هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۱:۴۲ سه شنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۴
#31

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
من خودم فاز مثبت میدم!
هرگونه مسئولیتیم قبول میکنم در قبال آزکابان!
اصلا حال میده!
فکر کن اعضای شناسه بلاکی پست بزنن تو آزکابان عین زندانیا!
بعدش دیوانه سازا هم که تنفس!
در نوبه ی خودش خیلی حال میده!
آی مدیران!
(کو کو مدیر؟)
داد رس باشید!
که روز رستاخیز نزدیک است!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۱:۲۵ سه شنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۴
#30

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
ایول شیکم خوشم اومد! ایده خوبیه! اجراش هم هوووووم!!!! ممکن نیستش! مگر اینکه فروم آزکابان بزنیم! ولی میشه به جای گروه شناسه های بسته شده گروه آزکابان ساخت!


!ASLAMIOUS Baby!


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۰:۴۹ سه شنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۴
#29

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
اینجا دفتر بنده رئیس زندان میباشد!
این صدای کینگزلی است که میگوید!


قبل از اینکه اینجا شروع کنم به نمایشنامه نویسی!
میخواستم یک سوال فنی خارجی علمی سیاسی مذهبی بکنم!
پیشنهاد بنده اینه که
مثلا بجای اینکه شناسه ی طرفو بلاک کنیم!
ببندیمو ازین حرفا!
یه حالتی پیش بیاریم
که فقط بتونه توی تاپیک آزکابان پست بزنه...
خیلی باحال میشه ها!


جواب بدین!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۱۵:۳۹ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۴
#28

لارا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۲ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹
از خانه ريدلها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 202
آفلاین
خانم امبريج عزيز.
حالا كه لطف كردين و با پاي خودتون تشريف بردين ازكابان
يه لطف ديگه هم به جامعه جادوگران بكنين و تا ابد همون تو بمونين.
همه ما ممنونتان خواهيم شد.


تصویر کوچک شده


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۲۳:۲۸ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۳
#27

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
سیریوس:ببینم کرام این هرمیون داره برای من زبون در کیاره
کرام:حالا اینجاکوش کن برغلو قوقول قولو بلغور
سیریوس:واقعا این زبان پرتغای قشنگه حالا میتونم برم
کرام:کجا؟؟
سیریوس:خونمون
کرام:میتونی ..
سیریوس:واقعا
کرام:آره خونه آخرت
سیریوس:کرم گوشت وبیار((ببین من 16 نفرو کشتم میتونم با کینگی همکاری کنم تازه پیترم یکی از دوستای قدیمی م کشتم نه! نمیشه!))
کرام:نه
سیریوس:هرمیون بمیره
کرام:اسم اونرو نیار که حالم ازش بهم میخوره
سیریوس:پس چرا آزادش کردی؟؟
کرام:میخواستم رد مرلین بگیرم
سیریوس:بابا میومدی از من می پرسیدی
کرام :سرکارم که نمیزاری
سیریوس:بابا اینو همه میدونن مرلین کجا قایم شده
کرام:کجا؟
سیریوس:دستشویی سایت
کرام آزادی اما نبینم بر علیه کینگی شعار بدیا


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۷:۳۴ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۳
#26

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
کرام وارد زندان میشه!!!
و در بین سلولها در حال قدم زدن هست.....همه زندانیها دارن بهش اظهار لطف میکنن!!!

باجگیر!!....نون به نرخ روز خور!!!...عمال کینگزلی!!!..نالایق!!....بوووق...بووووق!!!!

کرام با خونسردی به طرف سلول هرمیون میره و بهش میگه:تو آزادی میتونی بری!!!!

هرمیون:آزادام؟حیف من که میخواستم با تو فرند باشم!!!...حیف من که رونو ول کردم اومدم با تو....

کرام:و حیف تو که با مرلین هم دست شدی!!!....من دیگه هیچ کینه ای ازت ندارم!!...میتونی برگردی!!و یادت باشه..هر کی با کینگزلی درافتاد ورافتاد!!!!

بلک از اونطرف سلول:چی گفتی؟!!

کرام:همون که شنیدی!!!

بلک:میدونی؟!!....من انگلیسی با لهجه بلغاری رو نمیفهمم!!!

