سارا که اوضاع خانه ریدل رو مساعد میبینه از زیر تخت میاد بیرون و دوان دوان به سمت در خروجی میدوه ... تاریکی در پس سارا به جنبش در میاد اما در خروجی همچون نور امید بخشی در جلو میدرخشه! از شدت هیجان اشک در چشمانش حدقه زده و لباس هایش که در اثر شکنجه پاره پوره شده در هوا شادی کنان موج میزنه ... اما ... ناگهان عده کثیری مرگخوار مخوف از جمله لرد در دوتادور سارا ظاهر میشن ....
سارا میاد برگرده و به زیر تخت پناه ببره اما میبینه راهش بسته شده ... سارا سعی میکنه که از پنجره فرار کنه اما پنجره هم به دست گراوپ سد شده ..
سارا
لرد: بلیز؟
بلیز: بله ارباب؟
لرد: ارباب از نقشه شما در مورد دروغهایتان در مورد پرسی بسیار راضی است. شما از کمربند سفید کاراته به کمربند سیاه ارتقاء پیدا کردید.
بلیز: متشکرم ارباب.
لرد: پرسی؟
پرسی: بله ارباب؟
لرد: ارباب از خدمات صادقانه شما و جان فشانی شما بسیار خشنود است ... شما از نقش گلدون به نقش کاکتوس ارتقاء پیدا کردید.
پرسی: متشکرم ارباب.
لرد: آنی مونی؟
آنی مونی: بله ارباب؟
لرد: لرد از خدمات شما در امر آشپزی در این مدت کسل آور بسیار خشنود است ... شما از این به بعد علاوه بر آشپزی وظیفه شستن ظرفها را نیز بر عهده میگیرید.
آنی مونی: متشکرم ارباب.
سارا خفنگزجخش که بسی وحشت کرده بود میاد فرار کنه که ناگهان به دست مرگخواران حاضر در صحنه به طرز فجیع و ناجوانمردانه ای به باد کتک گرفته میشه و در اثر این فرآیند چنان جیغی میکشه که حبابی از انرژی اطراف خانه ریدل رو فرا میگیره و سپس با چنان سرعتی در سطح جهان پخش میشه که ظرف چند ثانیه همه عالم و آدمیان به دو نتیجه متفاوت میرسند:
نتیجه شماره 1: یک بیگ بنگ دیگر در راه است!
نتیجه شماره 2: سارا اوانز در خطر است!
در محفل:
همه محفلی ها دورتادور هم نشستن و لارتن دستش تو دماغش هست و پروفسور سینی هم با نگاهی سرشار از عشق و محبت به لارتن خیره شده و پنسی هم با حسادت داره چپ چپ به سینی نگاه میکنه و ریموسم برای اینکه نقش مفیدی داشته باشه با اسنیپ گرم گفتگو در مورد این مطلبه که یک گرگینه بی دندون خطرناک تره یا میکروب آنفولانزا مرغی که جدیدا در بین مرگخوارا شایعه شده و اصلا به این موضوع توجه نداره که اسنیپ اونقدر محو پنسی شده که یک کلمه از حرفهایش را هم نمیشنوه !
ناگهان صدای جیغ فوق الذکر به محفل میرسه!
جییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ!!!در طی این حرکت انتحاری زمین به لرزه در میاد و تمام دکوراسیون محفل خراب میشه و همون انگشت فوق الذکر لارتن از چشم پروفسور سینی سر در میاره و پنسی هم تعادلشو از دست میده و شیشه رو میشکنه و از پنجره به درون خیابون پرتاب میشه و تا سر کوچه به صورت بندری زنان غلت میخوره و در نهایت زیر یک تریلی هیجده چرخ میره و به طور موقت از دیدگان محو میشه و سوروس سرش از پنج ناحیه به در و دیوار برخورد میکنه ... اما ریموس از اونجایی که به موقع خودشو به منظور پناه گرفتن به چاچوب در رسونده بود چیزیش نمیشه!
چند لحظه بعد یعنی آن زمان که محفل اقتدار چند لحظه قبل خود را بدست آورده است:
لارتن: هیچ شکی نیست این صدای جیغ سارا بود .. سارا احتیاج به کمک داره ...
سوروس: آره ولی من فکر میکنم سارا احتیاج به کمک داره ...
ریموس: من با شما مخالفم من میگم .. سارا شدیدا احتیاج به کمک داره!
لارتنو سوروس: ریموس مطمئنی؟
ریموس: صددرصد.
سینی: اوه سارا .. سارای من .. کاشکی این پنسی بی مصرف جای تو بود اونوقت هر بلاییم سرش میامد دلم نمیسوخت!
پنسی: یعنی چی؟ تو خجالت نمیکشی؟ بگیر که اومد!
سینی: آخ ... منو میزنی پس این کله رو داشته باش..
- پخ (کلمه ای بی ناموسی معادل صدای له شدن دماغ پنسی)
و بدین ترتیب دو ساحره می افتن روی یکدیگر تا همدیگر رو به قصد کشت بزنن و ریموسم میره تا طرفین دعوا رو از هم جدا کنه. اما لارتن که اهمیت گذشت زمان رو درک میکنه بلافاصله دست سوروس رو میگیره و وی را به گوشه ای میکشونه:
لارتن: ببین ما وقت نداریم باید هر چی زودتر آلبوسو پیدا کنیم! هر لحظه که میگذره امیدمون برای نجات سارا کمتر میشه ... (آهنگ فیلم گلادیاتورها به منظور هرچه حماسی تر شدن این جمله)
سوروس: دستو ول کن بیییم باو ... فکر کرده رئیسه ... من خودم امتیاز کم میکنم، من خفنم ، من پروفسور اسنیپم!! (آهنگ پلنگ صورتی جایگزین آهنگ حماسی میشه!)
- شق ( صدای سیلی ( کلا صدای هر چی آهنگه قطع میشه))
سوروس: منظورم این بود که کاملا موافقم و ما باید هر چی زودتر دست به کار شیم!
بدین ترتیب سوروس و لارتن، سینی و پنسی و ریموسو ول میکنن و به سمت اتاق آلبوس روانه میشن!
در اتاق آلبوس
لارتن و سوروس بالای سر قدح اندیشه ایستادند.
لارتن: حتما اینتو هستن ... این یک شرایط اضطراریه باید وارد شیم...
سوروس: یاالله یاالله!!!
سوروس و لارتن یکی پس از دیگری به درون قدح شیرجه میزنن
ناگهان صحنه عوض میشه و آنها در یک مکان بی ناموسی و در یک فضای بی ناموسی قرار گرفته اند...
آلبوس : ااااا ... ااااا ....اااا!! ...ددد! مااااااااااا
هری
لارتن و سوروس: ببخشید مثل اینکه موقع تدریس مزاحم شدیم!