هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: خاطرات مرگ خواران
پیام زده شده در: ۱۱:۳۰ شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹
- هی پلاکس، مطمئنی مشکلی برات پیش نمیاد؟
- نه کتی، هیچ مشکلی ندارم فقط این دهنتو بسته نگه دار، باشه؟
-باشه پلاکس به کسی نمیگم، حتی علی!
-خب نه بیا بگو!
- پلاکس به من اعتماد نداری؟
- خب باشه، برو باید ماموریتمون درست انجام بشه وگرنه راهمون نمیدن.
- باشه خب من رفتم، مواظب خودت باش.
- تو هم، فعلا!

هر دو برای مرگخوار شدن درخواست داده بودند و شرط قبول شدنشان این بود:
باید پایگاه محفل را منفجر میکردند!
آخر این چه شرطی بود؟ پلاکس درونش مانده بود که باید چه کنند و مثل همیشه کتی پرسیده بود:
- نقشه ای داری؟

و مثل همیشه پلاکس پاسخ داده بود:
- آره یک نقشه عالی!

و مثل همیشه نقشه ای نداشت! تنها نقشه ای که به ذهنشان رسیده بود این بود: نقشه دردسر ساز!
لحظه آخر از هری کش رفته بودند تا کمی ازش استفاده کنند. پس از بار ها ممکن بود نقشه شان نقش بر آّب نشود و عمل کند؟
طبق نقشه باید پیش میرفتند، بله مطمئنن اول که گفتند قصد آتش زدن محفل را داریم نقشه عمل نکرد و به جایش رویشان پودر عطسه آور ریخت. باز هم البته، همه سازندگان آن نقشه عضو محفل بودند. ( به جز پیتر پتی گرو) که به شدت بچه ها از او متنفر بودند! بنابراین باید حیله ای به کار میبردند! این نقشه ای بود که به ذهن کتی رسید:
- ای نقشه ما میخواهیم یک شوخی خیلی خیلی بزرگ بکنیم کمکمان میکنی؟

و صد البته عمل کرد!
حالا طبق نقشه باید به پایگاه میرفتند.( به زور مکان پایگاه را از زیر زبون اسنیپ درآورده بودند) کمی ترقه و بمب ساعتی هم همراهشان برده بودند.( پلاکس پیشنهاد داد) قرار بود آنجا را اینجوری منفجر کنند. باید تبدیل به حیوان میشدند.( هر دو حیوان نما بودند برای همین نقشه این پیشنهاد را داد) و صد البته پلاکس باید تبدیل میشد چون کتی یک شیر سفید ماده بود و پلاکس مار بود و مار هم حیوانی انعطاف پذیر بود. قرار بود سپر لوپین را بشکنند و نقشه هم پیشنهاد داده بود: قلقلکش کنید!
پس باید لوپین را بیرون بکشند و قلقلکش بدهند!

- پلاکس مطمئنی جواب میده؟
- آره کتی مطمئنم! برو اون پر دو متری رو بیار که درست کردم.
- باشه الان میارم... بیا اینم از پر.
- خوبه! خب شروع کنیم.
- آره، شروع کنیم.

اول نقشه برای بیرون آمدن لوپین باید از شیری سفید رونمایی میشد!

- آفرین کتی برو .

و البته باید موقعی را انتخاب میکردند که فقط لوپین در سالن باشد و بقیه در جا های دیگر!

- کتی برو، الان موقشه!

کتی غرشی کوتاه کرد که فقط تا لوپین برود.
همان طور که انتظار میرفت، لوپین از جایش جهید و به بیرون دوید.
- کی اونجاست بیا...

ناگهان شیری ماده و سفید دید!
-چقدر زیبایی!

همان طور که کتی داشت لوپین را سرگرم میکرد پلاکس پر را جلو برد.

- چه شیر باشکوهی! بیا این طرف تر.

کتی چه باید میکرد؟ پلاکس داشت تقلا میکرد که پر به لوپین برسد ولی لوپین هی آن طرف تر میرفت... فکری به ذهنش رسید!
غرشی کرد به معنای اینکه: من بچه دارم و چه عجیب که لوپین فهمید چه میگوید!
- آخی تو بچه داری؟

کتی سرش را تکان آرامی داد و به سمت پلاکس حرکت کرد.
-خب بچه ها کجان؟ آهان دارم میام!

همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد! پلاکس روی لوپین افتاد پر را نصف کرد و تا میتوانست لوپین را غلغلک کرد!و در آن لحظه جلوی چشم لوپین کتی دوباره انسان شد!

- بدو پلاکس فقط برو!

سپر از بین رفته بود و با فریاد های لوپین همه داشتند می آمدند. پلاکس سریع بلند شد. بمب ساعتی بزرگ را برداشت و کوک کرد در 10 ثانیه!

- بدو پلاکس دیگه نمیتونم نگهش دارم!
- باشه کتی الان...

پلاکس ماری سبز رنگ شد و بمب را در دهانش گرفت. نباید میفشردش.

- پلاکس!

روی دمش کمی بلند شد و بمب را پرتاب کرد...
- کتی فرار کن!

ناگهان لوپین دید که جلوی چشم او هر دو فرار کردند!
- از ترسشون، این دوتا جغله را فرستاد...

ناگهان چیزی یادش اومد، سپر!
تا برگشت پایگاه منفجر شد. هر دو کارشان را خوب انجام داده بودند.


ویرایش شده توسط کتی بل در تاریخ ۱۳۹۹/۸/۱۰ ۱۱:۳۷:۱۸

ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: اسکله تفریحی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۸ جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹
سردرگم مانده بودند!
محفلی ها خشمگین و مرگخواران قهقهه میزدند! تنها این وسط کتی بود که سردرگم بود. (اول رول تصحیح شود) بدبخت بخت برگشته هنوز عضو هیچ کدام از گروه ها نبود!

