هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۴:۱۱ جمعه ۲۱ مرداد ۱۳۸۴

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
امپراطور : جادوی زوپیس در ما اثر ندارد! تا انقلاب امپراطوری ! سایه ما ادامه دارد

شخص امپراطور در حالی که ردای خود را بازرسی می کرد گفت: زوپیس؟! توی دهن زوپیس می زنم! فک کردن می تونن منو بیرون زوپیس نگه دارن؟! شفاف سازی می کنیم! سایه سازی هم می کنیم! کلا سایه ما مهم است! همچین بدانین که من خسارت ردای پاره شده خودم رو از گلوی این زوپیس می کشم بیرون!
امپراطور دیگر چیزی نگفت! چون جایگاه سخنرانی مورد حمله هوادارن زوپیس قرار گرفت و منفجر شد! عده شاهد عینی گفته اند امپراطور را دیده اند که مشغول فریاد زدن حرف های بوقی(فحش) بوده ! و به سمت کاخ خود پیاده با لباس های دود زده حرکت می کرده! در مورد اینکه این شایعه بود یا حقیقت اطلاعی در دست دید

بعد از این جریان یک دیوار فروریخت و لرد کارکاروف ویدر از پشت آن بیرون آمد و بعد از کشتن چندین نفر شورشی که همیشه در تلاشند لرد ویدر را بکشند
گفت: سسیوت!(صدای شمشیر!) عزیزان رسانه ای و فرا رسانه ای توجه کنید که انتخاب لرد ولدمورت برگزار شده است! و چهار کاندید نیز داریم پس رای بدهید تا ولدمورت محبوب خود را انتخاب کنید!

اینم آدرسش:

انتخابات , انتخاب لرد ولدمورت


!ASLAMIOUS Baby!


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۸:۱۹ چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۴

پروفسور اسپراوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۳ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۰ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
از تو لباسم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 20
آفلاین
تصویر کوچک شده

اين هم پيام امروز لاتين برای لعضای خارجی زبان ... امیدوارم خوشتون بیاد


hede of haffelpoff house

تصویر کوچک شده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۳ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۰ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 560
آفلاین
هم اكنون عده اي در حال كشته شدن هستند

تا آنجاي كه خبر نگار كنجكاو ما باخبر شده بود گروه hco در صدد حمله به سپاهيان سفيد گريفيندور بود...آنها با برنامه ريزيهاي كه كرده بودند تا حدودي موفقيت خود را حتمي كردند
نقشه اصلي اين گروه اين بود كه حمله را مخفيانه انجام دهند تا لشگر گريفيندور به قول معروف شكه شود و نتواند كاري بكند و شكست بخورد
ولي ....

تصویر کوچک شده

در عكسي كه ميبينيد(كه عكاس ماهر ما گرفته است) جنگ دو لشگر hco و گريفيندور كاملا مشخص هست...
آنها بعد از اينكه حمله خود را شروع كردند متوجه شدند كه گريفيندوري ها هم از حمله با خبر هستند و درگيري سختي در گرفت
گزارشگر بي باك ما با شجاعت بي حد و نساب در آغاز جنگ به ميدان رفت و توانست فرياد هاي دو طرف چنگ را ظبط كند با هم ميشنويم:
-نميبخشيم...نميبخشيم...آنكه بي دليل بخشيد(شعاري كه گروه Hco در آغاز نبرد ميدهد)
-ميبخشيم تا بخشوده شويم(شعار گروه گريفيندور)

هم اكنون هم دو گروه در حال جنگ هستند...فرمانده Hco: زاخارياس اسميت و فرمانده گريفيندور هري پاتر هست(پسري كه 2 بار زنده ماند)
بعضي از كارشناسان بي طرف ما در مورد جنگ چنين گفته اند:
كارشناس اول:هوووم..چه مشكوك...ولي در هر صورت براي تنوع مملكت خوب است
كارشناس دوم:بايد جاسوسي در گروه Hco وجود داشته باشد كه خبر حمله را به گريفيندور داده باشد
كارشناس سوم:آخ جون جنگ
كارشناس چهارم:به عقيده من سرژ تانكيان جاسوس هست*...من مطمئنم كار خودش هست
كارشناس پنجم: اين جنگ حتي بي ارزش تر از كارخانه آفتابه زني من است
كارشناس ششم:قصم به ريش خودم كه تانكيان جاسوس هست
.
.
.
.
كارشناس انم:شما؟


