هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۶:۲۱ چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
به نام خدا

سیلام

اینم نقد کن تا ببینم پیشرفت کردم یانه؟

با تشکر
گودریک گریفندور


تصویر کوچک شده


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۱:۲۰ شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۰

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
سلام

سرور، سالار، ناظر، هلو ی کرک دار، ریش قشنگ...

لطفا" پستمان را نقد کن ببینیم در چه شرایطی هستیم. هر چند مدتی از میادین دور بودم.



نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۲۱ دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۶ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ پنجشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۴
از جايي به نام هيچ جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 788
آفلاین
نقد پست شماره 8 در تاپیک خیابون گریمولد
پدید آورنده: گودریک گریفیندور


سلام. سال نو هم مبارک !

نکته ی اول در مورد فضاسازی و توصیف های رول. باید بگم توصیف ها و فضاسازی های شما پیشرفت نسبتا خوبی داشتن اما همچنان یک حالت نسبی برقراره بین یک قسمت از توصیف ها که خیلی خوب و طنز آمیز نوشته میشن، و یک قسمت دیگه که در تلاش اند تا طنز آمیز بروز بدهند اما حالت طبیعی و خشک اونها به نوعی باعث کم شدن جذابیت در قسمتی از رول میشه. مثلا قسمت اول رول شما که با فضاسازی برای خیابان گریمولد و توصیف وضعیت شخصیت ها شروع میشه، در ابتدا خوب پیش رفت. آرایش کردن آلیس و هم آغوشی از صبح زود تا طلوع خورشید اینا موارد طنز آمیزی بودند تا حدودی. می تونم بگم از نظر بیان و لحن توصیف پیشرفت شما خوب بوده و به نوعی خوب توصیف ها رو جمع و جور می کنید. اما از نظر ایجاد سوژه های طنز در توصیف با توجه به پست های قبلی تون، باید بگم، نوسان می بینم. این که توصیف های طنز آمیز در همه رول های ما خودشون رو حفظ کنن کار ساده ای نیست و خود من هم این اشکال رو دارم. حالت هایی پیرامون چهره ی شخصیت که ما بیشتر اونها رو با شکلک نشان میدیم، قابل توصیف هم هستند. مثلا شما صورت اسکورپیوس را به گوجه تشبیه کردین. این مورد طنز آمیزیه اما نه خیلی قوی. میتونه نیشخندی رو برای خواننده ی رول شما فراهم کنه اما اونقدر خنده دار نیست.


چیزی که من میگم، اینه که ابتدای یک رول باید جوری شروع بشه که بلافاصله یه حس رو به خواننده منتقل کنه. یه حسی که بتونه خواننده ی بی حوصله ی امروز ایفای نقش سایت مارو همچنان نگه داره پای رول. نه اینکه با خوندن دو خط نا امید بشه و بره. رول طنز میتونه با یه دیالوگ طنز و به دنبالش چند خط توصیف و فضاسازی طنز، حس خنده رو منتقل کنه به خواننده ی رول شما، اما رولی که با عنوان طنز شناخته میشه و معتقدیم که ظاهرا در این سبک به نگارش در اومده توسط نویسنده، چون ظاهر طنز داره، چندان تاثیر گذار نیس و اون خنده رو فراهم نمیکنه. چرا که شما بیاین و با دیالوگ و توصیف هایی که تکه موارد یه خرده خنده دار دارن رول رو شروع کنی، در واقع به ظاهر طنز وفادار بودی نه به اصل اون. اینه که اون تکه طنز ها که چندان تقویت نشدن، نمی تونن در القای اون حس اولیه نسبت به خواننده موفق باشن و ممکنه حس بد و حتی بی مزه بودن رو منتقل کنن.


اینه که باید یا با توصیف ها و فضاسازی ها و دیالوگ های طنز (در حد خوب) شروع کرد یا با همین آیتم ها در سبک جدی. اگر یک رول طنز رو با حالت عادی و کمی خشک و جدی شروع می کنیم، باید توجه داشته باشیم که این اواسط و انتهای رول هستند که نقش طنز اصلی رو ایفا می کنند. از این نظره که من میگم ابتدای رول رو طوری آغاز کنید که بتونه حس طنز رو القا کنه. نه ظاهر طنز. ظاهر طنز چیزی بوده که من خیلی انجامش دادم و تجربه اش رو دارم. به جذابیت رول آسیب وارد میکنه. کسی که مشتاق و خواننده ی رول باشه و به کل رول اهمیت بده نه فقط خطوط اولیه اون، با خوندن این رول شما وقتی به وسطش میرسه، دیگه خنده هاش به نوعی شروع خواهد شد. مثلا:

نقل قول:

گودریک روی تخت بالش را در بغلش خفه می کرد و دامبلدور خر و پف می کرد و با هر بار خر و پف کردن سیبیل هایش به پرواز در می آمدند.

