امریکای شمالی- جایی در میان جنگل انبوه- دفتر وزیر سحر و جادوی سرخپوستها

وزیر سحر و جادوی سرخپوستها نامه ای را به دست مشاورش می دهد و می گوید:

- رعد و برق صورتی! تو باید این را برد و فرستاد برای سفیر ما در لندن.
- این چی بود؟
- این حکم تعطیلی سفارت ما در لندن بود.
- شما خواست سفارت رو تعطیل کرد، جناب وزیر؟!
- بله.
- میشه پرسید چرا؟
- بله.
- چرا؟
- چونکه رفتار سفیدهای انگلیسی با سرخ های امریکایی خوب نبود. آنها قصد تحقیر ما را داشت. وزیر بوقی شان برای ما دعوتنامه ی شرکت در همایش بزرگ جادوگری فرستاد.
- خب،اینکه خوب بود.
- اولش خوب بود. ولی وقتی کیلومترها را سوار بر عقاب های تنومند پیمود و جلوی در وزارت رسید و دید که در یخ زده بود و باید از مرلینگاه وارد ساختمان شد، خواهی فهمید که خیلی هم خوب نبود. تازه! اصلا همایشی در کار نبود. همش سر کاری بود.(1)
- اوه! چه بی ادبانه!
- بله! بی ادبانه بود! اما از آن بی ادبانه تر طرز برخورد وزیر سفیدها با سرخ ها بود.
- مگر طرز برخورد او چگونه بود؟
- تو ندانست؟! پس خوب نگاه کرد:

فلش بک

وزیر سحر و جادوی سرخپوستها و هیئت همراهش در سالنِ بیرون دستشویی ایستاده اند و در حال خشک کردن لباس های عجیب غریبشان هستند که در مسیر مرلینگاه خیس شده است.
آلبوس سوروس پاتر نیز به همراه رئیس اداره امور بین الملل جادوییش جلوی آنها ایستاده است. رئیس اداره سرخپوستها را به وزیر معرفی می کند:

- خب، جناب وزیر! ایشون "آسمان آبی" هستن؛ وزیر سحر و جادوی سرخپوستا.
ایشون هم معاون اولشون هستن؛"در پاره ای نقاط ابری".
نفر بعدی آقای "وزش بادهای موسمی" هستن؛ معاون دوم ایشون.
و نفر سوم "همراه با گرد و غبار پراکنده" هستن که معاون سوم ایشونن.
نفر چهارم...

آسپ: (2)
ملت سرخپوست:

پایان فلش بک

- اوه! جناب وزیر. نحوه ی برخورد وزیر سفیدها واقعا بی ادبانه بود.
- بله! تازه بعدش آسپ پرهای کلاه های مارو مسخره کرد و به دستیارش گفت که باید با ما یک قرارداد، جهت تامین قلم پر انگلستان بست.
- حق با شما بود،جناب وزیر. ما باید سفارت خودمون در لندن رو بست.

رعد و برق صورتی با گفتن آخرین جمله از دفتر خارج می شود و وزیر هم رادیو را روشن کرده و آن را روی موج لندن تنظیم می کند:

دینگ دینگ دینگ
ساعت هشت بامداد. اینجا لندن است. صدای وزارت آلبوس سوروس پاتر

- با عرض سلام خدمت شما شنوندگان عزیز! با آرزوی سلامتی و بقای وزارت برای وزیر مردمی، بنده لی جردن با مشروح اخبار این ساعت در خدمت شمایم:

طرح شیطنت آمیز کودتای مرگخواران با شکست مواجه شد.
دیروز جمعی از مرگخواران بوقی به سرکردگی لرد همیشه کچلشان با تصور اینکه می توانند وزارت را تحت سیطره ی خویش دربیاورند، به خیال خودشان به وزارت حمله کردند.
اما با تدابیر به جا و به موقع و دفاع جانانه کارآگاهان و ارتش جان بر کف وزارت این حمله ناکام ماند و مرگخواران کشته، زخمی، اسیر، مفقودالاثر و در کل بوق شدند.