در همين لحظه عكسي ديگر از اين جنگ گرفته شده است

تصویر کوچک شده

اين دو نفر كيستند...آن شخصي كه كلاه دارد به چه چيزي چشم دوخته است...آيا آن شيء سفيد جسد يك جادوگر است و يا مواد مخدر؟
آيا اين مواد مخدر به هري پاتر(پسري كه در حال ترك هست) مربوط ميشود؟

آيا سرژ تانكيان جاسوس هست؟
و آيا گروه ضربت جادوي كه دست همكاري به سوي زاخارياس اسميت دراز كرده بود به كمك آنها مشتابد و يا عليه انها دست به كار ميشود؟
_______________________________________
* سرژ تانكيان معروف به منافق...زماني كه گروه hco از درون دچار مشكل دشه بود شخصي از درون به سرژ تانكيان لغب منافق را داد كه بعد ها آنچه كه به ما خبر رسيده است سرژ تانكيان عاشق آن شخص شده است...و لي آيا واقعا تانكيان منافق هست؟



پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
بابا چند بار بگیم:ما میتوانیم!
به گزارش خبرگذاری سیستم آو اداون خبرها حاکی از آن است که انفجاری محیب در حال وقوع است.....
خبرنگار:بله انفجار....نه اشتباه نکنین...منظورم انفجارهای اخیر شهر لندن نیست.....انفجاری که با دادن دو دست یاری به هم به وقوع میپیونده....ساعتی پیش جلسه مهمی بین دو گروه hco و سیاهان عزیز انجام شد...
بعد از مذاکرات زاخاریاس اسمیت رئیس گروه hco با استیو هالف آن دو با خوشحالی جلسه رو ترک کردن......به چند تصویر تهیه شده توجه فرمایید....
=================================
مصاحبه با زاخاریاس اسمیت*********
خبرنگار:آقای اسمیت مذاکرات به کجا رسید...
اسمیت:میتونم بگم خوب بود.....
خبرنگار:میشه بیشتر توضیح بدین؟؟؟
اسمیت:نخیر...
خبرنگار:حداقل بگین که امتیازات دو طرف قرارداد برای همدیگه چی بوده....
اسمیت:خب ما دو گروه از همدیگه حمایت میکنیم...
خبرنگار:یعنی هیچ مسائل دیگه ای پشت پرده نیست؟؟؟...یعنی قرار نیست امتیازات دیگه ای بین دو طرف رد و بدل بشه؟؟؟
اسمیت:خب خودتون گفتین مسائل پشت پرده....مسائل پشت پرده رو که نمیشه فاش کرد....چرا....هست...
خبرنگار:میشه توضیح بدین؟؟؟
اسمیت:فقط میتونم بگم که به زودی سورپرایز تازه ای خواهید داشت....همین...
خبرنگار:یعنی بمب خبری؟؟
اسمیت:نه.....بمب خبری نمیشه اسمشو گذاشت....میشه گفت بمب اتمی خبری....این شکلی بهتره...
خبرنگار:شما واقعا من وبه شون آوردین....پس کار ما سکه میشه؟؟؟
اسمیت:دقیقا همینیه که میگین...
خبرنگار:ممنونم...
اسمیت:خواهش.....
==============================
مصاحبه با استیو هالف***********
خبرنگار:سلام جناب هالف میشه کمی در مورد جلسه امروز صحبت کنین؟؟؟
هالف:خب میتونم بگم موفقیت بزرگی بود که نصیب من شد...
خبرنگار:چه موفقیتی؟؟؟
هالف:اینکه تونستیم بعد از مدت مدیدی قراردادی دو طرفه ببندیم....
خبرنگار:یعنی چی؟؟
هالف:گروه ما خیلی وقت بود که با هیچ گروه دیگه ای رابطه ای نداشت...
خبرنگار:خب حالا نظر شما در مورد گروه مقابل چیه؟؟؟hco....
هالف:ما از قدرت اونا استفاده میکنیم و قدرت خودمون رو با کمک یک دیگه بیستر میکنیم برای نابودی بعضیا...
خبرنگار:پس اهداف شیطانی هم این وسط وجود داره...
هالف:بله....منتظر باشین....شیطانی برای شما....نه برای ما...
خبرنگار:ممنونم.....
هالف:خواهش....
===============================



