کرام در بالای ورزشگاه نگاه های خود را به تیمش دوخته بود و بازی را فراموش کرده بود که یک باز دارنده او را به بازی باز گرداند هنوز جای باز دارنده ی قبلی میسوخت چر خی زد و جستجو را شروع کرد اما صدای گزارش گر حواسش را پرت کرد که داد میزد یک گل دیگر برای بلغارستان عجب حرکت عالی وعجب هماهنگی این گل اولین گل قشنگ مسابقه بود

حال دوباره توپ دست ايوانواست . به دروازه گردباد نزديكتر شد.گزارشگر ادامه داد: توپو پاس ميده به والكفنات. والكفنات هم پاس ميده به ديميتروف. ديميتروف به سمت چپ حركت ميكنه. استنيس به دنبالشه.
والكف در دل ميگفت: پاس بده.پاس بده. پاس بده به والكفنات. اون خاليه.
گزارشگر: حالا با يك حركت قافلگير كننده پاس ميده به والكفنات. اوه خداي من. با دروازه ‌بان تك به تك شد. شوت ميكنه و گل....گل
والكف نگاهي به ورزشگاه كرد و كرام رو در حال گشتن بر فراز دروازه گردباد ديد.گزارشگر : نميدونم اين والكفنات با والكف چه نسبتي داره؟ شايد با هم فاميل باشن كه والكف اونو تو تيمش راه داده. به هرحال بازيش كه خوبه.
والكف با شنيده صداي گزارشگر زمزمه كرد: به تو چه. گزارشگرشونم مثل خودشونه

ايوانوا تمام سعي تلاش خودشو مي كرد و از تشويق طرفداران قوت مي گرفت ناگهان يه بلاجر طرفش برت شد ولي اونو ردش كرد گزارشگر فرياد ميزد ايوانوا توپو تو دستش داره انگار قاطي كرده سرعتش زياد ه ايوانا توپو طرف حقله ها مي ندازه و گل ... ايوانوا خيلي خوشحاله ولي ميره وسط زمين كه يه جوري توپو بگيره طرفداراي بلغارستان غوغا كرده بودن با اين تشويقاشون

والكف با فرياد به كرام گفت: آهاي كرام داري چيكار ميكني؟ زود باش ديگه.
كرام با علامت سر جواب مثبت داد و به سرعت اوج گرفت. سرخگون دست استنيس بود و با سرعت به سمت دروازه ميامد. تقريبا با والكف تك به تك شده بود. استنيس با تمام قدرت توپو شوت كرد به سمت چپ، دقيقا خلاف حركت والكف.والكف به سرعت دور زد و به سمت سرخگون شيرجه رفت.اما با توپ فاصله زيادي داشت. گزارشگر فرياد زد: گل...گل...گـــــــــــــــــــــــــــــــل.......
اما نه. چه بدشانسي! توپ با فاصله كمي از كنار دروازه به بيرون رفت.
والكف سرخگونو براي ايوانوا انداخت و فرياد زد: ايوانوا برو گل بزن. بايد گل بزنيم و بازي رو ببريم.ايوانوا با سر جواب داد و با يك حركت زيكزاكي به سمت دروازه گردباد رفت. از بازدارنده اولي كه فرستاده بودند جاخالي داد.

دیمیتروف این دفعه با عصبانیت میزنه به قلب دفاع گردباد ولی برانستون با یک ضربه زیبا بازدارنده رو میفرسته وسط چشای دیمیتروف و اونو بیهوش میکنه و آیت میاد و سرخگونو تحویله استنیس میده و استنیس با نوک دسته جاروش با سرخگون رو دسته جاروئی میزنه و میاد جلو و با همین شکل از توی حلقه رد میشه و یک گل دیگر به ثمر میرساند
گزارشگر : ببخشید من دیگه نمیگم گل فقط میگم استنیس
طرفدارانه گردباد فقط هورا میکشن و تیم محبوبشون رو تشویق میکنن و هی شعارهای ضد اخلاقی میدن ولی با پادر میانی بازیکن با اخلاق گردباد یعنی برانستون از این کار زشت دست میکشن و دوباره تیم خود را تشویق میکنن