اما متعاقب این حمله شایعاتی در جامعه ی جادوگری منتشر شد مبنی بر اینکه آلبوس سوروس پاتر از قدرت ساقط شده و مرگخوار بلیز زابینی وزارت را به دست گرفته است.
همچنین شایع شده بود که تمامی ارتش وزارت توسط مرگخواران اغفال(3) و یا نابود شده اند و وزیر مردمی نیز پس از شکنجه شدن توسط مرگخواران وزارت را رها کرده و از طریق دریچه ی تخلیه ی حوض برادران جادویی، گریخته است.

ما همینجا تمام این شایعات را تکذیب کرده و اعلام میداریم اوضاع تحت کنترل بوده و همه جا امن و امان است.(4)

بووومممممممم.(صدای انفجار از داخل استودیو شنیده می شود.)

- بله! اوضاع تحت کنترله. ولی تحت کنترل مرگخواراست. موهاهاهاهاهاها!
- شما کی هستین؟ چی می خواین؟
- برو اونور بوقی! اون میکروفونو بده من، وگرنه می کشمت.(5)
- نه! من تا پای جان از کیان وزارت دفاع خواهم کرد. من با عشق و اکسپلیارموس در برابر شما مرگخواران ناجوانمرد ایستادگی خواهم....
- آواداکداورا.

صدای خش خش و حرکت از داخل رادیو به گوش می رسد و لحظاتی بعد:

- ملت جادوگر! مرگخوار صحبت می کنه. اینجا استودیو رادیو وزارت و آخرین جاییه که توسط مرگخواران فتح شد.
ما مرگخواران اعلام می کنیم؛ تمام شایعاتی که این بوقی خدابیامرز گفت صحت داره و بلیز زابینی وزیر جدید جامعه ی جادوگریه. به نفع خودتون و خانوادتونه که در برابر وزیر انتخابی ارباب لرد ولدمورت کبیر سر تسلیم و تعظیم فرود بیارین در غیر اینصورت ممکنه علامت شوم بالای خونه ی خودتون و فک وفامیلاتون بدرخشه.
فعلا خبر جدیدی نیست. تا بخش بعدی خبرها توجه شما رو به ترانه های غیرمجاز در زمان وزارت آسپ(6) جلب می کنیم.
پیتر! یه دوتا ترانه بذار ملت حال کنن!(7)

"آسمان آبی" بهت زده رادیو را خاموش می کند و با کله از دفترش بیرون می جهد تا از بسته شدن سفارتشان در لندن جلوگیری کند.
او به این نتیجه رسیده است که کار با سیاهان انگلیسی رسمی تر و حرفه ای تر از مراوده با سفیدان انگلیسی است.(8)

ماموريت محفل:

خششششششششش...با...خشششش...سلام خدمت بينندگان...نه! خدمت شنوندگان عزيز.
اميدوارم كه حال شما خوب باشه. هم اكنون شما را در جريان خبرهاي روز ميگذارم. با ما همراه باشيد.
( صداي موسيقي : لالا لالا...لاااا..)
_ بله.محفليها موفق شدند تعدادي از مرگخواران را دستگير كرده و به وزارتخونه تحويل دهند.
خبري كه به دست من رسيده به اين شرح ميباشد:

گروهي از مرگخواران در كافه ي بزرگي جلسه تشكيل داده بودند. آن هم بدون دادن اطلاعي به لردسياه.
اين مرگخواران كه تعدادشان به 18 نفر ميرسيد ، در اين كافه كه در كوچه ي ناكترن قرار دارد ، جمع شده بودند ، تصميم داشتند بر عليه محفليها شورش كنند.
اما محفليها از جريان نقشه ي آنها با خبر شدند. آنها تصميم داشتند كه خود را به كوچه ي ناكترن رسانده ، و وارد كافه شوند و مرگخواران را دستگير كنند.
محفليها كافه ي مورد نظر را پيدا كردند ، اما سران محفل ابتدا دستور به حمله ندادند.
مدتي كه گذشت ، محفليها به درون كافه ريختند و بين آنها درگيري اتفاق افتاد.
3 مرگخوار به شدت آسيب ديدند و نزديك بوده كه كشته شوند.
محفليها بالاخره موفق شدند مرگخواران را دستگير كرده و به وزارتخانه تحويل دهند.
لرد سياه ، به شدت از ناديده گرفتن كارهاي مرگخواران اظهار پشيماني كرد و خطاب به مرگخواران خود گفت:
هركاري كه ميكنيد بايد به من اطلاع داده بشه و با اجازه ي من عملي بشه.
مرگخواران كه از اين موفقيت محفليها ناراحت بودند به خود قول دادند كه ديگر بدون اجازي لرد سياه دست به كاري نزنند.