_بابا جان اگر میتونی بیا ما رو در بیار بریم دنبال کلاغ!
_چرا؟چون عضو هیچ گروهی نیستم؟
_باباجان ها به کتی بگید که اینجا چقدر خوبه!
_لالالا ما محفلی های خوشبخت...
_اگر خوشبخت بودید الان دامبلدور در زمین فرو نرفته بود!

دوید پیش پلاکس.
_چی میگفتن؟

در حالی که سعی میکرد پلاکس را از زمین بیرون بکشد گفت:
_هیچی ولش کن. من همچینم سردرگم نیستما! اصلا میخوام بیام مرگ خوار بشم.

ناگهان تمام مرگخواران به او خیره شدند!

_اگر میخواهی بیای تو گروه ما باید جای کلاغو از زیر زبون میخ بکشی بیرون!
_ولی مگه...
نچ نقشه بلاتریکس به هم خورد!
_باشه، قبول، من این کارو میکنم!
سرش را بالا گرفت و به سمت محفلی ها حرکت کرد.
_هی بچه ها من میخوام محفلی بشم!
_باباجان ها شادی کنید عضو جدید داریم!
_خب پس باید جای کلاغ رو به منم بگید!
_شرط داره.
_چه شرطی؟
_باید قول ناگسستنی بدی!

باید چه میکرد؟



ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹
چی کار:


رول نوشتن


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۹:۳۷ جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹
کجا:
میدون اصلی


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: خاطرات مرگ خواران
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹

داشت دیوانه میشد چرا اینقدر داد میکشید؟ هر دو دقیقه یک بار فریادی بیخ گوشش میکشید!


-کتی! رولت باید عالی باشه میفهمی؟


هنوز در مرحله ایفای نقش بود، یک ماه هم از آمادنش نگذشته بود! داشت عین  (بوق) ازش کار میکشید!


- چرا 2 دوتا اینتر زدی؟ باید 1 و نصفی بزنی!

- پلاکس ولی اخه یکی و نصفی اینتر نداریم!

- اون کاری که میگمو بکن! این جا منم که حرف میزنم!

- خب حداقل...

- گفتم... ساکت!


داشت منفجر میشد! یک داد دیگر مساوی بود با منفجر شدن کتی! حال میداد، با آن خشم میتوانست یک پاترونس درست حسابی بسازد که در گینس هم بنویسندش!

و حال دادن دیگر این بود که شیرش پلاکس را بخورد! همه با شادی پاترونس میسازن اونوقت کتی باید خشمش فوران کنه تا پاترونسش گل کنه!
همون وقت بود که پلاکس گفت:

- تو یک عجوبه کشف نشده ای!


هیچ کسی نبود که آموزش کتی را به عهده بگیرد پس وقتی پلاکس این مسئولیت را قبول کرد در پوست خودش نمیگنجید! البته بعد با خودش گفت:
- من واقعا غلط کردم اصلا همون مربی نداشته باشم بهتره!
شاید پلاکس مربی کاملی نبود اما با هم عهد بسته بودند که با هم تلاش کنند و پیشرفت کنند!
البته خودتان وقتی با یک مربی مرگ خوار تازه کار روبه رو شوید کلکتان کنده است!

- کتی! دوباره رفتی توی فکر؟
- خب...
- من اینجا حرف میزنم!
- خب بزار حداقل جواب سوالتو بدم!
- گفتم من فقط اینجا حرف میزنم. حالا بگو ببینم نقطه کجا میاد در رول؟
- ببین در...
- گفتم من فقط اینجا حرف میزنم!
- پلاکس، سوال پرس...
- گفتم من فقط اینجا حرف میزنم، حالا هم بدلیل اینکه جواب سوالمو ندادی منفی میگیری!
- ولی پلاکس...
- یک منفی دیگه برای حرف زدن زیادت!

واقعا اگر در هفته اینده دیوانه نمیشد کم بود!



ویرایش شده توسط کتی بل در تاریخ ۱۳۹۹/۸/۹ ۱۰:۳۲:۳۵

ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۲:۳۷ پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹
کی:

خوناشام هالووین!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۲۱ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹
مرسی لینی به پاسخ سوالم رسیدم منظورم رول ها نبود میدونم واقعا براشون زحمت کشیده شده و ما میتونم تجربه شون رو بخونیم منظورم یک چیز هایی مثل جادوگر ماه و این ها بود این هایی که هم غیر فعالن هم دیگه استقبالی نشده!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۶:۱۰ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹
سلام مدیران عزیز ببخشید میگم من الان تازه خوندم جادوگر ماه رو مثل اینکه دیگه غیر فعال شده دو تا خواسته داشتم یکیش اینه که لطفا جادوگر ماه رو دوباره فعال کنید چون خیلی علاقه مندیم و یکی دیگه این که لطفا بعضی از مطالب رو که خیلیییی قدیمی شدند رو پاک کنید لطفا ممنونم


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: چرا از انتشار "هری پاتر و فرزند نفرین شده" هیجان زده نشدیم؟
پیام زده شده در: ۱۲:۵۹ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹
واقعا متاسف شدم براشون شاید قلم رولینگ قشنگ باشه ولی این افتضاحه!

اخه هرمیون سیاه پوست دیگه چیه؟
اصلا شبیه هیچ کدومشون نیست بنظر من افتضاحه! (توهین نباشه)
ولی از داستانش خوشم اومد پنهان نباشه!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: هماهنگی های تیم ترجمه
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹
سلام


اصیل زاده‌ترین خاندان های جادوگری
با من فقط یک روز مهلت میخوام فقط بگید کجا باید بفرستمش؟


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.