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۹:۵۳ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۳ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۰ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 560
آفلاین
مخالفت هاي شديدي عليه گروه hco شده بود و شده است و شده خواهد شد
خبر گزاري سيستم آو ا دون از زاخارياس اسميت*رئيس گروه* در مورد اين مخالفان نظرخواهي كرد:
زاخارياس:اين مخالفان مثل مورچه اي در دشت قدرت و پيشرفت ما هستند كه گم خواهند شد
ناگهان سرژ تانكيان *معاون رئيس* ميان حرف او پريد و گفت: اگر هم گم نشوند ما آنها را زير پايمان له ميكنيم

اين مصاحبه دو روز پيش انجام شده بود
ولي اتفاقي افتاد كه همه را دگرگون كرد

شخصي به نام
تصویر کوچک شده

شروع به مخالفتي خفن در برابر گروه كرد حتي كار به مسائل ناموسي هم كشيده شد
او كه كالين كريوي نام دارد در مكاني كه براي تبليغ ساخته شده بود شروع به زيراب زدن كرد
نقل قول:
چیست؟آیا دست آستکبار ولدمورت برای تفرقه در کار است؟؟؟؟ای مردم خودتان را راحت کنید فردا یه گرو بزنید سی سی یو..یه گروهم بزنید آی سی یو...


بعد از گفتن اين حرفها شروع به زير لب فحش دادن با رگوه كرد
سرژ تانكيان و زاخارياس اسميت كه تا آن لحظه براي جلوگيري از دعوا و خشونت دست به كار نشده بودند تا فحش هاي او را شنيدند قاتي كردند و (بقيه را بخوانيد)

كالين:همي نابودشان ميكنم...با ان گروه مسخره شان...رئيس گروهشون كه خيلي ادعاش ميشه بي يرته و همي زنش ولش كرده...معاونشم كه هر روز با يك ساحره هست...ميره با پاتريشيا ميخواد ازدواج كنه...نميدونه پاتريشيا هم هر روز با يه جادوگره...يه هديه دارند كه هي اين دست و همي اون دست ميكنند
سرژ و زاخي تا اين حرفها را شنيدند خونهاي لخته شده اي جلوي چشمهاي آنها را گرفت و ديگر هيچ جا را نميديدند
سرژ:زاخي من جاي رو نميبينم
زاخي:منم همينطور
با دست خون هاي دلمه بسته شده را ورداشتند تا كمي ديدشان باز تر شد...و به طرف كالين كريوي حمله ور شدند
چند مشت اول را زدند ولي بقيه مشت ها را خوردند
كالين در بين مشتهايش بريده بريده ميگفت:خيال ....كردين...من رفتم باشگاه بدنسازي لي جردن...

مردم آنهارا از هم جدا كردند.زاخارياس يه دستش را به نشانه بدي به طرف كالين برد كه باعث حيرت همه شد

بعضي از منتقدان فيلم اين دعوا را چند بار عقب جلو كردند(آخر هم فيلمش گير كرد پاره شد) و به اين حركت دقت كردند...
يكي از منتقدان:اينها گروهي غير آسلامي هستند...بايد طي عمليات ضربتي ، گروه ضربتي ما وارد عول شده و آنها را آسلاميوس كنند
يكي ديگر از منتقدان: من كه خودم ختم تنفسم از اين كار خجالت كشيدم
يكي ديگر از منتقدان:اميدوارم اين حركت براي مرگخواران من بد آموزي نداشته باشد چون آنها فعلا در سن يادگيري هستند
يكيديگر از منتقدان:يه بار اين حركتو جلوي چو انجام دادم باهام قهر كرد

اين منتقدان كه نميخواستند اسمشان فاش شود با هم در كلام به يه چيز اشاره كردند و آن هم اين است«اين حركت شرم اور هست»

فرداي آن روز خب نگار ما نزد اين دو تن رفتند و با آنها در بيمارستان سنت مانگو صحبت كردند
خبرنگار:نظر شما در مورد عمل ديروز خود چي هست؟
زاخي(كه در حال تبليغ گروه به يه ساحره هست):آره بيا تو اين گروه ماهي 50 هزار گاليون به ساحره ها ميديم...چي عمل ديروز ما؟هيچي...بابا...حال داد
سرژ:ما ميدوني كه اين مخالف از طرف چه كسي هست
خبرنگار:از طرف چه كسي
سرژ:هموني كه نبايد اسمش را برد ولي ما ميبريم او از طرف پاتر هست