ناگهان یک طرف مغز دامبلدور که همیشه بیدار بود صدا هایی شنید.


خب این توصیف های خیلی خوب و خنده داری اند و نقطه ی اوج رول شما هستند. به نوعی آدم رو یاد بچگی ها و کارتون های میندازی که توش پیر مردهای ریش دراز و سگ سبیل بودن و با خر و پف اونها، سبیل هاشون با باد می رقصن و بالا و پایین میره. طنز با مزه ایه. همینطور اینکه یک طرف مغز دامبلدور در هنگام خواب بیدار باشه هم جالبه. جالب نه خیلی طنز ! برای یه قشر از خواننده ها طنز به حساب میاد و برای یه عده دیگه حالت جالب و علمی داره. در مورد دیالوگ های شخصیت ها هم باید بگم طنز آمیز نیستن حقیقتا و عادی نوشته شدن. میتونن با توجه به طنزهای مرتبط با شخصیت ها، حالت های طنز بگیرن به خودشون این دیالوگ ها. کمی نیاز به کار کردن روی این موضوع دارین. در پیش بردن سوژه هم کنترل و موفقیت خوبی داشتید. اما می شد که دامبلدور عجولانه وارد قضیه نشه و متوجه چیزی عجیب نشه در گریمولد. این موضوع سلیقه ایه اما واسه هر چه بیشتر بازی کردن و بازی دادن شخصیت ها، میشه گفت عجله نکردن میتونه کمک کنه به جذابیت سوژه. نکته ی دیگه ای به ذهنم نمیاد. در مورد توصیف ها به نکات این نقد و دو نقد قبلی من توجه داشته باش. در کل رول خوبی بود. موفق باشی.


"Severus...please..."
تصویر کوچک شده


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۴۸ شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۹

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
سیلام

اینم بنقد.

تنکس


تصویر کوچک شده


نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۲:۵۲ جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۶ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ پنجشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۴
از جايي به نام هيچ جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 788
آفلاین
نقد پست شماره 5 در تاپیک خیابون گریمولد
پدید آورنده: گودریک گریفیندور


سلام.

خب در اول نکته ای در مورد جمله بندی های مناسب برای ارائه توصیف و فضاسازی پیرامون صحنه و حالت های شخصیت ها بگم. این مورد بر خلاف بقیه که طی نقد خیلی به اون تاکید میکنن، از نظر من توی این سایت و با شرایط مختلفش، یک چیز کاملا تجربی هست برای نویسنده ی رول و نویسنده خودش باید با مطالعه هر چه بیشتر رول های نمونه و مناسب به این موارد در حد خوب و عالی دست پیدا کنه. اشاره من کاملا آشکاره. همانطور که قبلا هم گفتم توصیف مطلقا طنز از یک حالت رفتاری یک شخصیت میتونه خیلی خوب باشه اگه به دنبال دیالوگ های خیلی طنز هم باشه. این یک شرط نیست. اصل هم نیست. سلیقه ای هست. حتی اشاره کردم که میتونه حالت تلفیقی داشته باشه و یک توصیف و فضاسازی جدی، یهو حالت طنز به خودش بگیره و طنز رو در توصیف نبینیم، بلکه در دیالوگی که به دنبال توصیف میاد دیده بشه. این غافلگیری تاثیر خوبی بر خواننده رول شما داره. اینکه مدام و خط به خط با خنده سپری بشه پس از مدتی ممکنه دل قشر خاصی رو بزنه و جالب نباشه. حالا موردی که میخوام بهش اشاره داشته باشم، یک توصیف نسبتا جدی از حالت ورود دامبلدور به زیر زمین خانه گریمولد هست:

نقل قول:
آلیس با نگرانی جیمز را تکان داد اما جیمز کم کم داشت داغون می شد. آلیس با شنیدن صدای قدم های آلبوس که همانند مردی جوان بر تخته های چوبی پله های زیر زمین می کوفت ، به سرعت جیمز را پشت جعبه ای کشید و خودش را نیز قایم کرد.


