روونا با حرص دستی به موهایش کشید.مشغول تاسیس "سازمان خیارشور خواران مقیم مرکز"بود که با برخورد بد مالسیبر،بار دیگر راهی وزارتخانه شد.
منشی میانسال بارتی کراوچ،از دور شاهد آمدن دختری جوان و آبی پوش بود.با نزدیک تر شدن دختر،او که روونا را شناخته بود به احترام او بلند شد و ایستاد.
روونا با لبخندی مغرورانه،اتاق انتظار قاضی کراوچ را از نظر گذراند.زیر لب گفت:
-اگه یه کم هوش ریونی داشتن،میدونستن که گذاشتن مبل اطراف دفتر قاضی مشکل ساز می شه و امکان استراق سمع رو فراهم می کنه.
منشی دستپاچه تلفن را به دست گرفت و با قاضی ارتباط بر قرار کرد.لحظاتی بعد؛او مجددا روونا را به سوی دفتر کار کراوچ راهنمایی کرد.روونا زیر لب غر زد:
-انگار نمیدونه با یه ریونکلاوی طرفه.
صدایش را بلند تر کرد:
-خودم راه رو بلدم!
منشی را دور زد و وارد اتاق قاضی شد.هرچند،لحظاتی قبل از وارد شدن به اتاق کلماتی نظیر "احمق" "مغرور" و "از خود راضی" را شنیده بود.سعی کرد نشنیده بگیرد:
-سلام خلاصه!
قاضی دوباره اخم کرد:
-اسم من بارتیه!خواهشا این یه مکان رو جدی باش.
روونا خنده ی شیطنت آمیزی کرد:
-مهم نیست!کاغذ و قلم لطفا!
ابروهای بارتی بالا پرید:
-بازم؟
روونا سر تکان داد:
-بازم!
کاغذ و قلم را به دست گرفت.پیش از نوشتن،قلم مشکی وزارتخانه را با قلم آبی خودش تعویض کرد:
نقل قول:
بسم مورگانای کبیر.اینجانب،روونا راونکلاو مراتب شکایت خود را از جناب مالسیبر با توجه به مدارک زیر به قاضی بارتی کراوچ اعلام می دارم:
لحظه ای مکث کرد.سر بالا آورد و رو به بارتی خندید:
-اصلنم اشکالای جمله بندیمو به روی خودت نمیاری!
به نوشتن ادامه داد:
نقل قول:
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهمالسیبر
رودلف چشم نداشت ببینه من تو یه سوژه هستم ولی ببین من اگه منم حتی اگه گند بزنم تو سوژه خودمو وارد داستان میکنم حالا ببین
امروز در 17:10
مجددا سرش را بالا گرفت و رو به بارتی گفت:
-من دلیل استفاده از کلمات "گند بزنم" و "چشم نداشت" رو نمی فهمم!
به نوشتن ادامه داد:
نقل قول:
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 46.8 دقیقه پیشمالسیبر
بانو عزیزم قضیه گره واس سال پیشه دیگه هم رول نزنید امشب رزرو خودمه ببین کی گفتم
امروز در 1
باز هم رو به بارتی شروع به حرف زدن کرد:
-خب،من فکر می کردم اینجا چت باکس ایفاست!
نقل قول:
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 17 دقیقه پیشمالسیبر
به جهنم نخواستم برید پست بدید
ولی به نفع خودتونه الان تزریق شم بهتره تا بعدا یهو دیدی بعدا کلا سوژه به گند کشیده شد مجبور شدی سوژه جدید بدی
-به من گوش می کنی دیگه بارتی؟"به جهنم" و "به گند کشیده شد" برام قابل درک نیست!
نقل قول:
امروز در 18:01
موقعیت: کاربر ثبت نام کرده پیام جدید ارسال شده 14.8 دقیقه پیش مالسیبر
شما با یه به جهنم ناراحت میشی مشکل از توهه نه من
امروز در 18:01
پیام جدید ارسال شده 15.9 دقیقه پیش موقعیت: کاربر ثبت نام کرده روونا ریونکلا
مالسیبر خیلی بد صحبت می کنی!
روونا یه یک اخم بسنده کرد.
نقل قول:
امروز در 18:07
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 18.3 دقیقه پیشمالسیبر
من برم ببینم چه جوری یه گلی سنگ جادویی چیزی بریزم سرم ببینم دادگاه فردارو چیکارم کنم
نه داش من شوخی میکنم وگرنه عمرا بیام تو سوژتون شما تا اخر عمر از نبود من تو سوژه رنج میکشید همین کافیتونه
چهره روونا شکل دو نقطه خط شده بود(با یادی از گیدیون فقید)
نقل قول:
ارسال شده توسط مالسیبر:روونا خواست منو ضایع کنه خودش ضایع شد.اشکال نداره قهوه ایم یکی از رنگای خداست!
روونا در برابر این همه توهین حرفی برای گفتن نداشت.
نقل قول:
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 7.3 دقیقه پیشمالسیبر
یهو همه باهم شورش میکنید چرا اخه ؟ چند نفر به یه نفر ؟
امروز در 18:15
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 8.2 دقیقه پیشمالسیبر
باشه باشه حذف کردم ناراحت نشید
امروز در 18:14
پیام جدید ارسال شده 8.5 دقیقه پیشموقعیت: کاربر ثبت نام کردهروونا ریونکلا
برای منم جالبه جناب اسنیپ!
امروز در 18:14
پیام جدید ارسال شده 9.3 دقیقه پیشسیوروس اسنیپ
بسه دیگه!اینجا چت باکسه این حرفا چه معنی داره؟تمام مدتی که تو ایفا بودم چنین حرفایی نشنیده بودم.
امروز در 18:13
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 10 دقیقه پیشرودلف لسترنج
مالسیبر...برادرانه دارم بهت میگم که مواظب حرف زدنت باش...
امروز در 18:13
روونا با حرص رو به بارتی کرد تا ماجرا را به طور کامل شرح دهد.با دیدن بارتی خوابیده بر صندلی و آب دهان ولو شده اش روی میز،از کار خود منصرف شد.
کیف آبی اش را در دست گرفت.آخرین کاری که باید می کرد همین بود:
نقل قول:
قلم آبیش را در کیف گذاشت و آرام و پاورچین به خروجی اتاق نزدیک شد.در را به آرامی باز کرد.لحظه ی آخر،پیش از خارج شدن فریاد زد:
-خداحافظ خلاصه!دادگاه خوبی داشته باشی!
شاید تنها حسرت روونا در آن لحظه،این بود که به دلیل وجود خطرات جانی ادامه حضور در اتاق قاضی و تماشای چهره وحشت زده اش شدنی نبود!