هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۱۴:۲۶ پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۸

سروش


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۱:۰۷ شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۹
از زیر آسمون خدا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 38
آفلاین
ادامه دادن راه آلبوس دامبلدور.شاید هفته ای 2 ساعت.بلاتریکس لسترانج و دراکو مالفوی که رو به روی خانه ی گریمولند پلیس شماره 12 کشیک میدادند متوجه شدند که دیدالوس دم در خانه آپارات کرد.لسترانج که چوب جادوی خود را در دست آماده داشت اخگری قرمز به سوی دیدالوس فرستاد ولی دیدالوس سریعتر از او عمل کرد وضمن این که جا خالی میداد فریاد زد:اکسپریاموس.و هر دوی آنها را خلع سلاح کرد.در حالی که چوب جادوی آنها را در دست میفشرد با نفرتی غیر قابل وصف به طرف آنها میرفت.به دراکو گفت:پچه جان تو رو چه به ای کارها!برو تیله بازیت را بکن.لسترانج جیغ زنان به او گفت که:یکی دیگر از این اعضای مسخره ی محفل ققنوس.هیچ یک از شما نمیتوانید به سرور من کوچک ترین آسیبی برسانید.دیدالوس به سمت او برگشت و گفت اینجا پایان عمر توست.چون من فکر میکنم که یه نفر برای بردن خبر برای سرورت کافی باشه.چوب جادویش را به سمت قلب او نشانه رفت و گفت بخاطر سیریوس و خیلی های دیگر:آوادا کداورا!لسترانج مانند عروسکی نقش بر زمین شد سپس به سمت دراکو برگشت و گفت :برو و به آن لرد سیاهت بگو که وفادارترین نوکرش را من کشدم.سپس مالفوی که از ترس به خود میلرزید آپارات کرد و غیب شد.با تمام وجود قبول میکنم.فقط میتونم بگم آوادا کداورا...



Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷ یکشنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۸

الکساندر پردفوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۰۵ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از دست رفته کسی که با الکس کل کل کنه! :دی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 152
آفلاین
در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟
انگیزه ی اصلی من پاک کردن نیرو های لرد ولدمورت کچل از روی زمینه

چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟
سعی خودمو می کنم که زیاد باشه ، اما ممکنه بعضی روز ها سرم شلوغ باشه زیاد وقت نکنم . اما قول می دم به طور متوسط روزی 45 دقیقه بشه !


باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه.با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی همین جا یا در جایگاه سفیدان اصیل با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید.
- ها هاها !
لرد ولدمورت و مرگ خوار هایش الکساندر را محاصره کرده بودند . الکساندر همزمان بسیار ترسیده بود ، و همچنین احساس خشم و شجاعت شدیدی در دلش موج می زد .
- اینکارسروس !
بلا فاصله طنابی همچو یک مار غول پیکر از چوبدستی ولدمورت بیرون زد و به سرعت دور الکساندر پیچید و او را بست . اگر چوبدستیش دستش بود به راحتی می توانست آن طناب را ناپدید کند.
ولدمورت نیشخندی زد و گفت :
- سگ کثیف ، من می دونم که خوب می دونی پاتر کجاست . بنابراین یا راست بگو و راحت بمیر ، یا دروغ بگو و با طلسم شکنجه گر جلوی من ضجه بزن . . .
- و یا این که خودمو آزاد کنم و بگیرم خفت کنم !
بلافاصله الکساندر درد شدیدی را احساس کرد . باید می مرد . او تحمل این درد را نداشت . . .
اما درد کاهش یافت . الکساندر نفس نفس می زد . ولدمورت در حالی که نچ نچ می کرد گفت :
- نه ، نه . تو به هیچ وجه نباید به لرد سیاه توهین کنی ! من یه ساعت دیگه با مرگخوارام بر می گردم و برای آخرین بار جای پاتر رو ازت میپرسم . اما اگه جواب ندی ، دیگه خود دانی . . .
سپس الکساندر را تنها گذاشت . الکساندر با دقت به اطراف خود خیره شد . نگاهش به لبه ی پنجره افتاد که تیز بود . تقریبا کشان کشان به سمت پنجره رفت و پس از یک ربع ساعت بالاخره توانست خود را آزاد کند . از اتاق بیرون رفت و با احتیاط چوبدستیش را که گوشه ای افتاده بود برداشت . با شیطنت با خود گفت :
- اول میرم و عرض ادبی به لرد می کنم ، بعد با غیب شدن جیم می شم .
و پس از مدتی کاوش اتاقی را پیدا کرد که مرگخواران و ولدمورت در آن جمع بودند . با لگد در را باز کرد و گفت : سلام به همگی !
ناگهان همه به سمت او برگشتند . اما او امانشان نداد . به سرعت و با مهارت دو مرگخوار را بیهوش کرد . سپس دو نفر دیگر را خلع سلاح کرد . ولدامورت نعره زد :
- بگیریدش .
الکساندر خندید و گفت :
- خداحافظ کله کچل عقده ای ! بعدا خدمتت می رسم !
و ناپدید شد .


حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟
با اجازه ی بزرگ تر ها بعله !



تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید.
اول از همه بهشون می گم سلام ، بعد با چوبدستیم به هزار قسمت مساوی تقسیمشون می کنم !


"Only Raven"


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸

اوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۱ جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 161
آفلاین
سلام من گلگو هم یادتون که هست

برای اثبات


جیمز بیام محفل


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۲:۵۹ پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۸۸

اميد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۳۰ شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۵۸ چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۹
از پناهگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 50
آفلاین
در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟عاشق محفلم ودوست دارم سياهي از بين بره
چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟من خيلي كار دارم بعضي وقت ها ميتونم بيام
باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه.با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی همین جا یا در جایگاه سفیدان اصیل با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید.هري تو يه كوچه با يه مرگخوار روبه رو ميشه با يه
استوبفاي دخلشو مي ياره
حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟بله
تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید.تا اخرين قطره ي خونم براي نابودي ان ها مي جنگم


من Ø


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۸

علی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۳ پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۳:۲۴ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
از خانه ای متروکه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 148
آفلاین
در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟
انگیزه من مبارزه با پلیدی و ازادی جادوگران
چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟
من می تونم روزی 1 ساعت به محفل اختصاص بدهم

باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه.با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی همین جا یا در جایگاه سفیدان اصیل با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید.
هری در لندن قدم میزد ناگهان در کوچه تاریک یکی از افراد ولد مورت امد واو را با ورد اکسپریال موس زخمی کرد و با خود پیش ولد مورت برد هری وقتی بهوش امد ولدمورد گفت سلام هری دلم برایت تنگ شده بود میدونی چند وقته که ندیدمت هری گفت گمشو ولد مورت ورد کروشیو را اجرا کرد ولی هری از خود دفاع کرد وبلاع فاصله اکسپریال موس را اجرا کرد ولی ولد مورت هم دفاع کرد جنگ سختس شروع شده بوده که بعد از نیم ساعت جینی به انجا امد و با یک جام پیچ جا به جا کننده هری به خانه ویزلی رفت ولی ولد مورت دست هری را گرفت و به انجا رفت که خانه ویزلی ها آتش گرفت بعد تما شخصیت ها مانند آقای ویزلی_البوس دامبلدر_سیریوس بلک _الستر مودی و....
بودند که ولد مورت تمام افراد خود را در انجا جمع کرد و جنگ سر سختی در افتد که بیشتر افراد هری کشته شدند ولی هری و دوستانش وخیلی های دیگر فرار کردند ولی آقای ویزلی وفرد وجورج کشته شدند هری برای جنگ بعدی خود را اماده میکند که انتقام خیلی هارا بگیرد
حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟
من به قوانین عمل میکنم و تا اخرین نفس می جنگم

تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید.

مرگخوار ها پلیدی را می اورند و باخوبی می جنگند و جادوگر های خوب و جادوگر هایی که سر راهشون قرار داره نابود می کنند ولی محفل ققنوس مخالف انهاست و با انها می جنگیم تا انها را نابود کنیم

هنوز مونده تا دستت بیاد و روشتو پیدا کنی، فعلا با الف دالی ها باش تا بعد، موفق باشی.


ویرایش شده توسط برایان دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۱۳ ۱۸:۴۷:۲۲
ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۱۴ ۱۹:۴۸:۱۵


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲:۰۵ یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۸

چارلی ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۲ پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱:۵۹ شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۸
از پناهگاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 25
آفلاین
من خیلی وقت بود که از ایفای نقش و سایت به دور بودم و فعلا هم که نزدیک یک ماهه با شناسه ی چارلی اومدم. فکر نکنم شناسه ی قبلیم ارزش خاصی داشته باشه، چون مال صد ها سال پیشه و خیلی وقته که باهاش فعالیت خاصی نکردم و البته الانم بسته شده

مرگخوار؟! قدیما مرگخوار بودیم. جدیدا خبر دادن که محفل هم انجمن خصوصی داره، گفتیم بریم ببینیم چه خبره و کیا توش تاپیک زدن

ها! پست هاتم بدک نی! تایید شد!


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۱۰ ۱۲:۵۷:۵۵

تصویر کوچک شده










اژدها موجود خیلی جالبیه، اما دقت کنین که روی دمش پا نذارین!!


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۳:۳۷ شنبه ۹ آبان ۱۳۸۸

چارلی ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۲ پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱:۵۹ شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۸
از پناهگاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 25
آفلاین
در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟
به نام خودا من چارلی ویزلی هستم از توابع نور هاگوارتز و انگیزه ام برنده شدن در مسابقه اس که اگه خودا بخواد هر چه زودتر در مسابقه ی محفل ققنوس برنده میشیم و یک عدد دامبلدور را به خانه میبریم


چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟
هر چقدر که دلتون بخواد. اصلا شما جون بخواه. وقت چیه؟!


باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه.با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی همین جا یا در جایگاه سفیدان اصیل با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید.
جون هر کی دوست داری پست و اینا نخواه از ما... نصف شبه، حال پست زدن نداریم. پست میخوای برو پناهگاه، صد تا پست زدم. نخواستی هم برو دفتر کارآگاها یه پست خزی نوشتم. اونو بخون. وسطش روش هم داره


حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟
اون قدیما که ما به لرد خدمت میکردیم... از این کارا نداشتیم. هر وقت میخواستن جونمونو میگرفتن، ولی ما هیج وقت چیزی رو نمیپذیرفتیم جز مرگ اینجا هم شوما فقط غذا بده. هر چی خواستی ما بهت میدیم و همه چیز رو هم میپذیریم. سیگار هم میدین؟!


تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید.
توی چند خط؟!

سوالا رو کامل جواب بده دایی چارلی!
شناسه قبلی اگه داشتی بگو دایی چارلی!
چشمم روشن! مرگخوار بودی قبلا دایی چارلی؟
فعلا تایید نشد تا کمک کنی اطلاعاتم تکمیل شه!


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۹ ۲۱:۳۲:۵۷

تصویر کوچک شده










اژدها موجود خیلی جالبیه، اما دقت کنین که روی دمش پا نذارین!!


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲:۳۰ شنبه ۹ آبان ۱۳۸۸

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
قسمت اول گزینه - امتحان تئوری

در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟ (*عملیات؟!)
به نام خدا آنتونین هستم یک مسافر.
بنده معتاد نیستم ولی همچون معتادانی که در حال ترک هستند و میخواهند اصطلاحا پاک بشوند قصد دارم از سیاهی و ضلالت بیرون بجهم و سیفید سیفید بشوم همچون سفید برفی
بنده از لحاظ گزینه مشکل ندارم قبلا یه بار در کنکورهای آزمایشی گزینه دو شرکت کردم.

چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟
روزانه ۲۵ ساعت و هفته ای هشت روز

باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه.با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی همین جا یا در جایگاه سفیدان اصیل با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید.

بنده قابلیت خیلی دارم بقول یک بزرگی از هر انگشتم چند تا هنر میریزه ولی برای اینکه پست نزنم و سر شمارو درد نیارم این تراول فعلا پیشتون باشه.

حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟
با اجازه ارباب، پدر، مادر و بقیه بزرگترام بله.

تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید. (*تو یه چند خط؟ بهتر نیست زین پس بگوییم "در چند خط"؟)
والا اگه بخوام دروغ بگم، بمحض اینکه یک عدد مرگخوار یا یک عدد ارباب مرگخوار مشاهده کنم فی الفور مگس کش خود را در آورده و بر سرشان میکوبم ولی اگه بخوام راست بگم فرار را برقرار ترجیح میدهم. والا!

قسمت دوم گزینه - امتحان عملی

خب شما در امتحان تئوری قبول شدید. حالا نوبت امتحان عملی است. در این قسمت ما بزور دهان شما را باز کرده و یک فنجان معجون راستی در حلقوم شما ریخته و منتظر حرفهای شما میمانیم.

نه ... نهههههه ... نامردا نگفته بودید معجون راستی هم دارید ... نههههه ...

امتحان میکنیم یک، دو، سه، شما کی هستید؟
آنتونین دالاهوف

هدف اصلی شما از عضویت در محفل چیست؟
من بدستور لرد ماموریت دارم که بعنوان ستون پنجمی وارد محفل بشوم و استراق سمع بنمایم.

عجب!

عه! تو کی اومدی من ندیدمت!
چون تو خیلی خودشیفته ی فراهانی هستی اشکال نداره اگه ستون پنجمی هم باشی! خودت دسترسی خودتو بده! فقط قبلش اون کلمه ی نحس مرگ و میر خوار سیاه سوخته رو بردا! واقعا که!


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۹ ۲۱:۳۶:۱۲
ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۹ ۲۱:۳۸:۰۳


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۲:۴۲ چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۸

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین

در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟

انگيزه من فعاليت بيشتر، مبارزه با پليدي و اينا.

چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟
من تمام وقت در اختيار محفل هستم. از ساعت 1:30 بعد از ظهر به بعد.

باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه.با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی همین جا یا در جایگاه سفیدان اصیل با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید.

پست رو ميزنم يا همين جا يا اونجا.

حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟
آخه اينم شد سوال. حالا خوبه قديم به من ميگفتن سيري خطر


تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید.

من با اربابشون كاري ندارم زيرا معتقدم قدرت انسان در يال هاشه (موها) و خودتون وضعيت لرد رو بهتر ميدونيد. در رابطه با مرگخوارا تا پاي جان ميجنگم و هر قدر كه بتونم مرگخوار با خودم ميبرم پشت پرده.

تایید شد.


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۱ ۲۳:۰۳:۴۱


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵ چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۸

دابیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۱ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۱:۴۸ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۰
از اتاق شکنجه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 275
آفلاین
من انصراف می دم نه اینکه مبتدی هستم گفتم با ا.د شروع کنم تا بعد ارداتمند شما دابی جن ازاد

خود دانی دوست ِ من.


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۱ ۲۳:۰۴:۱۵

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.