هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۰۴:۲۰ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳
#21
جارو، رنگ، نخ، رعد و برق، شاخه، دست، سیاه

شبی تاریک و خوفناکی در هاگوارتز بود قطره های باران نم نم به پنجره خوابگاه دختران گروه گریفیندور، برخورد می کرد.سارا که در تختش نشسته بود و داشت رمانی جادویی را میخواند چون، خوابش نمیبرد.وقتی صدای رعد و برق یکدفعه در کل محوطه بیرون پیچیده شد سارا نزدیک به پنجره شد و با دستش پرده ای که قرمز و زرد رنگ بود و پایینش نخ کش شده بود را کمی کنار زد و با کنجکاوی بیرون را تماشا کرد.
حوصله اش سر رفته بود و حتی رمان هم باعث رفع حوصله رفتگی اش نمیشد.
تصمیم گرفت که به بیرون از خوابگاه برود با اینکه قانون منع رفت و آمد شده بود ولی این جلوی رفتنش را نمیگرفت.از تختش پایین آمد و دزدکی و یواشکی بدون اینکه کسی متوجه بشود از خوابگاه و راهرو رد شد و در را به آرام و بی سر و صدا باز کرد و بیرون رفت.
انگار چیزی در ذهنش بود...آها جارو با ارزشش! که وقتی در حال پرواز کردنش باهاش بود در یکی از درخت های جنگل ممنوعه افتاده بود و لای شاخه ها گیر کرده بود، برای اینکه بدستش آورد از محوطه هاگوارتز رد شد و به جنگل ممنوعه رسید جنگل خیلی سیاه و نمور و تاریک بود با اینکه چیزی را نمیدید ولی در حال قدم زد در بین درختان بود و چندین دقیقه گذشت و بالاخره درختی را دید که جارو بلندش در شاخه آن گیر کرده و از خوشحالی ذوق کرد و با دستانش به سختی جارو اش را از شاخه بیرون آورد.

می‌تونست بهتر باشه، مطمئنم که وقتی وارد ایفا بشی خیلی پیشرفت میکنی.
تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۰ ۱۱:۰۵:۲۲

سقوطی مبهم در میان اقیانوس طوفانی مغز؛️








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.