پاتر كه در تخت بقلي بيمارستان آرام آرميده بود ناگهان با شنيدن اسم خود تكان شديدي خورد و نشست...در اين حالت كاملا زخم هاي كه روي صورت او بود و به نظر ميرسيد بر اثر برخورد سيم سرور پديد آمده باشد ديده ميشد



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۹:۳۵ یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۴

شون پن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۱ دوشنبه ۶ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۰۳ سه شنبه ۱ دی ۱۳۸۸
از آمریکا،سانفرانسیسکو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 197
آفلاین
شون پن به ریاست گروه ضربت جادویی رسید

شون پن مامور بخش گروه ضربت جادویی به مقام ریاست این بخش برگزیده شد.
او که سال ها در این بخش فعالیت داشته پر سابقه ترین مامور در این بخش است و تا کنون به 241 ماموریت فرستاده شده است.
با برگزیده شدن وزیر منتخب جادوگران جناب گیلدروی لاکهارت ایشان شون پن را به مقام زیاست این سازمان منسوب کرد.
قسمتی از مصاحبه پن با خبر نگاران:
خ: جناب شون پن اینطور که گفته شده شما پر سابقه ترین مامور بخش گروه ضربت جادویی هستید.
شون:بله...خوب من سال هاست که در این بخش فعالیت میکنم و...
خ:...مثل اینکه شما چند بار دیگر هم تقاضای این پست را داشته اید
شون:بله من چند بار درخواست دادم ولی...
خ:میشه از برنامه هاتون برای ما بیشتر توضیح بدید؟
شون: شما که نمی گذارین من حرفم را تمام کنم... خوب ما برنامه های زیادی داریم که فعلاً در دست تدوین و زمانی که قطعی شد حتماً به اطلاع شما خواهد رسید و....
خ:خوب به عنوان آخرین حرف چه سخنی با جادوگران دارید؟
شون: ای بابا شما که اصلاً نگذاشتید من حرف...
خ: این بود مصاحبه ما با رییس گروه ضربت جادویی. تا گزارش دیگر خدانگهدار.
شون:..... .....
=====================================
عکس همین مراسمی که در بالا گفته شد!!

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۷:۲۴ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
دیدار غیر منتظره وزیر از کلاسهای هاگوارتز:
فیلم زیر که با یک دوربین مخفی از کلاس گیاهشناسی گرفته شده است واقعیات رانشان میدهد.

((((((بچه ها نشستن دارن برای خودشون سر کلاس تمرین حل میکنن و از دوران خوش دانش آموزی لذت میبرن، که گیلدی از سوراخ گلخونه میپره تو!

گیلدی: خب، چوب دستی هاتونو بذارین پشت گوشتون و کتاب هاتون رو...
کریچر که یه پیژامه مندرس که عکس بلا بر روی آن میدرخشید پوشیده بود، میپره وسط حرف گیلدی: ای موجود بی ناموس پست رذل خلموک بدپوست زن ذلیل، ماگل دوست خائن به خون بروبچز، امروز سه شنبس!!! کلاس نداریم... فردا کلاس داریم!

گیلدی: اگه امروز کلاس ندارین، پس سر کلاس چی کار میکنین؟!

عرق شرم از سر و صورت بچه ها جاری میشه و همشون مثل لبو سرخ میشن!

گیلدی: ای خر خون ها... مهم نیست!!! به هر حال من فقط اومدم بازدید از هاگوارتز و میخوام ببینم این کلاس در چه سطحیه! 5 امتیاز هم از ریون کلاو به خاطر فحش دادن کریچر به وزیر مردمی سحر و جادو کم میشه! کسی میتونه به من بگه «کارارتراکتوریوس» چه گیاهیه؟

دست آدریان پیوسی میره بالا...

گیلدی: بله؟

آدریان: ببخشید آقا... گراپی نون بربریمونو از دستمون کش رفت! فکر کنم تحت طلسم فرمان باشه...

گیلدی: به اون بعدا رسیدگی میشه... لطفا یکی جواب سوال منو بده!
هرمیون: کارارتراکتوریوس گیاهی بسیار بی ناموس است که غالبا در قلب جنگل های تاریک قزوین میروید و از پشم آن پیژامه میبافند! این گیاه، در برابر موجودات سفید و تپل بسیار حساس میباشد و در هنگام رویارویی با چنین موجوداتی، بسیار خطرناک میشود!