خب من الان میتونم از این توصیف اینو بفهمم که دامبلدور با حالتی که جوونا از پله ها پایین میان، وارد زیر زمین میشه. یعنی احتمالا خیلی تند و سریع. اما اصل موضوع اینجا نیست. اصل اینجاست که این توصیف پیرامون ورود دامبلدور با کمی اشکال جمله بندی رو به رو است. بهتره که بیان بشه " آلیس با شنیدن قدم ها (یا گام ها)ی آلبوس (دامبلدور بهتره) که همانند جوانی روی تخته های چوبی پله های زیر زمین کوبیده می شد (می کوفت خیلی مرسوم و جذاب نیست)، به سرعت... " . خب در ادامه من بحث توصیف ها و فضاسازی شما در توی رول ادامه بدم. خب چیزی که باید بگم اینه که خوشبختانه به نکاتی پیش تر در مورد توصیف و فضاسازی گفتم توجه کافی رو داشتین. این خیلی خوبه. من توصیف های خوب و خنده داری از شما توی این رول تون دیدم. به عنوان مثال نمونه ی زیر خیلی توصیف طنز و خوبی بود:

نقل قول:
آلبوس نگاهی به اطراف کرد و چشم هایش را گشاد تر کرد تا بهتر ببیند. بعد از چند لحظه که از دیدن اطراف بی نصیب مانده بود و مات و مبهوم مانده بود فکری به ذهنش رسید. دستش را به طرف ابروهایش برد و آن ها را کنار زد و بالاخره توانست کمی از طبیعت زیر زمین را نظاره کند


اولش اینکه دامبلدور بهتر و مرسوم تره تا آلبوس. بعد اینکه در ابتدای توصیف شما حالتی رو به تصویر می کشید که دامبلدور خیلی جدی چشماش را گشاد تر میکنه تا اطراف رو ببینه. خواننده بر طبق انتظارش میتونه اینو هضم کنه و بفهمه. اما ادامه اش شما اشاره می کنید بعد از چند لحظه ایشون از دیدن اطرافش بی نصیب میمونه. این یه خورده برای خواننده جالب تر و عجیب تر میشه که دامبلدور مشهور که چیزای نامرئی رو هم حتی میتونه ببینه و همه چی رو حس کنه یه جورایی، بی نصیب بمونه. اوج خنده و طنز اینجاست که نه از جادو و هنرها و مهارت هاش، که با کنار زدن ابروهاش به سبک اون پیر مرد توی سریال تلویزیونی میخواد واضح تر ببینه. خیلی توصیف جالبی و خنده داری بود. یه جورایی تشبیه کردن دامبلدور ریش دراز و پشمالو به اون یاروئه که از همه جاش مو و ریش و پشم زده بیرون. با مزه بود. در حقیقت با توجه به سبک طنز در رول شما چنین توصیفی خوب و به جا بود.


در ادامه از جمله توصیف های طنز مناسب دیگه هم ری استارت شدن جیمز بود. خیلی غنی و پرورش یافته نبود. اینکه برنامه ها رو بالا بیاره و اینا تا حدودی طنز هستش. می شد که کمی بهتر این حالت هنگ کردن را در توصیف های طنز بیشتر پیرامون رفتار و حالت های قیافه جیمز در ذهن مجسمش کنید.باز هم نکته ای رو خاطر نشان کنم. برای توصیف های طنز و خنده دار، دنبال دیالوگ های طنز و خنده دار باشید. نه برای کل رول. در ایفای نقش این سایت تکرار این حالت تا دو – سه بار طی یک رول میتونه خیلی به جذابیت و طنز پست شما اضافه کنه. این یک راه مناسبی که بشه توصیف و دیالوگ رو همسان کرد از نظر تاثیر روی خواننده ی رول شما.

اما در مورد بحث ادامه سوژه داستان و پرداختن به اون. متاسفانه خیلی روی سوژه پردازی خوب و مناسب عمل نکردین. اینکه دامبلدور رو از ادامه جستجوی زیر زمین منصرف کردید نسبتا منطقی و قابل قبول بود اما به محض اینکه دوباره وی را از خانه گریمولد خارج کردید و به سمت خیابان بردین، شخصیت آلیس رو وارد خونه گریمولد کردین. جایی که آلیس از جیمز نا امید شد و رفت تا به جاسوسی بیشتر بپردازه. من نمیگم جاسوسی اصلا نمی تونست باشه، اما می تونست سر فرصت باشه. رول قبل از شما مسیر سوژه رو به جایی برد که آلیس در گوشه و کنار زیر زمین علائمی را درج میکرد و به دروغ به جیمز گفت که داره معماری خونه رو بررسی میکنه. خب؟ اسم تاپیک چیه ؟ "خیابون گریمولد". پس، بیشتر حوادث و سیر داستان ها باید توی خیابون گریمولد که پر از ماگل هستش، بگذره. اشاره های کوتاه به داخل خانه 12 گریمولد و اوضاع لرد سیاه و خانه ریدل، نیم نگاه های حاشیه ای هستند. چیزی که هماهنگی داره، اینه که از طریق علائم درج شده توسط آلیس در زیر زمین، راه به خیابون گریمولد میتونه باز بشه. پیش تر هم در سیر داستانی خودتون و نفر بعدی دیدیم که لرد سیاه از طریق آلیس نقشه ای داشته.