کرام:حالا میفهمی!!...جلاد!!!
یه دیوانه ساز ظاهر میشه!!!
کرام:میری هر چی کتاب به زبون بلغاری هست در لندن جمع میکنی و برای این زندانی میخونی!!!...تا بفهمه زبان بلغاری چه جور زبانیه!!!!!!!!!!!!!!!


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۱۴:۳۰ پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۳
#25

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
سیریوس: هرمیون .. دندونات ! فکر کنم بتونی این میله ها را باهاشون بکنی
هرمیون: نه تروخدا تازه خوب شده این شاغلام از ریشه کندشون .. الان دو شبه تو سنت مانگو بستریم . تازه همین امروز درست شده .
سیریوس: هرمی .. تو باید در این جور مواقع از خود گذشتگی داشته باشی
هرمیون : هووو به من نزدیک نشو ها !! به دندونای من کاری نداشته باشین .. ولم کنید .. بی رحم .. آی ویکتور ... کجایی که ببینی هرموینتو کشتن !!
سیریوس: ببین این به صلاحه خودته .. تو هم آزاد میشی ها ..

====== دو دقیقه بعد ========

کرام : یکی توضیح بده ..
سیریو س: چیزه .. این سوسک منو اغفال کرد
سوسک: من ؟ من اینو اغفال کردم؟
سیریوس: مگه تو رهبر سفیدا نیستی؟
سوسک: چرا
سیریوس : مگه تو در قبال ما ها مسئول نیستی ؟
سوسک : آره خوب
سیریوس : خوب همین کافیه دیگه !!
سوسک: این پیشنهاد خودت بود ..
کرام : بسه بسه .. نگهبان .. این دو تا رو ببر انفرادی ..
هرمیون را هم منتقل کنید سنت مانگو
هرمیون که جلوی دهنشو گرفته: فقط سنت مانگو ؟؟ من اعتراض دارم .. من دیه میخواهم ... منو کجا میبرین...


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۲۰:۵۳ سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۳
#24

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
سیریوس فلامل و سوسک درون یک قایق بادی نشسته اند
سوسک:پس کی میریسیم ؟؟
فلامل:آخ قلبم دارم میمیرم چقدر پارو بزنیم امان از دست این ماگل ها وسایل چقدر طاقت فرساست
سوسک:چرا از جادو استفاده نمیکنم دستام خسته شد
سیریوس:اون موقع نابلو میشیم بعدشم تو ده بیستدست داری از اونکی دستات استفاده کنیم
***********نیم ساعت بعد************
سیریوس:رسیدیم خسکی اونجا باید آزکبان باشه پهلو میگیریم
سوسک:بابا اینجا چقدر خوفناکه من پام درد میاد
فلامل:سیریوس من برای سنم این اکشن بازیا خوب نیست دکتر گفته برام مثل زهر میمونه
سیریوس:پاشید خودتون جمع کنید من تنها برم اونجا چیکار
سوسک به یه دیوار نامرئی میخوره چرا نمیتونیم رد بشیم
فلامل:این یکی جادوی حفاظتی برای آزکابان خود ابداعش کردم
سیریوس:خوب چه جوری خنثی میشه
فلامل:یادم نیست ...آهان .. فهمیدیم...نه نفهمیدم
سیریوس:اوف!! ماشاالله اکیو ملخ پیشت انیشتنه
سوسک:آپارت کنیم !
فلامل:آزکبانم مثل هاگوارتز نمیشه آپارات کرد
سیریوس:من سگ شم شاید رد شدم چون قبلا یه بار گذشتم
تغییر شکللیوس!(شرمنده فارسی ورد رو اجرا کردم وقت ندارم دنبالش بگردم)
سیریوس از دیوار رد میشه در رو برای سوسک و فلامل باز میکنه
بعد کلی سعی تلاش کوشش به سلول که مرلین هرمیون وگا فاج زندانی بودن میرسن درو باز میکنن
سیریوس:سریع بدویید دنبال من بیاد من راه نجات میدونم
سیریوس بر میگرده پشت سرشو نگاه میکنه
کرام:آفرین سیریوس تلاش خوبی داشتی
قیج دنگ کیش!
سیریوس:نامرد درو باز کن من از اینجا فرار میکنم مطمئن باش
سوسک:سیریوس مرض داشتی مارو با خودت اوردی
هرمیون:باید یه جوری از اینجا فرار کنیم


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۱۹:۰۱ شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۳
#23