گیلدی: آفرین... 5 امتیاز برای اسلیترین!
هرمیون: ببخشید پروفسور، ولی فکر کنم من گریفندوریم!
گیلدی: در مورد گروهتون خودم تصمیم میگریم! این گروه بندی و اینجور چیزا از مسائل حاشیه ای هستن و اصلا مهم نیستن! برای اینکه کاملا بفهمین این مسائل حاشیه ای هستن من 5 امتیاز دیگه هم به اسلیترین میدم!
همه:
گیلدی: یکی بگه ببینم... تا حالا با این گیاه از نزدیک دست و
پنجه نرم کردین؟

چند تا از پسرای تپل مپل از ترس جیغ میکشن... صدای پچ پچ جمعیت بلند میشه...

گیلدی: ترسو ها... (یه کارارتراکتوریوس از غیب ظاهر میکنه ) قبل از اینکه وارد عمل بشیم باید اول چند موردو براتون توضیح بدم! کسی میدونه چه طوری میشه با یه کارارتراکتوریوس مبارزه کرد؟

هرمیون: باید چوب دستیمونو بکنیم تو چشمش و کورش کنیم!
گیلدی: کاملا درسته...
یارقلی: ولی ببخشید پروفسور این که چشم نداره...
گیلدی: نکته جالبی بود! بله این گیاهانان اسرار آمیز در وضعیت عادی چشم ندارن! ولی همین اینکه پشتتون رو بکنید بهشون، بلافاصله از همه جاشون چشم میزنه بیرون و شما باید سریعا، در یک حرکت انتحاری برگردید و چوب دستیتون رو فرو کنید توی یکی از چشمهاشون!
نورممد: ببخشید پروفسور، اینا مگه خودشون ناموس ندارن؟
گیلدی: متاسفانه خیر... برای اینکه کاملا متوجه بشی خودت بیا جلو و امتحان کن...

نورممد با ترس و لرز بلند میشه میره جلوی گلدون کارارتراکتوریوس و بوق .... بوق... بوق... بوق... بوق.... بوق .... بوق...))))))))))))))))))))))))

خب فیلم آنقدر واضح است که نیاز به صحبت درباره آن نیست.در همین رابطه به سراغ روساء مدر سه جادوگری هاگوارتز رفته تا با آنها مصاحبه کنیم

سلام خانم گونگال
مگی در حالی که ردای صورتی زیبایی پپوشیده بود:سلام
-چقدر خوشگل شدین
مگی:
نظرتون راجع به دیدار غیرمنتظره وزیر چیه؟
مگی:گیلی غلط کرده.اینجا بیجامه پارتی نیست که کلشو میندازه پایین میاد تو.من یه نامه به شورای ویزنگاموت دادم تا این مساله بررسی بشه.
ولی ایشون وزیرن
مگی:باشه خب چی کار کنم

به سراغ پروفسور گریفیندور میریم تا نظر اونم جویا بشیم
سلام پروفسور
نظرتون چیه؟
گودریک:راجع به چی؟
اومدن وزیر
گودریک:این دیدارها واقعا لازمه.من بشخصه از ایشون تشکر میکنم.
اما مگی یه چی دیگه میگفت.
گودریک:اونو ولش کن به موذمال حسودیش میشه.
ممنون پروفسور از وقتی که به مما دادسد
گودرسک:خب حالا برو گمشو


خبر دیگر آنکه نون بربری آدریان مسموم بوده و گراپی نازنین در بیمارستان بسر میبره.و احتیاج به خون بی پی جی مثبت داره.تا این لحظه فقط جاسم تونسته خون بده.از شما مردم شریف تقاضا می شود با دادن خون و دعای خود بار دیگر دل ملت جادوگر را شاد کنید.

به امید سلامتی گراپی
=================
ببخشید پشت سر هم زدم.چون هیچ ربطی به همدیگه نداشتند.


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۶:۲۵ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
رای گیری برای انتخاب ترین ها تمام شد.