حالا اینکه آلیس پس از درج علامت علاقه ی بیشتری نداشته تا ماموریتش رو کش بده و پیش از فریاد "جیــــــــــمز !" از جانب دامبلدور میخواسته گریمولد رو ترک کنه. پس اگه دامبلدور با توجه به ادامه رول شما، از خانه گریمولد رفته، آلیس میتونسته از اونجا خارج بشه. حالا یا با جیمز دوباره برگرده توی خیابون گریمولد، یا تنهایی بره بیرون و از اونجا دور بشه و جیمز را در حالت هنگ همچنان باقی بذاره. اما ! در ادامه داستان شما پای آلیس رو از زیر زمین به داخل خانه گریمولد باز کردید. دقت داشته باشید در رول قبلی شما جیمز تاکید میکرد که زودتر از زیر زمین خارج بشن وگرنه محفلی ها متوجه حضورشون در زیر زمین میشن. پس طبق مسیر قبلی که ساده نمی شه اون رو دور انداخت، محفل و محفلی ها هم در خانه گریمولد حضور داشتن. اما می بینیم شما آلیس را ساده به داخل خانه هدایت می کنید و محفل را خالی از محفلی و سوت و کور بروز می دهید. قاعدتا برای اینکه "شخصیت گودریک گریفیندور" را در اتاق خصوصی محفل وارد کنید. خب این عدم وفاداری به سیر داستانی مطلوب که جاری هستش، ضربه اش در پست بعد از شما مشاهده میشه.

کسی که رول شما رو ادامه داده کاملا برای سوژه پردازی در تنگنا قرار گرفت و سوژه و ماموریت لرد سیاه را محدود به این نشان داد که خرج عید مرگخواران را دامبلدور بدهد. اونم نه با دزدی چیزی، که از طریق مسالمت آمیز و راضی شدن دامبلدور به دست جیمز ! پس اون علائم چه بود در زیر زمین که آلیس درج کرد؟ پس سیر داستانی چطور پیرامون خیابان گریمولد که عنوان تاپیکه، بچرخه؟ اینا چیزی بود که در رول شما و رول نفر بعد از شما دیده شد. در حقیقت شما می توانستید با وارد نکردن شخصیت خودتان (یا حداقل جور دیگر وارد کردن آن) و همچنین خارج کردن آلیس از خانه 12 گریمولد به نوعی از انحراف سوژه در رول نفر بعدی خودتان جلوگیری کنید. اینه که خواهشا در مورد سوژه پردازی و سیر داستانی به تمام رول های نفرات قبلی خود نگاه کنید و مسیر مطلوب برای سوژه را ارزیابی و بررسی کنید.


رول خوبی بود. فقط اشکال بزرگش همین مسیر سوژه و بحث سوژه پردازی صحیح بودش که برای اون هم به نکاتی که گفتم توجه داشته باشید. این اشکال هم همانند توصیف ها رفع خواهد شد. موفق باشی.


ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۷ ۲۲:۵۶:۰۰

"Severus...please..."
تصویر کوچک شده


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۹:۱۴ جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
سلام

ارباب می شه یه تکونی به سیبیل هاتون بدید تا این پست نقد بشه


تصویر کوچک شده


نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۶ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ پنجشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۴
از جايي به نام هيچ جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 788
آفلاین
نقد پست شماره 2 در تاپیک خیابون گریمولد
پدید آورنده: گودریک گریفیندور



سلام. دو تا پست قبلیت رو یکی دیگه باید نقد کنه. ولی خب اگه فرصت کنم تا چند روز آینده اونا رو هم نقد میکنم خودم برات.


