آلبوس سوروس پاتر داره از سایت میره.نظرت چیه؟
گریفندور : هییییییییییی،حیفه،خیلی حیفه.هرجا هست امیدوارم موفق باشه و مثل شیر جلو مشکلاتش بایسته و یه روزی دوباره برگرده به جایی که بهش تعلق داره
اسلیترین : هیییییییییییییی،با این که از طرف باباش یه حورایی اصیل زاده مبود اما رفتاری داشت که از خیلی از اصیل زاده ها بهتره،واقعا حیفه.بدون شک فقدانشو حس خواهیم کرد.امیدوارم با یه اصیل زاده ازدواج کنه
ریونکلا : هووووم جدی؟چرا؟با هوشی که داره همه جا میتونه موفق بشه اما خوب... چرا داره تنهامون میزاره؟ گاهی وقتا باید آدم به خاطر بقیه از تصمیماتش صرف نظر کنه اما خوب... موفق میشه هر جا که باشه.
هافلپاف : دوووووووودورود دوووووووورووووووود
همه بچه های هاف در حال رژه رفتن هستن و آلبوس سوروس پاتر با قامتی بلند در آنسوی محوطه بزرگ ایستاده.
- آره باو،میدونم. هی دنیس ازونجا نرو الان سانتورا باید از اونجا رد بشن خوب تو چی گفتی؟آها،واقعا نمیدونم چی باید گفت.ما که همش درگیر این رژه بودیم واسش.بر میگرده..حتما برمیگرده،فقط یه کم اعصابش بهم ریخته.مطمئن باشین.
روح هافلپافی چنان با قاطعیت این جمله را گفت که توان سخن گفتن را از نگارنده ربود.
آری او باز میگردد
به یاد آلبوس سوروس پاتر
seems it never ends... the magic of the wizards :)