اين هم از جريان اين خبر مهم و هيجان انگيز. حالا به گفت و گو با ريموس لوپين در رابطه با اين جريان ميپردازيم. چون ايشون شاهد تمام اين ماجرا و يكي از محفلي ها بودند:
سلام ريموس لوپين عزيز.
_ سلام ميكنم به شما و دوستداران محفل ققنوس.
لطفا به ما بگيد كه چه طور از وجود اون مرگخواران با خبر شديد.
_ اين جزو كارهاي سري ماست و ما اجازه ي گفتن اين موضوع رو به خودمون نميديم.
متوجه هستم. حالا به ما درباره ي اون كافه بگين. چه برخوردي با اونها داشتيد و چه طور موفق شديد؟
_ ما اونا رو غافلگير كرديم. وقتي كه ما وارد شديم ، اونا با ديدنمون شكه شدند. بعد چوبدستي هايشان را برداشتند و به طرف ما گرفتند. اما سرعت عمل ما زياد تر بود و ما خيلي سريع به اونها طلسم شليك ميكرديم. همون طور كه اونها شليك ميكردند. ما قصد زخمي كردن اونها رو نداشتيم. ما ميخواستيم اونها رو دستگير كنيم. بدون جنگ و خونريزي. اما خودشون ميل به جنگيدن داشتند و ما هم با اونها مقاومت كرديم. همون طور كه ميدونين 3 مرگخوار به شدت در طي اين جريان آسيب ديدند.
بالاخره اونها تسليم ما شدند و ما موفق شديم اونها رو دستگير كرده و به وزارتخانه ببريم.
ممنون از اينكه به ما در اينباره توضيح داديد. حرف پاياني؟
مدتي سكوت برقرار شد.
_ اميدوارم شاهد موفقيت هاي ديگر محفل ققنوس باشيم. خداحافظ.
با ريموس لوپين عزيز خداحافظي ميكنيم. تا برنامه ي ديگه و خبرهاي ديگه...خداحافظ.
( دي..دي..ديـــــــــننننگ)

دینگ ، دینگ ، دینگ ! (چه خز!)

سلام بر شنوندگان عزیز رادیو وزارت. با اخبار نیمروزی در خدمتتون می باشیم.
امروز صبح طی اقدامی شریرانه و انتقام جویانه، دار و دسته اجنه لندن به کافه اشباح یورش برده، و کل کافه را با خاک یکسان نمودند. این اقدام تروریستی 10 مجروح و 15 مفقودی بر جای گذاشت.
لازم به ذکر است که این حمله در پی حمله شب گذشته اشباح به اجنه، انجام شد که در آن حمله نیز اشباح صدمات زیادی را به اجنه وارد کرده بودند.

در حاشیه این اتفاق خبرنگار ما مصاحبه ای با جناب لارتن کرپسلی، :نماینده گروه همیشه قهرمان گریف و وزیر اشباح سرگردان ترتیب داده که توجه شما را به این گزارش جلب می کنیم!
گ:
- سلام آقای کرپسلی! نظر شما در رابطه با حوادث اخیر چیست و کلا چه برداشتی از این ماجرا می کنید!؟
لارتن:
- اهم! من سلام می کنم خدمت همه بینندگان! رادیو وزارت! اولا ما که بچه محلیم! چرا می گی آقای کرپسلی! همون داش لاری بهتره. دوما من به تمام این اشباح و اجنه توصیه می کنم که باهم داداش و آبجی باشن. یعنی چی این کارا؟ این کارا خیلی بده حسن! خیلی خطر داره حسن! ..... خلاصه باهم دوست باشین! برین کلوپ پلی استیشین بازی کنین! حالا گیم نت هم بود اشکال نداره! مهم اینه که برین بازی کنین!
دیلی دیلی دیلیگ!
ل:
- اهم! مثل اینکه موبایلم زنگ می زنه!

