هم استفاده کرد. بار روانی خوبی هم داره.
هیچ تعصبی روی استفاده ی به خصوص یکی از این دو ندارم. می تونیم به صورت جمعی در موردش تصمیم بگیریم.


آن ارزی که می ورزی.


Re: بحث راجع به معادل کلمات
پیام زده شده در: ۸:۰۸ چهارشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۴
#9
مممم. خیلی ممنونم. بنابرتوضیحات شما ابرتارتن چطوره؟ ابر:بزرگ +تارتن:عنکبوت

توجه دارید که خود کلمه ی عنکبوت عربیه و در فارسی جولاهه، جولاهک، ارومچک، تارتنک،تارتن، تننده، تنندو، کارتنک گفته شده. (نقل از فرهنگ فارسی دکتر معین)


آن ارزی که می ورزی.


Re: فصل اول كتاب سنگ جادوگر:: ترجمه سميه گنجي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۱ دوشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۴
#10
اجازه بدید بحث روی لهجه رو کنار بگذاریم. بحث کاملا تخصصی هست و نمی خوام مبحث لهجه ی استاندارد و تفاوت اون با گویش رو اینجا باز کنم.
من در سی دی صوتی جیم دیل نگینی شنیدم ولی دیکشنری ببینالون نجینی تلفظ می کنه. باید دید نظر رسمی تر در این مورد چیه.

پ.ن.
دیکشنری ناشر نگینی تایید کرد.


ویرایش شده توسط سمیه گنجی در تاریخ ۱۳۸۴/۱/۹ ۹:۱۲:۰۱

آن ارزی که می ورزی.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.