در ورزشگاه دیگر هوادار بلغارستان دیده نمی شدند . آنها ورزشگاه را به نشانه اعتراض به بازی بد تیمشان ترک کردن . در طرف مقابل تماشاچیان گردباد سر از پا نمی شناختند و لحظه ای بر روی جایگاهشان آرام نمی شدند . آنها گلهایی که استینس براحتی بثمر می رساند را می شماردند و بعد از هر گل شادی می کردند . گزارشگر مسابقه بحدی آب خورده بود که چندین بار میان گزارش به دستشویی رفت . او در ادامه گزارشش گفت :

- این لحظه ای تاریخی در مسابقات کوییدیچه ... بازی کاملا یک طرفه است ... بلغاری ها حتی به خودشون زحمت دفاع کردن رو هم نمیدن . واقعا خنده داره ... استینس یه بار دیگه گل میزنه . ولی اینبار سرخگون بدست از توی حلقه بلغارستان رد شد .

دیمیتروف مهاجم بلغارستان خیلی راحت با سرخگون میاد به زمین گردباد و پاس میده به مهاجم گردباد و گاتریسیا یک پاس بلند به استنیس میده حالا
گزارشگر : استنیس دیگه با حلقه خالی مواجهه و سرخگونو میندازه هوا یعنی میخواد چیکار کنه وای با نوک جارو سرخگونو به داخل حلقه میندازه عجب گلی بود گل هفته میشه حتما
ورزشگاه فقط مگاکان رو تشویق میکنه که دیگه گوی زرینو بگیره
در همین اثنا باز هم یک گل دیگر توسط استنیس زده میشه
گزارشگر : گل گل گل بازم گل بازم آب بدید به من

خوشحالی تماشاگران گردباد وصف ناپذیر بود . آنها هیچگاه بیاد نداشتند تیمشان به این زیبایی بازی کرده باشد . اعضای تیم بلغارستان بکلی امیدشان را از دست داده بودن . آنها حتی با تصاحب اسنیچ هم برنده نمی شدند . امتیازات آنها بسیار کمتر از گردباد بود . گزارشگر مسابقه هم دیگر با هیجان بازی را گزارش نمی کرد . حرکتهای فوق العاده استینس و دفاع عالی برانستون برای او تکراری شده بود .

- خب ... بله ! بازم استینس ... و یه گل دیگه برای گردباد ... بدون شک اونا قهرمان میشن . استینس و برانستون ستاره های این مسابقه اند ...

گزارشگر : حالا پنالتی رو استنیس می خواد بزنه سره جاش قرار میگیره
ورزشگاه در سکوت مطلقه و حالا پرتاب میکنه خیلی زیبا بود و گل یه گل دیگه برای گردباد
والکف تقاضای استراحت میکنه و خیلی ناراحته با بازیکنانش سر خشونت دعوا میکنه .....و بعد از پانزده دقیقه باسوت پرسی بازی شروع میشه
گاتریسیا با سر بانداژ شده به زمین بر میگرده حالا مهاجمین بلغارستان باز به یک تکروی دست میزنن دیمیتروف حرکت میکنه میخواد پاس بده در بین راه آیت سرخگونو میگیره و باز مثل همیشه یه استنیس پاس میده استنیس باز هم به عمق دفاع بلغارستان میزنه و از اونا رد میشه و یک پرتاب دیگه
گزارشگر : عجب پرتاب زیبائی بود و یک گل دیگه عجب مهاجمیه این استنیس

برانستون ، کاپیتان گردباد تقاضای وقت استراحت میکنه . بعد از سپری شدن وقت استراحت بازیکنان دوباره وارد زمین می شوند .

- بازی بعد از پانزده دقیقه استراحت دوباره شروع میشه ... مثل اینکه بازیکنان سرحالتر شدن ... ایوانوا بازی رو شروع میکنه ... بلغاری ها خیلی سریع پاسکاری میکنن ... بله ظاهرا این یه تاکتیک جدیده ... اوه ! نگاه کنین ! گاتریسیا به راحتی سرخگونو توی هوا گرفت ... کسی هم جلوش نیست ... از این بهتر نمیشه . اون به تنهایی جلو میره . لوسکی مدافع بلغارستان بهش نزدیک میشه . آخ ... این دیگه واقعا نا جوانمردیه ...

لوسکی از عصبانیت در یک حرکت غیر قانونی با چماغش ضربه ای به سر گاتریسیا زد . گاتریسیا از روی جارو افتاد . او بیهوش شده بود و از سرش خون می آمد . مادام پامفری بسرعت وارد زمین شد . پرسی ویزلی هم بدون معطلی اعلام پنالتی کرد و لوسکی را از زمین اخراج کرد .