گ:
- خب! شنوندگان عزیز! مثل این که موبایل آقای کرپسلی، یعنی داش لاری زنگ می زنه! چه زنگ خزی هم داره!

صدای لارتن که با تلفن حرف می زنه:
- الو! ممد!؟ تویی؟ بابا چقدر شما بوقی هستین! به ابن اجنه بی شعور امون ندین! ... آره..... آره امشب حمله کنین!..... کاری نداری!؟....بای!

لارتن:
- خب! می گفتم! عزیزان من! با هم دوست باشین! و از این حرفا دیگه! خودتون بلدین! ..... خب! اگه اجازه بدین من برم و تمام تلاشمو برای دوستی این دو گروه به کار بگیرم!

گ:
- شنوندگان عزیز! .... دیگه نمی دونم چی بگم!..... بای!

خششش دیش دنگ...... بنگ... بوف .دررر.......

درود شنوندگان عزیز
با برنامه ای دیگر از سری برنامه های باستانشناسی جادوگری در خدمت شما عزیزان هستیم ... خبری خوش برای همه ....بعد از ده سال کوشش و تلاش بی وقفه ی باستانشناسان سراسر دنیا بالاخره ساختمان سازمان ملل جادوگری را در سری حفریات ماه گذشته پیدا شد .....خبر نگار ما در محل حادثه!!!!!!!!(؟) حاضر شده و گزارشی رو تقدیم شما می کنه ....
/..ششششششششششششششششششش.......

......با سلام خدمت شنوندگان عزیز ..اینجا ما دربرابر مردان زحمت کشی ایستاده ایم که دارن تاریخ چند صد ساله ی ما رو آشکار می کنن.مصاحبه ای داریم با آقای استیموتو رئیس بخش حفریات میراث جادوگری
خ(خبر نگار)_درود آقای استیموتو ...همون طور که معلومه به کشفیات بزرگی دست پیدا کردین ..بیشه برای شنودگان م توضیح بدین.؟
اسی(استیموتو)
_سلام دارم خدمت شما و همه ی شنوندگان همونطور که مشاهده می کنین ساختمان بزرگ سازمان ملل که روزی دامبلدور اون رو ساختمان بزرگ و مرمرین و زیبا توصیف کرده بود(تاپیک سازمان ملل) امروز به این شکل در اومده و تلی از خاک روی اونو پوشونده جالب اینه کهاز میان آنهمه اطلاعاتی که انتظار می رفت تنها سه پرونده یافت شده که اون هم اطلاعات زیادی رو به ما دررابطه ی با سازمان ملل ارائه نمی ده...
_ببخشید یکم درباره ی تاریخچه ی این ساختمون توضیح می دین تا شنوندگان بیشتر با این سازمان فراموش شده آشنا بشن?
_البته..... این ساختمون در سال ...ام...در یه سالی تاسیس شد و در مدت زمان چند هفته بسته شد البته کارشناسان ما هنوز در حال خاکبرداری هستند و بررسی هستند نکته ای که باعث شده این مکاشفه اندکی زمان بره اینه که ما هیچ اثری از مدارک پیش بینی شده پیدا نکردیم و راستش...
_خب بسیار متشکریم از توضیحاتتون....شنوندگان عزیز ما تمام سعی و تلاش خود را می کنیم تا خبر ها را به محض دریافت در اختیار شما بگذاریم .روز بخیر خدا نگهدار

شش...زینگ..دینگ ...دزم

خب گزارش رو دیدیم شنوندگان عزیز . تا برنامه ی بعد خدا نگهدار.

