هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۲۳:۱۱ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#30

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۰۹:۳۸ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
گردانندگان سایت
پیام: 1506
آفلاین
پایان مهلت قانونی تبلیغات!


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#29

عمــــه مارج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲:۲۲ شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵
از زیر شنل لردسیاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 141
آفلاین
به سيريوس:


سوتي سوتي، از عمه مارجم سوتي غلط املايي ميگيري؟! من از قصد اين كلمه ي مفخر رو با ھ نوشتم كه تاكيد بيشتري داشتم!!

من همين دره گودريكو كه شما ازش اومدي سند بنام ميزنم ولي هيچ قولي نميدم ه بعدا ريا نشه

حالا چرا ريپر؟! نكنه تو هم اعتقاد داري بولداگ ها نژاد بهتري ان؟ يعني با يه تغيير شكل نميتوني از عهده شون بربياي؟! من همين الانه فهميدم كه تو ميتوني رِفيق فابريك ريپر بشي، ميتونين با همديگه دنبال گربه هاي خانم فيگ برين و دسته جمعي برين زيارت


موندنی شو!


Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#28

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
نقل قول:
فقط بگو ببينم تو كي از پشت پرده ي وزارت زدي بيرون؟!


راستش منم مثل بقيه احساس خطر كردم؛ چون ديدم وضع و اوضاع بيناموسي در جامعه خرابه!!!! و من ديدم اين وصله ها به شما نمي چسبه يعني شما به اون ها نمي چسبين، در نتيجه پرده رو زدم كنار تا دست هاي پشت پرده رو افشا كنم.

مطمئنن من كه پشت پرده بودم اونا رو بهتر ميديدم، هر چي باشه پشت پرده با پشت كوه فرق ميكنه.

نقل قول:
كافيه كمي هميت داشته باشيم

بهتون اطمينان ميدم كه من به اندازه كافي "حميت" دارم. هرچند اين روزا به اشتباهات تايپي هم اسكار ميدن.

وقتي شما وزير شديد به ما طرفداراتون چي ميرسه؟؟؟

نقل قول:
هرچند راي تو رو فردا ميگن تازه وارد بود، قبول نيست

فقط ميخوام ببينم كيه كه قبول نكنه؟ بعد ازشون خواهش ميكنم كه قبول كنن. يا ريپرو به جونشون ميندازم.

با تشكر



Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۱۶:۳۰ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#27

عمــــه مارج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲:۲۲ شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵
از زیر شنل لردسیاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 141
آفلاین
به هوكي:



من هم ديشب خواب پتونيا را ديدم، كه با كوله باري از رنج و محنت و كلي خستگي، دست كودك خردسالي را در دستاش ميفشرد كه با يكدانه عينك و سيم سروري به درازاي ريش مرلين، سعي ميكرد به دادلي تپل من آسيب برسونه كه ريپر در يك اقدام جانانه با دندانهاي تيز و مامانيش پريد توي بغل من و يه گاز از ساندويچ بلغاري محبوبم خورد كه الهي كوفتش بشه!!

ريپر:


هوكي عزيز،
ممنون از اعتمادي كه به من داشتي؛ همراهي تو باعث مسرّت من و ريپره


به ماركي جون (دوباره تريپ اِندِ صميميت بودن و اين حرفا!!):

بچه اينقدر پارازيت ننداز، برو كنار بذار باد بياد؛ الانه همه فهميدن كه تو كد نقل قول رو بلدي!! من دستت رو به گرمي فشار ميدم و پيشنهادم اينه كه به همون معني كردن شك و اينا بپردازي كه آسلام ريپري در خطره


به پيوز:



من ديشب علاوه بر خواب پتونيا، خواب دنيس دوست لاغر و موش مردني دادلي رو ديدم كه هميشه دستاي هم مدرسه ايي هاي دادلي رو از پشت سر ميگرفت تا دادلي يه فصل كتك مفصل بهشون بزنه!! و من فكر كردم كه براي ذات اين دنيس چه كلمه ي ايول داري ميتونم پيدا كنم كه تمام خواب من از اين سوال كلا مشوّش بود!! و امروز فهميدم ذات يه هافلپافي!!

خب! خب!

من بسيار در بهت و حيرت فرو رفتم، از اين اعتمادي كه جانب ستاد آسلامي شما به در ستاد ريپري من روان شد!!

كلا هميشه فكر ميكردم كه فقط يه روح وجود داره، اونم كاسپره و كساني كه از مهربون بودن مثل اون عاجزن ولي ميبينم كه روحي با خلق و خوي ريپري مثل تو هم، در آغوش باز ما (من و ريپر و كلنل) جا داره و متناسب با رنگ مقدسي كه مورد احترام و علاقه ي شماست، ما براي شما خوابهاي طلايي ديديم!!


به مارك:

بچه ميري كنار يا خودم برات كنار رفتنو معنا كنم؟!

بعدشم:


مرگ بر ضد ولايت عينكي؟! يعني مرگ بر من؟! نه واقعا يعني مرگ بر ريپر؟! نه تو اصلا خجالت رو ميدوني با چه ش ايي مينويسن؟! برو بگو بزرگترت بهت ياد بده، اون ميدونه!!


