همه در حال دویدن .. یکی از شاخه ها پای نماد را میگیره .. نماد در حالی که سعی میکنه با طلسم گیاها را از پاش باز کنه نفس زنان به تانک میگه: تانک تو که میدونستی . چرا ما را از این راه آوردی ..؟
تانک:تو ایده ی بهتری داری؟
لان جان رو به دوربین : تا کی قراره تو این سال لعنتی بمونیم ؟
سوسک: منظورت از سال چیه؟
لان جان : 1313 هنوز نفهمیدی برای چی این همه بلا سرمون میاد؟ نحسی 13 گرفتتمون ..
سوسک وایمیسته : ببین جان .. اینا خرافاته .. (یک شاخه از پشت داره به سوسک نزدیک میشه )
جان: هی .. به من میگی خرافاتی؟
(اونم وایمیسته .. )
حالا شاخه هه داره دور پاهای هر دوشون میپیچه ..
نماد : وینگادیوم لویوسا ..
سوسک و جان میرند رو هوا و از شاخه ها دور میشوند ...
نماد : هی با شماهام .. بین جونتون و کل کل یکی را انتخاب کنید .. (بعد طلسم رو قطع میکنه .به حرکتش ادامه میده .جان و سوسک از ارتفاع یک متری میفتند )
سوسک و جان یک لحظه به هم نگاه میکنند
تانک: هی شما ها .. دعوا را بس میکنید یا نه ؟
آفریده خودشو میرسونه به تانک : ببینم شماها همیشه موقع رد شدن از اینجا مجبورین بدویین؟
تانک: ارم .. خوب نه .. راستش با یک طلسم میشه جلوشو گرفت ..
با این حرف نماد یک دفعه وامیسته (جان و سوسک هم میخورند بهش ) : ببینم .. یعنی ..
آفریده: میخوای بگی ..
جان: که طلسمشو بلدی؟
تانک: خوب آره ..
اینا یک نوع دویل اسنر هستند .. به نور سفید حساسیت دارند ..
نماد: د خوب از اول میگفتی .. لوموس .. گیاه خودشو جمع میکنه بر میگرده طرف جنگل ...
world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it