مورد اولی که بهش اشاره می کنم بحث سوژه و سوژه سازی هست که خودت به عنوان اولین نویسنده ی پست اونو پدید آوردی. همانطور که قبلا هم اشاره کردم، درگیری سنتی محفل و مرگخواران و سوژه های درگیری و جنگ بین اونها یه جورایی سنتی و تکراری شده و الان جاذبه به اینه که این درگیری سنتی حالت حاشیه ای پیدا کنه و سوژه های مختلف که پیش تر در حاشیه بودند، حالا اصل ماجرا شوند. در واقع پیرامون محیط و شخصیت ها و درون آنها ما سوژه رو پیش ببریم تا اینکه مثل گذشته پیرامون یک جمع و عملکرد اون (مثل درگیری محفل و مرگخواران) رول بنویسیم. پس بهتره سوژه ها رو جور دیگه پیش برد. این تاپیک و رول شما هم همینطور. درگیری محفل و مرگخواران باید در حاشیه قرار بگیره و بیشتر اتفاقاتی که در خیابون گریمولد میوفته اصل قضیه بشه. شما در رول خودتون به این نکته به شکل نسبی پرداختین و پای لرد ولدمورت و یک نقشه زیرکانه اون رو در انتهای رول وسط کشیدین. خب حقیقت هم اینه که خوبه. به عنوان رول آغازین حضور مرگخواران و لرد سیاه رو به عنوان یک مورد فرعی در مسیر سوژه وارد کردید. این به نفرات بعدی شما بستگی داره که چطور ادامه میدن و این که تا چه حد و تا چه زمانی چهره ی مرگخواران را در حاشیه قرار میدن و چطور به شکل زیبا اون رو هم سان با اون سوژه ی جاری اصلی نمایش میدن.


بهره گیری از موارد خارجی برای افزدون به سوژه هم نکته خوب و مثبتی بود. در واقع هر چیزی که در عالم جادویی هری پاتر نیست و در عالم ما هست و شکل طنز آمیز داره رو میشه با کمی دستکاری آوردش توی سوژه ی رول های جادویی. این مورد رو به خوبی ازتون دیدم. حرکت فیلیپینی از جانب آلیس نمونه ی طنز آمیز این مورد بود که دامبلدور با اون همه ابهت و قدرت جادوییش یکی از این ضربات بخوره و نقش بر زمین بشه. جالب و خنده دار بود. نمونه ی دوم هم لرد سیاه بود و قضیه غذای نجینی. این رو از چت باکس الهام گرفتید و ماهیت جادویی نداره دقیقا. اما در قصه های هری پاتر نجینی این کارو میکرد اما نه به شکل طنز آمیزی که لرد بین مرگخواراش دنبال داوطلب باشه برای اینکه ناهار یا شام نجینی بشن. اینم مورد جالب و با مزه ای بود. جا داشت که این مورد رو بیشتر هم وارد رول تون کنید. نمونه ی ضعیف تر چهره و حالت موی سر جیمز بود که به وضعیت مشنگی تغییر کرده بود. می شد پیرامون چهره و سر و وضعش هم توصیفات خنده داری رو نوشت که در عالم مشنگ می بینیم.


از نظر موضوع سوژه هم نگاهی داشته باشیم. رول شما به عنوان رول نخست موضوع نسبتا خوبی را نمایش میداد اما برخی موارد آن کمی نامناسب و نا مفهوم به نظر می آمد. اشاره من کاملا آشکار است. خط سوم و چهارم رو میگم:

نقل قول:

خیابان بسیار شلوغ بود. دامبلدور در حالی که قیافه ی مشنگی به خود گرفته بود و سبیل هایش را قایم کرده بود به طرف دکه روزنامه فروشی می رفت.


خب دامبلدور طبق اشاره خودتون داره به دکه روزنامه فروشی میره. هدف خاصی چه در ذهن شخصیت و چه در توصیف بر مبنای حالت راوی مطرح نمیشه. میدونیم دامبلدور هراسی از نشان دادن خودش در برابر ماگل ها نداره که قیافه اش رو تغییر بده. تغییر لباس معمولش به لباس مشنگی و پنهان کردن ریش و سبیل هایش باید علتی داشته باشد. این علت می تونست در پست شما شکل های مختلفی داشته باشه. صرفا حرکتش به سمت دکه روزنامه فروشی توجیه نمیکنه این موضوع رو. جا داشت با نیم خط توصیف بیشتر پیرامون یک رفتاری از جانب دامبلدور بشه علت تغییر لباس معمولش به لباس مشنگی و پنهان کرد سبیل هایش را توضیح داد یه جورایی. عدم توجه به این موضوع یک جورایی یک توصیف خام و بی دلیل رو پدید میاره که در پست شما دیده شد. نمی توان مدعی شده که یک آسیب جدی به رول و جاذبه ی سوژه میزنه این موضوع اما خواننده ای که رول شما رو میخونه خط به خط دوست داره علت یک توصیف پیرامون شخصیت یا حتی محیط یا دیالوگ یک شخصیت رو در خطوط بعدی پست شما جستجو کنه یا حداقل با اشاره و نشانه ای کوچک بتونه اونو یه جورایی حدس بزنه. یه حدس معمول که برای خیلی ها یکسان باشه.