به مورگي بدون آ:

دوشيزه مورگي جيگرخوار، چيزه خون خوار

من هم به حرمت گيس سفيد شما كه سالها در جزيره ي آولان داريد خاك ميخوريد، يعني روزگار رو سپري ميكنيد، مجبور به نام بردن از اسامي مذكور شدم و اينا هيچي رو ثابت نميكنه!! آينه آينه!!

لطفا در مكان اشرافي اي كه ريپر برات درنظر گرفته آلاچيق ات رو صفا بده و از حضور در اينجا حالشو ببر

به ماركي:



من رنگ سمبليك ندارم؛ رنگ فقط بلغاريك و كساني كه از خوردن ساندويچ بلغاري گاز گازي شده ي عمه مارج عاجزن!!


به همه ي هوادارها:

همونطور كه بارها و بارها گفتم، اگه روبند خواهري نباشه همتونو ميخوام؛ مگي تو هم بيا هرچند پيشنهاد ميكنم شما با آنيت بري توي كار كودتا!! و درآخر يادتون باشه كه:

فقط عمه مارج وجود داره و كساني كه از خنديدن بدون اون عاجزن!!

و در آخرتر!!:



موندنی شو!


Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۱۵:۵۷ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#26

ماركوس فلينتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۳ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۵ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
از ايفاي نقش حالم بهم ميخوره
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 316
آفلاین
تنها یه سوال دیگه از عمه مارج:
رنگ سمبلیک شما چیه؟


تصویر کوچک شده


Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۱۵:۰۰ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#25

مورگانا لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از یه دنیای دیگه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 516 | خلاصه ها: 1
آفلاین
دوشیزه دورسلی عزیز.

با توجه به اینکه شما تنها مخالف بی ناموسی در سایت (البت بین کاندیداها) هستید، حمایت اینجانب رو جلب می کنید.

هرچند حضور پیوز و هوکی مشکوکه.
و هرچند که خودتون از همه مشکوکیوس آمیز ترید.
و هرچند که امروز، روز فرد هست و احتمالا آسپ تو جلد شماست.

ولی به حرمت اینکه کلمات «راه راه» و «گل منگلی» رو بلدید، و درضمن همونطور که فهمیدم با بی ناموسی مخالفید، همینطور که زیر آلاچیق و روبروی ستادتون جلوس فرموده ام، حمایت خود را از شما اعلام میدارم و قول میدم تا قبل از وزارتتون خودمو نگه دارم و فعلا هیچ قلپ خونی ازتون ننوشم.

باشد که وزارت نباشد... همممم... چیزه... وزارتِ کسی جز شما نباشد.


ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱ ۱۵:۰۳:۰۹
ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱ ۱۵:۲۶:۰۸


Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۱۳:۴۷ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#24

ماركوس فلينتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۳ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۵ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
از ايفاي نقش حالم بهم ميخوره
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 316
آفلاین
نقل قول:
بیانیه دوم پیوز، خطاب به عمه مارج : نام تو را باید با آب طلا نوشت ... ای عمه مارج بزرگ. دیشب در آغوش هوکی (!) بسیار اندیشیدم، سردر وزارت را تصور کردم که به نام من نوشته شده ، به وزارت خودم اندیشیدم و به رقیب های انتخاباتیم ... وقتی به خواب رفتم خودم را دیدم که کلاه وزارت را برسر گذاشتم و همه به من تبریک میگویند ، در این میانه ، ریپر پاچه من را گرفته بود و می کشید تا سرانجام کلاه از سر من افتاد و ریپر آن را دزدید ، وقتی به دنبال او رفتم به سردر وزارت رسیدم و نام درخشان شما را بر آن دیدم که با رنگ مقدس طلایی نوشته شده بود : ای وزیر آینده ، نام تو را باید با آب طلا نوشت ... من مراتب ندامت و پشیمانی خودم را ابراز میکنم و با شعار « بیایید با هم بخندیم » و با اظهار این نکته که « میخوام سر به تن اون عینکی نباشه » حمایت خودم رو از شما اعلام میدارم ... والسلام علیکم و رحمت المرلین و برکاته !


تکبیر

مرلین اکبر، مرلین اصغر، مرگ بر ضد ولایت عله، درود بر رزمندگان محفل (استغفرالله، منتها برای دوتای اول نه دوم )


تصویر کوچک شده


Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#23

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
بیانیه دوم پیوز، خطاب به عمه مارج :

نام تو را باید با آب طلا نوشت ...

ای عمه مارج بزرگ. دیشب در آغوش هوکی (!) بسیار اندیشیدم، سردر وزارت را تصور کردم که به نام من نوشته شده ، به وزارت خودم اندیشیدم و به رقیب های انتخاباتیم ...

وقتی به خواب رفتم خودم را دیدم که کلاه وزارت را برسر گذاشتم و همه به من تبریک میگویند ، در این میانه ، ریپر پاچه من را گرفته بود و می کشید تا سرانجام کلاه از سر من افتاد و ریپر آن را دزدید ، وقتی به دنبال او رفتم به سردر وزارت رسیدم و نام درخشان شما را بر آن دیدم که با رنگ مقدس طلایی نوشته شده بود : ای وزیر آینده ، نام تو را باید با آب طلا نوشت ...