بهترین ایده:هری پاتر تنگاتنگ ترین انتخاب
بهترین نویسنده غیر رول:جیمز پاتر مشکوک ترین انتخاب
جادوگر ماه:ویکتور کرام بی دردسر ترین انتخاب
بهترین عضو تازه وارد:سرژ تانکیان قاطع ترین انتخاب
بهترین رول نویس:امپراطور تاریکی تابلو ترین انتخاب
بهترین ناظر:چو شایسته ترین انتخاب


درباره سرژ تانکیان:
34 رای نشانگر حضور فعال سرژ در همه زمینه ها.سرژ در یک و خورده ای ماهی که از عضویتش می گذرد یک پست هم ارزشی نزده سرژ قهرمان

نکته مهم:من یه ساله عضوم ولی مرلین به من در بهترین عضو تازه وارد رای داده.
-----
درباره هری پاتر:
با یک رای اختلاف آبر را پشت سر گذاشت.
کاور در مقبل داستان با سه کلمه.هر دو ایده آنچنان قوی نبود.اگر هری نبود کس دیگری این تاپیک را میزد یا داستان که ساده ترین جا برای بالا بردن پستها شده اما ایده جالبی داشت
--------------
درباره جیمز پاتر:
باکبیک و او هر دو برای کاور زحمت کشیدند ولی جیمز برنده شد.به نظر من باید هر دو را برنده اعلام کنیم.
-------------
درباره ویکتور کرام:
انتخابی ساده در عین دشواری.کاندیدای دیگر هر کدام ممکن بود رای بیاورند.اما غیر قابل پیشبینی نبود.
----------------
درباره امپراطور:
قلم حاجی جای هیچگونه صحبتی ندارد.
-------------
درباره چو:
نظارت عالی.هر پستی که میزنی در کمتر از 24 ساعت جوابتو میگیری.اصلا جای بحث نداره.و واقعا شایسته ترین انتخاب در بین تمام انتخابها.

این نقد من از رای گیری برای جادوگر ماه بود .
با تشکر
لی جردن


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۱:۳۹ سه شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۴

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین

وزير معتاد است!





به گزارش خبرگزاري چانگ بوكو وزير جديد در گفتگو با يكي از خبرنگاران به گونه اي كاملا معتادانه سخن گفت!

خبرنگار ما كه طي اين گفتگو شوك شديدي به وي وارد شده بود( خبرنگار ساحره بوده ) از گيلدروي لاكهارت پرسيد: معتاد كه نشديد جناب وزير ؟


و در كمال تعجب لاكهارت جواب داد: بودم،هستم، خواهم بود!

تعدادي ساحره كه در حال گرفتن تنفس مصنوعي بودند با شنيدن اين حرف پا به فرار گذاشتند!
يكي از اين ساحره ها گفت: دهنش بوي سيگار ميداد! به بدنش هم عطر هروئين زده بود!


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۴:۰۹ یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۴

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۳ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۰ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 560
آفلاین
وزير فراري


خبري كه هم اكنون از خبر گزاري «سيستم آو ا دون» به ما رسيده را نقل ميكنيم....(خبر كمي تصويري)

گيلدروي لاكهارت وزير منتخب و مردمي و دوست داشتني مردم چند روزي هست كه خبري از او نيست....طي مطالعات و پژوهشهاي خبرنگاران او را هفته قبل در حال فرار ديده اند.....عكسي گرفته شد كه آن را اينجا ميگزاريم
تصویر کوچک شده
در اين عكس هيچ خبري از گيلدروي نيست....كارشناسان دو نظريه در اين مورد داده اند:
1)عكاس ناشي بوده و دوربين خود را خوب تنظيم نكرده...
2)پديده اي جديد و نادر:....جذابيت بيش از اندازه سرژ تانكيان كه باعث شده عكاس به جاي عكس گرفتن از گيلدروي لاكهارت(معروف به براد پيت) از سرژ ملغب به «منافق» و يا«تاكي» گرفته است..


در هر صورت....چيزي كه مشخص است اين است كه از آن روز تاريخي به بعد هيچ كسي گيلدروي لاكهارت را نديده است...
شايعه شده است او گاهي اوقات در جادوگران آن لاين ميوشد* ولي هنوز خبر قطعي نديده ايمچ
______________________________
*جادوگران=محلي براي گفتگو ماگل هاي جادو شيفته...اين مكان با توجه به تكنولوژي روز ولي عقب مانده ماگل ها به نظر ميرسد محل خوبي باشد....گيلدروي لاكهارت چند روزي هست كه فقط به آنجا سر ميزند ولي هيچ گونه پيامي از او ديده نشد.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.