بلاتریکس عزیز !خب اول بازم معذرت بخوام ! بعد شروع کنیم ...
نقل قول:
واقعا فکر می کنی شروع این کار این تحول از وزارت درسته؟ من مخالف اینم.وزارت خیلی قدرت نداره و قدرتمند کردنش کار اشتباهیه چون قطب اصلی نیست و نباید باشه.
دوست دارم دلیل مخالفتت رو بدونم ، چون تا جایی که یادمه گردانندگان یک جامعه قدرتمند ترین نیروی یک جامعه هستند و وزارت یکی از آنهاست ... تو گروه دیگه ای رو مد نظر داری ؟!!!
نقل قول:
خیلی معتقد به این هستی که وزارت باید قدرت بیشتری داشته باشه.دلیلش چیه؟ اگه این قدرت دست یک مرگخوار هم بیافته باز همین نظرو داری؟
من هیچ وقت نگفتم وزارت باید قدرت بیشتری داشته باشه ، ار برداشتی اینچنین داشتی من الان تکذیب میکنم !
اما وزارت روباید از اینی که هست قدرتمند تر کنیم ، یه مرگخوارم میتونه ، هر جادوگری میتونه ...
نقل قول:
نظرت درمورد روند کلی انتخابات چیه؟ که هنوز دوروز نشده جو سایت رو خراب کرده...
انتخابات همینه ، تقابل ایده ها ! و ایده های هر جادوگری با دیگری فرق میکنه ...
البته من این رو میزارم به حساب اینکه دوستانی هستند که به وزارت علاقه دارند .
نقل قول:
درمورد وزارت! تا چه حد فکر می کنی نیاز هست که اختیارات بهش داده بشه برای انجام اون کار؟ بهتر نیست برای شروع چنین تحولی از پشتوانه ی محکم تری شروع کنیم؟ به هرحال تغییر باید کم کم باشه ولی همین تغییر تدریجی باید از جایی شروع شه که نقش مهمی توی اون تغییر داشته باشه.جایی که این قدر هم مطرح نباشه..!
اعتقادم به اینه تغییر باید از جای مطرح باشه تا دیگران رو تحت تاثیر بزاره ...
نقل قول:
نظر کلیتو می خوام بدونم.درمورد خاکستری بودن و خاکستری کردن..ببین خیلی با حرفات موافق نیستم..
بزار یک مثال برات بزنم ... فرض رو بر این بگیر که همه در آرامش زندگی کنن این بهت سوژه میده ؟ ... حالا فرض کن همه اش درگیری باشه و همه هرج و مرج کن این بهت چه ایده هایی میده ؟ ...
اعتقادم بر اینه که تعادل چیزی هست که ما میخوایم ازش سوژه بیرون بیاریم ... اما رفتی سراغ رنگها و من از همونا برات مثال میزنم ...
الان سفید داریم همون طور که بالا گفتم سوژه محدوده ، حالا سیاه رو جایگزین بکنیم ، بازم سوژه محدوده ، چون داریم دو گروه میکنیم ، حالا اینا رو کنار هم و واحد فرض کن ... من برای سوژه پیدا کردن هر ثانیه یکی رو روی آن یکی میریزم و یه تغییر میبینم و یک سوژه ... دوباره به تعادل برمیگردم و باز شروع میکنم ...این یعنی هر ثانیه یک سوژه !
سوال آخرتم که تقریباً تکراری بود ، اما من با دنیای هری پاتر مخالف نیستم ... چن هر چه هست همونه ! منتهی من میخوام داستانی فراتر از رولینگ بنویسیم ، جاهایی که شاید توی کتاب بود و ما نمیدیدیم ....چون تو هاگوارتز زندونی شده بودیم ! ...
بلیز زابینی !چون ما جنگ نمیکنیم که روی همدیگر رو کم کنیم، برنده تعیین کنیم، یک عده رو تحقیر کنیم!نقل قول:
چون ما جنگ نمیکنیم که روی همدیگر رو کم کنیم، برنده تعیین کنیم، یک عده رو تحقیر کنیم!
فقط میتونم یک چیز رو بگم ، کودتای شما تحقیر نداشت ؟
گلگومات دوماه از سایت دور بود !
دوستانی از سایت که با هم صمیمی بودند ، از هم متنفر شده بودند !
آسپ به شدت از جو سایت گریخت !
گروهی به نام محفل دچار آشفتگی هایی شد که هنوز باقیست !
تحقیر از نظر شما چیه ؟ من فکر میکنم با کار شما یک سایت تحقیر شدند که شما به اهداف جالب خودتون برای رسیدن به رول زدنی زیبا دست پیدا کنید !
خوشحالم که میبینم به چنین چیزی رسیدید به قمیت ...
اما مثال از من از جنگ :
فقط کنایه ای بود به عقاید دو حزب آمریکایی ... که هر دو در انتخابات با یکدیگر مخالف بودند و ایده های هم رو نقض میکردند ...
میخوستم بگم در انتخابات ایده های دیگران رو نقض کردن کار عرفی است ...
و اما در مورد ایدتون:
قبلاض هم گفتمچیز جالبی بنظر میرسه ، کاری که خیلی ها میتونن بکنن حتی افراد سفید ... منتهی قبلاً هم گفتم این ایده چیزی رو کم داره ...
اول بگم حزب نه و حذب!:دییی
من هیچ حرفی از حذب در صحبتهای خودم نیاوردم ... چون فکر میکنم حذب گروهی بوده که فعلاً تموم شده است ... مگر بخوایم چیزی رو دوباره راه بندازیم که از این ایده و جدید استفاده میکنیم ...
ولی وقاعاً من جایی رو نمیبینم که رول پلیینگ رو با موارد بیرون قاطی کرده باشم ، یه حدسی میزنم اما دوست دارم توضیح بیشتر شما رو بشنوم که به بیراهه نرم .
در مورد امضا و برد و باخت !
مسئله ای که از باخت مطرح کردم درون گروهی بود و داخل رول ، خارج اونم چیزی نگفتم مثلاً نگفتم شخص بلیز زابینی از آسپ شکست خورد ... و امضاوتونم که فرمودید داخل رول بوده ، پس من با نتیجه گیری درست و بجا آن رو بکار بردم ...