من مراتب ندامت و پشیمانی خودم را ابراز میکنم و با شعار « بیایید با هم بخندیم » و با اظهار این نکته که « میخوام سر به تن اون عینکی نباشه » حمایت خودم رو از شما اعلام میدارم ...

والسلام علیکم و رحمت المرلین و برکاته !


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۸:۲۱ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#22

ماركوس فلينتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۳ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۵ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
از ايفاي نقش حالم بهم ميخوره
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 316
آفلاین
نقل قول:
بیانیه ی هوکی خطاب به عمه مارج از این ستاد نور میبارد ... دیشب من خواب بودم ، خواب دیدم ، تو خواب از خواب ترسیدم .. یعنی چیزه ... در خواب بزرگ مرد آسلام را دیدم که گوشه ای نشسته بود و میگریست ، حقیر رفتم و علت را جویا شدم ، آنگاه بزرگ مرد آسلام گفت : از این ستاد نور میبارد ... و اشارتی به ستاد عمه مارج بفرمورد . در همان لحظه من از خواب پریدم و به شدت گریستم و سریع چوب و تخته و میخ و چکش برداشتم ، تا درب ستاد خود را تخته کرده و هر چه سریعتر به ستاد حق علیه باطل، به ستاد آسلام ، به ستاد خنده و به ستاد عمه مارج رجوع کنم و بگوییم عمه مارج .. عمه مارج ... حمایتت میکنیم.


اینجاست که باید گفت:
هر كس به اندازه بزرگي دروغهاش قدرت داره !!


نقل قول:
ما هستیم ! این یک پیغام برای تسلیم نیست ! این یک پیغام برای کناره گیری نیست ! این پیغام یک تهدید نیست ! این پیغام یک اعلان جنگ نیست ! این پیغام یک خبر فروپاشی انتخابات نیست ! این پیامی است برای شکل گیری ما ! نترسید و به ما بپیوندید زیرا ما هستیم ! این پیام به این دلیل در ستاد شما زده میشود که گویی احتیاج به کمکهای بسیاری برای راه انداختن ستاد خود دارید . فردی تازه وارد که در میان گرگهای وزارت راهی جز تسلیم ندارد ... اما با کمی تعمق راهی برای مقابله هم هست ! همیشه برای مقابله ، راه مبارزه را انتخاب کنید چون ما هستیم ! فقط کافی است این پیام "ما هستیم !"را در امضای خود و طرفدارانتان قرار دهید تا از شما توسط گروه ما حمایت شود !


من که زنگ زدم نبودید

نقل قول:
1-هر موقع اراده کردم بهم شیرموز برسونی! 2-همونقدر که به دفتر توجیهات اهمیت میدی به روابط بی ناموسی دختر و پسر هم اهمیت بدی. 3-من یه سگ مونث دارم که سن زیادی داره.هر موقع نیاز بود میخوام ریپر رو ازت قرض بگیرم! 4-تو دهن پاتر که میزنی،تو دهن بقیه شونم بزنی! 5-من رو دوست داشته باشی. 6-من تو رو دوست داشته باشم. 7-همدیگه رو دوست داشته باشیم! 8-ما رو دوست داشته باشن! 9-ما دوستشون داشته باشیم! 10-دوستشون ما رو داشته باشن! 11-ما دوستشون رو داشته باشیم! 12-ما رو داشته دوستشون باشیم! 13-اونا رو داشته،دوستمون داشته باشن! 14-باشن دوستشون ما رو! 15-داشته باشیم دوستشون اونا رو! 16-رو داشته دوستشون باشیم اونا! 17-رو داشته دوستمون باشن ما !




تصویر کوچک شده


Re: ستاد عمه مارج
پیام زده شده در: ۸:۰۲ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#21

هوکیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۶ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۴۴ چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹
از جزاير بالاك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 173
آفلاین
بیانیه ی هوکی خطاب به عمه مارج

از این ستاد نور میبارد ...

دیشب من خواب بودم ، خواب دیدم ، تو خواب از خواب ترسیدم .. یعنی چیزه ... در خواب بزرگ مرد آسلام را دیدم که گوشه ای نشسته بود و میگریست ، حقیر رفتم و علت را جویا شدم ، آنگاه بزرگ مرد آسلام گفت : از این ستاد نور میبارد ... و اشارتی به ستاد عمه مارج بفرمورد .
در همان لحظه من از خواب پریدم و به شدت گریستم و سریع چوب و تخته و میخ و چکش برداشتم ، تا درب ستاد خود را تخته کرده و هر چه سریعتر به ستاد حق علیه باطل، به ستاد آسلام ، به ستاد خنده و به ستاد عمه مارج رجوع کنم و بگوییم عمه مارج .. عمه مارج ... حمایتت میکنیم.


ویرایش شده توسط هوکی در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱ ۸:۰۴:۲۲

آیینه خود بین
-------------------------------------
[url=http://www.jadoogaran.org/edituser.php]انجام اصلا�







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.