پروفسور اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۸ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۵
از کارخانه ی روغن سازی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 191
آفلاین
شاغلام:ببنم این دختره چی میگه این وسط؟
اسنیپ:
شاغلام:بندازیدش بیرون!
اسنیپ: :bigkiss:
شاغلام:چرا نگرش داشتید؟
اسنیپ:
شاغلام:من اگه جای تو بودم بهش محلت نمیدادم!
اسنیپ:
شاغلام:دختره پر رو!
اسنیپ:
هرمیون از راه میرسه!
شاغلام:اه...اه....
شاغلام:افاده ها طبق...طبق....
اسنیپ:
شاغلام:دختره....
هرمیون:چی گفتی؟
شاغلام: همون که شنیدی!
اسنیپ:
هرمیون:جرات دارید حرف بزنید!
((شاغلام دندونای هرمیون رو میگیره و از ریشه میکشه بیرون!))
اسنیپ:
شاغلام:
هرمیون:
((ادامه در سنت مانگو))


برای عضویت در تیم روغن سازی قزوین کافیست فتو کپ


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۱۸:۴۹ شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۳
#22

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
ادامه ...
دوربن کم کم میاد بیرون ساختمان آزکابان را از بیرون نشون میده .. بعد صدای جیغ گوشخراش هرمیون میاد(کشدار) .. کل آزکابان مدل تام و جری مشکنه میریزه زمیین ..به دنبال اون انواع موجودات از قبیل سوسک .. اژدها .. فیل.مارمولک.. زرافه .. لاکپشت از زیر آوارد در میرند .. یک خورده فاصله می افتد بعد یک مورچه بدو بدو خودشو میرسونه به بقیه .. فید اوت .. فیداین ..
دوربین آزکابان را نشون میده که با چسب نواری و چند تا طناب بستنش .. (مدل خونه ی ویزلی ها کج و کوله است ) دوربین میره داخل ساختمون ..
فاج میله های زندان را گرفته داره سرک میکشه
هرمیون یک گوشه داره کتاب میخونه
مرلین داره سیفون دستشویی را امتحان میکنه
فاج: انگار یک زندانی جدید آوردند .. فکر میکنید کیه؟
هرمیون از بالای کتاب : میشه تو مسائل خصوصی دیگران دخالت نکنی ؟؟
نگهبانا وگا را کشون کشون میارند تو
وگا: ولم کنید .. با شماهام .. میگم ولم کنید .. مگه من چی کار کردم ؟.. آخه چرا با احساسات یک ستاره بازی میکنید ..؟به خدا من تو آسمون زن و بچه دارم .. ولم کنین .. من بی گناهم ..
نگهبانا وگا رو میندازند تو زندان و میرن
وگا : آخه مگه من چی کار کردم بی انصافا؟؟
فاج از خوشحالی داره بالا پایین میپره : شنیدین چی گفت ؟ ستارس .. یک ستاره است ..
هرمیون : من هنوز معتقدم تو نباید تو مسائل خصوصی مردم دخالت کنی ..
فاج : پیست پیست .. وگا ..
وگا : چیه؟
فاج : چیزه ... خواستم بگم منم یک ستارما !!!
وگا : کی گفته؟ تو فقط داری نور را منعکس میکنی
فاج: یعنی چیزه .. الان دیگه نیستم ..
وگا : تبدیل شدی؟ من کارت ستاره ایمو گم کردم(نوعی از کارت دیجیمونی) .. تبدیل شدن چه جوریه ؟
فاج : .. ول کن حالا قصه اش طولانه. . ببین .. میگم نمی خوای بیای این ور ..؟
وگا : نه واسه چی بیام؟
فاج : تلسکوپ دارما ...!!
وگا : جدی ؟ کو کو ؟
===
دو دقیقه بعد
فاج و وگا نشستند دارند صحبت میکنن ...
فاج یک چنگ گرفته دستش داره میزنه : خوب راستش من اول سیریوس ده:(the) استار بودم .. بهم میگفتن استار ..
وگا: هووم ..سرنوشت جالبی داشتی ..
فاج : تو چی ؟ جدی گفتی گفتی که زن و بچه داری ؟
هرمیون : فاج .. من هنوز سر حرفم هستم که نباید تو مسائل خصوصی دیگران دخالت کنی..
وگا: نه .. چیزه .. راستش نه ..
...


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.