هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۲۱:۰۱ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#15

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
این یه پیشنهاده:

حالا که به تعداد جادوگرا (جدها) اضافه میشه میتونیم سه تا جادوگر دیگه به مرور زمان اضافه کنیم که بشه هفت تا و اسم داستان رو بزاریم....افسانه هفت جادوگر....و بعد از تموم شدنش اونو ویرایش کنیم و تو قسمت مقاله ها بنویسیم.
----------------------------

جد سیریوس به داخل غار میره و خوشحال از اینکه توی اون برهوت یه سایه پیداکرده فریاد میزنه:آخ جووووون!!!
جد هری: کی بود؟! جد پیتر: چی بود؟! جد سوسک:خار...پف!!!...
-------------------------------


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۱۹:۱۷ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#14

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
اون کسی نبود جز ..
ملت : هوق؟
نویسنده : نه .. معرفی میکنم .. جد سیریوس ...
جد سیریوس دستشو سایبون میکنه .. غار را میبنه : آخ جون سایه .. بدو بدو میره توی غار ...


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۱۸:۱۴ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#13

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
جد هری: بمون سوسک!...راستی تو از کجا پیدات جناب سوسک؟!
جد سوسک:خوب راستش...یعنی...نمیدونم به اینجای داستان فکر نکردم...خوب ولش کن بهتره بخوابیم تا فردا انتهای غار خیلی درازه...
درمورد اون صدا باید فردا کار کنیم الان تاریکه...هیچی پیدا نیس!
صبح روز بعد... 14دسامبر 1313 میلادی...دوربین جادوگری رو نشون میده که وسط بیابون تلو تلو میخوره درحالی که سه جادوگر دیگه(جدها) تو غار خوابیدن ...شخص دیگری آمده بود...

-----------------------------

هرماینی ببخشید طولانی شد!

-----------------------------


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#12

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
جمعه 13 دسامبر سال 1313 میلادی در صحرای آریزونا :

دوربین یک جادوگر را نشون میده که داره تو صحرا تلو تلو میخوره........
_________________

پرفسور اينيگو ايماگو
بعد يهو يه چيز صداي عجيب شنيده ميشه
.....يكي گفت صدا از اون طرف بود بيا بريم ببينيم چي شده
_________________
هرمیون گرنجر
جادوگر دومی به اولی (جد پتیگرو): من میترسم میگی چی بود ؟
جادوگر اولی به دومی(جد هری پاتر) : نمیدومن . خوب میریم ببنیم چی بوده دیگه ..
_________________
دنیس کریوی

جادوگر دوم : خر نشو اگه يه چيزه خطر ناك باشه چيكار ميكني ؟
جادوگر اول : آخه چرا بايد خطرناك باشه ؟
_________________
هرمیون گرنجر
جد هری دست جد پیتر را میگیره میکشونه طرف صدا .. جد یتر داره از ترس می لرزه . با هم میرند تا به یک غار (وسط بیابون و غار؟!!! ) میرسند . جد پیتر مثل داوود سعی میکنه در بره جد هری مثل فرهاد پشت یقشو میگیره .....
_________________
مرلين كبير
درون غار: جد هری: تو چی فکر میکنی؟ یعنی الان اینجای داستان یه خرس باید بیاد؟
اون یکی: من چه کاره بیدم.

===سوسک ===
ناگهان جد سوسك وارد غار ميشه... اين جد به اون جد: من از بچگي از سوسك مي ترسيدم... اون جد به اين جد: من از تو بيشتر مي ترسيدم!
جد سوسك: نه! نترسين! من از اون سوسك هاي وحشي نيستم! براي كمك به شما اومدم...
===پیتر پتیگرو===
پیت وارد غار می شه(از در پشتی) بعد با کفش می زنه تو سر سوسکه ولی سوسکه نمی میره و ملت می شن.... بعد معلوم شده که سوسکه بدنسازی می رفته و استادهههههههههههههه
====کریچر===
جدسوسک :مرتیکه میگم برای کمک شما اومدم بعد با دمپایی میزنی رو من حالا که این طور شد اصلا راهنمایی نمی کنم تا نتونین از بیابون رد شین اینم بدونین که موانع بسیاری تو سر راهتونه
جد پیتر: این کفش بود
====اینیگو ===
جد سوسك : وسط دعوا نرخ تعيين ميكني...خب...اگه ميخواين راهنماييتون كمك شرط داره
جد ها : چه شرطي؟؟؟؟
===پیتر پتیگرو ===
جد سوسک: خرج داره
جد پیت: بیشین بینیم با..................... سوسک کش میارما....
====================
==========
بچه ها از این به بعد پستی که اول هر صفحه زده میشه باید داستان های قبل را نقل قول کنه . اوکی؟


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۱۴:۴۰ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#11

پیتر پتیگرو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۹ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۲:۳۹ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸
از هرجا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 231
آفلاین
جد سوسک: خرج داره
جد پیت: بیشین بینیم با..................... سوسک کش میارما....


در جنگ سرباز بی طرف وجود ندارد .....
دامبلدور نمرده ....


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#10

اینیگو ایماگو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۰ دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۰۱ یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۶
از کجایی؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
جد سوسك : وسط دعوا نرخ تعيين ميكني...خب...اگه ميخواين راهنماييتون كمك شرط داره
جد ها : چه شرطي؟؟؟؟


تصویر کوچک شده

آوادا کداورا! طلسمی با دو چهره!


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۸:۰۷ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#9

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
جدسوسک :مرتیکه میگم برای کمک شما اومدم بعد با دمپایی میزنی رو من حالا که این طور شد اصلا راهنمایی نمی کنم تا نتونین از بیابون رد شین اینم بدونین که موانع بسیاری تو سر راهتونه
جد پیتر: این کفش بود


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۶:۴۱ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#8

پیتر پتیگرو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۹ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۲:۳۹ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸
از هرجا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 231
آفلاین
پیت وارد غار می شه(از در پشتی) بعد با کفش می زنه تو سر سوسکه ولی سوسکه نمی میره و ملت می شن.... بعد معلوم شده که سوسکه بدنسازی می رفته و استادهههههههههههههه


در جنگ سرباز بی طرف وجود ندارد .....
دامبلدور نمرده ....


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۲۳:۰۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#7

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
ناگهان جد سوسك وارد غار ميشه... اين جد به اون جد: من از بچگي از سوسك مي ترسيدم... اون جد به اين جد: من از تو بيشتر مي ترسيدم!
جد سوسك: نه! نترسين! من از اون سوسك هاي وحشي نيستم! براي كمك به شما اومدم...


سلطان سوسك بي همتا!


Re: نمایش دو در دو
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#6

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۵۴ یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
درون غار: جد هری: تو چی فکر میکنی؟ یعنی الان اینجای داستان یه خرس باید بیاد؟
اون یکی: من چه کاره بیدم.


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.