چششش...خش..بینگ ..دنگ...سسسس
با سلام...چششش..دنگ..دزم(صدا بود این آخری)
اخبار عصرگاهی رادیو وزارت
)دین دام دین دام دام(آهنگ شروع اخبار)
آسلام و ضدآسلامیون در جامعه...شرح واکنش وزارتخانه در باره ی تحرکات هرج و مرج طلبانه....روز غیر ملی شدن صنعت آفتابه سازی...

مشروع(یا مشروح؟ مطمئن نیستم)؟خبرها

گزارشات حاکی از آن است که تعارضات آسلامیون و ضد آسلامیون در صد سال گذشته 60 درصد افزایش یاقته است.رئیس سازمان آمار وزارتخانه اعلام کرد:
پس از سه ماه سرشماری خانه به خانه اکنون معلوم شده است که تحرکات ضد آسلامیسم در صد سال گذشته 60 درصد افزایش یاقته از سوی دیگر آمارگیری های دیگری نشان می دهد که تحرکات آسلامیون نیز در صد سال گذشته 60 درصد افزایش یافته .این براری از تعادل در جامعه حکایت دارد و هیچ خطری مردم را تهدید نمی کند.

ستاد خبری وزارتخانه صبح دیروز جلسه ای در پشت در های بسته بر گزار کرد و در این جلسه که در رابطه با کنترل پان آسلامیسم و ضد آسلامیسم بود به بررسی وضعیت کنونی این دو دسته پرداخت...منابع خبری از دادن اطلاعات بیشتر امتناع کردند ولی ما یک مسائلی را در یافتیم و آن هم اینکه سازمانی با نام سازمان اطلاعات و امنیت جادوگری در حال طی مراحلی برای تاسیس است.

امروز (چندمه؟؟) ؟ بیست و چندم اردیبهشت سال هشتاد شش از طرف یه سازمانی (اسمش یادم رفت آها..یونسکو ی جادوگران) به عنوان روز ملی نشدن صنعت آفتابه سازی اعلام شد .


روز خوبی را برای شما آرزومندیم

احسنتم بر شما که تازه طلبه گشته ايد....
سوال الاول:
کالين:همي مرلين و همان مرلين کبير مظهر آسلام است و کلا آسلام از آغاز با وي همراه بوده و هيچ گاه جدا از او نيست
ليلي:همي علماي آسلام فرموده اند که تا مريلين نباشد آسلام نباد!
سوال الدوم:
دالاهوف:همي شک روا نداريد که از آفتابه مقدس تر وجود ندارد
هدويگ:بدانيد که گر آفتابه نبود طهارتي صورت نمي پذيرفت!
سوال السوم:
نات:کافي است به کلاسهاي منکرات جادو مراجعه نماييد که آغوش آسلام به روي همه باز است
کالين:و گر پاسخ هايتان کامل باشدي خود نيز صلاحيت درس دادن خواهيد يافت
سوال الرابع:
ليلي:مستحب است که به کار ببريد يا خير، توصيه ميشود در راستاي رستگار شدن عدالت آنرا از نظر دور نداريد
دالاهوف:ولکن بدانيد که براي بکار بردن آن در نظارتتان کافيست فقط به آفتابه مريلين و کمي طنز اکتفا کنيد
سوال الفايو:
هدويگ:چو آسلام مباشد تن من مباد!چطور چنين چيزي ممکن است تمام دين ها از يک جا آمده اند...
نات:ولکن آسلام همانا ديني گزيده تر براي جادوگران است
سوال البيناموس(به زبان اينگيليش):
کالين:همانا گر کمي به کلاس منکرات بياييد متوجه خواهيد گشت
ليلي:تنها بدانيد که در حال حاظر استفاده از شلنگ در آسلام حرام است!و استفاده از آفتابه واجب!
سوال الهپتا:
دالاهوف:همانا ما نمازي ناموس نام در آسلام نداريم!
هدويگ:و گر شما بخواهي ميتواني اختراع کني که اين دين بسي بسيار آزاد و دموکرات و عقيده دارد به هر کسي مي تواند وحي صورت بپذيرد!
با تشکر برنامه صداي آسلام از راديو وزارت همواره پاسخگوي مشکلات شماست...
------------------------------------
خارج رول دوستاني که ميخوان جواب بدن سعي کنن بقيه پاسخ دهنده ها رو از قلم نندازن حالا نه به ترتيب من هر جور خودشون ميدونن....من اينو فقط محض نمونه زدم

با سلام خدمت شیوخ اهل ادب گرامی!