طنزی که پیرامون رویارویی جیمز و دامبلدور پدید آوردین جالب و خوب بود اما می شد که بهتر باشه. دیالوگ ها و توصیف ها پیرامون سه شخصیت در خیابان گریمولد خوب و طنز آمیز بود اما کامل و عالی نبود. مثلا فیلیپینی زدن خوب بود ! یا تقاضای لرد جهت خورده شدن دالاهوف توسط نجینی !


شکلک های مناسب و خوبی ازتون برای توصیف چهره ی شخصیت ها دیدم. جالب بود. برای شخصیت دامبلدور با توجه به کتک خوردنش و افتادنش بر زمین هم می شد توصیف کوتاهی پیرامون هیکل و شکلکی پیرامون چهره اش پدید آورد. یه کمی اینجا رو عجولانه پیش بردین. البته موردی سلیقه ای است هم می تونست کمی به طنز و جذابیت رول شما اضافه کنه. توصیف هاتون نسبت به قبل پیشرفت زیادی داشته اما هنوز جای کار داره. هدف اینه که در کنار یک دیالوگ طنز و یک شکلک طنز، بشه یک توصیف طنز پیرامون رفتار و حالت روحی طنز آمیز یک شخصیت نوشت و تصور بر این باشه که این مورد نه تنها در یک جا تکرار بشه توی رول، بلکه چند بار نقش بگیره توی رول. اون وقت میشه انتظار ترکیدن از خنده رو داشت ! . خب البته اینو هم خاطر نشان کنم که جالب نیست پشت سر هم سه پارامتر یاد شده رو هی تکرار کنیم. خوبه که فاصله کوتاهی با چند توصیف که حالت جدی تر دارن رو بین نقاط قرمز (نقاط خنده) بذاریم تا یک دفعه خواننده رول شما از حالت جدی به طنز برسه و غالفگیر بشه و دوباره به حالت جدی و دوباره غافلگیری. این پتانسیل هست برای رول توی این سایت که این مورد تا سه – چهار بار توی یه رول تکرار بشه. شما آرایش و ظاهر خوبی رو براش دارین از نظر رول نویسی (مخصوصا همین رول). فقط باید بیشتر به همسان سازی سه پارامتری که گفتم توجه داشته باشین و روش کار کنین.


در مجموع رول خوبی بود. می شد که خیلی خوب هم باشه. به نکاتی که پیرامون همسان سازی سه پارامتر گفتم توجه کنید. همینطور به نکته ی که بالاتر در مورد بهره گیری از موضوعات خارجی و ماگلی و دستکاری اونها برای ورود به رول های جادویی توجه کافی داشته باشین. هر چیز خنده داری در زندگی روزانه خودمون که خنده اش میتونه حالت عام داشته باشه (یعنی خیلی ها باهاش بخندن) مثل یک کنایه، دیالوگ یا توصیف میشه جایی در رول جادویی براش باز کرد. به محض رویارویی با اونها و تجربه طنز اونها، قلم بردارین و یادداشتش کنید. سپس فکر کنید که چطور با اندکی دستکاری میشه توی رول های جادویی این سایت ازش بهره برد. تا وقتی که میان سایت و زمان تفریح رول شما میشه. اون وقت توی رولها با توجه به موقعیت های مختلف شخصیت ها در مسیر سوژه، از اونها استفاده کنید. راستی اظهار تاسف خیلی بهتره. احضار تاسف خیلی خوب و باحال نیس ! موفق باشی !


"Severus...please..."
تصویر کوچک شده


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۰۹ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
اینم بنقد.



Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ سه شنبه ۳ اسفند ۱۳۸۹

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
اینم بنقد.



Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۱:۳۹ پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۹

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
سیلام

لطفا این را بنقدین.

ممنون


ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۴ ۱۵:۰۵:۱۶







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.