1.هري پاتر و مرد دوچهره
2.هري پاتر ومصيبت هاي يك خاطره
3.هري پاتر و دوستي نا آشنا
4.هري پاتر و شروع يك مبارزه
5.هري پاتر و روياي شوم
6.هري پاتر و سوگواري ققنوس
7.هري پاتر وآخرين قدم
Every ti
من پرورتي پتيل اعلام مي كنم دراين عمل صيونيستي هيچ
دستي به كار نبرده ام وهمه ي اينهاتوطئه بوده
من در آن شب در حال رفتن به خانه ي خواهرم پادما بودم و عجله داشتم وفرار نمي كردم و در حال دويدن براي زودتر رسيدن بودم ولي اطلاعاتي بدست آوردم نيك بي سر نا پديد شده است همه مي دانيم ولي من رسما اعلام مي كنم اين دروغ محض است
و او با وجود آوردن اين شايعه دارد به ربايندگان كمك مي كند
من اعلام مي كنم بي گناهم و اگر از ديشب تا به حال پيدا نبودم به دليل بودنم در خانه ي خواهرم بوده
با تشكر
پرورتي پتيل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مي خواهم هر چه زودتر اين مسئله پي گيري شود
Every ti
فصلي كه هري با ولدومرت تو كتاب چهار رودر رو شد قشنگ بود فصلي كه دامبلدور تو كتاب شش مردم قشنگ بود
Every ti
شايد رون بميره همون لحظه يه لحظه واقعا رمانتيك بين رون هرميونه
Every ti
ببخشيد مي دونم و ايفاي نقش هستم ولي ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نام ميرتل
معروف به ميرتل گريان
روح بدبخت و گرياني هستم كه هيچكي منو دوس نداره
Every ti
آقا منم مي گم دولوروس آمبريج عضو فعاليه
ويرایش ناظر : خواهشا برای انتخابهاتون دلیل بیاريد ! در غیر این صورت رای شما مورد قبول قرار نمیگیره !
ویرایش شده توسط دراکو مالفوی در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۷ ۲۳:۲۲:۳۲
Every ti
ايوانوا از اين روش پاسكاري خيلي خوشش اومده بود اگه بازم از اين موقعيت ها پيدا مي كرد خيلي خوب ميشد تيم بعد از گل روحيه خوبي گرفته بودند وطرفدارا جيغ ميزدند توپ تو دست والكفنات بود وداشت با پروازي زيبا به طرف حلقه ها ميرفت وتوپرو پرتاب كرد ولي خيلي آروم ودرواه بان اونو گرفت حالا گردبادي ها وحشتناك بازي ميكردن سريع سريع اييوانوا احساس نگراني مي كرد تا توان داشت سريع ميرفت هوا باروني شده بود ولي اون سعي خودشو ميرد مهاجم گرد باد سرخگونو به طرف دروازه انداخت ولي والكف اونو گرفت صداي گزارشگر اومد عجب دروازه باني اين دروازه بان
Every ti
ايوانوا تمام سعي تلاش خودشو مي كرد و از تشويق طرفداران قوت مي گرفت ناگهان يه بلاجر طرفش برت شد ولي اونو ردش كرد گزارشگر فرياد ميزد ايوانوا توپو تو دستش داره انگار قاطي كرده سرعتش زياد ه ايوانا توپو طرف حقله ها مي ندازه و گل ... ايوانوا خيلي خوشحاله ولي ميره وسط زمين كه يه جوري توپو بگيره طرفداراي بلغارستان غوغا كرده بودن با اين تشويقاشون
Every ti
دولوروس آمبرج جان من بيشتر كتابهاي تن تنو خوندم وهمه شون هم از انتشارات زرين بود پس گير آوردنشون زياد هم بعيد نيست
من مي خواستم كتاب رامكال نوشته ي استرلينگ نورث رو معرفي كنم كتابي كه من دارم از انتشارات شقايق وترجمه ي هروس شباني است و 174 صفحه است
اين كتاب در پنج قاره ي جهان و به پنجاه زبان زنده ي جهان ترجمه شده است
رامكال كتابيست بر اساس واقعيت كه در سال 1363 برنده ي جايزه ي حيوانات دالتون گرديد و كانديداي دريافت مدال نيوبري شد و در فهرست كتاب هاي برگزيده ي انجمن كتاب خانه ي ملي ام ريكا قرار گرفت و علاوه بر اينها دهها جايزه ادبي ديگر رانيز به خود اختصاص داد
Every ti
تمرين
مسابقه شروع مي شه ايوانوا اوج مي گيره سرخگون تو دست مهاجم گروه مقابله يه با يه پيچ طرف سرخگون ميره پا هاشو رو جارو قفل مي كنه وطوري كه طرف مقابل حواسش نبود سرخگونو از تو دستش مي قاپه با سرعت به طرف دروازه ميره صداي جيغ از همه جا مي رسه مهاجم هاي گروه مقابل جلوشو مي گيرن ولي اون با يه سرعت فوق العاده به طرف بالا ميره و از دستشون در ميره وبه دروازه نزديك شد به سرعت پايين مي آد وگل ...
Every ti