دوستان سوالی داشتم ، خواستم به عنوان یک طلبه تازه کار بپرسم...

_ آیا مرلین ، مرلین کبیر ، ربطی به آسلام دارد که اینگونه از ریش و پشمش تعریف و تمجیر میکنید؟

_ آیا آفتابه مرلین چیز مقدسی است؟

_ من چگونه از آداب آسلام نمونه برداری کنم؟

_ آیا آسلام را در نظارتم به کار ببرم؟چگونه؟

_ آیا دینی هست که بر دست آسلام بزند؟

_ چه نکاتی در آسلام حرام و چه نکاتی در آسلام واجب است؟

_ نماز ناموس چند رکعت دارد؟

_ آیا گفتن کلمه ی " بی ناموس " گناه دارد؟


""""" اینگونه سوالاتم را پرسیدم ، گر گونه ای ویرایش داشتید حتما در زیرش بنویسید!""""""

در راستاي تکانيدين!...
------------------------------
زينگ زونگ زينگ زونگ زينگ زيزيينگ زوزو نگ...

بااااااااااااااا سلااااااااام با برنامه اسلام از راديو وزارت در خدمت شما هستيم
سوالات آسلامي خود را بپرسيد تا به ان پاسخ داده شود و در مورد آن بحث و مجادله شود(به سوالاتي که رولي نباشد به جاي پاسخ رعد البرق و اسکرجيفاي تعلق ميگيرد!)
علماي آسلام پاسخ دهنده عبارتند از شيخ الشيوخ کالين،حاج ميرز ممد دالاهوف،حاجيه خانم مصباح الهدي ليلي،حاجلايي هدويگ و سيد السادات تئودور نات!!!
ما منتظر سوالات و مشکلات شما هستيم(مشکلات نبايد به کسي يا چيزي توهين نمايد و گرنه نفرين بلاک به همراه دارد!)

ديشششش....بوممم.......دنگگ
سلام صداي ما را از وزارت سحر و جادو ميشنويد..........
بالاخره سرژتانكيان اسامي تاييد شدگان و تاييد نشدگان كانديد براي وزير سحر و جادو را اعلام كرد ....
اسامي رد شدگان به شرح زير است:(در ضمن دلايل آن هم ذكر شده است)
سيريوس بلك:
دليل:
1-رابطه داشتن تابلو با مافيا
2-پرسپليسي بودن
3-واقع بين نبودن چون دامبلدور مرده باز ميخواهد دامبلدور پيدا كند..مگه دامبلدور علفه؟
4- اقدام به افزايش گل دختر...گل دختر در تمام دوران ها و در تمام جهان ها،در تمام آسمان ها و زمين ها يكي هست و آن يكي هم براي من...و من افزايش گل دختر رو نميپذيرم
5-منحرف بودن چشم ها(اواتار)...چشم چپش به دوربين زل زده و چشم راستش به پايين...
6- قديمي شدن مدل موها
7-زرتي پستاي منو ويرايش كردن
8-در دنياي واقعي دو برابر همه بودن و رقابت با گراپي از نظر اندازه
9-علاقه مفرط به مسائل پشته پرده بدليل حظور در پشت پرده
10-احتمال تبديل تمام مغازه هاي هاگزميد و دياگون به «پرده سراي سيريش»
11-علاقه زياد به اسمشو نبر(هري پاتر)

مايك لوري:
دليل:1-استفاده واژه «خواب» بجاي «خوب»...نشانه علاقه شديد به خوابيدن است و ما وزير خوابالو نميخواييم
2-دست السامور را در زمينه شناسه ساختن از پشت بستن
3- پولدار بودن
4- 206 داشتن
5-وب مستر سايت هاي مثل اكادمي فانتزي،ياهو و غيره بودن و براي همين وقت كافي براي وزارت نداشتن
6-ويليام ادوارد واقعي نبودن
7-معروف كردن خود با جا زدن خود به جاي ويليام ادوارد كبير
8-باحال نبودن
9-يه ماچ بده
10-ايول

اسامي تاييد شدگان نيز به شرح زير است:(دلايل هم ذكر شده است)
ارتيكوس دامبلدور
دليل:دلمان برايش سوخت.وگر نه توي پستت بوي خيانت ميومد(اون «فانتزي» چي بود؟ نبينم يموقع سركلت از اكادمي فانتزي پيدا بشه هاااا)

برادر حميد
دليل:تبارك ال...احسن الخالقين...اين چه كاربريست كه عالم همه ديوانه اوست

پروفسور كوييرل
دليل:تعريف كردن از پست من در خانه هاي هاگزميد و تحويل گرفتن بنده

دراكو مالفوي
دليل:ترسيديم اگر رد صلاحيت كنيم همه اين جوجه سياها بريزن سرمون اشتباهي بزنن خودشون رو بكشن ،نسل سياها منقرض بشه

ونوس
دليل:درود بر فمينيسم

رون ويزلي
دليل:همينجوري الكي....دور هم باشيم

ستاد تبليغاتي اين افراد از فردا(فكر كنم )شروع به كار ميكند

تا بخش بعدي خبر....
جادوگران
وزارت سحر و جادو
راديو وزارت

بچه اون دیش رو یه کم باید ببری بالا ... آهان خوبه ! فرستنده روشن شد ...خوبه .. خوبه .. جوووون مادرت دست نزن !!
هی هکتور ارتباط برقرار شد ؟!
صدایی از دور دستها به گوش میرسه :
دیش تاب ورداشته تو این مدت ولی ... آره ... آره ... رو آنتنیم ! برو ...

شنوندگان عزيز دقت فرمایید ... شنوندگان عزيز دقت فرمایید ... خرمشهر ... ببخشید !!
با سلام خدمت تمامی شنودکنندگان عزيز !!
من و دوستم هکتور امروز بعد از هشت ماه اومدیم در این شبکه رادیویی رو باز کردیم و گردگیری کردیمش تا یه خبر خــــــــــــیــــــلی موهوم رو به شما اعلام کنیم !!
بعد از ماهها انتظار که کسی نبود تا پول کار این شبکه رو بده ما تصمیم گرفتیم که این رادیو رو تحریم کنیم چون وزير قبلی پولمون رو نمیداد ....
دیشب توی اتاق فرمان تنهایی نشسته بودم که بهم خبر دادن قراره یه وزير انتخاب بشه ... برای همین اومدیم تا این خبر خوش رو به همگی شما دوستان عزيز بدیم !!
جووون مادرتون هر کس وزير میشه بیاد پول ما رو بده ... ما غیر از هنر زر زدن هیچ هنری نداريم ... میمیریم !!
ای شکم ......... ( سانسور ) تو که یه بارم نیومدی توی این استودیو ... هر دفعه ما رو میکشوندی اونجا !! ای .... ( سانسور خفن )
ای گیلدی ف.... ( هزار گالیون هم بدید عمری از صافی رد بشه ! ) فقط یه بار ماهیانه مارو دادی !!
جووون مادرتون یکی وزير بشه که به داد ما برسه !! :bigkiss:

صدای فریادهای از شیشه شکسته مستقیم از بیرون روی آنتن میرفت !!

- نه اس اس ، نه پس پس سريال دکتر ارنست !!

جمعیت انبوهی از راه افتادن مجدد شبکه برای جشن گرفتن اومده بودند !!

هـــی !! من نمیدونم واقعا چه طور جواب این همه محبت رو بدم

دوستان عزيز ما چون پول تلفنمون رو ندادیم تلفن نداريم اما فکس هامون هنوز برپاست .... 0600001 شما می تو ...

دینگ !!!!!!!!!
ارتعاش صدای ایجاد شده دیش بدبخت رو از جا در اورده بود !!

----
امیدوارم هر کس وزير شد به این شبکه مردمی برسه و از این وضعیت درش بیاره چون مال وزيره !